بهترین استراتژی معاملاتی برای معامله در بورس ایران چیست؟
متخصص بازار سرمایه معتقد است بازار در دوران مختلف نیاز به استراتژی های مختلف دارد.
بازار؛ گروه بورس: برای بهتر معامله کردن و برای گرفتن بهترین سود از بازار و فرار از زیان های بسیار نیاز به یک پلن معاملاتی یا استراتژی برای معامله هستیم، عده ای معتقدند بهترین استراتژی برای خرید سهم در بازار ایران توجه ویژه به عوامل بنیادی سهم و سرمایه گذاری در سهم هایی است که هنوز در بازار ناشناخته هستند و کسی به آنها توجه ویژه ای نمی کند؛ این نوع سهم ها را باید خرید و به آن نگاه بلند مدت داشت.
عده ای دیگر از فعالان بازار سرمایه معتقدند نگاه بلندمدت به بازار ایران شاید درست باشد اما زیان های زیادی هم دارد و آن جاماندن از روند رشدهای بی نظیر مانند سال های ۹۷ تا ۹۹ است. در مصاحبه با سیدهادی میرعلمی به بررسی گروه های بورسی بلندمدت و استراتژی معاملات پرداختیم.
*عده ای معتقدند بهترین سهم های بازار، سهم های فراکابی هستند و این نوع از سهام با نگاه بلندمدتی بسیار عالی هستند، نظر شما چیست؟
شرکتهای فراکابی مدت زیادی در اصلاح قرار داشتند و از زمانی که بازار تحرکی را داشت و ارزش معاملات آن بالا رفت، در همان روز این سهمها نیز جمعآوری شد، اما این سهمها، سهمهای خیلی بهتری در بلندمدت هستند به دلیل اینکه سالهای آینده اقبال به سمت بازارهای آزادی چون کالا، بورس و فرابورس بیشتر حرکت میکند و من فکر میکنم بورس کالا برای دولت آینده بیشتر مورد اقبال قرار میگیرد و صنایع جدیدی هم به آنها اضافه خواهند شد چون هم از لحاظ مقداری سودآوری دارند، میتوانند سود قابل توجهی داشته باشند.
میرعلمی: استراتژی مورد استفاده شخصی من استفاده از واچلیست است. این واچلیست شامل چند سهم است که به صورت چند ماهه نمودارها و گزارشهای آن بررسی میشود که این لیست از طریق تحلیلهای بنیادی تهیه شده است بنابراین، گام نخست تحلیل بنیادی است بنابراین، میتوان فهمید که روند سودآوری این شرکتها رو به رشد است و ما از این سهمها میتوانیم حدود ۵۰ تا ۷۰ سهم را در نظر بگیریم
این سهمها از سال ۸۵ که پذیرهنویسی شدند، سالانه به طور میانگین ۷۰ درصد رشد داشتند و به صورت مرکب در این ۱۵ سال بازدهی عجیبی داشتند که این بازدهیها میتوانند تکرارشونده باشند و هر چقدر اقبال مردم به بازار بورس بازگردد، میتواند از طریق کارمزدها سودآور باشند، اما نکته منفی که شامل حال این صنایع میشود، هزینههایی که است که شرکت بورس در گزارش سالانه خود داشت.
برخی از شرکتها به صورت خصوصی اداره میشوند و اعضای هیئت مدیره به دلیل هزینههای شخصی برای این شرکت دلسوزی دارند، اما برخی از شرکتها هم وجود دارند که دولتی هستند و اعضای هیئت مدیره آن از طریق دولت انتخاب میشوند که این مدیرعاملها از جنبه هزینه شرکتها را در مضیغه قرار میدهند، اما از لحاظ سودآوری در بلندمدت تأثیرگذار هستند چراکه ممکن است هنوز کفهای حمایتی خود را نساخته باشند.
*آقای میرعلمی بهترین استراتژی برای بازار بورس ایران چیست؟
استراتژی مورد استفاده شخصی من استفاده از واچلیست است. این واچلیست شامل چند سهم است که به صورت چند ماهه نمودارها و گزارشهای آن بررسی میشود که این لیست از طریق تحلیلهای بنیادی تهیه شده است بنابراین، گام نخست تحلیل بنیادی است بنابراین، میتوان فهمید که روند سودآوری این شرکتها رو به رشد است و ما از این سهمها میتوانیم حدود ۵۰ تا ۷۰ سهم را در نظر بگیریم.
میرعلمی با اشاره به اینکه بهتر است به سمت سهمهایی نرویم که توجیهی برای رشد آنها وجود ندارد، گفت: نمونه این مسئله را آبان و آذر سال گذشته مشاهده شد که برخی بدون در نظر گرفتن بنیاد سهمها، روی آنها پروژه انجام دادند و این سهمها را وارد حباب کردند و صفهای طولانی برای آنها به وجود آمد که باعث قفل شدن آنها شد و در نهایت با ۳۰ تا ۴۰ درصد منفی بازگشایی شدند.
بازار بورس نشان داده است که تحلیلگرانی که اصول تکنیکال را مشخص و با سناریوهای منطقی بررسی کردهاند، بازدهی بهتری نسبت به سایرین داشتهاند و اگر معاملهگران از یک تحلیل تکنیکال استفاده کنند که پیش از این تست شده است، قطعا میتوانند بازدهی خوبی را داشته باشند
در واچلیست تهیه شده برای سرمایهگذاری، باید به طور مداوم تحلیل تکنیکال چک شود چراکه گام اصلی سرمایهگذاری روی سهمها تحلیل تکنیکال است. ما با تحلیل بنیادی متوجه ارزش سهم میشویم، اما زمان سرمایهگذاری با تحلیل تکنیکال مشخص میشود.
باید سهمهای انتخاب شده را به طور خاص مورد توجه قرار داد، واچلیست تهیه شده تنها مرجعی است که باید به آن توجه داشت و نباید به دیگر سهمها توجهی کرد و چون این فرصت وجود ندارد که تمام بازار را مورد بررسی قرار داد، از بررسی سهمها میگذریم و اگر نمیتوانیم به طور مداوم این مسائل را بررسی کنیم، میتوانیم برنامه خود را به گونهای تنظیم کنیم که به محض رسیدن به سطوح خطر هشداری به ما داده شود.
سرمایهگذاران پس از تحلیلهایی که انجام دادند میتوانند ۴ تا ۷ سهم را برای پرتفوی خود انتخاب کنند و این سهمها میتوانند از لیدرهای بازار باشند. این لیدرها در دورههای قبل آلفای بالاتری دارند و آخرین سهمی هستند که در صف فروش میریزند. بنابراین، سهامداران باید از داشتن سهمهای زیاد خودداری کنند تا بتوانند روی سهمهای خریداری شده خود تمرکز کنند.
مرحله بعد از تحلیل سهم، تابلوی سهم حائز اهمیت است چراکه جابجایی پول بین حقیقی و حقوقی را نشان میدهد. در بسیاری از سهمها در ابتدای یک روند همیشه حقوقیها هستند که سیگنال را به سهامداران حقیقی میدهند و از فیلترنویسی میتوان تکسهمهایی را پیدا کرد که پول هوشمند وارد آن شده است.
*عده ای معتقدند به علت دستکاری های دولت و حقوقی ها بازار ایران به صورت تکنیکال تحلیل پذیر نیست، شما در یک کلام توضیح دهید آیا تحلیل تکنیکال در بازار ایران جواب میدهد یا خیر؟
قطعا تحلیل تکنیکال در بازار سرمایه جوابگو است، اما نمیتوان دستکاری در بازار بورس را رد کرد. با انجام تحلیل تکنیکال با قطعیت نمیتوان صحبت کرد و این تحلیل تنها برای سناریوگذاری مناسب است، ولی نمیتوان این را قبول کرد که تحلیل تکنیکال به هیچ وجه در بورس ایران جواب نمیدهد.
ریزش مرداد ماه سال گذشته، واگراییهای بزرگی که در اندیکاتورها رخ داده بود در تحلیل تکنیکال مشخص بود و با بررسی تمام پارامترهای تکنیکال بورس مشخص بود که این اتفاقات در بازار سرمایه رخ میدهد و این تحلیلها از سال ۷۲ نشان میدهد که کفهای بازار بر اساس دوره ۲۳ فیبوناچی دوره رونق قبلی خودش شکل گرفته است بنابراین میتوان گفت که بازار ما نسبت به تحلیلهای تکنیکال واکنش نشان میدهد.
بازار ما حتی نشان داده است که تحلیلگرانی که اصول تکنیکال را مشخص و با سناریوهای منطقی بررسی کردهاند، بازدهی بهتری نسبت به سایرین داشتهاند و اگر استراتژی در معاملات چیست؟ معاملهگران از یک تحلیل تکنیکال استفاده کنند که پیش از این تست شده است، قطعا میتوانند بازدهی خوبی را داشته باشند.
شاخص کل از اهمیت بالایی برخوردار است زیرا شاخص کل میتواند تأثیر زیادی روی سهمهای دیگر بازار داشته باشد و سهامداران باید قبل از اینکه تحلیل سهم انجام دهند، باید شاخص کل را بررسی کنند و باید گفت اگر در روند نزولی باشیم، میتوان از ابزار درآمد ثابت و در روندهای رنج میتوان از نوسانگیریهای چند هفتهای استفاده استراتژی در معاملات چیست؟ کرد، اما زمانی که بازار وارد یک روند صعودی پرقدرت شد، اینجا میتوان سهامداری کرد.
بهترین استراتژی نوسانگیری و معاملات کوتاهمدت
اینکه بدانید از چه اندیکاتورهایی استفاده کنید و بهترین استراتژی برای نوسانگیری چیست، مهارت شما را به طرز چشمگیری بهبود میدهد. اگر به شکل نادرست از اندیکاتورها و اوسیلاتورها استفاده کنید، نمودار را به شکل اشتباهی تفسیر و در نهایت زیان خواهید کرد. اندیکاتورهای تکنیکال تشخیص روند را برای شما آسان میکنند، اما میتوانند گمراهکننده نیز باشند. در این مطلب از چشم بورس بهترین استراتژی نوسانگیری برای فارکس، بورس و ارز دیجیتال را بررسی میکنیم.
بهترین استراتژی نوسانگیری و معاملات کوتاهمدت
چرا از ترکیب اندیکاتورها استفاده میکنیم؟
اگر چه اندیکاتورهای تکنیکال ابزارهای مفیدی هستند، اما نباید فراموش کنید که هر کدام نقاط ضعف خود را دارند. چنانچه تنها از یک اندیکاتور برای تشخیص روند استفاده کنید، ممکن است بخشی از روند را از دست بدهید. با ترکیب چندین اندیکاتور و اوسیلاتور در یک استراتژی واحد، ریسک معاملات کاهش و بازدهی افزایش مییابد. اما چگونه باید اندیکاتورها را ترکیب کنیم؟
ترکیبی از اندیکاتورها برای نوسانگیری
استفاده از تعداد زیادی اندیکاتور وسوسهانگیز است، اما باید از زیادهروی بپرهیزید. انتخاب ترکیب درستی از اندیکاتورها بسیار حساس است. تریدرهای مبتدی معمولا چندین اندیکاتور با اطلاعات مشابه را استفاده میکنند، در این صورت تصمیمگیری سخت و حتی ناممکن میشود. به شکل زیر نگاه کنید، هر سه اندیکاتور مکدی، RSI و استوکستیک یک روند مشابه را نشان میدهند.
بهترین استراتژی نوسانگیری
پس ابتدا باید تفاوت اندیکاتورها را بدانید. اندیکاتورها را میتوان در سه گروه دستهبندی کرد.
اندیکاتورهای دنبالکنندهی روند
اندیکاتورهای دنبال کننده روند به ما میگویند که قیمت در حال حاضر در نقطهی اشباع خرید و یا اشباع فروش است. بسیار از اندیکاتورهای دنبال کننده یا پیرو مانند باند بولینگر در قالب یک کانال نمایش داده میشوند. کانالی که مشخص میکند آیا قیمت در شرف شکسته شدن است یا خیر؟
اندیکاتورهای مومنتوم
مومنتوم در اصل شتاب و سرعت حرکت قیمت را نشان میدهد. اندیکاتورهای مومنتوم مانند شاخص قدرت نسبی (RSI)، به شما اطلاعت مفیدی در مورد جهت و قدرت روند فعلی میدهد. با استفاده از مومنتوم ریسک باز کردن پوزیشن معاملاتی بسیار کم میشود.
اندیکاتورهای حجم
برای بررسی رابطه قیمت و حجم از اندیکاتورهای حجمی استفاده میشود. افزایش حجم معاملات برای تشخیص روند بسیار مفید است. اما برای اینکه بتوانید سیگنالهای حجم را بهتر درک کنید از این اندیکاتورها استفاده کنید. حجم تعادلی (OBV) از بهترین اندیکاتورهای حجم برای نوسان گیری است.
اگرچه هدف تمام اندیکاتور پیشبینی روند بازار است، اما هر کدام از زاویهی خاصی قیمت را تحلیل میکنند. اگر به بازار از زوایای مختلف نگاه کنید، نگاهی دقیق و واقعبینانه خواهید داشت. باید تفاوت اندیکاتورها را درک کنید وگرنه گمراه خواهید شد. مثلا کسی که همزمان از RSI، مکدی و استوکستیک استفاده میکند، در واقع با یک نگاه بازار را تحلیل میکند. همه آنها اندیکاتور مومنتوم هستند و اطلاعات آنها تقریبا مشابه است.
وقتی چند اندیکاتور مشابه استفاده میکنید ممکن است به اشتباه فکر کنید که سیگنال قدرتمندتری دریافت کردهاید. رفع این مشکل بسیار ساده است. کافی است بهترین ترکیب اندیکاتورها و اوسیلاتورها را بدانید.
اجزای بهترین استراتژی نوسانگیری
حال به قسمت هیجانانگیز میرسیم. ابتدا باید مشخص کنیم برای بهترین استراتژی نوسانگیری از کدام اندیکاتورها استفاده کنیم. ما سه نوع اندیکاتور دنبالکننده، مومنتوم و حجم را با هم ترکیب میکنیم و یک استراتژی واحد میسازیم. این استراتژی برای نوسانگیری در همهی بازارها از جمله بورس، فارکس و ارز دیجیتال کارآمد است.
1. اندیکاتور مومنتوم RSI
شاخص قدرت نسبی یا RSI یک اندیکاتور بسیار محبوب است. کار با این اندیکاتور ساده و اطلاعات مفیدی در مورد جهت و قدرت روند میدهد. برای استفاده از آن نیازی نیست محاسبات ریاضی را بدانید. ما از این اندیکاتور برای تعیین محدودههای اشباع خرید و فروش استفده میکنیم.
اندیکاتور RSI
2. اندیکاتور حجمی OBV
دومین اندیکاتور در استراتژی ترکیبی ما، اندیکاتور حجم تعادلی یا OBV است. اوسیلاتور OBV قیمت و حجم را ترکیب میکند و از این طریق ورود و خروج پول از بازار را به شما نشان میدهد. ایدهی اصلی OBV بر این اساس است که قیمت و حجم باید هم راستا باشند. اکنون تنها کاری که باید انجام دهیم بررسی آخرین اندیکاتور برای تکمیل استراتژی نوسانگیری است.
اندیکاتور OBV
3. باند بولینگر
باند بولینگر بهترین اندیکاتور تعقیبکنندهی روند و سومین اندیکاتور از استراتژی ترکیب اندیکاتورها است. خرید و فروش با استفاده از نوارهای این اندیکاتور یک استراتژی تجاری موثر است اگر با دیگر اندیکاتورها و اوسیلاتورها ترکیب شود. حال به استراتژی ترکیبی ما میرسیم.
اندیکاتور باند بولینگر
بهترین استراتژی نوسانگیری
در این استراتژی ما از سه اندیکاتور استفاده میکنیم. این سه اندیکاتور را در بخش قبل معرفی کردیم: RSI، باند بولینگر، و حجم تعادلی (OBV). این ترکیب از اندیکاتورها همهی جنبههای روند یعنی جهت، مومنتوم و حجم را بررسی میکنند. استراتژی نوسانگیری ما در هر دورهی زمانی قابل استفاده است. فقط باید مراحل زیر را دنبال کنید:
1. قیمت باید نوار میانی بولینگر را به سمت بالا بشکند و بالاتر از آن بسته شود.
همانطور که میبینید مرحله اول بسیار ساده است. خبر خوش اینکه باقی مراحل هم به همین سادگی است. بسته شدن قیمت بالای نوار میانی اولین تایید استراتژی ما است. پس از این تایید سایر اندیکاتورها را باید بررسی کنیم.
مرحله اول استراتژی نوسانگیری
2. منتظر بمانید تا شاخص RSI بالای 50 قرار گیرد.
اندیکاتور RSI مومنتوم یک حرکت را نمایش میدهد. قرار گرفتن RSI در بالای 50 به معنای تایید دوم است. تا اینجا میدانیم که از دو جنبه حرکت صعودی تایید شده است. این تایید ممکن است همزمان اتفاق نیفتد و باید برای تایید دوم کمی منتظر بمانید.
مرحله دوم استراتژی نوسانگیری
3. منتظر بمانید تا اندیکاتور OBV صعودی شود.
آخرین مرحله، تایید حجمی است. ما میخواهیم همراه با پول هوشمند ترید کنیم. در همین راستا، به دنبال شواهد ورود پول هوشمند و قدرت خرید واقعی هستیم. باز هم ممکن است کمی برای تایید سوم صبر کنیم. اما حال سه تایید شروع روند، مومنتوم و حجم را داریم.
مرحله سوم استراتژی نوسانگیری
حال وارد یک موقعیت معاملاتی بلندمدت شدهایم اما باید حد ضرر و حد سود را در استراتژی نوسانگیری تعیین کنیم. در بند بعدی این مساله را شرح میدهیم.
4. حد ضرر را زیر نوار پایین باند بولینگر قرار دهید.
حد ضرر به اندازه زمان و نقطهی ورود مهم است. قرار دادن حد ضرر زیر باند پایین بولینگر منطقی است. شکست نوار پایین بولینگر، کل استراتژی نوسانگیری ما را باطل میکند.
مرحله چهارم استراتژی نوسانگیری
5. حد سود جایی است که باند بولینگر به پایین میشکند.
آخرین نقطه حد سود است. ما برای استراتژی ترکیبی باید یک حد سود قرار دهیم که مرحلهی پنجم و آخر است. بسیار شبیه حد ضرر است اما پس از یک صعود هر گاه دیدید که باند پایین در حال شکسته شدن است، معامله را ببندید. به زبان سادهتر، وقتی قیمت دارد معکوس میشود.
دقت کنید برای خروج ما فقط از یک اندیکاتور استفاده میکنیم. نقطهی ورود امن بسیار مهم است، اما برای خروج نباید منتظر تایید سه اندیکاتور باشیم. اگر خیلی درنگ کنیم ممکن است تمام سود از دست برود. به شکل زیر نگاه کنید:
مرحله پنجم استراتژی نوسانگیری
آیا استراتژی ما بهترین استراتژی برای نوسانگیری است؟
اگر مقاله را یک بار دیگر بخوانید متوجه میشوید که قاعدهی کلی، انتخاب اندیکاتورها با سه جنبهی مختلف است. ما این اندیکاتورها و اوسیلاتورها را انتخاب کردیم چون نقاط ضعف همدیگر را میپوشانند. همچنین از سه جنبه بازار را بررسی میکنند. شما میتوانید با استفاده از اندیکاتورهای تشخیص جهت، مومنتوم و حجم استراتژی معاملاتی خود را بسازید.
باید زمان صرف کنید و اندیکاتورها را به خوبی بیاموزید. در عین حال فراموش نکنید هیچکدام از استراتژیها کامل نیستند. در بازار بسیار بزرگ فارکس، هیچ کسی نمیتواند با اطمینان دقیق بازار را پیشبینی کند. با این حال، استفاده از استراتژی ترکیبی برای نوسانگیری احتمال موفقیت را بالاتر میبرد.
سوالات متداول بهترین استراتژی نوسانگیری
تحلیل تکنیکال پیشبینی روند چارت قیمت با استفاده از اطلاعات نموداری همچون قیمت، حجم و زمان است. تکنیکالیستها معتقدند همه چیز در نمودار قیمت نهفته است.
اندیکاتورها نمودارهای کمکی برای درک بهتر روند هستند که با محاسبات ریاضی رسم میشوند.
اندیکاتورها ابزارهایی مفید هستند، اما در صورتی که آنها را در یک استراتژی مناسب استفاده کنید. علاوه بر این، مدیریت سرمایه و روانشناسی را نباید فراموش کنید.
اسکالپ تریدینگ ScalpTrading چیست؟ و روش استفاده از انواع آن
اگر به عنوان یکی از کاربران و معامله گران جدید کریپتو از سبک های معاملاتی اطلاع ندارید و قصد معامله دارید، لازم است که قبل از شروع حرکت در بازار سهام، یک سبک معاملاتی انتخاب کنید تا در آینده با ضررهای مالی مواجه نشوید. سبک معاملاتی انتخابی شما به هدف مالی، تحمل ریسک، زمانی که می توانید برای دنبال کردن بازار سرمایه گذاری کنید و چندین عامل مشابه دیگر بستگی دارد. بنابراین، برای انتخابی آگاهانه باید در مورد تکنیک های مختلف سرمایه گذاری اطلاعات کافی را کسب کنید. در ادامه این مقاله به آموزش اسکالپ تریدینگ و استراتژی های آن پرداخته ایم.
اسکالپ تریدینگ چیست؟
اسکالپینگ یا اسکالپ تریدینگ (scalp trading) یک استراتژی معاملاتی است که برای سود بردن از تغییرات جزئی قیمت، طراحی شده است. معامله گرانی که این استراتژی را اجرا می کنند بین ده تا چند صد معامله را در یک روز انجام می دهند، با این باور که حرکت های کوچک در قیمت راحت تر از حرکات بزرگ به دست می آیند. آن ها به عنوان اسکالپر شناخته می شوند. اسکالپینگ برای اجرا به تحلیل تکنیکال مانند نمودارهای کندل استیک و MACD متکی است. سود ناچیز به دست آمده با این تکنیک می تواند چندین برابر شود، مشروط بر اینکه معامله گر به طور مداوم از یک استراتژی خروج استفاده کند تا ضرر ها را کاهش دهد و سود کسب کند. هدف اصلی اسکالپینگ، معامله رمز ارزها به قیمت پیشنهادی یا درخواستی و سپس فروش سریع آن ها چند سنت بالاتر یا پایین تر، برای کسب سود است. زمان نگهداری در اسکالپ تریدینگ می تواند از چند ثانیه تا چند دقیقه و در برخی موارد تا چند ساعت متغیر باشد. در واقع اسکالپینگ یکی از استراتژی های معامله در بازار ارز دیجیتال است که به ترید پر سرعت معروف می باشد. اسکالپینگ به معامله گرانی نیاز دارد که یک استراتژی خروج دقیق داشته باشند زیرا یک ضرر بزرگ می تواند بسیاری از دستاورد های ناچیز را که معامله گر بدست آورده از بین ببرد. بنابراین، برای موفقیت در این استراتژی، داشتن ابزارهای مناسب و فراگیری آموزش های این مقاله از محسوب می شود.
روش اسکالپرها
همانطور که می دانید، اسکالپ تریدینگ یک سبک معاملاتی است که برای کسب درآمد از تغییرات جزئی قیمت به کار می رود تا سودی به همراه داشته باشد. اسکالپرها به طور مکرر و پشت سر هم ترید می کنند. یک معامله گر اسکالپ باید یک سیاست خروج دقیق داشته باشد، زیرا یک ضرر بزرگ می تواند تمام سودهای کوچکی را که در معاملات دیگر به دست آورده است از بین ببرد. بنابراین اسکالپ تریدینگ نیاز به نظم، قاطعیت و استقامت دارد. اسکالپرها از هیجانی که این سبک معاملاتی ارائه می دهد لذت می برند اما برای انجام معاملات موفق و تکنیک های مختلف، نیاز به تجربه در شناسایی فرصت های سود آور در بازار دارند. آن ها باید در کار خود نظم داشته باشند و به اصول معاملاتی خود کاملاً پایبند باشند و تصمیماتشان را با قطعیت بگیرند. از سوی دیگر اسکالپرها باید بسیار منعطف باشند، زیرا شرایط بازار بسیار حساس است و نوسان دارد. اسکالپرها به دنبال سود بردن از حرکات کوچک بازار هستند و از فعالیت ثابت بازار بهره می برند.
مزایا و معایب اسکالپ تریدینگ
اسکالپرها می توانند تغییرات کوچکی را در قیمت ارزهای دیجیتال اعمال کنند که ممکن است لزوماً منعکس کننده روند کلی قیمت در روز نباشند. آن ها نیازی به پیروی از اصول اولیه ندارند، زیرا نقش مهمی در مواجه با یک بازه زمانی بسیار کوتاه ایفا نمی کنند. یکی دیگر از مزیت های اصلی اسکالپ تریدینگ این است که ریسک بازار در آن بسیار کمتر از سایر روش های معاملاتی است. در واقع اسکالپ تریدینگ به این دلیل طراحی شده است تا با ایجاد نقاط اهرمی و توقف ضرر، ضررهای وارده به رمز ارز ها را محدود کند. اسکالپ تریدینگ همچنین یک استراتژی غیر جهت دار است، بنابراین بازارها برای استفاده از آن نیازی به حرکت در جهت خاصی ندارند. با این حال، استفاده از اسکالپ تریدینگ به عنوان یک استراتژی معاملاتی دارای اشکالاتی نیز می باشد. اول و مهمتر از همه، اسکالپینگ در مقایسه با استراتژی های دیگر شامل حداکثر تعداد معاملات است، باز کردن تعداد زیادی از معاملات با هزینه های تراکنش بالاتری همراه است زیرا در هر معامله پورسانت می پردازید. در اسکالپ تریدینگ، باید از مقادیر بالای معاملات برای ایجاد سود کافی استفاده کنید. برخی از اسکالپرها روزانه ده ها یا صدها معامله در زمینه رمز ارزها از جمله خرید بیت کوین و یا سایر توکن ها انجام می دهند که این استراتژی می تواند بسیار وقت گیر باشد و به تمرکز زیادی نیاز دارد.
مزایای اسکالپ تریدینگ
• در صورت اجرای دقیق و با یک استراتژی خروج می تواند بسیار سود آور باشد.
• فرصت های زیادی برای استفاده از تغییرات کوچک در قیمت وجود دارد.
• در اجرای اسکالپ تریدینگ لازم نیست اصول اولیه را رعایت کنید.
• در اسکالپ تریدینگ ریسک بازار بسیار کم است.
• اسکالپ تریدینگ یک استراتژی غیر جهت دار است که اگر بازار در حال صعود یا نزول باشد، قابل استفاده است.
معایب اسکالپ تریدینگ
• اسکالپ تریدینگ هزینه تراکنش بالایی دارد.
• برای کسب سود به اهرم بیشتری نیاز دارد.
• می تواند یک استراتژی وقت گیر باشد که نیاز به تمرکز بالایی دارد.
آموزش استفاده از روش اسکالپینگ
همانطور که در ابتدای مقاله ذکر شد، برای یک معامله اسکالپینگ موفق نیاز به تعیین یک استراتژی دقیق و کاربردی است. در این قسمت سه استراتژی محبوب اسکالپینگ ترید را نام برده و توضیح داده ایم:
- اسکالپینگ با استراتژی پرایس اکشن
- اسکالپینگ با استراتژی AMP
- اسکالپینگ با استراتژی اندیکاتوری
برای هر نوع تریدی نیاز به اندیکاتور ها و چارت های قیمتی است که به واسطه آن ها بتوانیم روند بازار را برسی کرده و ترید خود را نسبت به آن تعیین کنیم تا دچار ضرر و زیان نشویم. اما یکی از بهترین ابزار های ترید اندیکاتور ها و کندل ها می باشند، به همین دلیل آموزش تحلیل کندل ها از لزوماتی است که حتما باید اجرا شود تا بتوانید ترید خود را آغاز کنید.
اسکالپینگ با استراتژی پرایس اکشن
کسانی که با استراتژی پرایس اکشن آشنایی دارند، می دانند که یکی از بهترین روش های ترید می باشد که در معاملات کوتاه مدت نیز بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. این استراتژی هم به صورت پرایس اکشن انجام می شود و هم در دو تایم فریم قابل انجام شدن است. برای ترید با این استراتژی، ابتدا باید یک بازه زمانی یک ساعته باز کرده و معتبر ترین خطوط روند را بیابید، سپس وارد تایم فریم 5 دقیقه ای شده و ساختار های صعودی و نزولی را شناسایی کنید. توجه داشته باشید هنگام روند صعودی، کف و سقف های بالاتری ساخته می شود و در هنگام روند نزولی کف و سقف های پایین تری ایجاد می شود. پس از انجام این کار ها، باید منتظر بمانید تا قیمت رمز ارز مورد نظر از سقف ها و کف ها عبور کند. برای مثال اگر بخواهید با استراتژی پرایس اکشن برای بیت کوین یک معامله اسکالپینگ تعیین کنید، پس از انجام مراحل اگر روند قیمت بیت کوین صعودی بود باید منتظر بمانیم تا از سقف قیمت عبور کند، و اما اگر ساختار قیمت نزولی بود باید قیمت از سقف خود گذر کند. سپس می توانید به راحتی پوزیشین مورد نظر خود را تعیین کنید.
نکته: فراموش نکنید از ابزار استاپ لاس استفاده کنید تا حد سود و حد ضرر خود را مشخص کنید.
اسکالپینگ با استراتژی AMP
در این استراتژی از اندیکاتور ها استفاده می شود که سه اندیکاتور محبوب برای این روش به ترتیب: MACD200، EMA و Parabolic می باشند. در این روش بر خلاف پرایس اکشن که که حرکت قیمت یک رمز ارز توسط اندیکاتور ها تعیین می شد، از ابزار SAR استفاده می شود. به همین دلیل بررسی SAR در این روش از مهم ترین اقدامات اولیه به شمار می رود. اما نحوه کار به این صورت است که اگر قیمت بالای SAR قرار بگیرد، روند رمز ارز مورد نظر صعودی است، اگر قیمت زیر SAR باشد روند نزولی است. به همین راحتی می توانید روند هر رمز ارز را برسی کنید. پس از آن باید دقت داشته باشید برای ورود به بازار و تعیین پوزیشین BUY، قیمت حتما باید بالای مویینگ 200 دوره ای باشد. اما برای ورود به بازار و تعیین پوزیشین SELL دقیقا برعکس این ماجرا صدق می کند.
نکته: در استراتژی AMP، بازه زمانی معاملات بر روی 5 دقیقه تعیین می شود.
اسکالپینگ با استراتژی اندیکاتوری
در این نوع معاملات از پترن Inside Bar Patern، استفاده می شود که از دو بخش اصلی تشکیل می شود:
- کندل اصلی یا مادر
- کندل کناری یا کودک
برای معامله با اندیکاتور، کافی است یک تایم فریم 1 ساعته باز کرده و یک الگوی Inside Bar در آن پیدا کنیم. سپس ابتدا و انتهای Inside Bar را به یکدیگر متصل نموده و سریعا وارد تایم فریم 5 دقیقه ای می شویم، حالا باید منتظر بمانید تا الگوی مثلث شکل بگیرد و با خروج قیمت از هر طرف مثلث پوزیشین sell و long بگیرید.
اسکالپ تریدینگ چگونه کار می کند؟
در آموزش اسکالپ تریدینگ باید با نحوه کارکرد آن نیز آشنا شوید. اسکالپ تریدینگ یک سبک معاملاتی منحصر به فرد است که بر سود بردن از تغییرات نسبتاً کوچک قیمت تمرکز دارد و هم زمان سودهای سریعی را از فروش مجدد کسب می کند. از نظر معاملات روزانه، اسکالپ تریدینگ به شکلی از استراتژی اشاره دارد که برای اولویت دادن به دست یابی به واحدهای بالا از سودهای کوچک استفاده می کند. اسکالپ تریدینگ شامل تصمیم گیری یک معامله گر برای یک استراتژی خروج دقیق است و این کار به این دلیل است که یک ضرر بزرگ می تواند چندین سود کوچک را که معامله گر برای دستیابی به آنها تلاش کرده است محدود کند و حتی حذف کند. اسکالپرها پیشنهاد میکنند که انجام معاملات کوچک بسیار آسان تر است و از دیدگاه نوسانات بازار، ریسک های کمتری دارد. آنها به راحتی می توانند قبل از اینکه فرصت ها را از دست بدهند، به سودهای کوچک برسند. علاوه بر این، اسکالپرها معتقدند که ایجاد چندین فرصت سود در یک بازه زمانی کوچک بهتر از انتظار برای یک فرصت بزرگ است.
آنچه که باید قبل از انتخاب روش اسکالپ تریدینگ بدانید!
اسکالپ تریدینگ مستلزم داشتن نظم و انضباط کافی از سوی یک معامله گر است، اما به زمان کافی نیز نیاز دارد. در حالی که بازه های زمانی طولانی مدت و کوتاه مدت به معاملهگران اجازه می دهد تا از پلتفرم های خود فاصله بگیرند ولی اسکالپینگ توجه کامل آن ها را می طلبد. نقاط ورود احتمالی می توانند خیلی سریع ظاهر شوند و ناپدید شوند، بنابراین یک معامله گر، باید در پلتفرم معاملاتی خود حضور فعال داشته باشد. اسکالپ تریدینگ یک استراتژی دشوار برای یک اجرای موفقیت آمیز است. یکی از دلایل اصلی این است که این روش به معاملات زیادی در طول زمان نیاز دارد. این ایده که فقط برای مدت کوتاهی در بازار حضور داشته باشید، جذاب به نظر می رسد، اما احتمال اینکه با یک حرکت ناگهانی که به سرعت معکوس می شود، متضرر شوید زیاد است. پس بهتر است که قبل از انتخاب این روش برای معامله سهام استراتژی در معاملات چیست؟ و ارزهای دیجیتال و یا خرید ارزهای دیجیتال محبوب مانند خرید تتر و یا بیت کوین و اتریوم، با نحوه کار اسکالپ تریدینگ آشنا شده و زمان زیادی را برای این روش معاملاتی اختصاص دهید.
جمع بندی و نتیجه گیری
در این مقاله به آموزش اسکالپ تریدینگ پرداختیم و دانستیم که اسکالپ تریدینگ یک استراتژی معاملاتی است که برای سود بردن از تغییرات کوچک قیمت طراحی شده است. همه انواع معاملات در بازار سهام و ارزهای دیجیتال نیاز به نظم و انضباط دارند، اما از آنجایی که تعداد معاملات بسیار زیاد است، و سود حاصل از هر معامله بسیار کم است، یک اسکالپر باید به سیستم معاملاتی خود پایبند باشد و از یک ضرر بزرگ که می تواند ده ها معامله موفق را از بین ببرد اجتناب کند. اسکالپینگ یا اسکالپ تریدینگ را می توان، به عنوان یک سبک معاملاتی اولیه یا یک سبک مکمل اتخاذ کرد. یک اسکالپر از جدول زمانی کوتاه یا نمودارهای یک دقیقه ای برای برنامه ریزی معاملات استفاده می کند که این کار نیاز به نظم و سرعت برای اجرای معاملات اسکالپ دارد. اگر شما به عنوان یک معامله گر ترجیح می دهید وقت خود را صرف پیدا کردن دارایی مناسب کنید و با گذشت زمان تصمیم خود را بگیرید، اسکالپینگ روش مناسبی برای شما نیست، اما اگر خلاف این باشد و خواهان سرعت و سود آوری فوری هستید، اسکالپینگ یا اسکالپ تریدینگ بهترین روش معاملاتی ممکن، برای انتخاب شما است. در این مقاله از وب سایت تتر ایران تلاش کردیم به زبان ساده معامله اسکالپینگ به همراه استراتژی های کاربردیش را برای شما عزیزان آموزش دهیم تا معاملات روزانه خود را به موفقیت آمیز ترین شکل ممکن انجام دهید.
استراتژی معاملاتی مارتینگل و آنتی مارتینگل چیست؟
استراتژی معاملاتی مارتینگل و آنتی مارتینگل
عوامل زیادی در بازار وجود دارند که یک معاملهگر برای داشتن یک کارنامه معاملاتی موفق، باید از پیش مدیریت کند. اولین چالش، انتخاب جفتارز، سهام یا کامودیتی مناسب برای معامله است. اینکه در چه تایمفریمی معامله انجام شود نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. عامل بعدی که باید به آن توجه نمود انتخاب یک استراتژی مناسب معاملاتی است. اما از همه مهمتر تعیین میزان ریسک هر معامله و انتخاب یک روش مدیریت سرمایه مناسب است. در این مقاله، با درنظر گرفتن روش مدیریت سرمایه مارتینگل و آنتی مارتینگل درصدد پاسخ به این سوال هستیم که چگونه ریسک معاملات خود را مدیریت نماییم.
روش مارتینگل (Martingale) چیست؟
سیستم مدیریت ریسک مارتینگل یکی از روشهای معروف در شرطبندی است. هرچند این روش، ابتدا در کازینوها استفاده میشد اما از آن میتوان به خوبی در بازارهای مالی نظیر فارکس، بازار سهام، بازار آتی و معاملات آپشن (Options) نیز استفاده کرد. مبنای استراتژی شرطبندی مارتینگل بر این اصل استوار است که به ازای هر باخت، مقدار شرطبندی بعدی را دو برابر میکنیم و این پروسه را تا زمانی که در شرطبندیها میبازیم، ادامه میدهیم. نکته جالب این سیستم در این است که به محض استراتژی در معاملات چیست؟ وقوع اولین برد، تمامی باختهای شما جبران خواهدشد.
برای اینکه تصور بهتری از این استراتژی پیدا کنید، بازی گردونه رولت را در کازینو درنظر بگیرید. فرض کنید مبلغ ۱۰۰ دلار را برای هر بار بازی رولت شرطبندی کردهاید و در صورتی که گردونه روی رنگ قرمز قرار گیرد برندهاید و در غیر اینصورت شرط را باختهاید. طبق روش مارتینگل، اگر گردونه روی رنگ قرمز قرار گرفت، ۱۰۰ دلار برنده شدهاید و بازی بعدی را با ۱۰۰ دلار ادامه میدهید اما اگر گردونه روی رنگ سیاه قرار گرفت در اینصورت، ۱۰۰ دلار باختهاید و بازی بعدی را باید با ۲۰۰ دلار آغاز کنید. حال اگر بازی دوم را نیز ببازید و به عبارت دیگر ۲۰۰ دلار از دست بدهید بازی سوم را باید با دو برابر آن یعنی ۴۰۰ دلار ادامه دهید. این پروسه را تا زمانی که بازی را ببرید و گردونه روی رنگ قرمز قرار گیرد ادامه میدهید. در چنین حالتی تمامی مبلغی را که باختهاید جبران میشود.
حال که با مفهوم مارتینگل آشنا شدیم، این روش مدیریت سرمایه را در بازارهای مالی نیز به کار میبریم. فرض کنید در بازار فارکس وارد معامله جفت ارز EURUSD با ریسک به ریوارد یک به یک میشوید و روی هر معامله ۲۰۰ دلار ریسک میکنید. در چنین حالتی اگر پوزیشن به ثمر بنشیند، ۲۰۰ دلار سود و در غیر اینصورت ۲۰۰ دلار زیان شما خواهد بود. درصورت سودآوری پوزیشن اول علاوه بر اینکه ۲۰۰ دلار به دست آوردهاید، میتوانید مجددا وارد موقعیت بعدی با ریسکی معادل ۲۰۰ دلار شوید. اما اگر پوزیشن با ضرر بسته شود علاوه بر اینکه ۲۰۰ دلار از دست میدهید، طبق روش مارتینگل، روی پوزیشن بعدی باید ۴۰۰ دلار ریسک کنید. دو برابر شدن ریسک، همان دو برابر شدن حجم معامله شما است. مثلا اگر حجم پوزیشن قبلی یک لات بوده است پوزیشن بعدی را با دو لات وارد میشوید. اگر پوزیشن دوم را نیز ببازید مجددا ریسک خود را در پوزیشن بعدی دو برابر، یعنی ۸۰۰ دلار میکنید. در واقع پوزیشن بعدی را با حجمی معادل چهار لات وارد میشوید. این پروسه تا زمانی ادامه مییابد که اولین معامله سودده شما رخ دهد. در چنین حالتی سود حاصل از پوزیش برنده، همه زیانهای شما را جبران خواهد کرد.
ظاهرا این روش مدیریت سرمایه، روش بدون باختی به نظر میرسد. اما همانطور که میدانیم تئوری ممکن است در عمل نتیجه متفاوتی داشته باشد. به عنوان مثال روش مارتینگل فشار روحی مضاعفی که بر معاملهگران وارد میشود را در نظر نمیگیرد.
طبق روش مارتینگل، برای سناریویی شبیه به بالا، اگر شما پنج بار متوالی دچار زیان شوید که برای بسیاری از استراتژیهای معاملاتی نیز محتمل است، میزان ریسکی که در پوزیشن ششم باید در نظر بگیرید معادل ۶۴۰۰ دلار خواهد بود. چنین مبلغ قابل توجهی، شجاعت و انعطافپذیری معاملهگری که خود را تنها برای ۲۰۰ دلار ریسک در معامله آماده کرده است، خواهد گرفت. جدای از موانع روانی که روش مارتینگل به معاملهگر تحمیل میکند، این روش نیاز به پشتوانه مالی قوی نیز دارد. دوباره به سناریو قبل برگردیم که در اولین پوزیشن، ۲۰۰ دلار ریسک کردیم و پس از پنجمین شکست متوالی برای ششمین معامله خود نیاز به ۶۴۰۰ دلار سرمایه داشتیم. حال فرض کنیم ششمین معامله نیز با شکست مواجه شود در اینصورت سرمایه مورد نیاز برای هفتمین معامله، رقمی معادل ۱۳۸۰۰ دلار خواهد بود که مبلغ قابل توجهی است.
لذا روش مدیریت سرمایه مارتینگل، به دلیل محدودیتهای مالی که بسیاری از معاملهگران ممکن است با آن مواجه شوند، بسیار چالش برانگیز است. این چالشها حتی برای معاملهگران بزرگ، نظیر هجفاندها و بانکهای سرمایهگذاری که از ابزارهای لازم و پشتوانه مالی کافی نیز برخوردار هستند، صدق می کند. محدودیتهایی در زمینه حداکثر حجم پوزیشنها، چالشی است که معاملهگران بزرگ با آن مواجهاند و مانع از اجرای درست روش مارتینگل در دنیای واقعی خواهد شد.
اکنون به مثال دیگری از کاربرد روش مارتینگل در بازار سهام میپردازیم. فرض کنید که شما ۱۰۰ سهم اپل را که در حال حاضر به ارزش هر سهم ۲۰۰ دلار معامله میشود خریداری مینمایید. در واقع شما ۲۰۰۰۰ دلار در سهام اپل سرمایهگذاری میکنید. فرض کنید سهام اپل به اندازه ۵۰ درصد افت کند. در این صورت طبق روش مارتینگل، باید به اندازه ۴۰۰۰۰ دلار از سهام اپل که اکنون ارزشی معادل ۱۰۰ دلار دارد را خریداری کنید. حال اگر میانگین معاملات خود را در نظر بگیرید ارزش هر سهم در معاملات شما معادل ۱۲۰ دلار است. به عبارت دیگر نقطه سر به سر در سبد خریدتان، در سهم ۱۲۰ دلاری رخ میدهد.
اگر سهام اپل مجددا ۵۰ درصد افت کند و به ۵۰ دلار برسد، طبق روش مارتینگل، اینبار با سرمایهای معادل ۸۰۰۰۰ دلار مجددا وارد خرید میشویم. اکنون متوسط قیمت سهام در معاملات شما به ۶۶.۶ دلار میرسد که نقطه سر به سر معاملات است. حال در صورت تغییر روند و رشد سهام اپل، سرمایهگذاران بهسرعت کلیه ضررهای خود را جبران خواهند نمود.
روش آنتی مارتینگل (Anti-Martingale) چیست؟
آنتی مارتینگل، دقیقا عکس روش مارتینگل است. روش آنتی مارتینگل بر این اصل استوار است که پس از هر معامله ناموفق، معامله بعدی را با نصف ریسک پیشین و در صورت موفقیت، معامله بعدی را با دوبرابر ریسک وارد شویم. با توجه به ماهیت روش آنتی مارتینگل، گاهی اوقات از آن به عنوان مارتینگل معکوس نیز یاد میشود. این نکته حائز اهمیت است که در روش آنتی مارتینگل زمانی که در دور پیروزی هستیم، سودها چند برابر و هنگامی که در دور شکست هستیم، ضررها کمتر است. به عبارت دیگر به کمک این روش میتوانیم هنگام رشد حساب، با افزایش ریسک، سودها را افزایش و در هنگام کاهش موجودی حساب، زیان را محدود کنیم. به همین دلیل این روش نسبت به روش مارتینگل، قابلیت اجرای بهتری در بازارهای مالی دارد.
بسیاری از استراتژیها و سیستمهای معاملاتی در فارکس و بازار آتی کم و بیش از همین روش آنتی مارتینگل استفاده میکنند. به عنوان مثال، سویینگ تریدرها و یا معاملهگران روندی پس از یک سری معاملات ناموفق، نسبت به حجم پوزیشنهای خود بسیار محافظهکارتر میشوند، در مقابل زمانی که فضای معاملاتی تغییر کرده و معاملهگر در دور موفقیت قرار دارد، فضا برای ریسکهای بیشتر فراهم میشود. بنابراین روش آنتی مارتینگل به روحیات این معاملهگران نزدیکتر است.
جالب است بدانید که مدل مدیریت سرمایه با ریسک ثابت (Fixed Fractional) در واقع به نوعی همان روش آنتی مارتینگل به شمار میآید. روش ریسک ثابت بر این ایده استوار است که شما تنها درصد مشخصی از سرمایه خود را در هر معامله ریسک نمایید. انتخاب میزان درصد ریسک تا حدودی سلیقهای است اما بین یک درصد تا چهار درصد سرمایه، مقدار متداولی است. حال اگر موجودی حساب شما رشد کند طبیعتا مقداری که در هر معامله ریسک می نمایید نیز افزایش مییابد، دقت کنید که هرچند درصد ریسک شما صرفنظر از رشد حسابتان، همواره درصد ثابتی است (مثلا همیشه ۴ درصد است) ولی به دلیل رشد حساب، معادل دلاری این ریسک ثابت افزایش یافته لذا شما عملا ریسک بیشتری انجام دادهاید و طبیعتا اگر موجودی حساب شما کاهش یابد مقدار ریسک معاملات جدیدتان نیز عدد کمتری خواهد بود. بنابراین حتی روش ریسک ثابت نیز نوعی آنتی مارتینگل است.
در دنیای معاملهگری احتمالا با این اصل آشنا هستید که:
“You should let your winners run, and cut your losses short”
به سودها فرصت رشد دهید و زیانها را هرچه سریعتر کاهش دهید
این دقیقا چیزی استراتژی در معاملات چیست؟ است که در روش آنتی مارتینگل اجرا میشود. البته می توان روش آنتی مارتینگل را با ایجاد تغییراتی شخصیسازی نمود. به عنوان مثال، قاعده دو برابر کردن حجم معاملات پس از پیروزی و نصف کردن حجم آن پس از شکست را میتوانید متناسب با استراتژی معاملاتی خود تغییر دهید و به نوعی با حفظ ساختار اصلی روش آنتی مارتینگل، صرفا آن را شخصی سازی نموده تا با محدودیتها و روحیات خود سازگاری بیشتری داشته باشد.
یکی از بهترین موقعیتها استراتژی در معاملات چیست؟ برای استفاده از روش آنتی مارتینگل، زمانی است که بازار در یک روند قوی صعودی یا نزولی قرار گرفته است. در چنین حالتی جهت قیمت در طول روند از پایداری خوبی برخوردار است و به شما فرصت میدهد تا با افزایش حجم معاملات، سود خود را افزایش دهید. اگر شما روند را در نقطه مناسبی شکار کرده باشید با اعمال روش آنتی مارتینگل میتوانید به سود فوقالعادهای دست یابید.
از آن جایی که روش آنتی مارتینگل، بهخاطر ماهیت خود بسیاری از محدودیتهای روش مارتینگل را ندارد بهخوبی میتواند در موقعیتها مختلف و حسابهای متنوع استفاده شود. کافیست معاملهگر استراتژی معاملاتی خود را به نوعی با روش آنتی مارتینگل همگام کند و از مزایای خاص آن بهره ببرد.
مهمترین مزیت روش آنتی مارتینگل، کاهش افت حساب (Drawdown) است. این مزیت کاملا خلاف روش مارتینگل است که در آن افت حساب شدیدا افزایش مییافت. بسیاری از معاملهگران با تجربه بر این باورند که مهمترین فاکتور موفقیت در بازارهای مالی توانایی در مدیریت ریسک است که روش مارتینگل ذاتا چنین خصیصهای را در دل خود جا داده است و با کاهش ریسک در هر معامله، مانع از نابودی کامل حساب شما خواهد شد.
داستان لری ویلیامز (Larry Williams)، یک نمونه عملی از یک سود قابل توجه است که به روش آنتی مارتینگل ایجاد شده است. اگر او را نمیشناسید ، لری ویلیامز، یک معاملهگر کارکشته بازار آتی است که مدت طولانی را صرف تجزیه و تحلیل روشهای مختلف مدیریت سرمایه نموده است. او در یک مسابقه معاملات آتی تحت عنوان مسابقات بینالمللی رابینز (Robbins World Cup of Trading Championship) توانست یک حساب ۱۰۰۰۰ دلاری را در کمتر از ۱۲ ماه به ۱.۱ میلیون دلار تبدیل کند که معادل ۱۱۳۰۰ درصد بازده است و در تاریخ این مسابقات یک رکورد منحصر بفرد به شمار میآید. آقای ویلیامز، دلیل موفقیت خود را در درجه اول مدیریت ریسک مبتنی بر روش آنتی مارتینگل میداند. البته نباید مهارت بالای ایشان در تحلیل استراتژی در معاملات چیست؟ بازار را نادیده گرفت اما طبق گفته خودش اصلیترین دلیل موفقیتش به کارگیری سختگیرانه استراتژی آنتی مارتینگل بوده است.
او روش مارتینگل را متناسب با سبک و سیاق معاملاتی خود شخصیسازی کرده و نامش را فرمول کلی (Kelly formula) نامید. فرمول کلی، بر اساس فاکتورهای متنوعی نظیر: نسبت سود به زیان معاملات، متوسط نرخ پیروزی معاملات و موجودی حساب، حجم بهینه ریسک را تعیین میکند. با چنین محاسباتی شانس رشد درازمدت حساب افزایش و احتمال نابودی آن کاهش خواهد یافت.
پس از آن، لری ویلیامز با استفاده از روش مدیریت سرمایه مبتنی بر آنتی مارتینگل، چند حساب کوچک دیگر را نیز تبدیل به حسابهای بزرگی نمود. او حتی این روش را به دخترش میشل ویلیامز (Michelle Williams) نیز آموخت که او نیز بر همین مبنا به موفقیتهای خوبی در بازارهای مالی دست یافته است.
کلام آخر
در این مقاله، به بررسی روش مارتینگل و آنتی مارتینگل و مزایای و معایب هر یک از آنها پرداختیم. در روش مارتینگل، ریسک حساب به شدت افزایش مییابد و باعث افزایش افت حساب میشود. در حالی که در روش آنتی مارتینگل تنها زمانی ریسک افزایش مییابد که معاملات سودآور بوده و موجودی حساب در حال افزایش باشد. همچنین در صورت زیان معاملات، ریسک مرتبا کاهش مییابد.
روش مارتینگل در شرطبندیها بسیار محبوبتر است خصوصا برای افرادی که به دنبال راهکارهای بدون نقصی برای موفقیت در کازینوها هستند. هر چند در تئوری روش مارتینگل راهگشا به نظر میرسد اما در عمل، چه در کازینو و چه در بازارهای مالی چالش برانگیز است.
معاملهگران باید شیوهای در مدیریت سرمایه اتخاذ کنند که مبتنی بر روش آنتی مارتینگل باشد. چرا که مسئولیت اول یک معاملهگر، کنترل ریسک است که روش آنتی مارتینگل به علت ماهیت خود، باعث کاهش ریسک میشود خصوصا زمانیکه حساب بهعلت زیان متوالی در مخاطره قرار میگیرد. در آن سوی سکه، این روش به معاملهگر این امکان را میدهد که در زمان پیروزیهای متوالی نیز سرعت رشد حساب را بهطور قابل توجهی افزایش دهد.
هرچند روش آنتی مارتینگل را میتوان به صورتهای مختلفی پیادهسازی نمود اما یکی از سادهترین روشهای مبتنی بر آنتی مارتینگل همان روش ریسک ثابت است. در این مقاله راجب روش ریسک ثابت صحبت شد. اما بطورکلی در این روش، شما درصد ثابت از قبل تعیین شدهای را در هر پوزیشن ریسک میکنید. دو درصد ریسک روی هر پوزیشن، مقدار متداولی است. هرچند برخی از معاملهگران، این روش را تا حدودی محافظهکارانه میدانند اما بطورکلی، این روش یک ترکیب ایدهآل را برای رشد حساب در هنگام سوددهی و محافظت از سرمایه هنگام ضرر فراهم میکند.
در انتها بیان این نکته خالی از لطف نیست که میتوانید در پوزیشنهای خود از مکانیزم حد ضرر متحرک (Trailing Stop) استفاده کنید تا حداکثر سود را از معاملات پیروز خود کسب نمایید. حتی این مکانیزم نیز می تواند نوعی آنتی مارتینگل باشد چرا که مفهوم آنتی مارتینگل بر این اصل استوار است که در بردها سود خود را حداکثر کرده و در باختها از زیان خود بکاهید.
جهت پیگیری اخبار و تحلیل های فارکس و بازارهای جهانی به کانال تلگرامی UtoFX بپیوندید.
استراتژی مارتینگل چیست ؟
استراتژی مارتینگل چیست و چه کاربردی دارد؟ تحلیل گران و معامله گران در بازار سهام و سرمایه از استراتژی های متعددی جهت انجام معاملات استفاده می کنند. هدف از به کارگیری و استفاده از این روش ها در واقع مدیریت سرمایه، کنترل سرمایه و کسب سود بیشتر است. یکی از این تکنیک ها که بسیاری از سرمایه گذاران از آن در بازار بوررس، سهام و علی الخصوص فارکس به کار می برند، مارتینگل می باشد. این استراتژی در ابتدا تنها در شرط بندی ها مورد استفاده قرار می گرفت؛ اما به تدریج کاربرد آن گسترش یافت و به بازار سهام راه پیدا کرد. موضوعی که در این مقاله قصد به بررسی آن داریم توضیح روش مارتینگل و روش استفاده از آن می باشد، لذا توصیه می کنیم تا انتهای مطلب با ما همراه باشید..
استراتژی مارتینگل چیست؟
روش مارتینگل یک استراتژی جهت کسب سود به شمار می رود که بر مبنای تئوری احتمال و فرضیه بازگشت به میانگین استوار است. در این تکنیک تا حدودی هر شخص نیاز به سرمایه زیادی نیازمند است و در این راستا اگر سرمایه بسیاری داشته باشید با استفاده از این استراتژی می توانید سود زیادی را کسب کنید در غیر این صورت باید خود را برای رویارویی با زیان آماده کنید. قبل از توضیح هر چیزی در این باره ابتدا به طور مختصر در رابطه با تاریخچه این روش صحبت خواهیم کرد.
تاریخچه مارتینگل:
این روش در واقع توسط یک ریاضی دان فرانسوی، به نام پل پیر لوی در قرن هجدهم میلادی معرفی شد، اما با گذشت زمان توسط سایر محققان بهینه سازی شد. این تکنیک در اصل یک نوع روش برای شرط بندی بوده که فرضیه آن دوبرابر شدن میزان شرط در هر مرحله را در پی داشته است. در نهایت یک ریاضی دان لاتین با نام جوزف لئو دوب، با فرض بر اینکه نمی توان با مارتینگل به بازدهی 100% رسید، تحقیقاتی را در پیش گرفت. اما هم اکنون بسیاری از معامله گران و تحلیل گران بازار سهام از این استراتژی برای معاملات خود استفاده می کنند.
چه موقع از این استراتژی استفاده کنیم؟
برای بسیاری از افراد که در این زمینه اطلاعات و تجربه زیادی ندارند، شاید این سوال پیش آید که چه زمانی باید از استراتژی مارتینگل استفاده کنیم؟ در این رابطه باید بگوییم که این روش برای خرید سهام شرکت هایی که در وضعیت بنیادی مناسبی قرار دارند، مناسب است. در حالت کلی، زمانی که از ارزنده بودن یک سهام اطمینان داریم اما نمی دانیم که این سهام چه زمانی رشد می کند می توان از این روش استفاده کرد.
به بیان دیگر با استفاده از مارتینگل می توان هزینه تمام شده یک سهام را در موقع عدم اطمینان بهینه سازی کرد.
چگونه از روش مارتینگل استفاده کنیم؟
توجه داشته باشید که میزان ریسک در معاملات با این روش بسیار بیشتر از میزان سود بالقوه شما خواهد بود. با این وجود تکنیک مارتینگل و به کارگیری از آن در معاملات می تواند میزان شانس موفقیت را افزایش دهد و بازدهی را به 100% برساند. در واقع در این روش میزان سرمایه در هر مرحله باید دو برابر مرحله قبل باشد و در صورتی باخت، آن قدر این بازی ادامه پیدا می کند تا سرانجام از میدان خارج شوید.
حالا، برای درک بهتر موضوع اینکه استراتژی مارتینگل چیست و چگونه می توانیم از آن استفاده کنیم، بهتر است به این مثال توجه کنید:
فرض کنید شخصی با 10 دلار شرط بندی را شروع می کند، در صورت باخت 10 دلار را از دست می دهد و علاوه بر آن، فرد باید در مرحله بعدی20 دلار را سرمایه گذاری کند و این ترتیب به همین روش ادامه دارد.
بنابراین طبق این روش باید فرضیه دو برابر شدن استراتژی در معاملات چیست؟ سهم در چندین مرحله اتفاق افتد و سرمایه اختصاص یافته در هر مرحله باید دو برابر مرحله پیش شود. بهترین روش این است تا برای استفاده از روش مارتینگل سرمایه را به چندین بخش نامساوی تقسیم و در هر مرحله بخشی از آن را وارد معامله نمود.
همانطور که بیان شد، یکی از مهم ترین مفروضات در تکنیک مارتینگل داشتن منابع پولی نامحدود می باشد؛ اما با توجه به این که این مسئله امکان ندارد پس چه کنیم؟
- در مرحله اول از استفاده از این روش، مبلغ کل سرمایه گذاری خود را مشخص و تعیین کنید که این مبلغ را قرار است در چند مرحله سرمایه گذاری کنید.
- سپس کل مبلغ را به چند قسمت مساوی تقسیم کنید.
- مقدار خرید در هر مرحله باید با نسبتی از توان 2 محاسبه شود.
یک مثال دیگر: اگر شخصی قصد استفاده از روش مارتینگل در انجام معاملات خود را داشته باشد و در این راستا 100 میلیون از سرمایه خود را به سهمی اختصاص بدهد، باید این میزان سرمایه خود را به چند بخش تقسیم و در هر مرحله یک بخش از آن را وارد بازار نماید.
در این بازار، تصور کنید که هر سهم قیمتی برابر با 1000 تومان است، سرمایه گذار نیز باید به میزان 1000 سهم خریداری کند؛ حالا در صورتی که پس از انجام معامله و خرید، قیمت هر سهم به جای اینکه رشد داشته باشد، 5% منفی گردد، قیمت هر سهم برابر با 950 تومان خواهد شد. و سهام گذار در دومین مرحله باید دو برابر قیمت اولیه خود یعنی:2000سهم را خریداری کند. با این روند میانگین قیمت خرید فرد966/7 تومان خواهد شد که این مبلغ به نسبت خرید اولیه کم تر است.
در صورتی که در روز معاملاتی بعد نیز، قیمت این سهام 5 درصد منفی شود، قیمت با 902/5 تومان برابر می شود و آن شخص باید در این مرحله 4000 سهم را خریداری کند، که در این صورت با احتساب کسر هزینه ها شخص 10 درصد از سهم اولیه خود را از دست داده است.
اگر در روز بعد قیمت سهام 5 درصد رشد داشته باشد، به یکباره قیمت هر سهام افزایش یافته و سرمایه به 976/5 خواهد رسید، در این صورت سرمایه گذار به سود خواهد رسید. نکته قابل توجه این است که، اگر سرمایه گذار تمام مبلغ سهم خود را در روز اول به خرید در بازار اختصاص می داد|، اکنون تمام سرمایه اش در ضرر بود.
دیدگاه شما