پاتوق گوگوش و عارف در تهران کجا بود ؟! / متروپل را بشناسید ! + عکس های جذاب
پاتوق همیشگی و مورد علاقه گوگوش و عارف در تهران در زمان خودشان مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفت.
در اواسط دوره قاجار و با سفر ناصرالدین شاه به فرانسه، خیابان شانزلیزه چشم شاه را میگیرد. او پس از بازگشت به دارالخلافه تهران دستور داد که از میان باغ مصفای لالهزار خیابانی بکشند تا تداعی کننده آن خیابان باشد. خیابانی که بعدها یکی از مظاهر زندگی مدرن و شهری تهران شد.
واژه الیزه در کتاب ادیسه آمده و به معنای جاییست که زندگی در آن به راحتترین شکل ممکن جریان دارد و از حوادث طبیعی مانند طوفان و سیل در امان است و باد خنکی از سوی اقیانوس همیشه به سمت آن میوزد. الیزه به نوعی بهشت بعد از مرگ است.
به این ترتیب در اواخر دوره قاجار و در اوایل پهلوی اول، این خیابان مظهر تجدد میشود. لالهزار، مرکز تفرج و گردش مدرنیته تهران شد و کافه و سینماهای مهم شهر تهران را به خود متصل کرد. از گراند هتل و کافه پارس تا تماشاخانه و هجده سینمای کوچک و بزرگ را درخود جای داد.
یکی از مهمترین این مکانها در ابتدای جنوبی لالهزار نو بالاتر از خیابان جمهوری و روبروی تقریبی کافه پارس معروف ساخته شد. ساختمانی بلند و شیک مشرف بر کل خیابان لالهزار؛ سینما متروپل تهران.
در 24 فروردین 1323 ابتدا شرکت سهامی متروپل با سرمایهگذاری 4 نفر تاسیس میشود. قصد اعضا از تاسیس، کار فرهنگی بود. چند ماه پس از خرید زمین درخواست مجوز سینما متروپل را میدهند. واژه فرانسوی متروپل از ریشه یونانی متروپلیس میآید و معنای «شهر مادر» را میدهد. در واقع مرکزیتی که بتوان یک زمینه را به آن ارجاع داد.
دو سال پس از کسب مجوز، در سال 1325 سینما متروپل افتتاح شد. افتتاحی باشکوه با نمایش فیلم آمریکایی «نگهبان مبارز». ساختمان این سینما توسط معمار ارمنی مشهور، وارطان هوانسیان ساخته شد و این بنا آخرین و بهترین اثر او میباشد.
او در این بنا ظرافت هنر، ریتم، مدرنیته، هماهنگی، سادگی و جذابیت والایی به کار برده است. از او که در میان جامعه معماری به آرشیتکت وارطان شهره بود به عنوان یکی از پیشگامان معماری مدرن تهران یاد میشود تا جایی که اصطلاح «سبک وارطانی» در دهه بیست شمسی مطرح شد. او در سال 1301 از مدرسه عالی معماری دانشآموخته میشود. در پاریس کار معماری میکرد و در نهایت سال 1314 به ایران بازمیگردد.
وارطان بسیار پرکار بود و هر نوع بنایی در کارنامهش نظیر طراحی کاخ سلطنتی نیز دیده میشود و سویههایی از آرت دکو نیز قابل مشاهده است. تاریخ پر از نام کسانیست که کاراکتر خودشان را به برند تبدیل کردند و وارطان یکی از همین آدمهاست. معماری و وارطان همدست بودند و انگار این معماری بود که وارطان را دوست داشت.
اما متروپل که سینمای زمان خود بود. متفاوت، زیبا و منحصر به فرد با سبک و سیاقی متفاوت از لحاظ معماری. سینمایی با سبک معماری آرت دکو. وارطان در دهه بیست اشتیاق زیادی تحت تاثیر زندگی در پاریس نشان داد و با ساخت هتل لاله کمی بالای سینما متروپل در لالهزار این علاقه را به خوبی نشان داد.
متروپل بلندترین ساختمان لالهزار بود. در طرح اولیه از نمای پیشنهادی سینما مشخص است که معمار بنا دو استراتژی طراحی را همزمان پیش میبرده. از طبقه همکف تا دوم خطوط اصلی استفاده شده افقی هست و عبارات «سینما متروپل» به فارسی و «سینه متروپل» به لاتین بالایسردر اصلی به صورت افقی طراحی شده. از طبقه سوم به بعد این جزئیات عمودی طراحی شدند و با نئونهای قرمزرنگ از دوردستها مشخص است.
سینما سه وررودی و خروجی در امتداد لالهزار نو دارد. ورودی اصلی سینما یک فضای دایرهای شکل است. ورودی شمالی مجموعهای برای دسترسی به طبقات مختلف و فضاهای جنبی سینما و در جنوب ورودی اصلی، درب خروج سالن نمایش تعبیه شده. همچنین آرشیتکت وارطان در کفسازی سرخ پروژه با مهارتی مثال زدنی نشان متروپل را بازنمایی کرده است.
در پیش ورودی بنا، آرشیتکتِ پروژه با ایجاد یک فضای خالی دو طبقه همراه با ستونهای بلند و کروی شکل، اتمسفری از طریق رنگ سرخ ساخته تا حس غرور را به مخاطب بدهد. سمت راست، باجه نگهبانی و سمت چپ نیز بوفه منحنیشکل قرار گرفته که از زبان طراحی روژه تبعیت میکند. پشت بوفه یک مجموعه زیبا از هنر آینهکاری را شاهدیم. وارطان مدرنیست در واقع از هنر اصیل ایرانی استفاده کرده و گویی ادای دینیست به هنر ایران زمین.
متروپل در دوهه ابتدایی فعالیت موقعیتی ممتاز در بین سینماهای ایران داشت. سینما خود زندگیست. برنج تلخ، گرگ مزرعه، کازینو رویال و خیلی از فیلمهای دیگر برای اولین بار به صورت دوبله در این سینما اکران شد. این سینما با توجه به وسعت بنا فرصت مناسبی برای فعالیت دیگر اصناف بود. دکتر اسماعیل کوشان، برای کارهای فنی فیلمهایش به سراغ متروپل میرود.
یکی دیگر از فعالیتهای مهم متروپل برگزاری نمایش تئاتر و اجرای کنسرت خوانندگان مطرح بود. عارف ، گوگوش ، آغاسی، مرتضی احمدی، عزتالله انتظامی و علی نصیریان از جمله هنرمندانی هستند که در این مکان به دو استراتژی اصلی پوشش ریسک اجرا پرداختند.
با وقوع انقلاب این سینما در اختیار کمیته انقلاب اسلامی قرار گرفت اما پس از دو سال در سال 1359 به مالکانش بازگردانده شد. مجوز فعالیت آن نیز هم محدود شد. برخی از سینماها پس از انقلاب دچار حادثه شد و متروپل نیز در معرض آتشسوزی بود تا سال 59 که نام سینماهای خارجی تغییر کرد. متروپل هم به رودکی تغییر نام داد.
دهه 60؛ افول دوران سینما در بحبوحه جنگ.روزهایی که لالهزار طراوت سابق را نداشت. رضا بهبهانی، مالک متروپل تلاش بسیاری برای روشن نگه داشتن متروپل کرد. او از سال 1380 به بعد سینما را به پسرش واگذار کرد. روزهایی که فعالیت سینما به شدت محدود شده بود و حال مالکش نیز به اندازه خودش خوب نبود.
سال 1386 بود که با طرح وزارت ارشاد 20 سینما بسته و از گردونه خارج شد. پس از چند سال و مهاجرت خانواده بهبهانی به آمریکا، مسعود کیمیایی تصمیم گرفت که از متروپل به عنوان لوکیشن فیلمش استفاده کند. بهروز پسر رضا بهبهانی با کیمیایی و عوامل فیلم همکاری میکند و این سینما به عنوان لوکیشن فیلم «متروپل» مسعود کیمیایی انتخاب میشود.
تیم تولید فیلم، گَرد چندین ساله را از اتاقهای سینما پاک کردند و انگار جانی دوباره به این بنا با معماری منحصر به فردش دادند. اما هنوز هم این سینما معلق است بین مالکین و شهرداری. 15 سال است که فیلمی در این مکان اکران نشده و تنها در گوشه لالهزار روزگار میگذراند.
آن خسته آرمیده در لالهزار، رویابخش زندگی گذشتگان، لَمیده در خُل و خاک زمان، جایی معلق بین گذشته، حال و آینده که شنیدن وصف حالش از زبان آیندگان شاید مرهمی باشد؛ تسکینی بر گذر زمان.
متروپل یکی از آثار ارزشمند معماری مدرن تهران است که در سال 1325 با ذوق و هنرِ «وارطان هوانسیان» بر فرازِ لالهزار قد علم کرد. متروپلِ مجلل در روزهای رونق دوبارهی سینما، درست در روزگارِ پس از قحطی و جنگ دوم جهانی، جایی شد برای گرهخوردنِ دلها و ثبت خاطرههای تلخ و شیرین در قلبِ شانزلیزهی ایران.
داستانی که روایت شد، خوانشی بود از قسمت بیستم «رادیو نیست» که به ماجراهای یکی از سینماهای قدیمی و خاطرهانگیز تهران پرداخته بود. این مطلب به صورت سریالی منتشر خواهد شد و در ادامه به سراغ مکانهایی خواهیم رفت که از دیدهها محو شدند اما در دلها جاویدانند.
مهمترین استراتژی بانک افزایش کیفیت سرمایه انسانی است
عضو هیأت مدیره بانک قرضالحسنه مهر ایران گفت: مهمترین استراتژی بانک قرضالحسنه مهر ایران افزایش کیفیت سرمایه انسانی است.
دکتر «ناصر سیفاللهی» عضو هیأت مدیره بانک در سمینار مدیران بانک قرضالحسنه مهر ایران با اشاره به دستیابی به رشد پایدار منابع اظهار داشت: بانک به منابعی بیش از حد انتظار دست یافته و این حاصل تلاش همه همکاران و مدیران دلسوز بانک و همچنین بسترسازی و آمادهسازی زیرساختها در جهت افزایش منابع است.
وی با بیان اینکه باید در جمعآوری منابع مالی نهایت دقت را انجام دهیم، افزود: مأموریت اصلی بانک تأمین مالی منابع مورد نیاز برای اقشار آسیبپذیر و کمدرآمد است. از این رو نباید دنبال فعالیتهایی برویم که در راستای قرضالحسنه نیست؛ بلکه باید در جهت مأموریت اصلی بانک قدم برداریم.
سیفاللهی تصریح کرد: نسبت مطالبات به مصارف بانک بسیار عالی است و این یکی از افتخارات بانک به شمار میرود. این مسأله بیانگر این موضوع است که انحراف در اهداف بانک قرضالحسنه رخ نمیدهد.
وی خاطرنشان ساخت: از همه همکارانی که دقت بسیار زیادی در بهداشت اعتباری دارند، سپاسگزارم و باید افتخار کنیم که این بانک دارای پایینترین نسبت مطالبات به مصارف در کل شبکه بانکی است.
سیفاللهی عضو هیأت مدیره بانک با بیان اینکه مهمترین استراتژی بانک تقویت کیفی نیروی انسانی است، اظهار داشت: از همه مدیران انتظار میرود از سرمایه انسانی بانک بهینه استفاده کرده و جذب، توزیع و حفظ دانش را به نحو احسن شکل دهند.
وی گفت: ریسک، ناشی از کمبود اطلاعات و دانش است و باید در خصوص سرمایه انسانی که یک سرمایه پایدار و مزیت رقابتی است، دقت بیشتری شود. مدیران مجهز به دانش، بزرگترین قوت یک سازمان هستند و سازمانهایی که این مزیت رقابتی را دارند، بهراحتی قابل الگوبرداری نیستند.
سیفاللهی اظهار داشت: گسترش بانکداری دیجیتال بسیار حائز اهمیت است و استانهایی که در این حوزه عملکرد مناسبی دارند، در آیندهای نزدیک از استانهای پیشتاز خواهند بود.
عضو هیأت مدیره بانک قرضالحسنه مهر ایران خاطرنشان ساخت: چشماندازی که مدیران بانک در نظر دارند، دستیابی به جایگاه بانک برتر جهان اسلام است که اگر این مورد رخ دهد، بانک قرضالحسنه مهر ایران تبدیل به بانکی بدون رقیب میشود.
افشای هویت هکر منگو مارکتس ؛ آبراهام آیزنبرگ کیست؟
صرافی منگو مارکتس (Mango Markets) مورد سرقت قرار گرفت. هکر منگو مارکتس هویت خود را افشا کرده و قصد دارد به تیم Mango جهت بازگرداندن سرمایه کاربران کمک کند.
هکر منگو مارکتس هویت خود را افشا کرد. وی از اقدامات خود به عنوان یک استراتژی تجاری سودآور یاد میکند. آبراهام در گذشته نیز مورد اتهام سرقت از شبکههای بلاک چینی قرار گرفته بود.
افشای هویت هکر منگو مارکتس
آبراهام آیزنبرگ (Avraham Eisenberg)، دلال آثار هنری دیجیتال، خود را به عنوان عامل اصلی هک 100 میلیون دلاری پروژه Mango Markets معرفی کرد. آبراهام در یک پیام توییتری گفت: «من با تیمی درگیر بودم که هفته گذشته استراتژی معاملاتی بسیار سودآوری را اجرا کردهاند».
آیزنبرگ در اعتراف خود استدلال کرد که اقدامات هکریاش طبق قوانین بازار آزاد صورت گرفه است. این احتمال وجود دارد که تیم توسعهدهندگان Mango Markets به طور کامل از عواقب تنظیم پارامترها آگاهی نداشته باشد.
آیزنبرگ خاطرنشان کرد: «هک منگو مارکتس منجر به ورشکستگی این شرکت شد. صندوق بیمه قادر به پوشش خسارات وارد شده به شبکه نیست. این موضوع منجر به از دست رفتن 100 میلیون دلار از وجوه کاربران شده است».
آیزنبرگ در ادامه افزود: «برای اصلاح وضعیت فعلی، به مذاکره با صندوق بیمه میپردازم. هدف از این مذاکرات بازگشت سرمایه تمامی کاربران در اسرع وقت خواهد بود».
آشنایی با Mango Markets
هکر منگو مارکتس فرآیند سرقت داراییهای کاربران را با نحوه عملکرد اهرمزدایی خودکار در صرافیها مقایسه کرد. طبق اظهارات آیزنبرگ، اهرمزدایی صرافیها یک مکانیزم مدیریت ریسک است که زمانی که ارزش یک سهام کاهش یافته و معامله با ضرر بسته میشود، صرافی جهت کسب اطمینان از حفاظت دارایی کاربران سودهای بخشی از سودهای معاملهگران سودآور را پس میگیرد.
Mango Markets یک صرافی غیرمتمرکز (DEX) در بلاک چین سولاناست. توکن بومی این صرافی با نام MNGO، یک توکن کمتر شناخته شده به شمار میرود. ارزش بازار این توکن کمی بیشتر از 26.8 میلیون دلار است.
طبق گزارشها، هکر منگو مارکتس یک کیف پول رمزارزی را با استیبل کوین USDC تأمین مالی کرده و سپس با آن وجوه در بازار فیوچرز منگو اقدام به کلاهبرداری نموده است. بلافاصله پس از اقدام آیزنبرگ قیمت MNGO در تعدادی از صرافیهای خارجی 5 الی 10 برابر شد. اوراکلهای قیمت Mango از قیمت این توکن جهت قیمتگذاری MNGO-PERP استفاده کردند.
همکاری منگو مارکتس به گروه هکری
به گفته تیم منگو مارکتس، افزایش سود محقق نشده در حساب بدین معناست که کاربر میتواند به طور تقریبی 100 میلیون دلار Msol، SOL، USDT، BTC و USDC را برداشت کند.
تیم منگو مارکتس اعلام کرد که قصد دارد مستقیماً با گروهی که در حمله هکری اخیر نقش دارند مذاکره کند. آنها اعلام کردند: «ما بر این باوریم که سازندهترین راه برای نزدیک شدن به موضوع، ادامه ارتباط با افراد مسئول این حادثه است».
آیزنبرگ در گذشته به سرقت وجوه خزانهداری Fortness DAO، فورک Olympus DAO متهم شده بود. Olympus DAO در شبکه بلاک چین Avalanche اجرا شده است. آیزنبرگ در این شرکت به عنوان توسعهدهنده اصلی مشغول فعالیت بود.
- اتریوم در سال 2022 ؛ پیش بینی قیمت، آینده و نقشه راه ETH
- بهترین صرافی خرید شت کوین
- بهترین کیف پول های نرم افزاری 2022
- بهترین کیف پول های سخت افزاری 2022
نظر شما درباره افشای هویت هکر منگو مارکتس چیست؟ لطفا نظرات خود را در بخش کامنتها با تکراتو به اشتراک بگذارید.
چگونه ایلان ماسک میتواند کنترل افکار عمومی را با توییتر در اختیار بگیرد؟
مالکیت ایلان ماسک بر توییتر احتمالاً بیشتر از آنکه برای تبلیغ او و شرکتهایش استفاده شود، وسیلهای برای کنترل افکار عمومی خواهد بود.
در دیجیاتو ثبتنام کنید
جهت بهرهمندی و دسترسی به امکانات ویژه و بخشهای مختلف در دیجیاتو عضو ویژه دیجیاتو شوید.
تازههای تکنولوژی
ویدئوی مرتبط
ثروتمندترین فرد کنونی جهان درست مثل تمام غولهای رسانهای دنیا حالا صاحب تریبون بزرگی است که میتواند صدای او را رساتر از همیشه به تمام مردم برساند. خرید توییتر و خصوصیکردن آن توسط ایلان ماسک، نه تنها میتواند در تغییر جهت افکار عمومی مؤثر باشد، بلکه میتواند نگرانیهایی را درباره اعمال نفوذ سیاستمداران به وجود بیاورد.
از زمانی که رسانههای گروهی وجود داشتهاند، ثروتمندان از این رسانهها برای انعکاس منافع خود استفاده کردهاند. در دوران روزنامهها، «ویلیام رندولف هرست» اذعان کرده بود که او مسئول جنگ آمریکا و اسپانیا بوده است. در دوران شبکههای تلویزیونی کابلی، «روپرت مرداک» از شبکه فاکس استفاده کرد تا دیدگاه همه محافظهکاران سیاسی در سراسر دنیا را تغییر دهد. حالا در دوره شبکههای اجتماعی، احتمالاً ایلان ماسک میخواهد با معامله 44 میلیارد دلاری خود چنین تأثیری داشته باشد.
ماسک از حدود یک دهه پیش از کاربران حرفهای توییتر بوده و از این پلتفرم برای تبلیغ خودروهای برقی تسلا و راکتهای فضایی اسپیس ایکس و حمله به منتقدانش استفاده کرده است. او با این فعالیتها جامعه مخاطبان بزرگی را در این شبکه اجتماعی برای خود به وجود آورده است. پس حالا که او توییتر را خریده، ثروتمندترین فرد دنیا ابزاری را در اختیار دارد که میتواند در زمینه اثرگذاری بر افکار عمومی قویتر از تمام رسانههای سنتی دیگر باشد.
خرید توییتر توسط ماسک احتمالاً بهنحوی به کنترل هرچه بیشتر تصویر او در بین مردم و البته مبارزه با منتقدان کمک میکند. با این حال، تحلیلگران و کارشناسان هشدار میدهند که قرارگرفتن یک رسانه ارتباطی با این سطح از قدرت در دستان یک نفر میتواند پیامدهای بزرگ و غیرمنتظرهای به دنبال داشته باشد.
ایلان ماسک از رسانههای سنتی رویگردان شد
ماسک در روزهای نخست فعالیت در تسلا و اسپیس ایکس مشتاقانه از توجه رسانهها استقبال میکرد و درواقع با کمک آنها توانست شخصیت رسانهای خودش را بسازد و نامش را بهعنوان کارآفرینی بزرگ و موفق در زمینه فناوریهای پاک و هوافضا به مردم بشناساند. با این وجود، ماسک در سالهای اخیر از پوششهای خبری بهویژه درباره تسلا ناامید شده و آنها را دارای سوگیری و غیردقیق نامیده است.
او از کسی که میگفت: «دوست دارم در مریخ بمیرم، البته نه در هنگام فرود فضاپیما» تبدیل شده است به کسی که میگوید: «دوروییِ خودنیکوپندار شرکتهای رسانهای بزرگ که مدعی روایت حقیقتاند، اما فقط آنمقدار از حقیقت را میگویند که روی دروغ را بپوشاند، دلیلی است که باعث شده مردم دیگر برای آنها احترامی قائل نباشند.»
ولی با گذشت زمان ایلان ماسک متوجه شد که توییتر میتواند بستری بیهزینه برای تبلیغ خودروهای تسلا، جذب سرمایه برای شرکت بورینگ و تبلیغ اسپیس ایکس با اشتراکگذاری ویدیوهای هیجانانگیز فرود راکتهای آن باشد. او همچنین از این پلتفرم برای حمله به اخباری استفاده میکرد که درباره تسلا بد میگفتند. همه این کارها باعث شد، این کارآفرین موفق در طول سالهای اخیر بیش از 113 میلیون دنبالکننده جمع کند.
در حال حاضر صفحه توییتر ایلان ماسک عملاً به واحد روابط عمومی تسلا تبدیل شده و سخنگویان اسپیس ایکس هم بهجای این که خودشان اظهارنظر داشته باشند، مدام خبرنگاران را به توییتهای او ارجاع میدهند. خرید توییتر بدون شک میتواند در همین راستا به ماسک کمک کند. اما نگرانیهایی که در بین طرفداران آزادی بیان و آزادی مطبوعات به گوش میرسد، عمدتاً نه درباره تبدیلکردن این شبکه اجتماعی به بازوی ارتباطی شرکتهای ایلان ماسک، بلکه پیرامون این مسئله است که آیا او از این پلتفرم برای خاموشکردن صدای مخالفان خود و تقویت صدای موافقانش استفاده خواهد کرد یا خیر.
کنترل قدرت توسط یک نفر خطرناک است
«جمیل جفر»، مدیر اجرایی مؤسسه متمم اول نایت در دانشگاه کلمبیا میگوید اگر یک بازیگر خصوصی تصمیم بگیرد که چه صداهایی باید شنیده شوند و چه ایدههای مورد توجه قرار بگیرند، توییتر میتواند ارزشهای دموکراتیک را تهدید کند. به باور جفر چنین قدرت بزرگی هرگز نباید در اختیار یک شرکت خصوصی قرار داشته باشد.
این گفتهها یادآور نگرانیهای اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا (ACLU) در ماه آوریل است که همزمان با انتشار خبر معامله ماسک برای خرید توییتر منتشر شده بود. «آنتونی رومرو»، مدیر اجرایی ACLU گفته بود: «باید نگران این باشیم که بازیگران متمرکز قدرتمند، خواه دولت باشد یا هر فرد ثروتمند دیگری – حتی اگر یکی از اعضای ACLU باشد – این سطح از کنترل را بر حد و مرزهای گفتگوهای سیاسی آنلاین در اختیار بگیرند.»
تعداد کاربران توییتر با رقمی کمتر از 250 میلیون کاربر فعال، کمتر از نصف اینستاگرام با 700 میلیون یا فیسبوک با 2 میلیارد کاربر است. بهعلاوه، طبق اعلام مؤسسه Pew Research Center، فقط حدود یک چهارم آمریکاییها از این شبکه اجتماعی استفاده میکنند. ولی در میان کاربران این پلتفرم میتوان سیاستمداران، رسانههای جهانی و چهرههای برجسته دنیا را مشاهده کرد. بنابراین تقریباً همه برای کسب اطلاع از آخرین اخبار و جهت حرکت افکار عمومی از این سرویس استفاده میکنند.
جمیل جفر و «اما لانسو»، مدیر پروژه Free Expression در مرکز دموکراسی و فناوری آمریکا میگویند مشتاقند تا ببینند که ماسک درنهایت چگونه سیستم مدیریت محتوای توییتر را تغییر خواهد داد، چگونه با آزار و اذیتها در این شبکه اجتماعی مقابله خواهد کرد و چگونه قوانین جدید خود را اجرا میکند. پیشبینی اصلی آنها این است که این وبسایت در آینده تابآوری بیشتری برای نظرات افراطی، گمراهکننده، نژادپرستی و محتواهای توهینآمیز داشته باشد.
لانسو میگوید: «الگوریتمهای توییتر قبل از این که [ماسک] آن را بخرد، ظاهراً خیلی زیاد به شنیدهشدن صدای او کمک کرده بودند و شاید او از همین ابزار برای بلندترکردن صدای خودش استفاده کند. من بیشتر نگران اثرات سیستمی بالقوهای هستم که سرویسی مثل توییتر میتواند داشته باشد. اثر این معامله میتواند بهصورت کلیتر حتی تعیین کند که چه گفتگوهایی در این سرویس مجاز خواهند بود. چه کسی تصمیم میگیرد که حرفها و رویکردهای مردم مقبول واقع شوند؟»
تصمیم آنی ایلان ماسک برای اخراج مدیران ارشد توییتر یک نشانه خطرناک است، چرا که این پلتفرم سعی داشت شیوه برخورد با آزار، نشر اطلاعات غلط و دستکاری در انتخابات را بهبود دهد. لانسو میگوید: «[ایلان ماسک] درباره این که میخواهد این سرویس آزادتر و بازتر باشد، صحبت کرده اما در عین حال به تبلیغدهندگان گفته که نگران نباشید، اینجا به یک جهنمدره برای آزادی بیان تبدیل نمیشود.»
لانسو باور دارد که بهسختی میتوان از گفتههای قبلی ماسک نتیجهگیری کرد که اعتماد و ایمنی درباره محتواها در آینده توییتر چگونه خواهد بود یا شیوه کنترل محتواها در دوران او به چه صورت انجام خواهد شد.
دولتهای خارجی میتوانند بر توییتر اعمال قدرت کنند؟
یکی از دیگر نگرانیهای طرفداران آزادی بیان و دموکراسی تأثیر دولتهای غیردموکراتیک و مخالف آزادی بیان بر ایلان ماسک و توییتر است. «الولید بن طلال»، شاهزاده عربستان سعودی که بعید است از طرفداران ارزشهای دموکراتیک باشد، 1.9 میلیارد دلار برای خرید توییتر به ماسک پول داده و حالا دومین سرمایهگذار بزرگ این شرکت محسوب میشود. صندوق سرمایهگذاری قطر هم 375 میلیون دلار در این معامله سهم داشته است.
سرمایهگذاری کشورهای خاورمیانهای باعث شده حتی صدای افرادی مثل سناتور «کریس مورفی» هم دربیاید و خواستار بررسی این معامله از دید امنیت ملی آمریکا توسط کمیسیون سرمایهگذایهای خارجی (CFIUS) شود.
ماسک که نیازمند حجم بالایی از مواد خام برای باتریهای تسلا از جمله نیکل از روسیه است، چند هفته قبل پیشنهاد داد که روسیه و اوکراین با هم مصالحه کرده و به جنگ پایان دهند. او اگرچه قبلاً «ولادمیر پوتین» را به نبرد تنبهتن دعوت کرده بود، اما در پیشنهاد مصالحه خود بیشتر طرف کرملین را گرفت.
همچنین، بسیاری از کارشناسان نمیدانند که دولت چین که البته در حال حاضر دسترسی به توییتر را در خاک خود مسدود کرده، میتواند بر ماسک اعمال نفوذ داشته باشد و از انتقادات بر دو استراتژی اصلی پوشش ریسک سیاستهایش در این پلتفرم بکاهد یا خیر. چون این کشور یکی از بزرگترین منابع درآمد تسلا است. کمپانی ایلان ماسک تنها شرکت خودروسازی خارجی در چین محسوب میشود که توانسته بدون نیاز به همکاری با شرکتهای داخلی در این دو استراتژی اصلی پوشش ریسک کشور، کارخانههای خودش را داشته باشد.
جفر میگوید: «ماسک میخواهد میلیونها تسلا در سراسر جهان از جمله در چین، روسیه، برزیل، ترکیه و هند بفروشد و همه این دولتها باورهای سفت و سخت خودشان را درباره شیوه برخورد با آزادی بیان در توییتر دارند و تعریفشان از اطلاعات گمراهکننده با هم فرق میکند. آنها به سراغ ماسک میآیند و میگویند: «این حرفهایی که حذف نکردی از نظر ما اشکال دارد»، یا «این کاربران ناشناس که منتقد سیاستهای ما هستند از نظر ما مشکلسازند». ماسک این پیامها را متوجه خواهد شد چون به روشنی به او گفته میشود که اگر درخواستهای آنها را انجام دهد، باید منتظر عواقبش باشد.»
افزون بر این، سؤالاتی درباره سیاستهای داخلی آمریکا هم برای مدیرعامل جدید توییتر وجود دارد. با وجود این که ماسک گفته هیچ سوگیری سیاسی مشخصی ندارد، اما چندی پیش مدعی شده بود که حالا خودش را بیشتر یک جمهوریخواه میداند، به نفع آنها رأی میدهد و حامی «ران دسنتیس»، فرماندار محافظهکار فلوریداست که احتمالاً نامزد انتخابات ریاست جمهوری سال 2024 خواهد شد. او همچنین در ماه ژوئن گفته بود که حاضر است تا 25 میلیون دلار برای حمایت از نامزدهای سیاسی «میانهگرا» (Centrist) هزینه کند.
توییتر با ایلان ماسک در هرج و مرج به سر میبرد
یکی از تصمیمات جنجالی ماسک در اولین روزهای تصدیگری توییتر برنامه او برای تغییر شیوه ارائه تیک آبی به کاربران بوده است. این سیستم که تاکنون بهمنظور احراز هویت به چهرههای شناختهشده و سیاستمداران تیک تأیید میداد، از نظر مالک جدید این شرکت نمایانگر یک «سیستم ارباب و رعیتی» بود.
اما حالا تصمیم گرفته شده که تیک آبی بهعنوان بخشی از سرویس توییتر بلو در اختیار تمام کاربرانی قرار بگیرد که حاضرند ماهانه 8 دلار بابت اشتراک پریمیوم این شبکه اجتماعی پول بپردازند. لانسو میگوید: «حالا هر کسی که تیک میخواهد، از جمله کسانی که به دنبال نشر اطلاعات غلط هستند، میتوانند با پرداخت پول به این ویژگی دست پیدا کنند. ریسک این امکان، ایجاد سردرگمی برای افرادی است که به توییتر میآیند تا اخبار و اطلاعات کسب کنند و محتواهایی را ببینند که به ظاهر معتبر است، چون یک نفر پول تیک آبی را پرداخت کرده است.»
سبک مدیریت پرهرج و مرج ایلان ماسک صرفاً باعث تشدید سردرگمیها میشود. تیک آبی تاکنون نشاندهنده این بود که وقتی پستی از یک فرد شناختهشده را میبینید، از طریق این علامت اطمینان پیدا کنید که خود او این محتوا را منتشر کرده است. البته گفته شده که این شبکه اجتماعی میخواهد از طریق یک برچسب جدید این مشکل را برطرف کند.
از سوی دیگر، کارمندان این شرکت هم از زمان ورود ماسک دچار سردرگمی شدهاند. افزون بر تعداد زیادی از آنها که حالا دیگر شغلی ندارند، آنهایی که هنوز کارمند توییتر هستند، نمیدانند که مسیر آینده به کجا ختم خواهد شد.
ولی برای ایلان ماسک، تمام این اتفاقات در مقایسه با وضعیتی که از خرید توییتر نصیب او شده، بیاهمیتاند. کنترل سیستم قدرتمندی برای تحویل خبر، پوشش سیاسی و تفسیر اطلاعات بهوضوح به نفع اوست. به نظر میرسد که با وجود تمام دردسرهایی که این شبکه اجتماعی میتواند برای ماسک به وجود بیاورد، او بالاخره به آنچه میخواسته، دست پیدا کرده است.
دیدگاه شما