ماتریس محتوا چیست؟ آموزش طراحی ماتریس بازاریابی محتوایی
زمانی که دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی محتوایی را شروع میکنید، اهمیت انواع محتوا بارها و بارها به شما یادآوری خواهد شد. به عنوان یک دیجیتال مارکتر و بازاریاب محتوایی تلاش خواهید کرد تا بهترین محتواها را برای مخاطبانتان تولید کنید و از این طریق توجه آنها را به برند و محصولاتتان جلب کنید.
اما تولید وانتشار محتوای باکیفیت به معنی موفقیتآمیز بودن استراتژی بازاریابی شما نیست! به عبارتی، تنها با داشتن محتواهای خوب نمیتوانید بگویید که یک استراتژی قوی برای بازاریابی محتوایی چیدهاید. به عنوان یک دیجیتال مارکتر حرفهای، شما باید بدانید مخاطبها و مشتریان شما در هر مرحله از قیف فروش و سفر مشتری، به چه نوع محتواهایی نیاز دارند و آن محتوها را به تناسب نیاز افراد در اختیار آنها قرار بدهید.
ماتریس محتوا یا ماتریس بازاریابی محتوایی، ابزاری مدرن در بازاریابی دیجیتال و محتوایی است که در این راه به شما کمک خواهد کرد. در ادامه با این ماتریس، کاربردهای آن و ساختارش آشنا خواهید شد.
ماتریس محتوا چیست؟
ماتریس محتوا در واقع یک نقشه راه است که نشان میدهد مشتری شما در هریک مراحل سفر مشتری، به چه نوع محتوایی نیاز دارد. ماتریس بازاریابی محتوایی در واقع به تیم شما کمک میکند تا تمرکز خود را روی تولید و انتشار محتواهایی بگذارد که بر سفر مشتری تاثیرگذارند.
به عبارت دیگر، ماتریس محتوا به شما نشان میدهد که چگونه باید انواع محتواهای خود را گسترش بدهید.
ساختار ماتریس محتوا
ماتریس محتوا از دو محور عمودی و افقی ساخته شده است. در ادامه هر محور را معرفی میکنیم:
محور افقی
سمت چپ این محور، مرحله آگاهی در سفر مشتری را نشان میدهد. هرچه به سمت راست حرکت کنیم، به مرحله خرید نزدیکتر میشویم.
محور عمودی
این محور نشان میدهد که محتواها چقدر احساسات و منطق افراد را درگیر میکند. در بالاترین قسمت این محور، محتواهایی قرار دارند که ۱۰۰٪ احساست را تحت تاثیر قرار میدهند و هرچه به سمت پایین محور حرکت کنیم، به محتواهایی میرسیم که جنبه منطقی آنها بیشتر است.
براساس این دو محور، ماتریس بازاریابی محتوایی را میتوان به چهار قسمت زیر تقسیم کرد:
۱- محتوای سرگرمکننده
این نوع محتوا برای زمانی مناسب است که شما بخواهید افراد را در مرحله اول سفر مشتری، یعنی آگاهی، از نظر احساسی تحت تاثیر قرار بدهید. جایگاه محتوای سرگرمکننده در یک ربع بالا سمت چپ ماتریس محتواست و شامل محتواهایی است که خیلی سریع مخاطب را تحت تاثیر قرار میدهند.
چند مورد از این محتواها عبارتند از
- مسابقهها
- کوییز
- محتوای وایرال
- ویدیوی برند
- بازی
۲- محتوای الهامبخش
این محتوا در ربع بالا سمت راست ماتریس محتوا قرار دارد و مثل محتوای سرگرمکننده، روی احساسات افراد تاثیر میگذارد. با این فرق که در بخشهای انتهایی سفر مشتری قرار دارد. یعنی محتوایی است که به جای آگاهی دادن، احتمالا افراد را به خرید ترغیب میکند.
تبلیغات سلبریتیها در قالب اینفولئنسر مارکتینگ از مهمترین محتواهایی هستند که در این مرحله قرار میگیرند.
به عنوان مثال، یک نفر با دیدن مسابقهای در صفحه اینستاگرام شما، نام برند شما را میشنود و به آن علاقمند میشود. مدتی بعد میبیند که یک سلبریتی معروف نیز محتوایی را درباره محصولات شما منتشر و از آن تعریف کرده است. اینجاست که این فرد میتواند با اعتماد به شما و انجام عمل خرید، سفر مشتری را کامل کند.
۳- محتوای آموزشی
یک محتوای آگاهیبخش دیگر که البته منطق افراد را تحت تاثیر قرار میدهد و جای آن در ربع پایین سمت چپ ماتریس بازاریابی محتوایی است. باید توجه داشته باشید که برای خرید بسیاری از محصولات، مخصوصا محصولاتی که قیمت بالایی دارند، جلب توجه مخاطب و به هیجان آوردن او کافی نیست، بلکه باید از نظر منطقی او را قانع کنید که برند شما ارزش دنبال کردن و صرف هزینه را دارد.
محتوای آموزشی برای آن دسته از مخاطبانی مناسب است که میخواهند تسلط شما به دانش حوزه محصولاتتان را بسنجند. چند مدل محتوای مناسب این قسمت عبارتند از:
- اینفوگرافیک
- پست وبلاگ
- راهنماهای استفاده از محصولات
- اخبار منتشرشده در خبرگزاریها
- کتاب الکترونیک
۴- محتوای متقاعدکننده
آخرین بخش از ماتریس بازاریابی محتوایی به ربع پایین سمت راست این ماتریس میپردازد. مثل محتوای الهامبخش، محتوای متقاعدکننده هم در قسمت انتهایی سفر مشتری قرار میگیرد با این تفاوت که از نظر منطقی افراد را قانع میکند که از شما خرید کنند. این نوع محتوا برای عدهای از مشتریان بالقوه مناسب است که پیش از خرید هرچیز احتیاج به سنجیدن تمام جوانب آن دارند. همچنین اگر محصولات شما هزینه نسبتا بالایی دارند، بهتر است از این محتواها استفاده کنید. چند مدل مناسب محتوای قانعکننده عبارتند از:
- وبینارهای آموزشی
- مطالعه موردی
- دموی تعاملی محصول
- تستیمونیال
- آمار و ارقام
چرا داشتن ماتریس محتوا در برنامه بازاریابی محتوایی مهم است؟
اگر هنوز برای استفاده از ماتریس بازاریابی محتوایی قانع نشدهاید، به این مزیتها توجه کنید:
ماتریس محتوا تعداد زیادی لید اینباند (درونگرا) را وارد قیف فروش شما میکند: شما با استفاده از محتواهای مناسب، مشکلی را مطرح میکنید و آن را به یکی از جنبههای بیزنستان ربط میدهید. همزمان به مخاطب نشان میدهید که چگونه میتوانید این مشکل را برطرف کنید و به این ترتیب باعث ایجاد مرحله آگاهی در مخاطب میشوید.
ماترس محتوا به چرخه فروش سرعت میدهد و باعث میشود نرخ تبدیل در بخشّهای مختلف بالا برود: ماتریس محتوا به شما کمک میکند که برای هر مرحله از سفر مشتری و قیف فروش، محتواهای مناسب داشته باشید. به این ترتیب مشتری بالقوه به سرعت از بخشهای مختلف عبور کرده و با شما وارد تراکنش مالی میشود.
ماتریس باعث توانمندتر شدن تیم بازاریابی میشود: ماتریس بازاریابی محتوایی به تیم مارکتینگ سرعت عمل میدهد و باعث میشود این تیم بتواند سریعتر و بهتر استراتژیهای مختلف بچیند.
ماتریس بازاریابی محتوایی به محتواهای شما نظم میدهد: ماتریس محتوا باعث میشود شما بدانید که نیاز به کدام محتوا و در چه حجمی دارید. زمانی که میخواهید ترافیک وبسایت را بالا ببرید و از این طریق لید جمع کنید، نیاز به محتواهای سرگرمکننده و آموزشی خواهید داشت که معمولا چندان عمیق نیستند. اما هرچه فرد به انتهای سفر مشتری نزدیکتر میشود، نیاز به محتواهای تخصصیتر در تعداد کمتر خواهد بود.
ماتریس محتوا نقشه راه محتوایی شما را تعیین میکند: برای داشتن یک برنامه بازاریابی محتوایی و دیجیتال مارکتینگ موفق نیاز به یک نقشه راه دارید که مخاطب را در طول مسیر راهنمایی کند. ماتریس کمک میکند تا این مسیر را طراحی کنید.
یک کاربرد مهم ماتریس محتوا، کمک به طراحی تقویم محتواست. در پست «معرفی ۴ ابزار برای ساخت تقویم محتوا» در این زمینه بیشتر بخوانید.
چگونه ماتریس محتوا را طراحی و از آن استفاده کنیم؟
۱- مرور وضعیت فعلی
در اولین قدم، وضعیت فعلیتان را مرور کنید. چقدر در برنامه بازاریابی محتوایی تا اینجا موفق بودهاید؟ چه تعداد محتواهایی در دسترس دارید که منتشر شدهاند؟ فهرست کاملی از این محتواها تهیه کنید. اگر مدت زیادی از شروع کار شما گذشته است، میتوانید برای شروع کار این فهرست را از محتواهای ۳-۶ ماه گذشته تهیه کنید.
۲- جا دادن محتواها در ماتریس محتوا
یک ماتریس محتوا رسم کنید و محتواهایی که فهرست کردهاید را درون آن قرار بدهید. هدف این است که بدانید تا اینجا روی کدام بخش تمرکز بیشتری داشتهاید و کدان بخش خالی از محتوا مانده است.
۳- بررسی رقبا
سعی کنید تحلیل مشابهی برای رقیبانتان انجام بدهید و محتواهای آنها در یک ماه گذشته را در یک ماتریس محتوایی رسم کنید. این کار برای طراحی ماتریس خودتان به شما ایده میدهد.
۴- رسم نقشه راه با استفاده از پرسونای مخاطب
هریک از پرسوناهای شما مسیر خاصی را در سفر مشتری میپیمایند. این مسیر را رسم کنید و مشخص کنید که هر پرسونا در طول مسیرش به کدام یک از قسمتهای ماتریس محتوا بیشتر نیاز دارد. مراحل آگاهی، توجه و تصمیمگیری را رسم کنید و برای آنها محتوا در نظر بگیرید.
۵- چالشهای سفر مشتری
به یاد داشته باشید که سفر مشتری یک روند خطی نیست و افراد از زمانی که با برند شما آشنا میشوند تا زمانی که عمل خرید را انجام بدهند دائما از وضعیتی به وضعیت دیگر میروند. این چالشها و مشکلات و انواع مسیرهای احتمالی را رسم کنید.
۶- توفان فکری و محتواهای جدید
حالا وقت این است که ببینید برای هر مرحله چه نوع محتوایی میتوانید در نظر بگیرید. با کمک تیم محتوا یک توفان فکری به راه بیاندازید و ببینید انواع محتوایی که در هر مرحله و البته در ماتریس محتوا استفاده کنید چیست. در واقع در این مرحله شما دارید ماتریسی که در اول راه طراحی کردهاید را کامل میکنید.
۷- برنامهریزی برای محتواهای جدید
بعد از به دست آوردن ماتریس جدید برای انتشار محتواهای ماتریس برنامهریزی کنید. این برنامه باید به صورتی باشد که ترکیب و نسبت محتواهای شما در بازههای زمانی تعیینشده (مثلا یک ماه) مشخص باشد. مثلا اگر هدف شما از جمعآوری لید گذشته و میخواهید تمرکز را روی تبدیل لید به مشتری بگذارید، نسبت محتواهای متقاعدکننده به آموزشی را ۵ به ۲ قرار بدهید.
سخن پایانی: آیا از ابتدا باید از ماتریس محتوا استفاده کنم؟
ماتریس محتوا مزایای زیادی دارد و میتواند در برنامهریزی به شما کمک کند. اما پیش رفتن مطابق آن همیشه آسان نیست مخصوصا اگر به تازگی وارد دنیای دیجیتال مارکتینگ و بازاریابی محتوایی شده باشید. توصیه ما این است که طراحی ماتریس را برای زمانی بگذارید که به KPI های محتوایی اولیه در برنامهتان رسیده باشید و بخواهید و گامهای بلندتری در دنیای محتوا بردارید.
آمیخته بازاریابی قیمت
قیمت تنها عنصری از عناصر آمیخته بازاریابی است که درآمد ایجــاد میکند. قیمت کالا باید به گونهای تعیین شود که ضامن بقای شرکت با توجه به حداکثر سود مورد انتظار باشد. لذا برای بدست آوردن رهبری بازار باید قیمت گذاری پایین با توجه به کیفیت کالا مورد نظر کارشناسان مربوطه قرار گیرد. قیمت کالا اساسا مقدار پولی است که برای آشنایی با ماتریس قیمت گذاری کالا یا خدمت به ازای استفاده از آن توسط مصرفکنندگان پرداخته میشود، قیمت تنها رکن از عناصر بازاریابی است که باعث ایجاد درآمد میشود ولیکن بقیه عناصر بازاریابی همگی دارای هزینه هستند، لذا قیمت گذاری کالا بدون توجه به سایر ارکان بازاریابی و تغییرات بازار کار اشتباهی است.
تمامی سازمانها و شرکت ها، برای آشنایی با ماتریس قیمت گذاری کالاها و خدماتی که عرضه میدارند قیمتی تعیین میکنند. این قیمت ممکن است در قالب مفاهیم گوناگونی مانند شهریه، آبونمان، حق العمل، اجراه بها، خرید و … عنوان شود. در بین اجزای آمیزه بازاریابی، قیمت تنها عاملی است که موجب ایجاد درآمد میشود. همچنین قیمت انعطافپذیرترین عامل آمیزه بازاریابی شناخته میشود چراکه میتوان به سرعت آنرا تغییر داد. اگرچه رقابت بر سر قیمت یکی از مسئلههای عمدهای است که شرکتها با آن روبهرو میشوند، اما بسیاری ار شرکتها نمیتوانند این مسئله را به شیوهای عالی حل کنند. با همتراز شدن کیفیت کالاهای شرکت های مختلف و تشدید رقابت، عنصر قیمت به یکی از مهمترین عوامل موثر بر حفظ و جذب مشتریان و وفاداری و رضایت آنها تبدیل شده است.
تعریف قیمتگذاری محصول
قیمت از نظرلغوی یعنی سنجش، ارزیابی، اندازه و معیار. قیمت در بازار عبارت است از ارزش مبادلهای کالا و خدمت که به صورت واحد پول بیان میشود. بر این اساس قیمتگذاری بهطور ساده یعنی تعیین قیمت برای کالا یا خدمت. قیمتگذاری فعالیتی است که باید تکرار شود و فرآیندی مداوم و پیوسته است. این تداوم ناشی از تغییرات محیطی و عدم ثبات شرایط بازار است که لزوم جرح و تعدیل قیمت را ایجاد میکند. قیمت یکی از مهمترین عناصر آمیخته بازاریابی است و باید قیمت گذاری را یک استراتژی تاثیر گذار در بازاریابی شرکت بدانیم، زیرا قیمت گذاری بر بسیاری از عوامل دیگر در شرکت از جمله موضع یابی، کانالهای توزیع و … تاثیر میگذارد. در واقع برای قیمت گذاری نمی توان یک دستورالعمل واحد و مشخص ارائه کرد و این کاملاً بستگی به شرایط دارد اما طی کردن مراحل زیر برای قیمت گذاری محصولات پیشنهاد میشود.
انواع قیمت گذاری محصول
به طور کلی ۳ رویکرد عمومی برای قیمت گذاری وجود دارد، رویکرد قیمت گذاری بر اساس هزینهها که در آن پس از محاسبه قیمت تمام شده درصدی را به آن به عنوان حاشیه سود اضافه میکنند. رویکرد دوم قیمت گذاری برای مشتری است که در فروشنده بر اساس پیشبینی از مبلغی که مشتری برای خرید کالا حاضر به پرداخت است قیمت را تعیین میکند فارغ از آن که قیمت تمام شده محصول چه قدر است. و سومین رویکرد قیمت گذاری بر اساس قیمت رقبا است که در آن فروشنده با مشاهده قیمت رقبا، قیمتی رقابتی در سطح قیمت رقبا تعیین میکند.
انواع روشهای قیمتگذاری
قیمت گذاری بالا یا Premium Pricing
زمانی که محصول یا خدمت ما منحصر به فرد است و در بازار کمتر مشابهی دارد میتوان از این روش قیمت گذاری استفاده کرد. تعیین یک قیمت بالا برای محصول با حاشیه سود زیاد، زمانی ممکن است که محصول یا خدمات با لوکس باشد و از یک برتری ویژه نسبت سایر محصولات بازار برخوردار باشد.
قیمت آشنایی با ماتریس قیمت گذاری گذاری نفوذی یا Penetrating Pricing
قیمتها به طور مصنوعی پایین تر از حد معمول تعیین میشوند تا از این طریق مشتریان را جذب کنیم و در بازار نفوذ کنیم. پس از آن که به این هدف دست یافتیم، به تدریج قیمت افزایش مییابد.
قیمت گذاری اقتصادی یا Economy Pricing
در این روش، برخلاف قیمت گذاری نفوذی که قیمتها را به طور مصنوعی پایین میآوردیم، قیمت واقعاً پایین است ! یعنی در تولید و فروش از روشهایی استفاده میکنیم که کمترین هزینهها را در پی داشته باشد، و از این طریق محصولی ارزان تر را در اختیار مشتری قرار میدهیم. در فروشگاهها اگر دقت کنید معمولاً محصولاتی هستند که برای افرادی که به دنبال خریدها اقتصادی هستند، میتواند بهترین گزینه باشد.
قیمت گذاری گزاف Price Skimming
در واقع این استراتژی دقیقاً برعکس قیمت گذاری نفوذی است. در این روش ابتدا یک قیمت بسیار بالا را برای محصول تعیین میکنیم و محصول را به بازار عرضه میکنیم و پس از آن که رقبا با توجه به قیمت بالا و جذابیت بازار وارد شدند و محصول را عرضه کردند، قیمت را به تدریج کاهش میدهیم. پرواضح است که این روش مربوط به زمانی است که محصول ما در بازار یکتا است و مشابهی ندارد. طبیعتاً با ورود رقبا مجبور به استفاده از یکی دیگر از استراتژیهای مذکور در این مطلب خواهیم بود.
اهمیت قیمت در آمیخته بازاریابی
تمام عناصر آمیخته بازاریابی باید برای حمایت از استراتژی کلی هماهنگ شوند و این امر شامل قیمت نیز میشود. در اینجا لازم است درباره روابط متقابل بین قیمت و عناصر دیگر آمیخته بازاریابی توجه شود.
قیمت و محصول: قیمت و محصول ارتباط نزدیکی با یکدیگر دارند. برای مثال قیمتی که بازاریابان روی محصول معینی میگذارند مقدار پولی است که برای تولید آن محصول هزینه خواهند کرد. قیمت به شکلهای دیگر نیز با عنصر محصول ارتباط دارد. اول اینکه قیمتها معمولاً در مسیر منحنی عمر محصول تغییر مییابد.
قیمت و ترفیع: قیمت در ترفیع نقش عمدهای دارد. شرکتی که راجع به محصولات با کیفیت و منحصر به فرد خود تبلیع میکند، از بیان قیمت بالای آن خودداری نمیکند. از طرف دیگر انواع مختلفی از محصولات بر پایه قیمت پایین تبلیغ میشوند. در چنین حالتی جذابیت محصول قیمت آن است.
قیمت و توزیع: توزیع و قیمت گذاری محصولات، با یکدیگر مرتبطند ولی این ارتباط در مورد محصولات مختلف، متفاوت است. قیمت محصول که در یک شهر تولید میشود ممکن است در شهر دیگر دو برابر باشد. دلیل این تفاوت هزینههای توزیع است. بویژه در مورد محصولات سنگین، پرحجم و نسبتاً گران، به همین دلیل بسیاری از شرکتها هزینههای توزیع را در قیمت دخالت نمیدهند و پول مربوط به هزینههای حمل و نقل را جداگانه از مشتریان دریافت میکنند.
قیمت گذاری بالا، قیمت گذاری نفوذی، قیمت گذاری اقتصادی و قیمت گذاری گزاف اصلی ترین استراتژیهای قیمت گذاری هستند که در ماتریس زیر نیز میتواند جایگاه آنها را مشاهده فرمایید. در ادامه با برخی دیگر از استراتژیهای قیمت گذاری فرعی نیز آشنا میشوید.
عوامل موثر بر قیمتگذاری
برای قیمتگذاری درست و رضایتبخش باید عوامل موثر بر قیمتگذاری را شناسایی کرده و آنها را تنظیم ساخت. یکی از صاحبنظران معتقد است سه دسته کلی عوامل بر تصمیمات قیمتگذاری موثرند. که عبارتند از:
۱. عوامل سازمانی: آنهایی هستند که بر قیمتگذاری موثرند و با منابع و اهداف سازمان سروکار دارند. مانند: چرخه عمر محصول (PLC)، و پورتفولیوی قیمتگذاری خط محصول
۲. عوامل مشتری: عواملی هستند که از طرف مشتری بر قیمتگذاری موثرند زیرا بین قیمت و تقاضا رابطه معکوس وجود دارد. مانند: منافع و ارزشهای مشتری، تقاضای ایجاد شده یا ذاتی
۳. عوامل بازار: عواملی هستند که از طرف بازار بر قیمتگذاری موثرند. مانند: محیط و رقابت
کاتلر این عوامل را به دو دسته تقسیم میکند:
عوامل درونی: اهداف بازاریابی، استراتژی آمیخته بازاریابی، هزینه و ملاحظات سازمانی
عوامل بیرونی: ماهیت تقاضا و بازار رقابت، اقتصاد، دولت، واسطهها
ادبیات پژوهش آمیخته بازاریابی
فصل دوم شامل ادبیات پژوهش و مبانی نظری آمیخته بازاریابی همراه با فهرست منابع
خلاصه و جمعبندی
آمیخته بازاریابی قیمت یک پیشنهاد برای آزمون نبض بازار است. برای قیمتگذاری محصولات و خدمات توجه به تصویر ذهنی قیمت نزد مصرفکننده اهمیت بسیار زیادی دارد. بطور کلی اهداف قیمتگذاری عبارتند از:
حفظ بقاء و ادامه حیات: این هدف برای شرکت هایی مناسب است که با ظرفیت مازاد، رقابت شدید و تغییرات دائمی مصرفکنندگان دچار مشکل شدهاند. چنانچه قیمت بتواند هزینههای متغییر و برخی از هزینههای ثابت را پوشش دهد، شرکت میتواند همچنان به حیات تجاری خود ادامه دهد.
بیشینه کردن سود فعلی: برای اینکه شرکتی بتواند سود کنونی خود را به حداکثر برساند باید تقاضا و هزینههای مربوط به قیمتهای مختلف را برآورد کند و آنگاه قیمتی را انتخاب کند که بیشترین سود جاری، جریان نقدی یا بازده سرمایه را برای شرکت به ارمغان آورد. البته در صورت تاکید بیش از حد بر سود جاری و عدم توجه به اثرات ناشی از سایر متغییرهای آمیزه بازاریابی، واکنشهای احتمالی رقبا و محدودیتهای قانونی، در بلندمدت عملکرد شرکت را به مخاطره خوهد انداخت.
بیشینه کردن سهم بازار: برخی شرکتها این هدف را در پیش میگیرند. زیرا بر این باورند که دستیابی به حجم فروش بیشتر باعث خواهد شد بهای تمام شده هر واحد کاهش یافته و درنتیجه در بلندمدت به سود بیشتری دست یابند. به عبارت دیگر چنین شرکت هایی برای رسوخ در بازار، قیمتهای خود را در سطح پائین تعیین میکنند.
گرفتن نبض بازار: برخی از شرکتها ترجیح میدهند قیمتها را در سطح بالا تعیین کنند و بدین وسیله عصاره بازار را بگیرند. شرکتها در شرایط زیر میتوانند به این هدف دست یابند. وجود تعداد زیادی خریدار و بالا بودن میزان تقاضا در بازار، بهای تمام شده هر واحد محصول که در حجم اندک تولید شود.
ارزش یک NFT را چگونه برآورد کنیم
توکن های غیرقابل تعویض یا NFT، ارزهای رمزنگاری منحصر به فردی در بلاک چین بوده که نشان دهنده یک دارایی منحصر به فرد فیزیکی در دنیای واقعی هستند. NFTها می توانند آثار هنری، موسیقی، هویت دیجیتالی، بلیط بازی ها یا نمایش ها، توکن های بازی و حتی توییت های خاص از افراد مشهور باشند. اما ارزش NFT به چه فاکتورهایی بستگی دارد؟
برای برآورد ارزش یک NFT باید به عوامل مختلفی از جمله مالکیت، کاربردپذیری، نادر بودن و اثبات اجتماعی توجه کنید. در این مطلب به توضیح مفصل درباره این عوامل می پردازیم.
برای اطلاع از نحوه ساخت یک NFT به مطلب زیر رجوع کنید:
چگونه یک توکن NFT بسازیم؟
آشنایی با ماتریس قیمت گذاری
هیچ گونه قانون و دستورالعمل دقیقی در مورد محاسبه و تعیین قیمت یک NFT وجود ندارد. معیارهایی که برای قیمت گذاری شرکت های خصوصی یا ابزارهای سرمایه گذاری متداول مانند سهام استفاده می شوند، برای NFTها قابل استفاده نیستند. معمولا، مبلغی که توسط آخرین خریدار پرداخت می شود، بخش زیادی از قیمت نهایی را تشکیل می دهد. با این حال، در مورد NFTها، حدس زدن این که خریدار بعدی (بسته به برآورد قیمت آنها) چه مقدار می تواند پرداخت کند، دشوار است.
اکثر خریداران برای تعیین قیمت NFTها به طور منطقی، فاقد مهارت هستند و مبنای برآورد قیمت را براساس حدس و گمان خود قرار می دهند. برای فروشنگان نیز تعیین این که چه چیزی آشنایی با ماتریس قیمت گذاری ممکن است در ازای توکن های خود دریافت کنند، دشوار است. با گذشت زمان، قیمت NFTها تحت تاثیر این تصور خواهد بود که خریداران و فروشندگان ممکن است هیچ گونه کنترلی بر آن نداشته باشند.
یک مثال می تواند این موضوع را کاملا روشن کند. امکان دارد که یک اثر هنری NFT برای مدت معینی تقاضای زیادی داشته باشد، زیرا خریداران احتمالی تصور می کنند که این اثر نادر بوده و احتمالا قیمت آن در آینده نزدیک افزایش خواهد یافت. سپس، ناگهان ممکن است متوجه شوند که این تصویر دیجیتال به صورت رایگان در اینترنت وجود دارد و در نتیجه هیچ خریداری برای آن وجود نخواهد داشت.
فاکتورهایی که ارزش NFTها را تعیین می کنند
آثار هنری NFT شده هنرمندان مشهور یا توکن های مرتبط با دارایی های ملموس معتبر، ممکن است قیمت مشخصی داشته باشند. با این حال، در بیشتر موارد، تعیین قیمت NFT برای سرمایه گذاران و معامله گران دشوار است. لذا، آنها باید به فاکتورهایی که در ادامه توضیح داده شده اند، آشنایی با ماتریس قیمت گذاری به دقت توجه کنند.
نادر بودن
تقاضا برای یک NFT به طور مستقیم با نادر بودن آن ارتباط دارد، اما چگونه می توان میزان کمیاب بودن یک NFT را تعیین کرد؟ آثار هنری منحصر به فرد نمونه های خوبی از NFTهای نادر هستند، چون این توکن های توسط افراد مشهور و ممتاز ساخته شده اند. برخی از آیتم های کمیاب بازی نیز می توانند در دسته توکن های NFT نادر قرار بگیرند. عامل نادر بودن ارزش زیادی برای این NFTها به ارمغان می آورد.
رتبه بندی NFTها براساس نادر بودن
اثبات مالکیت تغییرناپذیر به دارنده NFT حس تمایز و در نتیجه ارزش می دهد. هر روز، 5000 روز اول ( Everyday’s The First 5000 Days) از بیپل و اولین NFT جک دورسی، بهترین نمونه ها از NFTهای نادر هستند.
کاربردپذیری
کاربردپذیری یک پارامتر مهم برای ارزیابی ارزش پروژه های NFT به حساب می آید. یک NFT برای این که ارزش داشته باشد باید کاربردپذیر باشد. برای مثال، NFTها می توانند برای توکن سازی املاک دنیای واقعی، فلزات گرانبها و حتی اوراق بهادار (که نماد زمین یا بازی مجازی و غیره هستند) استفاده شوند. دنیای NFT هنوز در مراحل ابتدایی خود است و با پیشرفت این بازار و بالغ شدن آن، مطمئنا موارد استفاده آن بیشتر خواهد شد.
یک NFT پس از ایجاد، از ویژگی های ذاتی خود ارزش می گیرد. با گذشت زمان، این ارزش بسته به کاربردپذیری و قدرت جامعه پروژه اصلی، افزایش می یابد. NFTهای دیسنترالند که به زمین های مجازی در این پروژه اشاره می کنند، نمونه ای عالی از این نوع توکن ها هستند.
ملموس بودن
NFTهای مرتبط با اشیاء دنیای واقعی دارای ویژگی ملموس بودن هستند. با تغییرناپذیری مالکیت در بلاک چین، آشنایی با ماتریس قیمت گذاری آشنایی با ماتریس قیمت گذاری این ویژگی برای NFT ارزش ایجاد می کند. از NFTها می توان برای تاکید بر حقوق مالکیت و حذف موارد تقلبی استفاده کرد. استفاده عملی از NFTها در پروژه هایی که آنها در آن مشارکت دارند بر ارزش این توکن ها تاثیر می گذارد.
NFTهایی که دارای ارزش ملموس هستند برای معاملات کوتاه مدت و بلندمدت مناسب هستند. برخی از NFT ها (مانند بلیط ها) ممکن است تاریخ انقضا داشته باشند، در حالی که برخی دیگر( مانند آنهایی که نشان دهنده املاک و مستغلات هستند) می توانند به مرور زمان ارزش بیشتری پیدا کنند.
تعامل پذیری
تعامل پذیری (به عبارت دیگر، توانایی استفاده از توکن ها در اپلیکیشن های مختلف) یک فاکتور مهم در تعیین ارزش NFT است. برای مثال، اگر بتوان از یک سلاح در بازی های مختلف استفاده کرد، احتمال زیادی برای افزایش قیمت توکن وجود خواهد داشت. نحوه عملکرد توکن های غیرقابل تعویض در بلاک چین های مختلف، همیشه تراکنش ها را ساده تر می کند.
با این حال، درک تعامل پذیری دشوار است، زیرا توسعه دهندگان باید شبکه گسترده ای از اپلیکیشن ها را ایجاد کنند تا بتوان از توکن ها در آنها استفاده کرد. مجموعه ای از موارد استفاده جذاب به تعامل پذیری NFT کمک می کنند. استراتژی دیگری که توسعه دهندگان می توانند دنبال کنند، گسترش مشارکت با پروژه هایی است که سود قابل توجهی برای دارندگان توکن به ارمغان می آورند.
اثبات اجتماعی
اثبات اجتماعی مرتبط با تیم توسعه یک NFT، یکی از فاکتورهای تعیین کننده ای است که قیمت آن را مشخص می کند. بررسی پروفایل توسعه دهنده در پلتفرم های رسانه های اجتماعی مانند توییتر و اینستاگرام می تواند به افراد در ارزیابی میزان محبوبیت و مقبولیت آنها کمک کند.
هنگامی که برای اولین بار با یک شخص یا پروژه روبرو می شوید، به طور طبیعی به دنبال پیدا کردن اطلاعاتی در مورد توسعه دهندگان پروژه می روید. اثبات اجتماعی نشان می دهد که مردم به طور کلی در مورد یک پروژه چه فکر می کنند و همچنین به تصمیم گیری درباره سرمایه گذاری روی آن کمک می کند.
سابقه مالکیت
هویت صادرکننده و صاحبان قبلی یک NFT بر ارزش آن تاثیر می گذارند. توکن های ایجاد شده توسط افراد یا نهادهای معروف و معتبر به واسطه سابقه مالکیت از ارزش بالایی برخوردار هستند. شما می توانید ارزش NFT را از طریق همکاری با افراد یا شرکت های معتبر در زمینه صدور NFT ها افزایش دهید.
فروش مجدد NFTهایی که قبلا در مالکیت افراد مشهور و با نفوذ بوده اند، روش دیگری برای جلب توجه است. پلتفرم های معاملات NFT و فروشندگان می توانند با ارائه یک رابط ردیابی ساده به خریداران کمک کنند تا اطلاعاتی در مورد صاحبان قبلی توکن های NFT بدست آورند. برجسته کردن آدرس های سرمایه گذارانی که سود خوبی از معاملات NFT کسب کرده اند، به خریداران کمک می کند تا در مورد سرمایه گذاری درست و منطقی تصمیم بگیرند.
اهمیت نقدینگی
NFTهای دارای نقدینگی بالا ارزش بیشتری دارند. بازارهای ثانویه مکانی عاری از اختلاف را برای معاملات NFTهای استاندارد ERC یا BSC فراهم می کنند و معامله گران می توانند دسترسی سریع به این بازارها داشته باشند. معامله گران ترجیح می دهند پول خود را در NFTهایی سرمایه گذاری کنند که حجم معاملات بالایی دارند. چون نقدینگی بیشتر به آنها کمک می کند تا سود خود را به راحتی دریافت کنند. یک NFT با خاصیت نقد شوندگی بالا احتمالا ارزش خود را حتی در صورت بسته شدن پلتفرم مربوطه حفظ خواهد کرد.
توکنومیکس بر تعامل فزاینده تاکید دارد و متعاقبا، نقدینگی ارزش NFT را به سمت بالا سوق می دهد. توکنومیکس علم اقتصاد و نحوه توزیع توکن در پروژه مبتنی بر بلاک چین است که میتواند پتانسیل واقعی یک دارایی ویژه را برجسته کند. یک سیستم داخلی که ارزش NFTهایی را که برای مدت طولانی غیرفعال هستند کاهش می دهد و دارایی های رقابتی را تقویت می کند، می تواند به یک بازار قوی کمک کند. با رشد بازار NFT، سیستم هایی برای حمایت از نقدینگی دارایی ها ایجاد خواهند شد.
تغییر مداوم در اکوسیستم NFT
بازار NFTها یک بازار نوپا بوده و به طور مداوم در حال تکامل و تغییر است. فاکتورهای مختلفی که بر ارزش NFTها تاثیر می گذارند به سرعت در حال تغییر هستند و برای افزایش دقت، باید همه آنها را در نظر بگیرید. علاوه بر این، ارزش عموما یک مفهوم ذهنی است، اگرچه امکان دارد استدلال کنید که بحث در مورد ارزش ذاتی است. در این سناریو، حل و فصل چگونگی تعیین ارزش NFT در آینده حتی مشکل تر خواهد شد.
از آنجایی که NFTها یک کلاس دارایی با امکانات بی پایان هستند، می توان تصور کرد که آنها از لحاظ عملکرد متنوع تر خواهند شد و فرصت های سودآوری مختلفی را برای سرمایه گذاران فراهم خواهند کرد. موارد استفاده NFTها با سرعت زیادی در حال افزایش است. اکنون، می توان از NFT ها در اپلیکیشن هایی مانند توزیع بلیط برای تضمین حق رای استفاده کرد.
در حین بررسی یک برآوردگر ارزش NFT توجه داشته باشید که گول ظاهر پر زرق و برق را نخورید. صبور باشید و هنگام تصمیم گیری کلیه فاکتورهای تاثیر گذار بر ارزش را در نظر بگیرید. در دوره ای که انواع پلتفرم های معاملات NFT (از پلتفرم های معروف مانند اوپن سی گرفته تا ریِل نیفتی (Real Nifty)) در حال ظهور هستند، انجام بررسی های لازم و تصمیم گیری آگاهانه اهمیت ویژه ای پیدا می کند.
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره پلتفرم های برتر NFT به مطلب زیر رجوع کنید:
معرفی 20 پلتفرم برتر برای ساختن NFT و معاملات آن
دانلود فایل تحقیق استراتژی های بازاریابی
استراتژی های بازاریابی,تحقیق استراتژی های بازاریابی,مقاله استراتژی های بازاریابی,پاورپوینت استراتژی های بازاریابی,پایان نامه استراتژی های بازاریابی,آشنایی با استراتژی های بازاریابی,استراتژی های بازاریابی چیست,انواع استراتژی های بازاریابی
دانلود تحقیق با موضوع استراتژی های بازاریابی،
مقدمه
استراتژی های رقابتی
1. استراتژی بازاریابی یکپارچه (Integration Marketing)
2. استراتژی بازاریابی شبکه ای (network Marketing)
3. استراتژی بازاریابی گذار (Transition Marketing)
5. استراتژی بازاریابی احیائی (Regeneration Marketing)
6. استراتژی بازاریابی سرآمد (Excellence Marketing)
7. استراتژی بازاریابی بدون مرز (Non-Border Marketing)
8. استراتژی بازاریابی ابراز شده (Tailored Marketing)
استراتژی های مختلف انتخاب بازار هدف
1- استراتژی بازاریابی یکسان
2- استراتژی بازاریابی تفکیکی
3- استراتژی بازار یابی تمرکزی
استراتژیهای بازار یابی بین الملل
اعطای امتیاز
فرنچایزینگ
تولیدقرار دادی
قرارداد مدیریتی
سرمایه گذاری مستقیم خارجی
تاسیس یک واحدبامالکیت کامل
پیمانهای استراتژیک
قیمتگذاری هوشمندانه برای سودآوری بهتر
ماتریس قیمت گذاری
مراحل استفاده از ماتریس قیمت گذاری
منابع
قسمتی از متن تحقیق:
رقابت آشنایی با ماتریس قیمت گذاری شدید كشورهایی كه قادر به تولید با هزینه های پایین هستند، مشكلات زیادی برای بسیاری از صنایع فراهم آورده است. تولیدكنندگان صنایع برای ماندن در صحنه رقابت، باید راه كارهایی برای تطبیق خود با تغییرات بیابند. سازمان ها امروز از حالت وظیفه ای خارج شدهاند و به صورت مشارکتی درآمدهاند. امروز در بازاریابی با مفهوم زیر صفر روبرو هستیم. یعنی زمان خرید، زمان ستاد برای تولید کالای سفارش داده شده، بازخورد مشتری به عرضه کننده کالا و همه موارد دیگر از این دست، باید به سمت صفر میل کنند. ترکیب این عوامل است که مزیت نسبی کشور را تشکیل می دهد.
استراتژی های بازاریابی به معنای کنکاش وپویش در راستای یافتن بازارهای مناسب از ابعاد گوناگون، چه از نظر اقتصادی و اجتماعی و چه از نظر فرهنگی و حقوقی و بسترسازی مداوم به منظور اعلام موجودیت و حفظ موقعیت حاصله می باشد …
ابزارهای استراتژیک برای تعیین استراتژی رشد: ماتریس آنسوف
یکی از ابزارهای پرکاربرد در استراتژی، ماتریس آنسوف یا شبکه محصول-بازار میباشد. ایگور آنسوف این ماتریس را برای اولین بار در سال ۱۹۵۷ در نشریه هاروارد بیزینس ریویو معرفی کرد. این ماتریس راهحلهای ساده و سریع را به منظور رویکرد استراتژیک به رشد ارائه میدهد. ماتریس آنسوف دارای دو بعد محصول و بازار است که از تقارن آنها چهار گزینه استراتژیک برای مدیران ایجاد میشود. این گزینهها عبارتند از: نفوذ به بازار، توسعه محصول، توسعه بازار جدید و تنوع در عرصه جدید. این گزینهها از تقاطع دو محور ایجاد میشوند: محور افقی دربرگیرنده محصولات (موجود و جدید) و محور عمودی دربرگیرنده بازارهای پیش رو (موجود یا جدید) است.
در ادامه به بررسی اجمالی این چهار استراتژی میپردازیم:
- رسوخ در بازار: در این موقعیت یک کسبوکار دو راه پیش رو دارد. در راه اول، مدیران تصمیم میگیرند که کار خاصی انجام ندهند. به این معنی که استراتژی بازاریابی فعلی خود را در پیش بگیرند. با انتخاب راه دوم، فعالیتهای گسترده بازاریابی، با تکیه بر مزیت رقابتی محصولشان شروع میشود تا جایگاه فعلیشان را در بازار مستحکم کنند. در زمان رکود بازار، کسبوکارها با رقابت شدیدتری جهت دستیابی به بخشی از بازار مواجه هستند که در این زمان با قبول هزینههایی همچون کاهش قیمت محصول یا مشوقهای بیشتری برای کانال توزیع و یا اقدامات دیگری از این قبیل به بخشی از بازار دسترسی خواهند داشت.
- توسعه بازار: این حالت زمانی پیش میآید که یک سازمان میبایست، برای محصول موجود خود بازارهای جدیدی را ایجاد کند. به این عمل استراتژی توسعه بازار گفته میشود. استراتژی توسعهی بازار شامل ایجاد کاربردهای جدید برای محصول و همچنین بخشبندی دوباره بازار است. توسعهی بازار اغلب از طریق شناسایی گروههای مصرفکنندهی بالقوه در بازار فعلی و یا یافتن شبکههای جدید توزیع در مکانهای مختلف جغرافیایی جدید است. توجه داشته باشید که استراتژی توسعهی بازار از استراتژی توسعهی محصول، ریسک کمتری دارد.
- توسعه محصول: در این موقعیت کسبوکار باید جهت معرفی محصول جدید خود به بازار، سرمایهگذاری کند. در این موقعیت معمولاً کسبوکارها با بررسی چرخه عمر محصول خود، بررسی میکنند که در چه زمان محصولاتشان به مرحله بلوغ خود میرسند و سپس اقدام به تولید محصولی جدید برای توسعهی چرخهی عمر محصول میکنند.
- تنوع: وقتی هم بازار و هم محصول جدیدند، سازمانها از استراتژی تنوع استفاده میکنند که البته ریسک بسیار بالایی دارد. قبل از انتخاب این استراتژی باید توانایی سازمان را در اجرای آن به شدت مورد بررسی قرار داد.
مروری بر زمینه تاریخی و سیر توسعه ای ماتریس انسوف
برای اینکه بتوانیم به این ابزار اعتماد کنیم لازم است کمی در رابطه با میزان استفاده از این روش و کاربرد آن بدانیم. ماتریس توسعه محصول – بازار به عنوان سیزدهمین ابزار محبوب استراتژیک توسط شاخص AIM در بورس لندن شناخته شده است و ۱۷٪ شرکتهای این لیست، از این ابزار، که قدیمیترین چارچوب استراتژیک در فهرست آنهاست، استفاده میکنند. ماتریس انسوف با قدمتی حدود ۶۰ سال مطمئناً امتحان خود را پس داده است و یک راه عالی برای تحریک تفکر استراتژیک و بحث در مورد گزینههای کلی رشد در سازمان به شمار میآید.
در ادامه با سیر تاریخی پیدایش این ابزار آشنا میشویم و در مورد چگونگی استفاده از آن توضیحاتی را ارائه میکنیم:
«ماتریس رشد بازار- محصول» برای اولین بار در سال ۱۹۵۷ توسط ایگور آنسوف منتشر شد (که با نامهایی همچون ماتریس رشد آنسوف یا جعبه آنسوف یا AGM نیز شناخته میشوند). این ابزار از مدلهای آکادمیک و بررسی تجریبات عملی به صورت توأمان الهام گرفته شده است. چهار راهبرد عمومی استخراج شده از این روش، رشد آن استراتژیای را مشخص میکند که شرکت درصدد انتخاب یا ترکیب آن است. همچنین قالب گرافیکی و ساده آن میتواند راهی مفید برای دیدن و بحث در مورد فرصتها و خطرات پیرامون سازمان باشد.
دیدگاه شما