میزان سود در مارجین (Margin)


مارجین استفاده شده = جمع تک تک مارجین مورد نیاز هر معامله باز

حاشیه سود و کاربردهای آن در تحلیل مالی (Profit Margin)

حاشیه سود یکی از نسبت‌های مهم مالی به شمار می‌رود که هدف از آن محاسبه میزان سودآوری یک بنگاه تجاری به ازای فروش است. هدف از محاسبه حاشیه سود در واقع محاسبه این است که یک بنگاه تجاری یا واحد اقتصادی به ازای هر ریال یا دلار فروش چقدر سودآوری کرده است. این نسبت بسیار مشهور است و تحلیل‌گران از آن برای مقایسه میزان سودآوری و فعالیت سودآورانه یک شرکت و مقایسه و تطبیق فعالیت سودآوری شرکت‌ها با یکدیگر استفاده می‌کنند.

محاسبه این نسبت مالی اگرچه ساده است اما بسیار بااهمیت است چراکه به گفته بسیاری از تحلیل‌گران بیش از بقیه نسبت‌ها میزان سودآوری شرکت را اندازه‌گیری می‌کند و کارایی آن نیز در مقایسه با سایر نسبت‌ها بیشتر است. از همین رو این نسبت تبدیل به یکی از نسبت‌های مشهور در تحلیل بنیادی شده که خود شرکت‌ها نیز این نسبت را به صورت سه ماهه و سالانه گزارش می‌کنند. حاشیه سود با توجه به اینکه سودهای مختلفی در یک بنگاه تجاری گزارش می‌شوند انواع مختلفی دارد که به شرح زیر هستند:

حاشیه سود ناخالص اولین مورد از انواع مختلف حاشیه سود است که تحلیل‌گران برای بررسی فعالیت‌های کلی شرکت از آن استفاده می‌کنند. محاسبه این نسبت بسیار ساده است و تمامی داده‌های مربوط به این نسبت را می‌توان از صورت سود و زیان استخراج کرد. فرمول محاسبه این نسبت به شرح زیر است:

حاشیه سود ناخالص = (سود ناخالص / فروش خالص) * ۱۰۰

می‌توان فرمول را به شرح زیر به صورت جزئی‌تر نیز نوشت:

حاشیه سود ناخالص = ((فروش خالص بهای تمامی شده کالا) / فروش خالص) * ۱۰۰

سود ناخالص در حالت کلی در واقع زمانی به دست می‌آید که بهای تمام شده کالاها را از فروش خالص کسر کنیم که به این صورت اولین سود گزارش شده در صورت سود و زیان یعنی سود ناخالص به دست می‌آید.

حاشیه سود عملیاتی شرکت یکی دیگر از انواع حاشیه سود است که بیشتر مربوط به فعالیت‌های عملیاتی شرکت است. در واقع این سود بر فعالیت خود شرکت متمرکز است و اساسا کاری به فعالیت‌هایی که خارج از عملیات اصلی شرکت صورت گرفته ندارد. سود عملیاتی از کسر هزینه‌های عمومی و اداری یا کلا هزینه‌های عملیاتی از سود ناخالص شرکت به دست می‌آید. این نسبت در راستای فهم این مسئله است که به ازای هر دلار فروش، شرکت در نتیجه عملیات خود چقدر سود کرده است. سود عملیاتی نیز در صورت سود و زیان یک مرحله جلوتر است و فرمول محاسبه حاشیه سود عملیاتی به شرح زیر است:

حاشیه سود عملیاتی = (سود عملیاتی / فروش خالص) * ۱۰۰

حاشیه سود عملیاتی از آنجا که سودآوری ناشی از فعالیت‌های خود شرکت را اندازه‌گیری می‌کند نسبت مالی محبوب تحلیل‌گران است چرا که آنها بر این عقیده هستند این نسبت بیشتر از بقیه نسبت‌ها میزان سودآوری شرکت را اندازه‌گیری می‌کند.

حاشیه سود قبل از مالیات به محاسبه این موضوع می‌پردازد که به ازای هر دلار فروش شرکت چقدر توانسته سود قبل از مالیات کسب کند. از آنجا که هزینه مالیاتی معمولا هزینه ثابتی است که شرکت‌ها به دولت‌ها می‌پردازند لذا سود قبل از مالیات نیز گاهی مورد توجه تحلیل‌گران قرار می‌گیرد. فرمول این نسبت به شرح زیر است:

حاشیه سود قبل از مالیات = (سود قبل از مالیات / فروش خالص) * ۱۰۰

به عنوان مثال اگر حاشیه سود قبل از مالیات شرکتی ۴۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۶۰ دلار هزینه کرده و ۴۰ دلار نیز توانسته سود کسب کند، البته سودی که هنوز مالیات آن پرداخت نشده است.

حاشیه سود خالص مهمترین نسبت در میان سایر حاشیه‌های سود محسوب می‌شود و در این نسبت مالی سود خالص نهایی شرکت مورد توجه قرار می‌گیرد. به لحاظ ریاضی فرمول حاشیه سود خالص به شرح زیر است:

حاشیه سود خالص = (سود خالص / فروش خالص) * ۱۰۰

حاشیه سود خالص به دنبال محاسبه این موضوع است که اساسا شرکت به ازای هر دلار فروش یا درآمد چقدر سود می‌کند. اگر حاشیه سود خالص شرکتی ۲۰ درصد باشد بدین معنی است که شرکت به ازای هر ۱۰۰ دلار فروش ۲۰ دلار سود خالص کسب می‌کند و ۸۰ دلار نیز بابت تمامی هزینه‌ها پرداخت می‌کند. حاشیه سود خالص ۲۰ درصدی به معنی این است که ۲۰ درصد از فروش کل شرکت را سود خالص تشکیل می‌دهد. لازم به ذکر است که سود تقسیم شده شرکت در فرمول حاشیه سود جایگاهی ندارد و محاسبه نمی‌شود.

این نسبت می‌گوید که در حالت کلی اگر شرکتی قصد داشته باشد میزان حاشیه سود خالص خود را افزایش دهد؛ یعنی از ۲۰ درصد به ۲۵ درصد یا ۳۰ درصد برساند می‌بایست یا هزینه‌ها را کاهش دهد و یا میزان فروش خود شرکت را افزایش دهد.

گاها در خبرها می‌خوانیم «حاشیه سود صنعت خودروسازی آمریکا کاهش یافت» و یا «حاشیه سود شرکت‌های اروپایی کاهش یافته است»؛ این نشان می‌دهد که این نسبت مالی از اهمیت بسیار زیادی برای ارزیابی وضعیت سودآوری شرکت‌ها و صنایع برخوردار است. به همین دلیل است که شرکت‌ها به صورت سه ماهه و سالانه گزارش حاشیه سود خود را به سهامدارانشان ارائه کنند تا سهامداران این شرکت از وضعیت سودآوری این شرکت‌ها مطلع شوند.

اگر حاشیه سود شرکتی نزدیک به صفر یا منفی باشد بدین معنی است که شرکت در تلاش برای حفظ خود از طریق کاهش هزینه‌هاست و اگر نتواند در این وضعیت در آینده نزدیک تغییراتی ایجاد کند عملا فعالیت این شرکت تنها باعث زیان خواهد شد. اما بنگاه‌هایی که حاشیه سود مثبت دارند نیز تلاش می‌کنند تا این نسبت را افزایش دهند یعنی درصد سودآوری شرکت از میزان فروش را از طریق مدیریت بیشتر هزینه‌ها، جایگزین‌ کردن تکنولوژی‌های جدید و … افزایش دهند.

تحلیل نسبت مالی حاشیه سود

حاشیه سود شرکت‌های صنایع مختلف با یکدیگر متفاوت است بنابراین ممکن است مقایسه‌ حاشیه سود بین شرکت‌هایی از دو صنعت مختلف چالش‌برانگیز باشد. به عنوان مثال میزان فروش و هزینه‌های دو شرکت مایکروسافت (صنعت تکنولوژی) و والمارت (خرده‌فروشی) بسیار متفاوت است چون ترکیب سرمایه آنها متفاوت است. شرکت‌های خرده‌فروشی از قبیل والمارت اگرچه ممکن است حاشیه سود پایینی نسبت به شرکت‌های تکنولوژی محور از قبیل مایکروسافت داشته باشند اما میزان گردش مالی آنها و گردش سود آنها بسیار بیشتر است.

حاشیه سود میزان گردش سود شرکت‌ها را اندازه‌گیری نمی‌کند بنابراین به همین دلیل استفاده از این نسبت به تنهایی برای مقایسه دو شرکت از دو صنعت مختلف می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. مقایسه حاشیه سود شرکت مایکروسافت و گوگل منطق بیشتری دارد چرا که هر دو شرکت از یک صنعت هستند و ترکیب سرمایه آنها بسیار مشابه است. به عنوان مثال شرکت‌های فروشنده محصولات لوکس دارای حاشیه سود بالایی هستند چرا که نسبت سود به فروش آنها بالاست اما گردش سود آنها بسیار پایین و میزان فروش آنها نیز کم است و به همین دلیل مقایسه یک شرکت فروشنده محصولات لوکس مانند لامبورگینی با یک شرکت فروشنده مواد مصرفی مانند «تارگت» از اساس اشتباه است.

شرکت‌های تکنولوژی ممکن است در ابتدای فعالیت توسعه‌ای خود هزینه زیادی متحمل شوند اما سپس میزان هزینه شرکت به شدت پایین می‌آید. به عنوان مثال شرکت مایکروسافت با توسعه ویندوز در مراحل ابتدایی ممکن است در ابتدای فعالیت خود به دلیل هزینه‌های تحقیق و توسعه حاشیه سود بالایی نداشته باشد، اما بعدها با فروش میلیون‌ها نسخه از همان ویندوز بدون انجام هزینه حاشیه سود بالایی را به دلیل کاهش هزینه‌ها و فروش زیاد رقم بزند.

مشاغلی از قبیل محصولات لوکس، تکنولوژی و همچنین مواد دارویی دارای حاشیه سود بالایی هستند. مثلا تولید دارو ممکن است در مرحل تحقیق و توسعه هزینه زیادی داشته باشد اما بعدها با ساخت مواد دارویی فروش این مواد در سراسر جهان با حاشیه سود بالایی همراه خواهد بود.

صنعت حمل و نقل، خرده‌فروشی و تعمیر و نگهداری وسایل نقلیه، کشاورزی، خودرو و .. دارای حاشیه سود پایینی هستند اما میزان فروش این محصولات بسیار بیشتر از محصولات بالایی هستند. محصولات کشاورزی ممکن است در معرض آسیب‌های زیادی از قبیل آب و هوا، موجودی انبارهای زیادف عملیات اورهال و ذخیره و … قرار بگیرند و حاشیه سود آنها تحت تاثیر قرار بگیرد. بخش خودرو نیز به دلیل رقابت بسیار شدید، بی ثباتی تقاضای مصرف کننده و هزینه های عملیاتی بالا و پشتیبانی نیز حاشیه سود پایینی دارد.

مارجین چیست ❤️ آموزش تمامی مفاهیم Margin به زبان ساده

مارجین چیست

در ادامه مقالات آموزش فارکس قصد داریم به اصطلاحات معامله مارجین در متاتریدر بپردازیم. به عنوان مثال به این سوال که مارجین چیست پاسخ خواهیم داد و اصطلاحات بیشتری را بررسی خواهیم کرد. حال که در دنیای معاملات مارجین شیرجه زده اید ، بد نیست یک زبان بکلی جدید را یاد گرفته تا بفهمید اوضاع حقیقتاً از چه قرار است.

همچون هر حوزه تخصصی دیگر ، معاملات فارکس نیز واژگان و اصطلاحات خاص خود را دارد. در این مقاله مختصری از رایج ترین اصطلاحاتی که ممکن است در نرم افزار معاملاتی (متاتریدر 4 و 5) خود مشاهده کنید ارائه می شود.

مارجین چیست (Margin)؟

مارجین، مقدار پولی است که باید در پلتفرم معاملاتی خود سپرده گذاری کنید تا قادر به سفارش گذاری و حفظ پوزیشن خود در بازار فارکس باشید. از مارجین به عنوان وثیقه ای استفاده می شود تا کارگزار اطمینان حاصل کند که شما می توانید ضرر احتمالی ناشی از پوزیشن های خود را پوشش دهید. ضرر و زیان شما در معاملات فارکس نمی تواند بیش از مقدار مارجین حساب شما باشد. به عنوان مثال اگر شما 1000 دلار حساب معاملاتی خود را شارژ کرده باشید و هیچ معامله ای نیز انجام نداده باشید مارجین شما 1000 دلار است.

نیاز مارجین چیست (Margin Requirement)

نیاز مارجین، مقدار مارجین مورد نیاز برای بازکردن معامله است که به صورت درصدی (٪) از اندازه “واقعی معامله” ای که می خواهید باز کنید بیان می شود. مثلا گفته می شود نایز مارجینی 1% ، 2% ، 3% یا 10% است به این معنی که شما باید مثلا 1% از کل حجم معامله واقعی را به عنوان مارجین در حساب خود داشته باشید.

مارجین مورد نیاز (Required Margin)

برای فهم کامل‌تر مارجین چیست باید با Required Margin هم آشنا شوید. مارجین مورد نیاز، پولی است که هنگام باز کردن معامله کنار گذاشته شده و “قفل” می شود. در واقع این همان چیزی است که به اختصار به آن مارجین می گوییم. به عنوان مثال ، اگر یک پوزیشن 10،000 دلاری (مینی لات) ، با نیاز مارجین 2٪ (یا لورج 50: 1) باز کنید ، در طول این معامله مبلغ 200 دلار “قفل” می شود. تا زمانی که این معامله باز باشد نمی توان از این 200 دلار برای باز کردن موقعیت های دیگر استفاده کرد. با بسته شدن معامله ، این 200 دلار مارجین “آزاد” می شود.

سایر نام ها:

  • مارجین ورود
  • مارجین اولیه
  • مارجین انتری اولیه
  • مارجین مورد نیاز نگهداری (MMR)

مارجین استفاده شده (Used Margin)

مارجین استفاده شده حداقل مبلغی است که باید در یک حساب مارجین حفظ شود. این مقدار کل مارجینی است که در حال حاضر استفاده می شود تا معاملات باز حفظ شوند.

سایر نام ها:

  • مارجین استفاده شده
  • مارجین مورد نیاز نگهداری (MMR)
  • “مارجین کل”

نحوه محاسبه:

مارجین استفاده شده مارجین مورد نیاز برای کلیه موقعیت های باز است.

مارجین استفاده شده = جمع تک تک مارجین مورد نیاز هر معامله باز

فرمول محاسبه مارجین (برای هر معامله)

اگر ارز پایه همان ارز حساب شما باشد:

مارجین مورد نیاز = ارزش واقعی معامله x نیاز مارجین

اگر ارز پایه متفاوت با ارز حساب شما باشد:

مارجین مورد نیاز = ارزش واقعی معامله x نیاز مارجین x نرخ تبدیل ارز بین ارز پایه و ارز حساب

مارجین آزاد (Free Margin)

مارجین آزاد پولی است که به دلیل وجود معامله باز “قفل” نمی شود و می تواند برای باز کردن معامله های جدید استفاده شود. وقتی این مقدار در صفر یا کمتر باشد ، هشدار مارجین فعال می شود و موقعیت های اضافی نمی توان باز کرد. به عبارت دیگری این مارجینی است که در حال حاضی می توانید برای باز کردن معاملات جدید از آن استفاده کنید.

سایر نام ها:

  • مارجین آزاد
  • مارجین موجود
  • مارجین قابل استفاده
  • مارجین قابل استفاده برای نگهداری
  • “موجود برای معامله”

نحوه محاسبه:

مارجین آزاد = موجودی واقعی – مارجین استفاده شده

سطح مارجین چیست ؟ (Margin Level)

سطح مارجین یا مارجین لول نسبت بین موجودی واقعی حساب و مارجین استفاده شده است و به صورت درصد بیان می شود. به عنوان مثال ، اگر اکوتی حساب شما 5000 دلار و مارجین استفاده شده 1000 دلار است، مارجین لول 500 درصد است. برای یادگیری بهتر سطح مارجین چیست از فرمول زیر استفاده کنید.

سایر نام ها:

نحوه محاسبه:

سطح مارجین = (مانده حساب / مارجین استفاده شده) * 100%

مارجین کال چیست (Margin Call)

مارجین کال هنگامی رخ می دهد که شما سطح مارجین کال را رد کرده اید اما همچنان بالاتر از سطح استاپ اوت هستید.

مارجین کال یک هشدار است ، و به شما می گوید حال حساب شما چندان خوب نیست و نزدیک است که موقعیت های باز شما با قیمت بازار بسته شوند.

شما همچنان مجاز به باز نگه داشتن معامله های فعلی خود هستید اما نمی توانید پوزیشن جدید باز کنید. در حقیقت این هشداری است برای افزایش مارجین حساب یا به عبارتی شارژ حساب. در این کار بسیار دقت کنید زیرا در اکثر مواقع منجر به نجات حساب نمی شود. تریدری که نمی داند مارجین چیست و یا آن را به درستی رعایت نمی کند ، بیشتر احتمال دارد با مارجین کال مواجه شود.

سطح مارجین کال چیست؟ (Margin Call Level)

سطح مارجین کال، سطح مشخص درصدی است که اگر سطح مارجین شما برابر یا کمتر از آن باشد ، دیگر نمی توانید معامله جدیدی باز کنید. بروکر شما سطح مارجین کال را تعیین می کند. در بروکرهای مختلف این درصد متفاوت است ولی به طور معمول در بروکرهایی که با ایرانی ها کار می کنند حدود 50% است.

به عنوان مثال ، اگر سطح مارجین کال 50٪ باشد ، این بدان معناست که اگر سطح مارجین شما به 50٪ برسد ، هیچ پوزیشن (معامله) جدیدی نمی توانید باز کنید. در این لحظه ، حساب شما اصطلاحا تحت مارجین کال است.

شاید بیشتر معامله گران فکر کنند که این بدان معناست که ممکن است معامله (ها) ی آنها بسته شود ، چنین چیزی درست نیست. سطح مارجین کال فقط یک هشدار است.

سایر نام ها:

  • حداقل مارجین مورد نیاز
  • حداقل نیاز مارجین

نحوه محاسبه:

سطح مارجین کال = درصدی خاص از مارجین لول که توسط بروکر تعین می شود

لوریج چیست ؟ (Leverage)

در مقالات قبلی به صورت مفصل تری در مورد اینکه لوریج در فارکس چیست صحبت کردیم. به ابزاری که توانایی معامله مقادیر بیشتر با مبلغ سپرده بسیار کمتر در حساب را می دهد، لوریج گویند. همانطور که در درسهای قبلی توضیح دادیم، لوریج یا اهرم معاملاتی به نوعی اعتباری است که از طرف بروکر به شما داده می شود تا بتوانید معاملات با حجم بالاتر نسبت به موجودی خود انجام دهید. به عنوان مثال زمانی که شما از لوریج 1:100 استفاده می کنید به این معنی است که می توانید معاملاتی تا 100 برابر مارجین حساب خود باز کنید.

رابطه مارجین مورد نیاز و لوریج، رابطه عکس است. هر چقدر مقدار لوریج استفاده شده بیشتر باشد، مقدار مارجین مورد نیاز کمتر خواهد بود.

P / L تثبیت نشده (Unrealized P/L)

P / L تحقق نیافته، سود یا زیان (Profit / Loss) فعلی حساب است که حاصل جمع سود یا زیان در جریان معاملات باز شماست. مثال: اگر شما دو معامله باز داشته باشید که در لحظه یکی از آنها 120 دلار در سود و دیگری 50 دلار در ضرر باشد، P/L تثبیت نشده شما برابر با +70 دلار میزان سود در مارجین (Margin) خواهد بود.

آموزش ترید مارجین در کوینکس – معاملات مارجین در صرافی CoinEx

ترید مارجین در کوینکس

ترید مارجین چیست؟ چگونه در صرافی کوینکس معامله مارجین انجام دهیم؟

ترید مارجین در کوینکس: مارجین به معنی قرض گرفتن یا وام هست، ترید مارجین نوعی روش معامله است که شما سرمایه تان را در صرافی چند برابر می‌کنید (یعنی سرمایه اولیه خودتان را تا سقف ضریب 10× برای بیت کوین و ۳× و ۴× برای مابقی رمز ارزها می توانید اضافه کنید) و با آن ترید می‌کنید. سود حاصل از آن پول برای شماست و کارمزد و بازپرداخت پول قرضی برای صرافی است. در صورتی که ضرر یا سود کنید، میزان پولی که به شما قرض داده شده از دارایی اصلی شما کم یا اضافه می شود.

در صورتی که هنوز در صرافی کوینکس ثبت نام نکرده اید، به مطلب آموزش ساخت اکانت در صرافی ارزدیجیتال مراجعه کنید.

آموزش قدم به قدم برای انجام یک معامله به سبک مارجین در صرافی CoinEx

برای انجام ترید مارجین در صرافی کوینکس مطابق تصویر زیر روی گزینه Margin Trading کلیک کنید. ترید مارجین دارای سه گزینه اصلی است که آن را نسبت به بخش اسپات ترید (Spot) متمایز می‌کند:

ترید مارجین در کوینکس

گزینه اول (Transfer): جایی که میزان سود در مارجین (Margin) شما باید دارایی تان را از قسمت بالانس یا کیف پولتان به بخش ترید مارجین انتقال دهید. دقت کنید که ارزی که در کیف پول صرافی کوینکس (بالانس) دارید با ارزی که در قسمت مارجین دارید کاملا متمایز است. اگر دقت کنید با وجود اینکه در حساب صرافی موجودی دارید، اما موجودی شما در بخش مارجین صفر می باشد.

برای ترید مارجین اگر روی گزینه Transfer کلیک کنید مشاهده می کنید هر ارزی را می توان به حساب مارجین انتقال داد، اما قبل از انتقال باید جفت ارزتان را از لیست انتخاب کنید مثلا برای انتخاب بیت کوین باید در بخش Margin Account جفت ارز BTC/USDT را انتخاب کنید و در قسمت Coin Type ارزی که می خواهید به بخش مارجین منتقل کنید را انتخاب کنید و در بخش Amount مقدار ارزی که می خواهید منتقل کنید را وارد کرده و در نهایت روی گزینه میزان سود در مارجین (Margin) Submit کلیک کنید. (مطابق تصویر زیر)

ترید مارجین در کوینکس

برای مثال ما 10 تتر را از حساب کوینکس به حساب مارجین خود انتقال دادیم و مشاهده می کنید که مقدار Equity در تصویر زیر 10 USDT می باشد.

ترید مارجین در کوینکس

نکته: برعکس بخش ترید پرپشوال (فیوچرز) که نمی توان تتر را وارد کرد در مارجین می توانید با تتر یا هر جفت ارز دیگری وارد شوید.

بعد از انتقال ارز به حساب مارجین به سراغ گزینه بعدی میرویم:

گزینه دوم (Barrow): در این قسمت شما می توانید دارایی خود را تا ضریب 10× برای بیت کوین و ۳× و ۴× برای مابقی رمز ارزها افزایش دهید(پولی که در حساب مارجین دارید ضریب می خورد) در واقع مارجین به معنی وام گرفتن یا پول قرضی است و چیزی که مارجین را نسبت به ترید معمولی متمایز می کند همین گزینه است‌.

با کلیک بر روی Barrow صفحه زیر نمایش داده می شود. توجه کنید که در این صفحه باید مشخص کنید که چه ارزی را می خواهید وام بگیرید. از آنجا که ما در جفت ارز BTC/USDT وارد شده ایم، می توانیم هر دو ارز BTC و USDT را وام بگیریم.

این قسمت را با دقت بخوانید:
زمانی که شما در معاملات اسپات وارد یک جفت ارز می شوید، مثلا BTC/USDT، فقط می توانید ارز BTC را خریداری کنید. اما در ترید مارجین کوینکس وقتی وارد یک جفت ارز می شوید از هر دو ارز می توانید قرض بگیرید. برای مثال مطابق تصویر زیر ما می توانیم بیت کوین یا تتر را قرض بگیریم. بدیهی است که وقتی BTC را قرض بگیریم می توانیم آن را بفروشیم و اصطلاحا وارد معاملهShort Sell بشویم و اگر USDT قرض بگیریم می توانیم با آن بیت کوین بخریم و اصطلاحا وارد معامله Long Buy بشویم.

در قسمت Coin Type ارزی که می خواهید وام بگیرید را انتخاب کنید. در قسمت Borrowed amount مقدار وام خود را وارد کنید. در نهایت روی گزینه Confirm کلیک کنید.

ترید مارجین در صرافی کوینکس

برای مثال ما مقدار وام خود را 20 تتر وارد کردیم. مطابق تصویر زیر مشاهده می کنید که مقدار ریسک ما 150 درصد می باشد. حالا قدرت خرید ما از 10 تتر به 30 تتر افزایش پیدا کرده است.

نکته: هر پولی که قرض بگیرید (بعد از دوره ۱۰ روزه) تا ۲۴ ساعت باید آن را بازپرداخت کنید که در غیر این صورت تا ۷۲ ساعت با احتساب جریمه و اعلان های ۱ ساعته ، ۸ساعته و ۲۴ساعته اتوماتیک پول قرضی توسط صرافی بازپرداخت می شود. مگر زمانی که تیک گزینه Auto renewal را انتخاب کنید که در این صورت اتوماتیک بعد از ۱۰ روز دوباره تمدید می شود.

حالا می توانید بسته به استراتژی خود با پول قرض گرفته شده به ترید مارجین در کوینکس وارد شوید!

نکته: توجه کنید که اولین باری که شما وام می گیرید و از ترید مارجین استفاده می کنید، میزان بهره آن صفر می باشد ولی برای بارهای بعدی به ازای وامی که می‌گیرید کامزد باید پرداخت کنید.

گزینه سوم (Repay): بعد از اتمام ترید در صورت سود یا ضرر شما باید پول قرض گرفته را که مهلت ۱۰ روزه دارد پس از اتمام دوره ۱۰ روزه تا ۲۴ ساعت باز پرداخت یا برگردانید. (در صورت ضرر پول قرضی از دارایی اصلی کسر می شود.)

نکته مهم: هر نسبتی که قرض گرفتید ، بعد از ترید همان نسبت را باید برگردانید. مثلا اگر تتر قرض گرفتید و جفت ارز دیگرتان ریپل باشد (xrp/usdt)، شروع به ترید کنید اگر سود یا ضرر کردید و دارایی تان ریپل شد ، شما باید مقدار قرضی را به تتر تبدیل کنید و برگردانید.

در قسمت معامله مارجین سه گزینه وجود دارد که به ترتیب:
گزینه Limit: به معنی معامله یا خرید و فروش دستی
گزینه market price: به معنی معامله و خرید و فروش توسط خود صرافی
گزینه stop-limit: جایی که حد ضرر را تعیین می کنید.

امیدواریم آموزش معاملات مارجین در کوینکس به شما کمک کرده باشد. در صورت وجود مشکل می توانید سوالات خود را در قالب دیدگاه در پایین همین صفحه با ما درمیان بگذارید.

مارجین تریدینگ در صرافی بایننس چیست و چه کاربردی دارد؟

در ادامه سری ویدیوهای آموزش بایننس، در پست قبل درباره توکن های لوریج دار بایننس در صرافی و نحوه کسب سود بیشتر در این مورد صحبت کردیم. در این پست در مورد مارجین تریدینگ صحبت کنیم.

مارجین تریدینگ، روشی برای تریدینگ دارایی است که در آن از سرمایه ای که به واسطه شخص سومی ارائه می­ شود، استفاده می­ گردد. در مقایسه با حساب های تریدینگ معمول و دوره ای، حساب های مارجین این امکان را برای تریدرها فراهم می­ کند که بتوانند سرمایه بیشتری کسب کنند. مارجین ها به آنها امکان می­ دهد تا از پوزیشن های خود میزان سود در مارجین (Margin) استفاده بهتری داشته باشند. در واقع، تریدینگ مارجین نتایج معاملات را تقویت می­کند و معامله گران یا تریدرها، اگر از مارجین در بایننس استفاده کنند، می­توانند در حین کار، سود بیشتری در تریدهای موفق خود کسب کنند.

این توانایی در افزایش سود معاملات باعث شده است که مارجین تریدینگ به ویژه در بازارهای دارای نوسانات کم از جمله در بازار جهانی فارکس و همچنین در بازارهای سهام و بورس کالا، محبوبیت زیادی پیدا کند.
در حال حاضر، معاملات مارجین در بازارهای ارزهای دیجیتال هم وارد شده و استفاده می ­گردد. بنابراین لازم است تریدرها از آموزش مارجین در بایننس، برخوردار شوند تا بتوانند از امکانات آن بهره مند شوند.

مارجین تریدینگ در بازارهای ارزهای دیجیتال چگونه است؟

مارجین تریدینگ به طور ذاتی ریسک پذیرتر از ترید معمولی است، ولی وقتی صحبت از ترید ارزهای دیجیتال می­ شود، این خطر پذیری حتی بیشتر هم خواهد شد. با توجه به میزان بالای نوسانات معمولی برای این بازارها، معامله گران یا تریدرهای مارجینِ ارز دیجیتال، باید با دقت و با مهارت عمل کنند. در حالی که استراتژی های محافظتی و مدیریت ریسک که در مباحث آموزش فیوچرز بایننس، به تریدر­ها آموزش داده می­شود، ممکن است مفید واقع شود، ولی با اطمینان می­ توان گفت که معاملات مارجین برای مبتدیان مناسب نیست.

در ویدیوی زیر نحوه کامل معاملات مارجین تریدینگ به صورت عملی توضیح داده شده است:


حال که نحوه سودسازی بیشتر با استفاده از مارجین تریدینگ را آموختید، به سراغ ربات تریدر در بایننس می رویم تا بدون نیاز به دخالت دست و به راحتی معاملات خود را طبق استراتژی های مختلف انجام داده و سودهای عالی حتی در خواب ناز دریافت کنید.

تفاوت کال مارجین(Call Margin) با استاپ اوت (Stop Out) چیست؟

استاپ اوت و کال مارجین

یکی از سوالاتی که معمولاً برای دوستان پیش می‌آید این است که اعداد و ارقامی که در پنجره‌ی ترمینال نرم‌افزار متاتریدر نمایش داده می‌شود چه معنایی دارند و چه اطلاعاتی را به ما نشان می‌دهند؟ در این آموزش قصد داریم این موارد را به شما آموزش دهیم و مفصل در رابطه با آنها صحبت خواهیم کرد.

اولین موردی که شاید لازم است در رابطه با آن بحث بکنیم بالانس است.

بالانس به چه معناست؟

بالانس (Balance) موجودی شما را نمایش می دهد و به شما می‌گوید که چه مقدار پول در حساب معاملاتی‌تان وجود دارد. در ابتدای کارتان عددی که در بالانس مشاهده می‌کنید، مساوی با واریزی است که انجام داده‌اید. اما به مرور زمان با سود و زیان شما، این عدد بیشتر یا کمتر می‌شود.

تفاوت بالانس با اکویتی (Equity) چیست؟

همانطور که در تصویر زیر دیده می‌شود، مورد بعدی که در پنجره ترمینال وجود دارد، اوکیتی است. در صورتی که شما وارد هیچ معامله‌ای نشده باشید، یا بهتر است بگوییم تمام معاملات خود را بسته باشید، عدد بالانس شما برابر با اکویتی شما است.

تفاوت بالانس و اکویتی

اکویتی (Equity) در واقع موجودی شناور شما هست. یعنی زمانی که شما وارد معامله می شوید، سود شما به بالانس شما اضافه می‌شود یا سودتان به به آن اضافه می‌شود و عدد حاصل در اکویتی به شما نمایش داده می شود. به عنوان مثال اگر 2 دلار در سود باشید بالانس شما همچنان بدون تغییر 700 دلار باقی خواهد ماند، اما اکویتی شما می‌شود 702 دلار.

همان‌طور که در تصویر زیر می بینید بعد از اینکه ما وارد معامله شدیم میزان سود یا ضرر با بالانس ما جمع شده و در اکویتی نمایش داده می شود.

تفاوت کال مارجین با استاپ اوت

مارجین یا مارژین (Margin) چیست؟

مارجین میزان پول شما که درگیر معامله شده است را به شما نمایش می دهد. در واقع به شما می گوید که در ورود به معامله چه مقدار از بالانس شما بلوکه شده و برای این معامله درگیر شده است. شاید اینجا این سوال پیش بیاید که مارجین چطور محاسبه می‌شود؟

با استفاده از فرمول زیر شما می توانید میزان مارجین را برای معاملات مختلف محاسبه کنید:

مارجین= حجم معامله شما * 100،000 * قیمت فعلی جفت ارز / اهرم حساب معاملاتی شما

در این فرمول حجم معامله شما در واقع همان لات سایز است و با هر حجمی که وارد معامله شدید باید عدد آن را وارد کنید.

۱۰۰،۰۰۰ در واقع اندازه کانتراکت جفت ارزی هست که در اون در حال معامله هستید. خیلی درگیر توضیح این مورد نمی‌شویم، اما بهرحال بدانید که این اعداد تقریباً قراردادی هستند و شما 100،000 را می‌باید در این قسمت اضافه کنید (البته در برخی از موارد ممکن است عدد دیگری باشد).

مورد بعدی قیمت هست و در قیمتی که شما می‌خواهید وارد معامله شوید باید عدد آن را در این فرمول وارد کنید. به عنوان مثال در تصویر بالا قیمت مورد معامله ما عدد 0.89537 است و آن را باید در این فرمول اضافه کنیم.

حاصل‌ضرب این سه را تقسیم بر اهرم معاملاتی حساب خودمان می‌کنیم تا به این شیوه مارجین این معامله شما محاسبه ‌شود. اگر موجودی حساب شما به اندازه مارجین نباشد شما نمی‌توانید این معامله را با این حجم باز کنید.

اما Free Margin یا مارجین آزاد چیست؟

این مورد آن بخش از داراییتان را نشان می‌دهد که درگیر معامله نیست و در واقع به ما می‌گوید که چقدر پول داریم برای باز کردن معاملات جدید. به این صورت محاسبه می‌شود که مارجین شما از اکویتی شما کم می‌شود و فری مارجین به دست می‌آید. اگر سود کنیم این عدد بیشتر می‌شود و هر چقدر ضرر کنیم این عدد به سمت صفر نزدیک‌تر می‌شود و به این معنی است که ما نمی‌توانیم معامله جدیدی را باز کنیم.

مارجین لول (Margin level) چیست؟

مارجین لول هم به این صورت به دست می‌آید که اکویتی شما را تقسیم بر مارجین می‌کند و بعد آن را در 100 ضرب می‌کند تا به صورت درصدی بیان شود. اگر مارجین لول شما به عدد ۱۰۰ نزدیک شود، به این معنی است که شما درحال کال مارجین شدن هستید و نمی‌توانید معامله جدیدی رو باز کنید.

همه این محاسبات را می‌توانید به عنوان تمرین برای خودتان انجام دهید تا با نحوه اندازه‌گیری این موارد در متاتریدر آشنا شوید.

تفاوت استاپ اوت ( Stop out ) با کال مارجین (Call margin) چیست؟

اما دو اصطلاح نزدیک به هم داریم که برایتان توضیح می‌دهیم:

استاپ اوت حالتی است که در آن فری مارجین شما کاهش پیدا می‌کند و نواری که موجود شما را نمایش می‌دهد به رنگ قرمز در می‌آید. در این حالت کارگزاری یا بروکر کعاملات شما را یکی یکی می‌بندد. این کار را هم با معاملاتی شروع می‌کند که بیشتر در ضرر هستند. علت این موضوع این است که معاملات سود ده شما را حفظ کند تا اگر بنا هست معاملات سود ده شما اکانت شما را از ضرر خارج کنند و احیا کنند، این فرصت به آنها داده شود.

اما کال مارجین چبه این گفته می‌شود که موجودی شما به قدری کاهش پیدا کند که دیگر نتوانید با آن معامله جدیدی را باز کنید.

فرق این دو مورد پس به این صورت است. در این آموزش سعی کردیم موارد مختلفی که در پنجره ترمینال نرم افزار متاتریدر به شما نمایش داده می شود را مفصل توضیح دهیم و امیدواریم کهاین توضیحات برای شما مفید بوده باشد.

امیدوارم که هیچ موقع طعم کال مارجین یا استاپ اوت را نچشید و همیشه در بازار سبز و پر سود باشید…



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.