چگونه می توان حاشیه سود را برای کسب و کار تعیین کرد
برای رشد شغل خود ، باید عملکرد را اندازه گیری کنید. با محاسبه حاشیه سود ، یکی از شاخص های مهم موفقیت تعیین می شود.
حاشیه سود چیست؟
حاشیه سود معیاری است که می توانید از آن استفاده کنید تا ببینید چقدر کسب و کار شما درآمد دارد. این میزان، استفاده شما از درآمد را برای پرداخت هزینه های خروجی اندازه گیری می کند. به عبارت دیگر ، حاشیه سود مشخص می کند چند درصد از درآمد را کسب و کار نگه می دارد. حاشیه را محاسبه کنید تا سودآوری در یک دوره زمانی خاص را مشخص کنید.
می توانید از حاشیه سود برای ردیابی سلامت شغلی خود حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص و تصمیم گیری های بهتر در مورد کسب و کار استفاده کنید. حاشیه سود همچنین می تواند برای سرمایه گذاران در مقایسه شرکت های با درآمد مشابه اطلاعاتی را ارائه دهد.
بعضی اوقات ، حاشیه سود با سود خالص اشتباه گرفته می شود ، اما بین سود و حاشیه سود تفاوت وجود دارد. برای یافتن سود خود ، کلیه هزینه های حاصل را از درآمد کم کنید. سود مبلغی را نشان می دهد که در کسب و کار پس از کسرهزینه ها حفظ می شود ، نه درصدآن.
حاشیه سود ناخالص و خالص
دو روش برای بررسی حاشیه سود وجود دارد: ناخالص و خالص. هر نوع حاشیه سودآوری متفاوتی را نشان می دهد.
از حاشیه های ناخالص استفاده کنید تا به سودآوری یک محصول یا خدمات واحد توجه کنید. می توانید میزان درآمد هر کالایی را مشاهده کنید. از این طریق می دانید که کدام آیتم ها بیشترین و کمترین سود را دارند.
حاشیه سود ناخالص به شما کمک نمی کند تا سود کل کسب و کار خود را اندازه بگیرید. برای دانستن اینکه شرکت شما چقدر سودآور است ، باید به حاشیه سود خالص نگاه کنید. سود خالص سود کل شما را با هزینه ها مقایسه می کند. بیشتر اوقات ، حاشیه سود خالص چیزی است که افراد برای تعیین سودآوری در مورد آن صحبت می کنند.
نانوائی شاطر عباس
در آمد | 100000000 |
ارزش کالای فروخته شده | 38000000 |
سود ناخالص | 62000000 |
بیمه | 8000000 |
دستمزد | 22000000 |
اجاره | 6000000 |
آب و برق و گاز | 1000000 |
هزینه کل | 37000000 |
درآمد خالص | 25000000 |
نحوه محاسبه حاشیه سود
فرمول حاشیه سود ساده است و به شما کمک می کند تا امور مالی خود را در مسیردرست نگه دارید.
برای محاسبه حاشیه سود سه مرحله وجود دارد:
درآمد خالص را تعیین کنید (کل هزینه ها را از درآمد را کم کنید).
درآمد خالص را بر درآمد تقسیم کنید.
نتیجه را در 100 ضرب کنید تا به درصد برسید.
به عنوان مثال حاشیه سود
برای درک بهتر از حاشیه سود ، اجازه دهید روند را طی کنیم. مراحل فوق را در حالی که می دانید چگونه می توانید حاشیه سود را تعیین کنید ، در ذهن داشته باشید.
نانوایی شاطرعباس به دنبال سرمایه برای گسترش کسب و کار است. سرمایه گذاران بالقوه می خواهند بدانند که آیا کسب و کار حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص در سودآور است یا خیر. آنها همچنین می خواهند بدانند كه کسب و کار به چه میزان از پول دریافتی خود استفاده می كند. برای تعیین سودآوری آن از اطلاعات درآمد نانوایی استفاده کنید.
مرحله 1: درآمد خالص را تعیین کنید.
با کم کردن کل هزینه ها ازدرآمد ، درآمد خالص را بیابید. اگر کل هزینه ها 75000000 باشد (هزینه کالاهای فروخته شده و هزینه های عملیاتی) و درآمد 100000000 است ، درآمد خالص 25000000 است.
100000000 درآمد – 75،000000 هزینه = 25،000000 درآمد خالص
مرحله 2: درآمد خالص را بر درآمد تقسیم کنید.
با استفاده از درآمد خالص بدست آمده در مرحله 1 ، درآمد خالص تقسیم بر درآمد را محاسبه کنید. به عبارت دیگر ، 25،000000 را 100000000 تقسیم کنید تا 0.25 به دست بیاید.
25000 درآمد خالص / 100،000 درآمد = 0.25
مرحله 3: نتیجه را در 100 ضرب کنید.
برای اینکه نتیجه را درصدی بگیرید ، 100 برابر کنید.
حاشیه سود 25٪ است. نانوایی شاطر عباس پس از پوشش مخارج ، 25٪ از درآمد خود را نگه می دارد.
حاشیه های استاندارد چیست؟
به عنوان یک صاحب مشاغل کوچک ، می دانید که هیچ دو شرکتی یکسان نیستند. دانستن حاشیه سود متوسط برای مشاغل کوچک می تواند دشوار باشد.
میانگین حاشیه سود خالص به عوامل مختلفی بستگی دارد. نوع شغلی را که اداره می کنید ، تعداد کارمندانی که دارید و موقعیت مکانی کسب و کار را باید در نظر بگیرید. عوامل دخیل ، استفاده از دارایی های تجاری و مدیریت موجودی نیز بر حاشیه سود تأثیر می گذارد.
شما نمی توانید حاشیه سود خود را با شرکت های فعال در صنایع دیگر مقایسه کنید. هر صنعت میانگین خود را دارد. موارد زیر صنایع مشترک و میانگین سود آنهاست:
خرده فروشی: 7٪ تا 12٪
ارتباطات از راه دور: 10٪ تا 15٪
ساخت تجهیزات: 6٪ تا 10٪
فروشگاه های لوازم الکترونیکی: 5٪ تا 8٪
خود را با مشاغل کوچک مقایسه کنید ، نه همه مشاغل موجود در صنعت. بیشتر مشاغل کوچک فروش سالانه ای کمتر از 2 میلیارد و کمتر از 20 نفر کارمند دارند.
نحوه بهبود حاشیه سود
برای حاشیه سود بالاتر ، ممکن است نیاز به تغییراتی داشته باشید. برای بهبود حاشیه سود باید هزینه ها را کاهش داده و فروش را افزایش دهید.
برای کاهش هزینه های خود:
پیشنهادهایی را که نمی فروشند قطع کنید. این موارد فضایی را به خود اختصاص می دهد و به پول تبدیل نمی شود.
برای دیدن اینکه آیا شما می توانید معامله بهتری از یک فروشنده متفاوت بدست آورید فروشندگان را تغییر دهید.
ضایعات را کاهش دهید. موارد غیر ضروری را خریداری نکنید و با جستجوی راه حل های جایگزین برای فرآیندهای فعلی مانند ایجاد یک دفتر بدون کاغذ ، هزینه های تجاری را کاهش دهید.
برای افزایش فروش خود:
موجودی قدیمی را تخفیف دهید. با فروش ارزانتر از موجودی قدیمی خلاص شوید.
قیمت های خود را افزایش دهید. اگر از روز اول از همان استراتژی قیمت گذاری استفاده کرده اید ، ممکن است زمان آن باشد که قیمت ها را مطابق با تجربه خود افزایش دهید.
حفظ مشتری را بهبود بخشید. خرید می تواند پرهزینه باشد. برای حفظ مشتریان فعلی ، با رسانه های اجتماعی درگیر شوید و از استراتژی های متقابل فروش استفاده کنید.
حاشیه سود می تواند به شما در دیدن نتایج تصمیمات تجاری خود کمک کند. از این متر برای اندازه گیری پیشرفت و سلامتی شرکت خود استفاده کنید.
حسابداری و حسابرسی - مجید بخشی
تحقیق , آموزش . مقالات علمی و نمونه سوالات حسابداری و حسابرسی
حاشيه سود چيست؟
چرا از نسبتهاي حاشيه سود استفاده ميكنيم؟
نتيجه نهايي عملكرد يك شركت يا بهتر بگوييم سود خالص آن اولين معياري است كه بيشتر سرمايهگذاران در رابطه با سوددهي يك شركت مدنظر قرار ميدهند متاسفانه توجه محض به عوايد و سودهاي خالص يك شركت، بسيار اغواكننده ميتواند باشد و هميشه تصويري دقيق از عملكرد شركت ارائه نخواهد داد و تكيه بر اين مقادير به تنهايي، ميتواند عواقب بدي را به همراه داشته باشد.در مقابل نسبتهاي حاشيه سود قادر هستند كه ديدگاه عميقتري به كارآيي مديريت در اختيار سرمايهگذاران قرار دهد. اين نسبتها به جاي در نظر گرفتن اينكه مديريت شركت، چه ميزان از داراييها، سهام و سرمايهگذاريهاي شركت به دست آورده، مقدار پولي را كه شركت از تمام درآمدها حاصل از «فروش محصولات» داراييها و سرمايهگذاريها به دست خواهد آورد، مورد توجه قرار ميدهد.
حاشيهها به بيان ساده، عوايدي هستند كه به صورت نسبت يا درصدي از فروش شركت، بيان ميشوند. اين درصد سرمايهگذاران را قادر ميسازد كه سوددهي شركتها را به مقايسه بگذارند كه اعداد و ارقام بدست آمده از صورتهاي مالي شركتها، چنين توانايي را ندارند.
يك مثال در اين زمينه ميتواند بسيار روشنگر باشد. در اولين فصل سال 2003، شركت سازنده كامپيوترهاي شخصي Dell از 175 ميليارد دلار فروش خود، سودي برابر 749 ميليون دلار كسب كرد. رقيب اصلي اين شركت، يعني شركت HP نيز از فروش 9/19 ميليارد دلاري خود، 990 ميليون دلار سود به دست آورد. مقايسه سود اين دو شركت به شما ثابت ميكند كه HP بهتر از Dell به سود رسيده است. اما آيا اين مقايسه ميتواند حرفي پيرامون سوددهي و كارآيي اين دو شركت داشته باشد؟
اگر به حاشيه سود يا به عبارتي عوايدي كه از هر دلار حاصل از فروش شركت به دست ميآيد توجه كنيد خواهيد ديد كه Dell به ازاي هر دلار، 65 سنت به دست آورده و اين در حالي است كه همين نسبت براي شركت HP كمتر از 5 سنت است اين اختلاف چندان زياد نيست اما همين نكته، يكي از دلايلي است كه ارزش بازار Dell بيشتر از HP است.
فروش كل / بهاي تمام شده كالاي فروش رفته - فروش = حاشيه سود ناويژه
فروش كل /سود قبل از كسر ماليات (سود عملياتي) = حاشيه سود عملياتي
فروش كل / سود خالص پس از كسر ماليات = حاشيه سود خالص
در بحث حاشيه سود با سه دسته متفاوت روبرو هستيم: حاشيه سود ناويژه، حاشيه سود عملياتي، حاشيه سود خالص حاشيه سود ناويژه
حاشيه سود ناويژه، سوددهي شركت را با در نظر گرفتن هزينههاي فروش يا بعبارتي بهاي تمام شده كالاي فروش رفته بيان ميكند. به عبارتي بيان ميكند كه كارآيي مديريت در بكارگيري منابع و نيروي كار در چه سطح است.
براي مثال، شركتي كه فروشي معادل يك ميليون دلار و بهاي تمام شده كالاي فروش رفته 600 هزار دلار داشته باشد در نتيجه حاشيه سود ناويژه شركت برابر 40 درصد است.
شركتهايي با حاشيه سود ناويژه بالا، منابع زيادي در دست دارند تا در زمينههاي ديگر از جمله طرح و توسعه يا بازاريابي صرف كنند. پس روندهاي نزولي در حاشيه سود ناويژه را جدي بگيريد زيرا ميتواند نشاندهنده مشكلات آتي شركت در سوددهي باشد. روند منفي و مداوم حاشيه سود ناويژه ممكن است نشاندهنده عدم كارآيي مديريت در مهار افزايش اقلام تشكيلدهنده بهاي تمام شده كالاي فروش رفته باشد. البته توجه داشته باشيد كه حاشيه سود ناويژه براي هر صنعت، متفاوت است. پس همه را به يك چشم نگاه نكنيد.
حاشيه سود عملياتي
با در نظر گرفتن سود شركت قبل از كسر ماليات، حاشيه سود عملياتي منعكسكننده موفقيت مديريت شركت در ايجاد سود از عمليات جاري شركت است.
اين نسبت نشاندهنده اين واقعيت است كه به ازاي هر واحد پولي، از فروش، چه ميزان سود عملياتي (سود پس از كسر هزينههاي عملياتي) عايد شركت شده است. نسبتهاي بالاي حاشيه سود عملياتي نشاندهنده توفيق مديريت در كنترل هزينههاي شركت و يا پيشي گرفتن رشد فروش شركت به رشد هزينههاي آن است.
حاشيه سود عملياتي در عين حال امكان مقايسه سوددهي شركتهايي كه معمولاً هزينههاي عملياتي و بهاي تمام شده كالاي فروش رفته را افشا نميكند، براي سهامداران فراهم كند. اين نسبت معمولاً قابل اتكاتر به شمار ميآيد. زيرا كمتر مورد دستكاري توسط حقههاي حسابداري قرار ميگيرد.
به طور طبيعي به علت اينكه اين نسبت شامل تمام هزينهها از جمله هزينههاي فروش و هزينههاي عملياتي است، مقدار آن از حاشيه سود ناويژه كمتر است.
سود خالص شركت، پس از كسر ماليات به دست ميآيد و به عبارتي سود قابل تقسيم شركت لقب ميگيرد. پس اين نسبت سود خالص شركت را با فروش كل مقايسه ميكند و نتيجه نهايي مديريت را به نمايش ميگذارد.
همانند دو نسبتي كه قبلاً توضيح داده شد، اين نسبت هم از صنعتي به صنعتي ديگر در تغيير است. با مقايسه حاشيههاي سود خالص و ناويژه يك شركت، ميتوان درك خوبي از هزينههاي غيرتوليدي، غير عملياتي و غير مستقيم مانند هزينههاي مالي، اداري و بازاريابي فراهم ميكند.
براي مثال، شركتهاي هوايي بينالمللي مانند British Airline حاشيه سود ناخالص در حدود پنج درصد دارند و حاشيه سود ناخالص آنها در حدود چهار درصد است. در مقابل شركتهاي هوايي كوچكتر و داخليتر از حاشيه سود ناويژه 29 درصد و حاشيه سود داخل يك صنعت خاص هم تفاوت عمدهاي وجود دارد.
در عين حال در صنايع نرمافزاري، شاهد حاشيه سود ناويژه 90 درصدي هستيم كه رقم بسيار بالايي است كه البته حاشيه سود خالص آن به حدود 27 درصد ميرسد كه نشاندهنده هزينههاي بالاي بازاريابي و اداري و در مقابل هزينههاي عملياتي پايين است.
زماني كه يك شركت حاشيه سود بالايي دارد، نشاندهنده اين است كه در عرصه رقابت خود از نقاط قوتي برجستهتر نسبت به سايرين برخوردار است. شركتهايي كه از حاشيه سود خالص بالاتري برخوردارند امنيت بيشتري در مواجهه با موقعيتهاي سخت دارند و شركتها با حاشيه سود پايين، در دوران افول بازار، وضعيت تاسفباري را پشت سر خواهند گذاشت.
تحليل حاشيههاي سود شركتها، ابزار مفيدي براي درك سوددهي آنهاست. اين نسبتها اثربخشي مديريت شركت را در كسب سود، شكار فرصتها در بازار در حال افول و دفع خطرات و اشتباهات را آشكار ميسازند.
اما مانند ساير نسبتهاي مالي، حاشيههاي سود نميتوانند معيار مطلقي براي تصميمگيري باشند و اثر بخشي آنها به نسبت درك صحيح از وضعيت صنعت و شركت مورد توجه، در تغيير است.
سود خوب برای کسبوکارمان چقدر است؟ چگونه باید این سود را محاسبه کنیم؟
دغدغه اصلی صاحب هر کسبوکاری، بازگشت سرمایهای است که صرف شروع کارش کرده و پس از آن به طور قطع، کسب موفقیت و رسیدن به نتایجی که بهخاطر آن کسبوکار را راه انداخته و حفظ روند روبهرشد خدمترسانی در کنار سوددهی است. به عنوان مثال شما هرگز چنین جملهای را از صاحب یک کسبوکار نخواهید شنید: «من تمایلی به کسب سود بیشتر در کسبوکار خود ندارم.»
معمولا هدف اصلی صاحبان مشاغل بهدست آوردن بیشترین درآمد ممکن و افزایش ظرفیتهای درآمدزایی در کسبوکارشان در طی گذر زمان است. آگاهی از درآمد شرکت موضوع مهمی است اما میزان درآمد به تنهایی اطلاعاتی کافی برای اندازهگیری مقدار رشد ظرفیت کسبوکار کوچک شما بهدست نمیدهد.
برای بهدست آوردن درک جامعی از حسابها و ترازنامه نهایی شرکت، دانستن دادههای مربوط به حاشیه سود از نکتههای مهم و ضروری محسوب میشود. حاشیه سود تعیین میکند که چند درصد از درآمد خالص شرکت شما از فروش حاصل شده است. این رقم در هزینههای کسبوکار نیز تاثیر دارد و توانایی شرکت شما را در مدیریت هزینههای مرتبط با فروش اندازه میگیرد.
فرمول حاشیه سود
برای محاسبه حاشیه سود کسبوکار خود از این فرمول استفاده کنید:
بیایید متغیرهای این معادله را بیشتر تجزیه و تحلیل کنیم:
- درآمد خالص: برای محاسبه درآمد خالص، مبلغ کل هزینهها را از میزان کل درآمد کم کنید.
- فروش خالص: فروش خالص را با کم کردن مبلغ برگشت از فروش از میزان کل فروش محاسبه حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص کنید.
عددهای مورد نیاز برای محاسبه مقادیر بالا را میتوانید در ترازنامه شرکت پیدا کنید. به مثال زیر توجه کنید:
صاحب یک شرکت تهیه و فروش مواد غذایی، طی یک سال کوکیهای مخصوص خود را به مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به فروش انبوه رساند. این شرکت مبلغ ۵۰۰۰ دلار بازپرداخت صادر کرده و فروش خالصش را به ۹۵۰۰۰ دلار رسانده است. در همین سال، این شرکت ۷۰ هزار دلار هزینه داشته و درآمد خالصش ۳۰ هزار دلار شده است.
با این اعداد، فرمول نحوه محاسبه حاشیه سود این شرکت تولید مواد غذایی به این صورت است:
حاشیه سود = ۳۰.۰۰۰$ ÷ ۹۵.۰۰۰$ × ۱۰۰ = ۳۱.۵٪
حاشیه سود محاسبه شده در بالا به ما میگوید که این شرکت میتواند ۳۱.۵٪ از فروش را به سود تبدیل کند. این مثال نسبتا سادهای بود اما مقادیر حاشیه سود و پیچیدگیهای آن در هر شرکتی میتواند بسیار متفاوت با دیگری باشد زیرا هزینههای هر کسبوکار با دیگری تفاوت بسیاری دارد.
چگونگی محاسبه حاشیه سود
در اینجا دو روش محاسبه حاشیه سود را که برای کسبوکارهای کوچک مفید و کاربردی است مطرح میکنیم.
- حاشیه سود ناخالص
- حاشیه سود خالص
۱. حاشیه سود ناخالص
تغییرات معادله حاشیه سود محاسبه میکند که شرکت شما پس از حساب کردن مبلغ حاصل از فروش کالاها به چه میزان سود دست یافته است. مبلغ فروش کالاها شامل هزینههای مستقیم مربوط به تولید و فروش محصول شرکت شماست. این رقم شامل هزینههای غیر عملیاتی (هزینههایی که بهطور مستقیم در تولید و فروش نقش ندارند) نمیشود.
برای محاسبه حاشیه سود ناخالص از این معادله استفاده کنید:
مثال: اگر امسال شرکت شما ۲ هزار دلار درآمد کسب کرده باشد، مجموع هزینههای تولید محصول شما برای امسال ۶۵۰ هزار دلار بوده است. نحوه محاسبه حاشیه سود ناخالص به شکل زیر است:
حاشیه سود ناخالص = (۲.۰۰۰.۰۰۰$ – ۶۵۰.۰۰۰$) ÷ ۲.۰۰۰.۰۰۰$ = ۶۷.۵$
در حالت ایدهآل، حاشیه سود ناخالص شرکت شما باید به اندزهای بالا باشد که بتواند هزینههای عملیاتی را پوشش دهد و علاوه بر آن مقداری از سود باقی بماند. هر مبلغی که باقی بماند میتواند صرف هزینههای دیگر حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص نظیر پرداخت سود سهام یا ضمانت برای بازاریابی شود.
همچنین این عدد میتواند بهجای محاسبه حاشیه سود کل شرکت، به محاسبه حاشیه سود یک محصول خاص هم کمک کند. برای محاسبه حاشیه سود ناخالص یک محصولِ بهخصوص، از درآمد بهدست آمده از فروش محصول و هزینههای مربوط به تولید آن محصول استفاده کنید.
۲. حاشیه سود خالص
حاشیه سود خالص محاسبه میکند که چه مقدار از درآمد کل شما سود است. حاشیه سود خالص به جای اینکه مثل سود ناخالص تنها هزینه مستقیم تولید و فروش یک محصول را اندازه بگیرد، تمامی مخارج (شامل هزینههای عملیاتی و غیرعملیاتی) را حساب میکند.
برای محاسبه حاشیه سود خالص از این معادله استفاده کنید:
مثال: اگر کسبوکار شما ۲ میلیون دلار درآمد کسب کند و کل هزینهها ۱ میلیون و ۵۰۰ هزار دلار باشد، میتوانید حاشیه سود خالص را اینگونه حساب کنید:
حاشیه سود خالص = (۲.۰۰۰.۰۰۰$ – ۱.۵۰۰.۰۰۰$) ÷ ۲.۰۰۰.۰۰۰$ = ۲۵%
انتظار میرود حاشیه سود خالص بیشتر کسبوکارها کمتر از حاشیه سود ناخالص آنها باشد. این مسئله ناشی از اضافه شدن هزینههای غیرعملیاتی است. اگر دیدید حاشیه سود خالصتان از مقداری که میخواهید یا مقداری که برای حفظ کسبوکارتان به آن نیاز دارید کمتر است، میتوانید به دنبال راههایی باشید که به کاهش هزینههایتان کمک میکند. راهها مربوط به کاهش هزینهها، از حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص اینکه سعی کنیم در مدتزمانی کوتاه درآمد را به شکل چشمگیری افزایش دهیم، آسانتر هستند.
حاشیه سود خوب چقدر است؟
نکتهای که دانستن و توجه به آن بسیار اهمیت دارد این است که هیچ رقم مشخصی وجود ندارد که آن را به عنوان سود خوب بشناسیم و بر طبق آن رقم سود خوب را از بد جدا کنیم. در حقیقت این که سود شرکت شما چقدر خوب است تا حد زیادی به نوع کسبوکار شما بستگی دارد.
در سال ۲۰۱۹، شرکتهای بازرگانی بالاترین میزان سود را با میانگین نزدیک به ۵۰٪ گزارش دادند. در همان زمان شرکتهای تولیدکننده به طور میانگین تنها ۱۰٪ سود کسب کردهاند. به احتمال قوی دلیل این موضوع وجود هزینههای زیاد مواد اولیه و نیروی کار برای شرکتهای تولیدکننده در مقایسه با شرکتهای تجاری بوده که هزینههای عملیاتی کمتری دارند. زمانی که میخواهید عملکرد شرکت خود را بر پایه کسب میزان سود ارزیابی کنید، به دنبال رقم متوسط سود در زمینه کسبوکار خودتان باشید.
مضاف بر این، قدمت و میزان فعالیت کسبوکار شما نقش مهمی در این جریان بازی میکند. به طور قطع هزینههای یک شرکت نوپا و تازهتاسیس بیشتر است و همین موضوع منجر به کاهش حاشیه سود آنها نسبت به شرکتهای قدیمیتر خواهد شد.
داشتن درک درست از مسائل مربوط به حاشیه سود شرکت شما شاخص مهمی در سنجش عملکرد خوب در کسبوکارتان است. آیا راهاندازی یک کسبوکار شخصی از جمله آرزوهای شماست؟ اگر چنین است مطالعه چنین مفاهیمی به شما کمک میکند. اگر بهتازگی صاحب کسبوکار شدید، حال که نحوه محاسبه حاشیه سود را فراگرفتید، میتوانید آن را اندازهگیری کنید. منتظر نظرات شما هستیم.
سوالهای رایج
بهدست آوردن حاشیه سود چه کمکی به شما میکند؟
محاسبه حاشیه سود به شما کمک میکند تا بفهمید آیا در مسیر درستی قدم برمیدارید یا خیر. یعنی اینکه ادامه فعالیت در این بیزینس برای شما سودآور است یا جز ضرر و زیان و به مرور زمان ورشکستی، حاصلی برایتان ندارد.
چگونه میتوان فهمید که حاشیه سود خوبی دارید یا خیر؟
حاشیه سود بالاتر از ۴۰ درصد، رقم بسیار خوبی است و معمولا برای شرکتهای بزرگ و با سابقه حاصل میشود. پایین رفتن این رقم به مراتب بستگی به میزان سابقه، تجربه، کیفیت و نوع کسب و کار بستگی دارد اما برای تشخیص خوب یا بد بودن آن میتوانید، میانگین سود حاشیه در زمینه فعالیت خود را پیدا کرده و درصد بهدست آمده بهوسیله شرکت خود را با آن مقایسه کنید.
https://zp-pdl.com/get-a-next-business-day-payday-loan.php zp-pdl.com https://www.zp-pdl.com https://www.zp-pdl.com http://www.otc-certified-store.com/supplements-and-vitamins-medicine-usa.html https://zp-pdl.com/best-payday-loans.php https://zp-pdl.com/fast-and-easy-payday-loans-online.php долгосрочный займ онлайн на картубыстрый займ на киви без отказаденьги через интернет займ долгосрочный займ онлайн на картубыстрый займ на киви без отказаденьги через интернет займ
حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص
✅ صنعتی دوده فام در فصل بهار 64 میلیارد تومان سود خالص ساخته است(92 تومان به ازای هر سهم) که این عدد در مدت مشابه سال گذشته 16 میلیارد تومان بوده است(300 درصد رشد). حاشیه سود ناخالص شرکت از 25 درصد در بهار 99 به 32 درصد در بهار 1400 رسیده که نشان از افت نسبی بهای تمام شده کالاها دارد. درامد شرکت نسبت به بهار 99 حدود 170 درصد رشد داشته است که به علت بهبود حاشیه سود ناخالص شرکت و رشد سایر درامدهای عملیاتی شرکت (تسعیر ارز و فروش پالت) سود خالص شرکت نسبت به مدت مشابه سال گذشته 4 برابر شده است.
✅ درامد شصدف در فصل بهار 10.5 درصد بیش تر از فصل زمستان بوده است در حالیکه به علت کاهش نسبی بهای تمام شده کالاها، حاشیه سود ناخالص، 23 درصد بیش از زمستان بوده است. این شرکت در فصل زمستان، زیان خالص شناسایی کرده بوده که در فصل بهار به ازای هر سهم 92 تومان سود ساخته که علت ان وجود هزینه های غیرعملیاتی قابل توجه و احتمالا غیرقابل تکرار(جریمه تعزیرات) در زمستان بوده است.
📉 قیمت سهام شصدف در سه ماه گذشته رشد 38 درصدی را تجربه کرده است.
حاشیه سود چیست؟
منظور از حاشیه سود چیست؟ در فعالیت های اقتصادی شاهد کسب سود به شکل های مختلفی هستیم. به طور مثال سود عملیاتی، سود خالص، سود ناخالص و حاشیه سود از اشکال مختلف این موضوع می باشند. هر کدام از آن ها به نحو گوناگونی محاسبه می شوند. هدف از محاسبه حاشیه سود چیست؟ مهم ترین هدف نه تنها از محاسبه این سود بلکه سایر سودها، رسیدن به چشم اندازهای تجاری شرکت می باشد.
حاشیه سود
مفهوم حاشیه سود چیست؟ هنگامی که بخواهیم به پیش بینی هایی در خصوص چشم اندازهای آتی شرکت دست پیدا کنیم باید سودهای مختلف را محاسبه و ارزیابی کنیم. سود عملیاتی، سود خالص، سود ناخالص و خالص از اشکال مختلف سود در شرکت ها می باشد. اما در این مطلب قصد داریم به پاسخ این سوال که ” حاشیه سود چیست؟ ” اشاره کنیم. موضوعی که سبب می شود این سود از سایر سودها متمایز شود این است که بر روی سود ناشی از تولید آخرین واحد کالا تمرکز می کند نه بر ساختار هزینه شرکت!
سود حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص به آن بخشی اشاره دارد که بعد از کسر مالیات باقی می ماند و به سود یا هزینه اضافه شده به تولید واحد بعدی محصول اشاره دارد. روشی که می توان برای محاسبه این سود در نظر گرفت تفاوت درآمد نهایی و هزینه نهایی می باشد. این معیار برای محاسبه سود، مقیاس تولید را مدنظر قرار می دهد. چون به طور کلی سودآوری یک شرکت بر اساس میزان تولید آن است. محاسبه سود این موضوع را برای مدیران شرکت روشن می کند که چند درصد از فروش به سود تبدیل شده است.
اهمیت حاشیه سود چیست؟
سود را می توان به عنوان یک معیار برای کارایی تولید درنظر گرفت. زیرا می تواند نقطه سر به سر را تعیین کند. این ویژگی یک شاخص کلیدی برای بررسی سودآوری و ریسک در کسب و کار به شمار می رود. هنگامی که سود مورد ارزیابی قرار می گیرد به مدیران شرکت کمک می کند تا در خصوص افزایش، کاهش یا توقف تولید تصمیم گیری بهتری داشته باشند. بسیاری از ورشکستگی هایی که در کارخانه ها، سازمان ها حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص و .. رخ می دهد به دلیل عدم ارزیابی مناسب در سود است و همین امر سبب می شود تا تولید خود را به طور بی رویه افزایش دهند.
همان طور که می دانید در رشته اقتصاد نظریه های مختلفی وجود دارد. بر مبنای یکی از این نظریه ها، یک شرکت زمانی می تواند سود کل به بالاترین میزان برساند که هزینه نهایی با درآمد نهایی برابر باشد. در این محدوده شاهد صفر بودن سود هستیم. به عبارتی دیگر سود نهایی تاثیر بسیار چشمگیری بر مقیاس تولید دارد. زیرا هنگامی که یک شرکت توسعه پیدا می کند و سطح تولید محصولات خود را بالا می برد درآمد شرکت می تواند افزایش یا کاهش پیدا کند. شاید این سوال برای شما به وجود آید که چگونه با افزایش تولید محصولات، شاهد کاهش حاشیه ناخالص در برابر حاشیه خالص سود هستیم؟ در پاسخ باید بگوییم که با افزایش تولید، لزوما سود بیشتر نمی شود. زیرا درآمد نهایی می تواند صفر یا منفی شود.
فرمول حاشیه سود
فرمول اصلی سود ( [(هزینه / فروش خالص) – ۱] = حاشیه سود ) می باشد. به منظور به حداکثر رساندن سود شرکت، باید عبارت داخل پرانتز یعنی هزینه را به کمترین میزان رساند. هنگامی که فروش خالص افزایش پیدا می کند هزینه ها کم می شود و به تبع آن سود شرکت بیشتر می شود. کسب و کارهایی که به خوبی این فرمول را درک کرده اند نسبت به رقیبان خود موفق تر خواهند بود. حتما تا به حال شرکت هایی را دیده اید که فروش یکسان و مشابه داشته اند اما سود یکی از آن ها بیشتر بوده است. این امر به دلیل کاهش هزینه ها می باشد. پس به این نتیجه می رسیم که فروش بالا نمی تواند معیاری برای سود باشد و این مساله باید همزمان با میزان هزینه ها مورد سنجش قرار بگیرد.
معمولا سود به منظور مقایسه داخلی مورد استفاده قرار می گیرد و نمی توان به یک مقایسه دقیق برای واحدهای مختلف دست یافت. زیرا سطوح عملیاتی شرکت ها و کسب و کارهای گوناگون با یکدیگر متفاوت هستند. به همین دلیل نمی توان با مقایسه چند شرکت با یکدیگر به مفهوم دقیقی از عملکرد رسید. اما به طور کلی می توان گفت که هر چه حاشیه سود بالاتر باشد، حاشیه ایمنی شرکت نیز بالاتر است. زیرا آسیب پذیری او را کمتر می کند. اما شرکت هایی که دارای سود کم هستند زودتر دچار مشکلاتی مانند ورشکستگی می شوند.
دیدگاه شما