تایم فریم چیست؟
به منظور کسب درآمد مداوم در بازارها ، تریدرها باید بیاموزند که چگونه یک روند اساسی را شناسایی کرده و بر اساس آن ترید کنند . کلیشه های رایج عبارتند از: “ترید همراه با روند”، “با روند مبارزه نکنید” و “روند دوست شما است“ اما روند چقدر ادامه دارد؟ چه زمانی باید وارد ترید شوید یا از آن خارج شوید ؟ معامله کوتاه مدت دقیقاً به چه معناست ؟ در اینجا ما بیشتر به چارچوب های زمانی معامله میپردازیم.
روشهای کلیدی
- چارچوب زمانی به مدت زمانی که یک روند برای یک بازار ادامه می دهد اشاره دارد که توسط تریدرها قابل شناسایی و استفاده است.
- چارچوب های زمانی اولیه یا فوری در حال حاضر قابل اجرا هستند و مورد توجه تریدرهای روز و معاملات با فرکانس بالا هستند.
- بازه های زمانی دیگری نیز باید در رادار شما باشد که بتواند الگویی را تأیید یا رد کند ، یا روندهای همزمان یا متناقضی را که در حال وقوع است نشان دهد.
- این بازه های زمانی ممکن است از چند دقیقه یا چند ساعت تا چند روز یا هفته یا حتی بیشتر باشد.
دوره زمانی
روندها را می توان به عنوان اولیه، میانی و کوتاه مدت طبقه بندی کرد . با این حال ، بازارها به طور همزمان در چندین بازه زمانی وجود دارند . به همین ترتیب ، بسته به بازه زمانی در نظر گرفته شده ، ممکن است روندهای متناقضی در یک سهام خاص وجود داشته باشد. در شرایطی که سهام در روند نزولی میان مدت و کوتاه مدت قرار دارد ، قرار گرفتن در روند صعودی اولیه غیر عادی نیست .
به طور معمول ، تریدرهای مبتدی در یک بازه زمانی خاص قفل می شوند، و روند اصلی قدرتمندتر را نادیده می گیرند. متناوباً تریدرها ممکن است روند اصلی را معامله کنند اما اهمیت تصفیه ورودی های خود را در یک بازه زمانی کوتاه مدت ایده آل دست کم میگیرند.
چه تایم فریم های زمانی را باید ردیابی کنید؟
یک قانون کلی این است که هرچه بازه زمانی طولانی تر باشد، سیگنال های داده شده قابل اطمینان تر هستند. همانطور که در چارچوب های زمانی تمرین می کنید ، نمودارها با حرکات کاذب درگیر می شوند. در حالت ایده آل ، تریدرها باید برای تعیین روند اصلی هرکاری که معامله می کنند، از یک بازه زمانی طولانی تر استفاده کنند.
پس از تعریف روند اساسی، تریدرها می توانند از چارچوب زمانی ترجیحی خود برای تعریف روند میانی و یک چارچوب زمانی سریعتر برای تعریف روند کوتاه مدت استفاده کنند. برخی از مثالهای استفاده از چندین چارچوب زمانی عبارتند از :
یک تریدر در نوسان، که برای تصمیم گیری بر روی نمودارهای روزانه تمرکز دارد، می تواند از نمودارهای هفتگی برای تعیین روند اولیه و نمودارهای 60 دقیقه ای برای تعریف روند کوتاه مدت استفاده کند.
یک تریدر روزانه می تواند در نمودارهای 15 دقیقه ای معامله کند، از نمودارهای 60 دقیقه ای برای تعریف روند اولیه و یک نمودار پنج دقیقهای (یا حتی نمودار کناری) برای تعریف روند کوتاه مدت استفاده کند.
یک تریدر در بلند مدت می تواند در نمودارهای هفتگی تمرکز کند در حالی که از نمودارهای ماهانه برای تعریف روند اصلی و نمودارهای روزانه برای اصلاح ورودی ها و خروجی ها استفاده می کند.
انتخاب اینکه چه گروهی از بازه های زمانی استفاده شود، مختص هر تریدر است. در حالت ایده آل، تریدرها چارچوب زمانی اصلی مورد نظر خود را انتخاب می کنند و سپس برای تکمیل چارچوب زمانی اصلی، چارچوبی را در بالا و پایین آن انتخاب می کنند.
به این ترتیب، آنها از نمودار بلند مدت برای تعریف روند، نمودار میان مدت برای ارائه سیگنال معاملاتی و نمودار کوتاه مدت برای تصفیه ورود و خروج استفاده می کنند. با این حال، یک یادداشت هشدار این است که درگیر هیجانات نمودار کوتاه مدت نشوید و بیش از حد یک معامله را تجزیه و تحلیل کنید. نمودارهای کوتاه مدت معمولاً برای تأیید یا از بین بردن یک فرضیه از نمودار اصلی استفاده می شوند.
مثال برای ترید در تایم فریم های متفاوت
شرکت Holly Frontier (NYSE: HFC) ، Holly Corp، در اوایل سال 2007 با نزدیک شدن به بالاترین سطح 52 هفته ای خود و نشان دادن قدرت نسبی در برابر سهام دیگر در بخش خود، شروع به ظاهر شدن در برخی از صفحات نمایش سهام ما کرد. همانطور که از نمودار زیرمشاهده می کنید، نمودار روزانه یک محدوده تجاری بسیار محدود را نشان می دهد که بالاتر از میانگین متحرک ساده 20 و 50 روزه است. بولینگر باند نیز به دلیل کاهش نوسانات و هشدار نسبت به افزایش احتمالی راه، انقباض شدیدی نشان داده است. از آنجا که نمودار روزانه چارچوب زمانی ترجیحی برای شناسایی معاملات بالقوه نوسان است، برای تعیین روند اصلی و تأیید همسویی آن با فرضیه ما، باید از نمودار هفتگی کمک گرفت.
با یک نگاه سریع به هفته نامه مشخص شد که نه تنها HOC قدرت نشان میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم می دهد، بلکه بسیار نزدیک است که به بالاترین رکورد جدید برسد. علاوه بر این، این یک معامله احتمالی بازگشت احتمالی در محدوده معاملات تجاری نشان داده شده بود، نشان می دهد که شکست به زودی رخ می دهد.
هدف پیش بینی شده برای چنین شکستی 20 امتیاز بود. با همگام سازی دو نمودار، HOC به عنوان یک ترید بالقوه به لیست تماشا اضافه شد. چند روز بعد، HOC اقدام به شکستن کرد و پس از یک هفته و میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم نیم ناپایدار، HOC موفق شد کل آن را ببندد.
HOC به دلیل افزایش نوسانات، ترید بسیار دشواری در نقطه شکست بود. با این وجود، این نوع شکست ها معمولاً در اولین بازگشت پس از شکست، ورود بسیار مطمئنی دارند. هنگامی که شکست در نمودار هفتگی تأیید شد، در صورت یافتن ورودی مناسب، احتمال خرابی در نمودار روزانه به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. استفاده از چندین بازه زمانی به شناسایی دقیق پایین بازپرداخت در اوایل آوریل 2007 کمک کرد. نمودار زیر نشان می دهد که یک کندل چکشی در میانگین متحرک ساده 20 روزه و پشتیبانی میانی بولینگر باند تشکیل شده است. همچنین نشان می دهد HOC در حال نزدیک شدن به نقطه شکست قبلی است که معمولاً پشتیبانی نیز ارائه می دهد. ورودی در نقطه ای بود که سهام می توانست قسمت بالای کندل چکشی را ترجیحاً با افزایش حجم پاک کند.
با کار کردن در یک بازه زمانی پایین تر، تشخیص اینکه عقب نشینی رو به پایان است و احتمال بالقوه شکست وجود دارد آسان تر شد. نمودار زیر یک نمودار 60 دقیقه ای با یک کانال روند نزولی روشن را نشان می دهد.
توجه کنید که HOC به طور مداوم با میانگین متحرک ساده 20 دورهای پایین می آید. نکته مهم این است که اکثر شاخص ها در چندین بازه زمانی نیز کار خواهند کرد . HOC در اولین ساعت معاملات در 4 آوریل 2007 بیش از بالاترین نرخ روز گذشته بسته شد و این نشان دهنده ورود بود. کندل 60 دقیقه ای بعدی، با حرکت قوی روی افزایش حجم، به وضوح تأیید کرد که این عقب نشینی تمام شده است. ترید می تواند در چندین بازه زمانی بیشتر که به روند طولانی تر اختصاص داده می شود، کنترل شود.
با اختصاص وقت برای تجزیه و تحلیل چندین بازه زمانی، تریدرها می توانند شانس خود را برای یک ترید بسیار موفق افزایش دهند. مرور نمودارهای بلند مدت می تواند به تریدرها کمک کند تا فرضیه های خود را تأیید کنند، اما مهمتر از آن، همچنین می تواند به تریدرها از عدم اختلاف سنسورهای زمانی جداگانه هشدار دهد.
با استفاده از چارچوب های زمانی کم تر، تریدرها می توانند ورودی و خروجی خود را نیز بسیار بهبود بخشند. در نهایت، ترکیب چندین بازه زمانی به تریدرها امکان می دهد روند معاملات خود را بهتر درک کنند و به تصمیمات خود اعتماد کنند.
تایم فریم چیست؟
به منظور کسب درآمد مداوم در بازارها ، تریدرها باید بیاموزند که چگونه یک روند اساسی را شناسایی کرده و بر اساس آن ترید کنند . کلیشه های رایج عبارتند از: “ترید همراه با روند”، “با روند مبارزه نکنید” و “روند دوست شما است“ اما روند چقدر ادامه دارد؟ چه زمانی باید وارد ترید شوید یا از آن خارج شوید ؟ معامله کوتاه مدت دقیقاً به چه معناست ؟ در اینجا ما بیشتر به چارچوب های زمانی معامله میپردازیم.
روشهای کلیدی
- چارچوب زمانی به مدت زمانی که یک روند برای یک بازار ادامه می دهد اشاره دارد که توسط تریدرها قابل شناسایی و استفاده است.
- چارچوب های زمانی اولیه یا فوری در حال حاضر قابل اجرا هستند و مورد توجه تریدرهای روز و معاملات با فرکانس بالا هستند.
- بازه های زمانی دیگری نیز باید در رادار شما باشد که بتواند الگویی را تأیید یا رد کند ، یا روندهای همزمان یا متناقضی را که در حال وقوع است نشان دهد.
- این بازه های زمانی ممکن است از چند دقیقه یا چند ساعت تا چند روز یا هفته یا حتی بیشتر باشد.
دوره زمانی
روندها را می توان به عنوان اولیه، میانی و کوتاه مدت طبقه بندی کرد . با این حال ، بازارها به طور همزمان در چندین بازه زمانی وجود دارند . به همین ترتیب ، بسته به بازه زمانی در نظر گرفته شده ، ممکن است روندهای متناقضی در یک سهام خاص وجود داشته باشد. در شرایطی که سهام در روند نزولی میان مدت و کوتاه مدت قرار دارد ، قرار گرفتن در روند صعودی اولیه غیر عادی نیست .
به طور معمول ، تریدرهای مبتدی در یک بازه زمانی خاص قفل می شوند، و روند اصلی قدرتمندتر را نادیده می گیرند. متناوباً تریدرها ممکن است روند اصلی را معامله کنند اما اهمیت تصفیه ورودی های خود را در یک بازه زمانی کوتاه مدت ایده آل دست کم میگیرند.
چه تایم فریم های زمانی را باید ردیابی کنید؟
یک قانون کلی این است که هرچه بازه زمانی طولانی تر باشد، سیگنال های داده شده قابل اطمینان تر هستند. همانطور که در چارچوب های زمانی تمرین می کنید ، نمودارها با حرکات کاذب درگیر می شوند. در حالت ایده آل ، تریدرها باید برای تعیین روند اصلی هرکاری که معامله می کنند، از یک بازه زمانی طولانی تر استفاده کنند.
پس از تعریف روند اساسی، تریدرها می توانند از چارچوب زمانی ترجیحی خود برای تعریف روند میانی و یک چارچوب زمانی سریعتر برای تعریف روند کوتاه مدت استفاده کنند. برخی از مثالهای استفاده از چندین چارچوب زمانی عبارتند از :
یک تریدر در نوسان، که برای تصمیم گیری بر روی نمودارهای روزانه تمرکز دارد، می تواند از نمودارهای هفتگی برای تعیین روند اولیه و نمودارهای 60 دقیقه ای برای تعریف روند کوتاه مدت استفاده کند.
یک تریدر روزانه می تواند در نمودارهای 15 دقیقه ای معامله کند، از نمودارهای 60 دقیقه ای برای تعریف روند اولیه و یک نمودار پنج دقیقهای (یا حتی نمودار کناری) برای تعریف روند کوتاه مدت استفاده کند.
یک تریدر در بلند مدت می تواند در نمودارهای هفتگی تمرکز کند در حالی که از نمودارهای ماهانه برای تعریف روند اصلی و نمودارهای روزانه برای اصلاح ورودی ها و خروجی ها استفاده می کند.
انتخاب اینکه چه گروهی از بازه های زمانی استفاده شود، مختص هر تریدر است. در حالت ایده آل، تریدرها چارچوب زمانی اصلی مورد نظر خود را انتخاب می کنند و سپس برای تکمیل چارچوب زمانی اصلی، چارچوبی را در بالا و پایین آن انتخاب می کنند.
به این ترتیب، آنها از نمودار بلند مدت برای تعریف روند، نمودار میان مدت برای ارائه سیگنال معاملاتی و نمودار کوتاه مدت برای تصفیه ورود و خروج استفاده می کنند. با این حال، یک یادداشت هشدار این است که درگیر هیجانات نمودار کوتاه مدت نشوید و بیش از حد یک معامله را تجزیه و تحلیل کنید. نمودارهای کوتاه مدت معمولاً برای تأیید یا از بین بردن یک فرضیه از نمودار اصلی استفاده می شوند.
مثال برای ترید در تایم فریم های متفاوت
شرکت Holly Frontier (NYSE: HFC) ، Holly Corp، در اوایل سال 2007 با نزدیک شدن به بالاترین سطح 52 هفته ای خود و نشان دادن قدرت نسبی در برابر سهام دیگر در بخش خود، شروع به ظاهر شدن در برخی از صفحات نمایش سهام ما کرد. همانطور که از نمودار زیرمشاهده می کنید، نمودار روزانه یک محدوده تجاری بسیار محدود را نشان می دهد که بالاتر از میانگین متحرک ساده 20 و 50 روزه است. بولینگر باند نیز به دلیل کاهش نوسانات و هشدار نسبت به افزایش احتمالی راه، انقباض شدیدی نشان داده است. از آنجا که نمودار روزانه چارچوب زمانی ترجیحی برای شناسایی معاملات بالقوه نوسان است، برای تعیین روند اصلی و تأیید همسویی آن با فرضیه ما، باید از نمودار هفتگی کمک گرفت.
با یک نگاه سریع به هفته نامه مشخص شد که نه تنها HOC قدرت نشان می دهد، بلکه بسیار نزدیک است که به بالاترین رکورد جدید برسد. علاوه بر این، این یک معامله احتمالی بازگشت احتمالی در محدوده معاملات تجاری نشان داده شده بود، نشان می دهد که شکست به زودی رخ می دهد.
هدف پیش بینی شده برای چنین شکستی 20 امتیاز بود. با همگام سازی دو نمودار، HOC به عنوان یک ترید بالقوه به لیست تماشا اضافه شد. چند روز بعد، HOC اقدام به شکستن کرد و پس از یک هفته و نیم ناپایدار، HOC موفق شد کل آن را ببندد.
HOC به دلیل افزایش نوسانات، ترید بسیار دشواری در نقطه شکست بود. با این وجود، این نوع شکست ها معمولاً در اولین بازگشت پس از شکست، ورود بسیار مطمئنی دارند. هنگامی که شکست در نمودار هفتگی تأیید شد، در صورت یافتن ورودی مناسب، احتمال خرابی در نمودار روزانه به میزان قابل توجهی کاهش می یابد. استفاده از چندین بازه زمانی به شناسایی دقیق پایین بازپرداخت در اوایل آوریل 2007 کمک کرد. نمودار زیر نشان می دهد که یک کندل چکشی در میانگین متحرک ساده 20 روزه و پشتیبانی میانی بولینگر باند تشکیل شده است. همچنین نشان می دهد HOC در حال نزدیک شدن به نقطه شکست قبلی است که معمولاً پشتیبانی نیز ارائه می دهد. ورودی در نقطه ای بود که سهام می توانست قسمت بالای کندل چکشی را ترجیحاً با افزایش حجم پاک کند.
با کار کردن در یک بازه زمانی پایین تر، تشخیص اینکه عقب نشینی رو به پایان است و احتمال بالقوه شکست وجود دارد آسان تر شد. نمودار زیر یک نمودار 60 دقیقه ای با یک کانال روند نزولی روشن را نشان می دهد.
توجه کنید که HOC به طور مداوم با میانگین متحرک ساده 20 دورهای پایین می آید. نکته مهم این است که اکثر شاخص ها در چندین بازه زمانی نیز کار خواهند کرد . HOC در اولین ساعت معاملات در 4 آوریل 2007 بیش از بالاترین نرخ روز گذشته بسته شد و این نشان دهنده ورود بود. کندل 60 دقیقه ای بعدی، با حرکت قوی روی افزایش حجم، به وضوح تأیید کرد که این عقب نشینی تمام شده است. ترید می تواند در چندین بازه زمانی بیشتر که به روند طولانی تر اختصاص داده می شود، کنترل شود.
با اختصاص وقت برای تجزیه و تحلیل چندین بازه زمانی، تریدرها می توانند شانس خود را برای یک ترید بسیار موفق افزایش دهند. مرور نمودارهای بلند مدت می تواند به تریدرها کمک کند تا فرضیه های خود را تأیید کنند، اما مهمتر از آن، همچنین می تواند به تریدرها از عدم اختلاف سنسورهای زمانی جداگانه هشدار دهد.
با استفاده از چارچوب های زمانی کم تر، تریدرها می توانند ورودی و خروجی خود را نیز بسیار بهبود بخشند. در نهایت، ترکیب چندین بازه زمانی به تریدرها امکان می دهد روند معاملات خود را بهتر درک کنند و به تصمیمات خود اعتماد کنند.
تحلیل مولتی تایم چیست؟ | چگونه به صورت مولتی تایم ترید کنیم؟
آن طور که به نظر میرسد هم پیچیده نیست. اکنون که دبیرستانتان را تمام کردهاید زمان آن است که مدرک ارشدتان را بگیرید.
تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه یا مولتی تایم، فرآیند بررسی یک جفت ارز و قیمت آن در چهارچوبهای زمانی متفاوت است.
به خاطر داشته باشید که یک جفت ارز در چندین چهارچوب زمانی وجود دارد مانند روزانه، ساعتی، ۱۵ دقیقهای و حتی یک دقیقهای. استفاده هم زمان از این تایم فریمها را مولتی تایم میگوییم.
این به این معناست که معاملهگران مختلف میتوانند نسبت به این مساله که یک جفت ارز چطور معامله میشود نظرات متفاوتی داشته باشند و تمام این نظرات هم کاملاً صحیح هستند.
برای مثال ممکن است فوبی (Phoebe) مشاهده کند که EUR / USD در نمودار چهار ساعته سیری نزولی دارد. اما سام (Sam) در نمودار پنج دقیقهای معامله میکند و میبیند که رنج این جفت ارز فقط بالا و پایین میرود و هر دو نیز ممکن است برداشتهای درستی داشته باشند.
همانطور که میبینید، این امر یک مساله مطرح میکند. گاهی با نگاه به نمودار چهار ساعته، معاملات پیچیده میشوند، مثلاً میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم یک سیگنال فروش میبینید، سپس روی تایم فریم یک ساعته میروید و میبینید که قیمتها رفته رفته افزایش مییابند.
در این شرایط چه باید بکنید؟
کارتان را با چهارچوب زمانی دنبال کنید، سیگنال را بگیرید و دیگر چهارچوب زمانی را رها کنید؟
شیر یا خط بیاندازید که آیا باید خرید کنید یا فروش؟
خوشبختانه ما قرار نیست بگذاریم بدون آگاهی از نحوه استفاده از تحلیل مولتی تایم فریم مدرک بگیرید.
نخست سعی میکنیم به شما کمک کنیم تا تعیین کنید که باید روی چه چهارچوب زمانی تمرکز کنید. هر معاملهگری باید در چهارچوب زمانی خاصی که با شخصیتاش سازگار است معامله کند (در بخشهای بعدی بیشتر به این موضوع پرداخته خواهد شد).
دوم این که به شما میآموزیم که چطور باید به بررسی چهارچوبهای زمانی مختلف مولتی تایم یک جفت ارز بپردازید تا بتوانید تصمیمات بهتر و آگاهانهتری اتخاذ کنید.
در کدام بازه زمانی معامله کنم؟
یکی از دلایلی که معاملهگران نوپا، آنطور که باید سود نمیکنند آن است که در چهارچوب زمانی نادرستی نسبت به شخصیتشان معامله میکنند.
معامله گران جدید میخواهند سریع پولدار شوند از این رو کارشان را با چهارچوبهای زمانی کوتاه مثل یک دقیقهای یا پنج دقیقهای آغاز میکنند. در نهایت معامله ناامیدشان میکند چراکه این چهارچوبهای زمانی با شخصیتشان سازگار نیست.
برخی از معاملهگران با معامله در نمودارهای یک ساعته احساس بهتری دارند.
این چهارچوب زمانی نه زیاد طولانی است نه زیاد کوتاه.در این تایم سیگنالهای معامله کمتر هستند. معامله در این چهارچوب زمانی زمان بیشتری برای تحلیل بازار بدست میدهد و همزمان کار با عجله پیش نمیرود.
از سوی دیگر دوستی هم هست که هیچگاه و به هیچ وجه در چهارچوب زمانی یک ساعته معامله نمیکند.
این مسیر برای او بسیار کند است و احتمالاً فکر میکند که نمیتواند تا پیش از ورود به یک معامله دوام بیاورد. بنابراین معامله در نمودار ۱۰ دقیقهای را ترجیح میدهد. او در این نمودار هم برای تصمیم گیری بر مبنای استراتژیاش زمان کافی دارد (البته نه خیلی زیاد).میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم
یکی دیگر از دوستان این تصور را داشت که معاملهگران چطور در نمودار یک ساعته معامله میکنند. او معتقد است این نمودار بسیار سریع است. از این رو فقط با نمودارهای روزانه، هفتگی و ماهانه کار میکند.
حالا احتمالاً میپرسید پس چه چهارچوب زمانی مناسب شماست. در ادامه بیشتر به مولتی تایم میپردازیم.
اگر توجه کرده باشید، این بستگی به شخصیت شما دارد. باید با چهارچوب زمانی که در آن معامله میکنید احساس راحتی کنید.
وقتی در جریان یک معامله هستید همیشه نوعی احساس خرسندی یا حس نومیدی دارید چراکه پای پول واقعی مطرح است و این طبیعی است.
زمانی که معاملهای را آغاز کردیم، نمیتوانیم به یک چهارچوب زمانی پایبند بمانیم.
کار را با نمودار ۱۵ دقیقهای آغاز میکنیم.
سپس نمودار ۵ دقیقهای.
سپس نمودار یک ساعته، روزانه و چهار ساعته را امتحان میکنیم.
این برای تمام معاملهگران نوپا امری طبیعی است تا آن که ناحیه آسایش خود را بیابید و متوجه شوید که چرا پیشنهاد میکنیم با استفاده از چهارچوبهای زمانی مختلف یا مولتی تایم ، معامله آزمایشی کنید تا ببینید کدام چهارچوب بهتر با شخصیتتان سازگار است.
تقسیم بندی بازه زمانی
درست مثل هر چیز دیگری در زندگی، همه چیز بستگی به شما دارد.
آیا میخواهید مراحل آهسته پیش روند و برای هر معامله زمانی را سپری کنید؟ در این شرایط ممکن است برای معامله در چهارچوبهای زمانی طولانیتر مناسب باشید.
یا شاید هیجان، سرعت و اقدامات سریع را دوست دارید؟ اگر این چنین است باید نمودارهای پنج دقیقهای را دنبال کنید.
در نمودار زیر به برخی از چهارچوبهای زمانی پایهای و تفاوتهای میان آنها اشاره کردهایم.
همچنین باید میزان سرمایهای که برای معامله در دست دارید را هم مد نظر داشته باشید.
چهارچوبهای زمانی کوتاهتر این امکان را به شما میدهند تا از حاشیه سود بهتر استفاده کنید و ضرر و زیان کمتری متحمل شوید.
چهارچوبهای زمانی طولانیتر مستلزم توقف بیشتر ضرر و زیان و حساب بزرگتر هستند تا بتوانید بدون نیاز به درخواست افزایش موجودی، نوسانات بازار را کنترل کنید.
مهمترین مساله ای که باید به خاطر داشته باشید آن است که هر چهارچوب زمانی که برای معامله انتخاب میکنید باید با شخصیتتان سازگار باشد.
به این دلیل است که ما معامله در چندین چهارچوب زمانی را به شما پیشنهاد میکنیم، تا بتوانید ناحیه آسایشتان را پیدا کنید. این امر به شما کمک میکند تا مناسبترین چهار چوبی که میتوانید بر اساس آن بهترین تصمیم تجاریتان را اتخاذ کنید را انتخاب کنید.
وقتی در نهایت در خصوص چهارچوب زمانی مورد نظرتان تصمیم میگیرید، سرگرمی شروع میشود و این زمانی است که شروع به بررسی چهارچوبهای زمانی چندگانه میکنید تا بتوانید بازار را تحلیل کنید.
چگونه در مولتی تایم خرید و فروش انجام دهیم؟
پیش از توضیح نحوه تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه برای معامله فارکس، احساس کردیم لازم است به این مساله اشاره کنیم که چرا باید به بررسی چهارچوبهای زمانی مختلف بپردازیم.
در نهایت این که آیا تحلیل فقط یک نمودار به اندازه کافی دشوار نیست؟
اکنون برای نشان دادن این که چرا باید به چهارچوبهای زمانی مختلف توجه کنید و برای بررسی آنها تلاش مضاعف داشته باشید، بازی موسوم به “Long or Short “(خرید یا فروش) را انجام میدهیم.
قواعد این بازی بسیار آسان است. به نموداری نگاه میکنید و تصمیم میگیرد که باید خرید داشته باشید یا فروش.
به نمودار ده دقیقهای GBP / USD در تاریخ یک جولای ۲۰۱۰ در ساعت 8: 00 صبح به وقت گرینویچ نگاهی بیاندازید. به طور متوسط ۲۰۰ نوسان داشتهایم که به نظر میرسد به صورت سقوط قیمتها ادامه مییابد.
با آزمایش سقوط قیمتها و شکلگیری یک کندل شمعی دوجی، این گونه به نظر میرسد که فروش مناسبتر است.
ما برای این پرسش پاسخ بله در نظر میگیریم.
اما ببینید که بعد چه اتفاقی می افتد؟
جفت ارز بالاتر از نقطه سقوط قیمتها بسته میشود و ۲۰۰ پیپ دیگر افزایش مییابد.
بگذارید به نمودار یک ساعته برویم و ببینیم چه اتفاقی افتاده است…..
اگر نمودار یک ساعته را پیگیری میکردید، متوجه میشدید که این جفت ارز واقعاً در کف کانال صعودی است.
مساله دیگر این که یک نمودار شمعی دوجی هم روی خط تعادل شکل گرفته است! یک سیگنال روشن برای خرید!
کانال صعودی در نمودار چهارساعته شفافتر بوده است.
اگر ابتدا به این نمودار نگاه کرده بودید، آیا هنگام معامله در نمودار ده دقیقهای فروش را انتخاب میکردید؟!
تمام نمودارها اطلاعات مشابهی را در چهارچوبهای زمانی مختلف نشان میدادند.
شاید اکنون بیشتر با مفهوم مولتی تایم آشنا شده باشد.
ما هیچگاه نمیتوانستیم درک کنیم که چرا وقتی همه چیز خوب به نظر میآید ناگهان شرایط برعکس میشود. هیچ گاه برای این که ببینیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، به ذهنمان خطور نمیکند که به یک چهارچوب زمانی طولانیتر هم نگاهی بیاندازیم.
در واقع فراگیری این مساله لازم است که هرچه چهارچوب زمانی بلندتر باشد احتمال تداوم حرکت قیمت از اعتبار بالاتری برخوردار میشود و از نوسانات اضافی در امان میمانیم.
معامله با استفاده از چند چهارچوب زمانی یا مولتی تایم در مقایسه با یک چهارچوب، احتمالاً ما را از انجام معاملات زیان آورتر دور میسازد. و این امکان به شما داده میشود تا یک معامله را به مدت طولانیتری ادامه دهید چرا که میدانید در برابر این تصویر بزرگ در کجا ایستادهاید.
اغلب تازه کارها فقط به یک چهارچوب زمانی اکتفا میکنند. یک چهارچوب زمانی واحد را انتخاب کرده و مقیاسهایشان را به کار میبندند و از سایر چهارچوبهای زمانی غافل میمانند.
مساله این است که یک روند جدید بر آمده از یک چهارچوب زمانی دیگر اغلب به معاملهگرهایی صدمه میزند که نگاهی به این تصویر بزرگ ندارند.
ترکیب بازههای زمانی
در اینجا چهارچوب چندگانه یا میان زمانی تحلیل میشود و به شما نحوه ماندن در چهارچوب زمانی مورد نظرتان را آموزش میدهیم و به بررسی این نمودارها از فواصل نزدیک و دور میپردازیم تا بتوانید بهترین را انتخاب را داشته باشید.
اول از همه، نگاهی گسترده به آنچه که در حال رخ دادن است بیاندازید.
سعی نکنید تصویر را زیادی کوچک کنید بلکه بیشتر در حالت بزرگنمایی قرار دهید.
باید به خاطر بسپارید که برای آن که روندی در یک چهارچوب زمانی طولانیتر پیش برود زمان بیشتری داشته است، به این معنا که جفت ارز برای ایجاد تغییر، نوسانات بیشتری در بازار ایجاد خواهد کرد. سطح سقوط و جهش قیمتها هم در چهارچوبهای زمانی طولانیتر اهمیت بیشتری مییابند.
کارتان را با انتخاب چهارچوب زمانی دلخواهتان آغاز کنید و سپس به سوی چهارچوب زمانی بعدی حرکت کنید.
در این شرایط میتوانید برای خرید یا فروش بر مبنای رنج یا روند بازار تصمیمی استراتژیک اتخاذ کنید. سپس برای اتخاذ تصمیمات تاکتیکی مربوط به نقطه ورود و خروج (توقف ضرر و زیان و رسیدن به سود هدف) به چهارچوب زمانی دلخواهتان یا حتی پایینتر از آن باز گردید.
از این رو این احتمالاً یکی از بهترین روشهای استفاده از تحلیل چهارچوب زمانی چندگانه است؛ به این معنا که میتوانید برای یافتن نقاط ورود و خروج بهتر از نزدیک به بررسی شرایط بپردازید. با افزودن زمان به تحلیلتان، میتوانید از سایر معاملهگران کوته فکری که فقط به ارزیابی یک چهارچوب زمانی میپردازند، پیشی بگیرید.
آیا تمام این مسائل را درک کردید؟ خب، اگر پاسختان منفی است نگران نباشید، در این بخش به مثالی اشاره میکنیم که این مسائل را برایتان شفافتر خواهد کرد.
یک معامله گر را تصور کنید. پس از چند معامله آزمایشی، در مییابد که بیشتر به معامله جفت ارز EUR/ USD تمایل دارد و احساس میکند که با نگاه به نمودار یک ساعته احساس بهتری دارد. او فکر میکند که نمودارهای ۱۵ دقیقهای بسیار سریع و نمودارهای ۴ ساعته بسیار طولانی هستند و این که او به خواب هم نیاز دارد.
اولین کاری که او انجام میدهد بررسی نمودار چهار ساعته EUR / USD است. این روش به او کمک میکند تا روند کلی را مشخص کند.
او به وضوح میبیند که این جفت ارز روند صعودی دارد.
همین مساله این نشانه را به او میدهد که باید فقط به دنبال سیگنالهای خرید باشد. سپس، این روند به دوست او تبدیل میشود، درست است؟ او نمیخواهد که در یک مسیر غلط قرار گیرد .
اکنون تمرکزش را مجدداً به چهارچوب زمانی ترجیحیاش معطوف میکند (چهارچوب یک ساعته) تا بتواند هر نقطه ورودی را مشخص کند. او همچنین تصمیم میگیرد تا از اسیلاتور استوکستیک نیز استفاده کند.
زمانی که به نمودار یک ساعته باز میگردد، میبیند که یک کندل شمعی دوجی شکل گرفته است و اسیلاتور از شرایط فروش بیش از اندازه گذشته است.
اما او هنوز مطمئن نیست. او میخواهد مطمئن شود که نقطه ورود واقعاً خوبی داشته باشد. بنابراین به نمودار ۱۵ دقیقهای مراجعه میکند تا ببیند میتواند ورود بهتری داشته باشد و تأییدیه بهتری بگیرید.
بنابراین معامله گر ما به نمودار ۱۵ دقیقهای چشم میدوزد و میبیند که خط روند با قدرت تداوم مییابد. در واقع در این چهار چوب، نه تنها خط روند بلکه اسیلاتور هم شرایط فروش بیش از اندازه را نشان میدهد.
او در مییابد که بهترین زمان برای ورود و خرید است. بگذارید ببینیم بعد چه اتفاقی می افتد.
روند صعودی ادامه مییابد و EUR / USD به افزایش خود ادامه میدهد. اکنون قدرت مولتی تایم فریم را مشاهده کردید.
ما از سه چهارچوب زمانی یا مولتی تایم استفاده میکنیم. احساس ما بر این است که این رویکرد انعطاف پذیری بیشتری ایجاد میکند و از این طریق میتوانیم روندهای بلند، میان و کوتاه مدت را کشف کنیم.
بزرگترین چهارچوب زمانی که در آن به بررسی روند اصلیمان میپردازیم به ما تصویر بزرگی از جفت ارزی را نشان میدهد که میخواهیم با آن معامله کنیم.
چهارچوب زمانی بعدی چهار چوبی است که معمولاً به آن توجه میکنید و به ما سیگنالهای خرید میان مدت یا گرایشهای خرید میدهد.
کوچکترین چهارچوب زمانی روند کوتاه مدت را نشان میدهد و به ما کمک میکند تا نقاط ورود و خروج خوبی بیابیم.
از آنجایی که میان این چهارچوبها اختلاف زمانی به اندازه کافی وجود دارد، برای مشاهده اختلاف موجود در این حرکت میتوانید از هر چهارچوب زمانی استفاده کنید.
برای مثال میتوانید از چهارچوبهای زیر به عنوان مولتی تایم استفاده کنید:
- یک دقیقهای، ۵ دقیقهای، و ۳۰ دقیقهای
- ۵ دقیقهای، ۳۰ دقیقهای، و ۴ ساعتی
- ۱۵ دقیقهای، ۱ ساعته و چهار ساعته
- یک ساعته، ۴ ساعته، و روزانه
- ۴ ساعته، روزانه، و هفتگی و…
همانطور که در بالا میبینید سعی کنید از تایم فریمهایی برای مولتی تایم استفاده کنید که به اندازه کافی از هم فاصله داشته باشند.
توجه داشته باشید که استفاده از مولتی تام همیشه به شما دید بهتری از نمودار را میدهد.
تایم فریم چه تاثیری بر معاملات و روحیه شما دارد؟
در مقاله آموزشی این هفته نه تنها شما تایم فریم مناسب برای معامله را پیدا خواهید کرد، بلکه به پاسخ این سؤال هم خواهید رسید که تایم فریم های مختلف چه تأثیری بر سیگنالهای معاملاتی، حد ضرر و شانس موفقیت معامله دارند؟ این سؤال مهمی است که هر معاملهگری باید پاسخ آن را بداند، اما بسیاری از معاملهگران با بیتوجهی از کنار این موضوع رد میشوند.
اگر شما هم جزو معاملهگرانی هستید که از استراتژی پرایس اکشن برای معاملات استفاده میکنند، حتماً به این موضوع پی بردهاید که هر کندل در تایم فریم های مختلف نشانگر “احساسات و تمایلات” بازار در آن بازه زمانی است. فرقی ندارد که نمودار یکساعته باشد یا یک روزه، هر کندل قیمتی بازتاب دهنده تمایلات بازار در آن دوره زمانی است. به طور مثال اگر در نمودار یکساعته به آخرین کندل قیمتی نگاه کنید، تمایلات بازار در یک ساعت گذشته برای شما مشخص خواهد شد. بر همین اساس نمودارهای یکساعته و چهارساعته اطلاعات بیشتری در مقایسه با نمودارهای ۱۵ و ۵ دقیقه در اختیار معاملهگر قرار میدهند. اطلاعاتی که نمودارهای بزرگتر به شما میدهند با ارزشتر و بیشتر از نمودارهای کوتاهمدت است.
ارتباط بین زمان و اعتماد متقابل
رابطه شخصی دو نفر را در نظر بگیرید. هر چه مدتزمان آشنایی شما با یک فرد بیشتر باشد، شناخت شما از آن فرد هم بیشتر خواهد بود و به راحتی میتوانید تشخیص دهید که آیا باید به او اعتماد کنید یا خیر؟ اگر فردی قابل اعتماد بودن خود را در بلندمدت به شما ثابت کرده باشد، به احتمال زیاد شما به او اعتماد خواهید کرد. اما اگر مدتزمان زیادی را با یک فرد سپری نکنید، نمیتوانید تشخیص دهید که آیا آن فرد قابل اعتماد است یا خیر. اگر شما فردی را برای اولین بار ملاقات کنید، آیا میتوانید تنها با ۵ دقیقه حرف زدن شخصیت او را بشناسید؟ یک روز چطور؟ هر چه زمانی که با یک فرد سپری میکنید طولانیتر باشد، شناخت شما از او هم بیشتر خواهد بود.
چنین رابطهای در معاملهگری بازار فارکس هم وجود دارد. اگر شما نمودارهای روزانه یا چهارساعته را تحلیل کنید، شناخت بهتری از نوسانات بازار پیدا خواهید کرد. مطالعه بازار در نمودارهای بلندمدت همانند این است که زمان بیشتری را با یک فرد سپری کنید. اگر از تایم فریمهای کوتاه استفاده کنید، همانند این است که در ۵ دقیقه اول ملاقات با یک فرد به این جمعبندی رسیدهاید که میتوانید به او اعتماد کنید یا خیر. نمودارهای بلندمدت اطلاعات بیشتری در اختیار شما میگذارند. اگر تمرکز شما به نمودارهای ۵ یا ۱۵ دقیقه باشد، تصویر کلی بازار را از دست خواهید داد. همه ما دوستهای قدیمی و دیرینه خود را میشناسیم و میتوانیم پیشبینی کنیم که واکنش آنها به اتفاقات و موضوعات به چه نحوی خواهد بود. اما پیشبینی رفتار شخصی که تنها ۵ یا ۱۵ دقیقه با شما بوده کار تقریباً غیرممکنی است.
در ادامه اجازه دهید تا مثالی از بازار فارکس را بررسی کنیم. در نمودار ۵ دقیقه زیر چشمانداز بلندمدت بازار یا تصویر کلی مشخص نیست. حتی نمیتوان گفت که آیا روند صعودی است یا نزولی. نوسانات بازار سریع است و تمایلات بازار مشخص نیست.
تایم فریم ۵ دقیقه: نوسانات بازار در نمودار ۵ دقیقه
در شکل بعدی نمودار چهارساعته همان مثال قبل را مشاهده میکنید. این نمودار نشانگر روند کلی و بلندمدت بازار است. با نگاه به تاریخچه نمودار میتوانیم به شناخت خوبی از بازار دست یابیم. شناختی که به دست آوردن آن در نمودار ۵ دقیقه تقریباً غیرممکن است.
تایم فریم چهار ساعته: نمودار چهارساعته یورو دلار آمریکا EURUSD
اگر هنوز تفاوت نمودارهای زمانی مختلف برای شما قابل درک نیست، به این مثال توجه کنید. فرض کنید که به شهر جدید و ناشناختهای سفر کردهاید و قرار است که یک هفته در این شهر بمانید. آیا بعد از یک هفته مسافرت و بازگشت به خانه به همه خواهید گفت که آبوهوای شهر جدید همیشه بارانی است؟ برای اینکه الگوی آبوهوای آن شهر برای شما مشخص شود، بایستی مدتزمان بیشتری را در آن شهر سپری کنید. اگر در طول یک هفته اقامت شما در آن شهر باران ببارد، این احتمال وجود دارد که این بارش اتفاقی بوده باشد. اما اگر شما چند سال در یک شهر اقامت داشته باشید، به راحتی میتوانید تشخیص دهید که آبوهوای کلی شهر چگونه است و آیا زمان بارشها فرا رسیده یا خیر؟ در بازارهای مالی هم شرایط به همین گونه است. هر چه نمودار زمانی بزرگتر باشد، تشخیص شما از وضعیت بازار هم به واقعیت نزدیکتر خواهد بود.
چرا نمودارهای زمانی کوتاهمدت (تایم فریم های پایین) “نویز” محسوب میشوند؟
مقایسه نمودار ۵ دقیقه با نمودار یکساعته به راحتی به شما نشان میدهد که چقدر سیگنال کاذب در نمودارهای کوتاه بیشتر از نمودارهای بلندمدت است. علت وجود سیگنالهای کاذب فراوان در نمودارهای کوتاهمدت، نوسانات بیمعنی یا اصطلاحاً نویز در بازار است. برای مثال اگر در نمودار یکساعته کندل پین باری تشکیل شود، شما تمامی نوسانات ۵ دقیقهای بازار در آن یک ساعت را مشاهده نخواهید کرد، بلکه برآیند نوسانات ۵ دقیقهای بازار در نمودار یکساعته را خواهید دید. در نمودارهای ۵ یا ۱۵ دقیقه پیدا کردن سیگنالهای قوی و معنادار خیلی سخت است و اکثر سیگنالهای صادر شده کاذب خواهند بود. اما سیگنال نمودارهای یکساعته، چهارساعته و روزانه میتوانند حرکات قوی را به راه بیندازد.
شکل زیر نمودار ۵ دقیقه EURUSD است. به تعداد سیگنالهای پین بار صادر شده توجه کنید. این تصویر به وضوح نشان میدهد که در نمودارهای زیر یکساعته تعداد سیگنالهای کاذب بیشتر است. بسیاری از معاملهگران تصور میکنند که هر چه سیگنال بیشتری پیدا کنند، سود بیشتری هم خواهند داشت. اما واقعیت این است که هر چه تعداد سیگنال معاملاتی بیشتر باشد، میزان معاملات زیان ده هم بیشتر خواهد بود و سرمایه معاملهگر هم از بین خواهد رفت.
تایم فریم ۵ دقیقه: سیگنال یابی در نمودار ۵ دقیقه یورو دلار آمریکا EURUSD
در شکل بعدی نمودار یکساعته EURUSD قرار گرفته است. هر دو نمودار ۵ دقیقه و یکساعته بازه زمانی یکسانی را نشان میدهند. اولین چیزی که در نمودار یکساعته دیده میشود، تعداد کم سیگنالهای پین بار است. دلیل کم بودن سیگنال معاملاتی در نمودار یکساعته این است که این نمودار بسیاری از نوسانات بیمعنی یا نویز نمودار ۵ دقیقه را فیلتر کرده است.
تایم فریم یکساعته: سیگنال یابی در نمودار یک ساعته یورو دلار آمریکا EURUSD
نوسانات بیمعنی بازار و دامنه نوسانات روزانه
معمولاً بازار به طور آماری نوسانات مشخصی در هر روز دارد. یعنی اغلب دامنه نوسانات روزانه بازار میانگین نوسانات روزهای قبل است. این میانگین میتواند به مرور زمان تغییر کند، چونکه برخی روزها شاید نوسانات بازار شدید باشد و در برخی دیگر شاهد نوسانات محدود بازار باشیم. نکته مهم در رابطه با میزان نوسانات بازار، تأثیر آن بر معاملات است. به طور مثال اگر شما در تایم فریمهای خیلی کوتاه حد ضرری برای معامله انتخاب کنید، به احتمال زیاد این حد ضرر فعال خواهد شد. چونکه حد ضرر تعریف شده در نمودارهای کوتاهمدت در دامنه نوسانات روزانه خواهد بود.
اگر از نمودارهای بلندمدت برای تعیین حد ضرر استفاده میکنید، به احتمال زیاد حد ضرر تعیین شده در خارج از دامنه نوسانات روزانه بازار خواهد بود، به همین دلیل احتمال فعال شدن پیش از موعد حد ضرر کمتر خواهد بود. در اینجا هدف اصلی ما از این بحث تعیین محل حد ضرر نیست، بلکه میخواهیم معاملهگر از تأثیر تایم فریم بر شانس فعال شدن دستور حد ضرر آگاه شود. کاملاً بدیهی است که اگر حد ضرر نزدیک قیمتهای فعلی بازار و بر اساس نمودارهای کوتاهمدت تعیین شود، شانس فعال شدن آن خیلی بیشتر از زمانی خواهد بود که حد ضرر بر اساس نمودارهای بلندمدت تعیین شده باشد.
تایم فریمهای کوتاه نیازمند توجه بیشتری هستند
شما بازار را با چه فاصله زمانی رصد میکنید؟ هر پنج دقیقه یا هر چهار ساعت؟ کدام یک آسانتر است و نیازمند توجه کمتری است؟ هر چه تایم فریم بازار بلندتر باشد، تعداد بررسی و تحلیل بازار هم کمتر خواهد بود. اگر شما هم شغل تماموقت دارید و یا دانشجو هستید و روزها را در دانشگاه سپری میکنید و یا به هر دلیلی زمان کافی برای تحلیل بازار در نمودار ۵ دقیقه را ندارید، بهتر است که از نمودارهای بالای یکساعته برای تحلیل بازار استفاده کنید. استرس معامله در نمودارهای بلندمدت کمتر از معاملات ۵ دقیقه است.
اکثر معاملهگران موفق منتظر میمانند تا سیگنال مشخص و قوی در بازار صادر شود و بعد از آن وارد معامله شوند. به همین دلیل این افراد معمولاً هر روز دو یا سه بار بازار را بررسی میکنند و اگر سیگنال قوی در نمودارهای چهارساعته یا روزانه باشد، وارد معامله میشوند. این افراد اگر در بازار سیگنالی پیدا نکنند، معاملهای هم انجام نمیدهند. برخلاف معاملهگران تازهکار که هر وقت سیگنالی پیدا نمیکنند، تایم فریم بازار را پایینتر میآورند تا شاید سیگنالی برای معامله کردن پیدا کنند. به همین خاطر است که معاملهگران تازهکار گاها با نمودار یک دقیقه هم معامله میکنند.
برای معاملهگران حرفهای مهم نیست که الآن در بازار حضور دارند یا خیر. این عادت باعث میشود تا معاملهگران حرفهای از هیجانات و نوسانات شدید بازار دور باشند. این عادت علاوه بر اینکه برای معاملهگران پر مشغله مناسب است، بلکه به معاملهگران تازهکار هم این اجازه را میدهد که از استرس دور باشند.
نمودارهای کوتاهمدت باعث افراط در معامله میشوند
افراط در معاملات یا انجام تعداد زیادی معامله اغلب یکی از دامهای معاملهگری محسوب میشود و گاها معاملهگر بهجای سرمایهگذاری در بازار به یک قمارباز تبدیل میشود. یکی از عوامل اصلی که معاملهگران تازهکار دچار افراط در معامله میشوند، نمودارهای کوتاهمدت ۱۵ و ۵ دقیقه است. تعداد سیگنالهای صادر شده در این نمودارها بسیار زیاد است و عطش معاملهگران تازهکار برای کسب سود باعث میشود تا تعداد معاملات به طور قابلتوجهی بالا رود. هر چه تعداد معاملات بیشتر باشد، مدیریت حساب و حتی مدیریت افکار خود شخص هم سختتر خواهد بود. اگر شما روز را با نمودار ۵ دقیقه آغاز کنید و نوسانات بازار را در این نمودار ارزیابی کنید، حتما وارد معاملهای خواهید شد! سادهترین راه برای دوری از چنین دامهایی پیشگیری از افتادن به دام افراط در معامله است. برای اینکه جلوی معاملات افراطی گرفته شود، بهترین کار استفاده از نمودارهای بلندمدت در بازار است.
[مهم] مبانی مدیریت سرمایه
مطالب را با يك جمله مبهم آغاز مي كنیم كه مي خواهیم درستي آن را ثابت كنیم :
معاملات بازنده خود را سريع ببنديد و به معاملات برنده اجازه رشد دهید، اگر اين شیوه را پیش بگیريد و مديريت سرمایه را همراه آن كنید حتی اگر معاملات شما تصادفی باشند باز هم برايند شما مثبت خواهد بود.
در ادامه شما را به مطالعه 20 درس مبانی مدیریت سرمایه ارائه شده توسط یک دوست قدیمی جناب آقای حمید رضا حصارکی دعوت می کنم:
درس اول: امید رياضی
درس اول درک مفهوم امید رياضی می باشد كه بدون درک آن نمی توان در اين بازار موفق بود. امید رياضی به ما می گويد نیازی نیست كه همه معاملات شما و حتی نصف بیشتر معاملات شما مثبت باشد تا بتوانید سود كنید، و شايد همه سود شما از ۵ درصد معاملات موفق شما بدست آيد.
فرمول امید رياضی:
Mathematical Expectancy = [ 1 + (W/L) ] * P - 1
در اينجا W متوسط سود شما در هر معامله و L متوسط ضرر شما در هر معامله می باشد و P ( به درصد ) احتمال برد سیستم شما در معاملات است. يعنی اگر احتمال برنده بودن سیستم شما ٢٠ درصد باشد و میانگین سود شما در هر معامله ١٠ دلار باشد و میانگین ضرر شما در هر معامله ۵ دلار باشد امید رياضی سیستم شما منفی ٠٫۴ می باشد.
امید رياضی يک سیستم سود ده بايد از صفر بیشتر باشد. برای اين منظور يا بايد احتمال برد سیستم را افزايش داد، يا متوسط سود در هر معامله افزايش يابد و يا متوسط ضرر در هر معامله كاهش يابد.
برای اينكه بتوانیم امید رياضی يک سیستم را بدست آوريم می بايست يک مجموعه از معاملات آن سیستم كه حداقل ١٠٠ معامله را داشته باشد انتخاب كنیم و متوسط سود و ضرر معاملات و تعداد معاملات برنده و بازنده را بدست آوريم و سپس در فرمول فوق قرار دهیم.
برای بدست آوردن احتمال برد سیستم بايد تعداد معاملات برنده را بر تعداد كل معاملات تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط سود بايد میزان سود كسب شده از پوزيشن های سودده را بر تعداد پوزيشن های سودده تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط ضرر بايد میزان ضرر كسب شده از پوزيشن های ضررده را بر تعداد پوزيشن های ضررده تقسیم كنیم.
درس دوم : نسبت اهرمی نامتقارن
در اين درس با مفهوم نسبت اهرمی نامتقارن آشنا می شويم. اين نسبت به ما می گويد که اگر چه مقدار ضرر بدهیم، می بايست چه مقدار سود كنیم تا آن ضرر جبران شود. در اينجا به اين موضوع پی خواهیم برد كه هر چه بیشتر ضرر كنیم جبران كردن آن مشكل تر و شايد غیر ممكن شود.
فرمول نسبت اهرمی نامتقارن :
Asymmetrical Leverage % = [ 1 / (1 - L %) ] - 1
در اينجا L درصد ضرر از سرمايه اولیه می باشد، مثلا اگر ٢۵ درصد ( ٠٫٢۵ ) ضرر كنیم نیاز به ٣٣ میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم درصد سود (بر اساس سرمایه باقی مانده) برای جبران داريم و اگر ۵٠ درصد ضرر كنیم نیاز به ١٠٠ درصد سود و اگر ٩٠ درصد ضرر دهیم نیاز به ٩٠٠ درصد سود داريم.
همواره بايد بر روی ضررهای خود كنترل داشته باشیم و به آنها تا جایی اجازه رشد دهیم كه سیستم معاملاتی ما توانایی جبران آن را به راحتی داشته باشد. حال اينكه از كجا بفهمیم سیستم ما چقدر توانایی جبران دارد بايد نرخ سوددهی سیستم خود را همواره میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم حساب كنیم و ببینیم در هر معامله معمولا انتظار چند درصد سود را داريم و همینطور انتظار چند درصد ضرر در معامله محتمل است.
درس سوم : ضريب سودآوری
در اين درس با ضريب سودآوری آشنا می شويم. ضريب سودآوری معیاری است كه می توانیم روند سود دهی سیستم خود را ارزيابی كنیم، اين عدد می بايست همواره بزرگتر از ١ باشد.
فرمول محاسبه ضريب سودآوری :
Profit Factor = Gross Win / Gross Loss
در اينجا منظور از Gross Win سود ناخالص میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم يا همان مجموع سود تمامی پوزيشن های سودده و Gross Loss ضرر ناخالص يا همان مجموع ضرر تمامی پوزيشن های ضررده می باشد.
پس بايد دقت داشته باشیم كه همواره مجموع سودهايمان بايد از مجموع ضررهايمان بیشتر باشد تا بتوانیم اين ضريب را بیشتر از يک نگاه داريم.
درس چهارم : تفاوت شرط بندی و گمانه زنی در معاملات
همانطور که می دانیم شرط بندی، قمار محسوب می شود و كاری ناپسند میباشد لذا بايد تفاوت آن را با گمانه زنی (تجارت صحیح ) درک كنیم تا بتوانیم به درک عمیق تری نسبت به ريسک در اين بازار برسیم. بین شرط بندی و گمانه زنی دو تفاوت اساسی وجود دارد:
1- شرط بندی ريسک غیر منطقی بوجود می آورد ولی در گمانه زنی ريسک ذاتی موجود توزيع می شود.
2- در شرط بندی علم آمار و احتمال ناديده گرفته می شود ولی در گمانه زنی از امتیاز اين علم استفاده می شود.
برای مثال يک قمارباز فكر می كند اگر چندين شكست پیاپی داشته باشد در دفعات بعد شانس برد او افزايش می يابد لذا ريسک خود را بیشتر می كند (تفاوت 1) ، در صورتی كه اين كار خطاست و ريسک هر معامله مستقل از معامله قبل است پس در اينجا علم آمار و احتمال توسط قمارباز ناديده انگاشته شده است (تفاوت 2)
درس پنجم : مفهوم دقیق مديريت سرمایه
مفهوم دقیق مديريت سرمايه محدود به اين تعريف است كه چه مقدار از حساب بايد در معامله آتی ريسک شود.
انتظارات ديگری كه از مديريت سرمايه داريم از قبیل اينكه چه موقع از پوزيشن سود ده و يا ضرر ده خارج شويم و كی به حجم معامله فعلی بیافزائیم يا آنرا كاهش دهیم و كجا وارد معامله شويم يا نشويم جزو ضمائم و فرعیات مديريت سرمايه می باشند.
درس ششم : تحلیل مونته كارلو
در اين درس با تحلیل مونته كارلو آشنا می شويم تا بتوانیم روش معاملاتی خودمان را به صورت صحیح تست نمائیم و از نتايج تست با اطمینان بالایی استفاده كنیم. تحلیل مونته كارلو يک تکنیک محاسباتی است كه داده های آماری يک مدل را با دقت قابل اطمینانی شبیه سازی می كند.
در اين تحلیل معمولا هر پارامتر هزار بار با نمونه های متفاوتی از داده های آماری تست می شود و نتیجه ٩۵ درصد از اين هزار بار برای پارامتر مورد نظر لحاظ می شود.
مثلا اگر بخواهیم تاثیر ريسک ١٠ درصدی ثابت در هر معامله را در يک لیست ١٠٠ تایی از معاملات بررسی كنیم، هزار لیست مجزای ١٠٠ تایی از لیست اولیه بوجود می آوريم كه در آنها اعضای لیست به صورت تصادفی چیده شده اند، آنگاه تاثیر ريسک ١٠ درصدی را در هر لیست يادداشت می كنیم، اگر در ٩۵ درصد مواقع به ازای آن ريسک ١٠ درصدی نتیجه نهايی معاملات ۶٠ درصد زيان را به همراه آورد پس با اطمینان ٩۵ درصد در آينده نیز چنین خواهد شد.
در مثال فوق لیست ١٠٠ تایی داده های آماری ما و ريسک ١٠ درصدی ثابت پارامتر مورد بررسی ما می باشد. در تحلیل مونته كارلو از داده هایی استفاده می شود كه بوقوع پیوسته اند، يعنی نتايج بک تست يا فوروارد تست گذشته، بنابراين نقاط ورود و خروج در هر معامله مشخص می باشد.
مطمئنا برای شبیه سازی تحلیل مونته كارلو می بايست برنامه نوشت و از ماشین استفاده نمود، در همین جا از دوستان برنامه نويس علاقمند دعوت می كنم برای راحتی دوستان تحلیل مونته كارلو را فقط برای پارامتر ريسک كد كنند، يعنی در برنامه جایی برای ثبت داده های آماری (ورود و خروج از معامله)، جایی برای ثبت مقدار اولیه حساب، جایی برای ثبت مقدار ريسک در هر معامله تعبیه كنند و وقتی کلید شبیه سازی زده می شود برنامه بگويد در ٩۵ درصد از تست ها نتیجه چه می شود.
درس هفتم : تعیین اندازه حجم معامله
معامله با اهرم یا لوریج 100 در حساب با سرمایه هزار دلار يک اشتباه بزرگ می باشد، زيرا با چند ضرر متوالی بايد با حساب میزان سرمایه شما و انتخاب تایم فریم خداحافظی نمود، همین طور معامله بدون استفاده از اهرم در يک حساب ١٠٠ هزار دلاری باز هم اشتباه است زيرا مقدار بیشتر مارجین و سرمایه بی مصرف مانده است و در نهايت پرفورمنس را كاهش می دهد.
نقش كلیدی مديريت سرمايه تعیین دقیق حجم معامله می باشد تا كارائی حساب افزايش يابد.
روش های مطرح شده متفاوتی برای تعیین حجم وجود دارند كه به دو دسته كلی تقسیم بندی می شوند: 1- روش های مارتینگل 2- روش های آنتی مارتینگل
در روش های مارتینگل با افزايش ضرر به حجم معاملات افزوده می شود تا از يک برگشت سريع و كوتاه استفاده شود و همه ضررها پوشش داده شود، اين روش ها پايه علمی ندارند و در همه جا کاربرد ندارند و از نظر مديريت سرمايه صحیح مردود می باشند و فقط يک نوع خاص آن تحت عنوان "میانگین هزينه" می تواند مورد استفاده قرار گیرد. منظور از میانگین هزينه اين مي باشد كه حجم معامله طوری توزيع شود كه ریسک نهایی بیشتر از ريسک اولیه ای كه برای پوزيشن در نظر گرفته ايم نشود، در اين صورت می توان با فاصله هایی كه پوزيشن در ضرر رفته به حجم افزود، مثلا اگر برای پوزيشن با اهرم مناسب می توانیم در همان ابتدا 0.3 بیتکوین در نظر بگیريم و ريسک ما طوری است كه می توانیم استاپ 600 دلاری را برای آن تحمل كنیم، در ابتدا یک سوم از آن را استفاده می كنیم و 0.1 بیتکوین ورود می کنیم و اگر 300 دلار در ضرر رفتیم باز 0.1 ديگر ورود می كنیم و هیچ گاه برای پوزيشن مورد نظر از 0.3 بیتکوین بالاتر نمی رويم.
در روش های آنتی مارتینگل سودها به صورت تصاعد هندسی افزايش می يابند، همین طور ضررها به صورت تصاعد هندسی كم میشوند، مهمترين ويژگی اين روش ها بكار بردن آنها در يک سیستم با امید رياضی مثبت می باشد و در غیر اين صورت نمی توان از آنها انتظار معجزه داشت.
دیدگاه شما