تفاوت طرح توجیهی(Feasibility Study ) و طرح کسب و کار (Business Plan)
طرح توجیهی (مطالعه امکان سنجی) و طرح کسب و کار دو گام اساسی برای شروع یک کسب و کار به شمار میروند. در این بخش تفاوت طرح توجیهی و طرح کسب و کار مختصرا توضیح داده میشود.
همانطور که دیوید گامپرت میگوید: اگرچه یک طرح توجیهی (مطالعه امکان سنجی) ناموفق ممکن است در ظاهر شکست تلقی شود اما در واقع اینگونه نیست. شکست واقعی زمانی است که شما پول خود گام های اساسی نقشه راه سرمایه گذاری و دیگران را سرمایه گذاری کرده و به خاطر برخی موانع از تحقیق پیش از انجام پروژه باز می ماندید و کل آن پول را از دست می دادید.
واقعا چگونه می توان یک برنامه کسب و کار موفق تدوین کرد؟
طرح توجیهی(مطالعه امکان سنجی) و طرح کسب و کار دو گام اساسی برای شروع یک کسب و کار به شمار میروند. در این بخش تفاوت طرح توجیهی و طرح کسب و کار مختصرا توضیح داده میشود.
همواره این سوال مطرح میشود که در چه زمانی باید به سراغ نوشتن طرح کسب و کار رفت و آیا نیازی هست قبل از نوشتن طرح، گامی برداشته شود؟ یا جهت برقراری ارتباط با شرکاء، سرمایه گذاران، وام دهندگان، حامیان و خریداران بالقوه ایدههای خود، نیازمند چه هستید؟
در جواب این سوالات باید گفت فرآیند ایجاد یک کسب و کار جدید طبق گفته بسیاری از اندیشمندان، دارای ابعاد متفاوتی بوده و نقاط گوناگون و مراحل متفاوتی برای ایجاد یک کسب و کار در نظر گرفته شده است. اما در این میان و پس از شکل گیری ایده و رسیدن به مفهوم کسب و کار، نقطه عطفی به نام مطالعه امکان سنجی وجود دارد. این مطالعه باید پیش گام های اساسی نقشه راه سرمایه گذاری از نوشتن طرح کسب و کار انجام گیرد و نگارش یک طرح کسب و کار بدون انجام مطالعه امکان سنجی، عملاً بیهوده و بی اساس محسوب میگردد.
طرح توجیهی ( امکانسنجی) چیست؟
یک طرح توجیهی طرحی کلی از مهم ترین مسایل مرتبط با یک ایده کسب و کار است و هدف آن شناسایی عواملی است که مانع موفقیت شما در بازار کار می شود. به عبارت دیگر، طرح توجیهی است که تعیین می کند آیا یک ایده کسب و کار ایده ای معقول است یا نه.
یک طرح توجیهی جامع اطلاعات ضروری بسیاری برای طرح کسب و کار به دست می دهد. برای مثال، به منظور تعیین امکان سنجی یک پروژه، تحلیل خوبی از بازار ضروری است. این اطلاعات مبنای بخش بازار یک طرح کسب و کار قرار می گیرند.
از آنجا که تدوین یک طرح کسب و کار، سرمایه گذاری ارزشمندی از پول و زمان محسوب می شود، شما می خواهید پیش از انجام این سرمایه گذاری اطمینان حاصل کنید که هیچ مانع بزرگی بر سر راه ایده کسب و کارتان وجود ندارد. شناسایی موانع این هدف تدوین یک طرح توجیهی است.
یک طرح توجیهی به سه حوزه اصلی نظر دارد:
الف: مسایل بازار
ب: مسایل فنی/سازمانی
ج: مسایل مالی
به علاوه، این مطالعه به معنای نگاهی دقیق در این سه حوزه است. برای مثال، یک طرح توجیهی نباید شامل تخمینهای بلند مدت و جزئی نگرانه باشد بلکه باید تحلیلی بنیادی از متوازن نمودن درآمدها و هزینه ها باشد تا ببیند برای تامین هزینه عملیات شما چه میزان درآمدی ضروری است.
امکان سنجی(طرح توجیهی) ، یک سند است که هر پروژه را از جنبههای فنی، اقتصادی و مالی مورد بررسی قرار داده و میزان سودآوری و قابل اجرا بودن پروژه را اندازهگیری مینماید. به عبارت دیگر، مطالعه امکان سنجی جهت اتخاذ تصمیم درخصوص سرمایهگذاری در یک پروژه صنعتی، باید بر مبنای تضمینی فنی، اقتصادی و بازرگانی باشد. این مطالعه، باید عوامل مهمی را که با تولید یک محصول خاص، ارتباط دارد معین و همراه با روشهای جایگزین برای تولید این محصول، آنها را تحلیل نماید به طور کلی این طرح، به معنای بررسی و تجزیه و تحلیل شانس موفقیت یک پروژه یا کسب و کار بوده و سناریوهای جایگزین طرح را نیز معرفی میکند.
اینگونه مطالعات باید طرحی را با ظرفیتی مشخص و در محلی خاص با استفاده از تکنولوژی ویژه یا تکنولوژیهایی که با مواد و نهادههای خاصی ارتباط دارند، تعیین و با هزینههای سرمایهگذاری تولید و درآمد قطعی فروش، بازده سرمایهگذاری را ارائه نماید. در نهایت، مطالعه امکان سنجی به دو سوال بسیار مهم، پاسخ میدهد:
آیا طرح کارآمد است؟
آیا طرح ، سودآور است؟
در سوال اول، عملیاتی بودن یک طرح سنجیده خواهد شد و در سوال دوم، سودآور بودن، مد نظر است. توجه داشته باشید که میزان سودآوری و عملیاتی بودن مطرح نیست و این سوالات صرفاً با بله و یا خیر باید پاسخ داده شوند. این بدین معنی است که در گام نخست طرح، امکان سنجی در فرایند تصمیمگیری سرمایهگذاران و کارآفرینان جهت راهاندازی و ایجاد یک کسب و کار جدید و سرمایهگذاری بر روی یک طرح صورت میگیرد.
هدف از مطالعات امکانسنجی، تعیین میزان امکانپذیری و اجرایی بودن یک پروژه و ثمربخشی آن میباشد. این مطالعات معمولاً توسط شخص ثالثی خارج از مجموعه سرمایهگذاران و شرکای پروژه یا کسب و کار صورت میگیرد و این امکان را فراهم میآورد که تمام جوانب مثبت و منفی پروژه یا موقعیت سرمایهگذاری، سنجیده شود.
در واقع این مطالعات در حکم گام نخست در فرآیند تصمیمگیری سرمایهگذاران یا مدیران و کارآفرینان محسوب میگردد و آن را میتوان، نقطه عطف فرآیند تصمیمگیری در اجرای پروژه یا انجام سرمایهگذاری دانست. پاسخ "بله" یا "خیر" در برابر این پرسش که: "آیا باید پروژه را اجرا کرد یا در پروژه، سرمایهگذاری نمود؟"، تعیین کننده روال آتی برخورد سرمایه گذار یا مدیر با صورت مسئله است. مطالعات امکان سنجی، فرآیندی کنترل شده جهت مشخص نمودن همزمان مشکلات و مزایای اجرای یک پروژه با ورود به یک موقعیت سرمایهگذاری است و همراه با توصیف کامل شرایط و برآورد عواید و هزینههای (آنالیز هزینه- فایده) انجام آن صورت میگیرد. مطالعات امکان سنجی نهایی، پس از مرحله پیدایش طرح و تعریف چارچوب کلی آن از لحاظ مشخصات محصول، ظرفیت تولید و میزان سرمایهگذاری انجام میشود.
هدف برنامه کسب و کار به حداقل رساندن خطرات مرتبط با یک کسب و کار جدید و به حداکثر رساندن شانس موفقیت از طریق برنامه ریزی و تحقیق است.
طرح کسب و کار چیست؟
چنانچه طرح توجیهی بیانگر این است که ایده کسب و کار شما محکم و مستدل است، گام بعدی تهیه یک طرح کسب و کار است. طرح کسب و کار این تحلیل را در سطحی پیچیده تر و عمیق تر ادامه داده و بر پایه ای که طرح توجیهی ایجاد کرده، استوار است. برای مثال، بخش مالی طرح شامل برآورد صورت وضعیت های مالی و تخمین های مالی خواهد بود.
یک طرح کسب و کار به شما این فرصت را می دهد که نقاط ضعف را یافته و از مشکلات پنهان پیشاپیش پرده بردارید. این طرح در خدمت دو هدف قرار می گیرد: نخست، تحلیلی است از اینکه کسب و کار شما تا چه میزان به خوبی کار خواهد کرد؛ و دوم، سند مکتوب و مستنداتی است که میتواند پشتوانه ای برای تامین مالی پروژه به حساب آید.
اگرچه طرح های کسب و کار و طرح های توجیهی اغلب به عنوان بخشی از فرایند تقاضای وام به بانک ارائه می شوند، اما این مهمترین ویژگی آنها نیست. مهمترین ویژگی در این روند این است که آنها شما را به فکر وا می دارند.
یک طرح کسب و کار گاهی به عنوان سندی از فرایند ذهنی شما توصیف میشود، آنگاه که شما به تحلیل نیاز های پرسنل و مدیریت، هزینه عملیاتتان، بازار، رقابتتان و غیره می پردازید. این طرح به شما کمک میکند مقصودتان را روشن و مشخص کنید. بنابراین، اهمیت طرح توجیهی و طرح کسب و کار برای صاحبان شرکت بسیار بیشتر از هر کس دیگری خواهد بود، حتی اگر آنها متصدیان پرداخت وام در بانک ها باشند.
با این حال، برنامه ریزی به تنهایی ضامن موفقیت در کسب و کار نیست. طرح شما باید واقع گرایانه و بر مبنای فرضیه های معتبر استوار باشد. اغلب افراد، در صورتیکه خودشان طرح توجیهی و یا طرح کسب کار را تنظیم کنند باید تلاش کنند تا جنبه عینی آنرا حفظ کنند. اگر شما شدیدا مشغول سازماندهی این کسب و کار هستید، پس شما از عواطفتان در آن سرمایه گذاری کرده اید. افراد به راحتی در این موقعیت مشکلات و خطرات احتمالی را نادیده انگاشته یا آنها را کوچک می شمارند. به خاطر داشته باشید که برنامه ریزی، هرچند صحیح باشد، هرگز یک ایده غلط کسب و کار را معقول و امکانپذیر نمیسازد.
تعریف طرح کسب و کار
برنامه یا طرح کسب و کار، جهت فعالیت کسب و کارانه (تولید، تجارت و خدمات) در یک سازمان اقتصادی بزرگ و یا پیشنهاد راهاندازی و توسعه شرکتی کوچک، نگاشته میشود و به عنوان سندی جهت تعیین میزان موفقیت ذینفعان کسب و کار در شرکتی است که بر مبنای آن، برای فعالیتهای آتی خود تصمیمگیری میکنند. این برنامه براساس تواناییهای شرکت در تامین نیروی انسانی، تجهیزات و سرمایه، منابع مالی و توان بازاریابی تهیه میشود. لازم به ذکر است که گاهی دیده شده واژه انگلیسی طرح کسب و کار یعنی Business Planیا BP با معادل "طرح تجاری" به اشتباه ترجمه و تغییر شده است؛ از آنجایی که تجارت بخشی از فعالیتهای یک کسب و کار بوده و کسب و کار، مفهومی فراتر از تجارت دارد، بنابراین معادل این واژه، طرح کسب و کار نامیده میشود.
مفاهیم و تعاریف متعددی از طرح کسب و کار ارائه شده است که برخی از آنها عبارتند از:
• معجزه و جادوی نوشتن
• راهنمای اجرایی یک سرمایه گذاری از ابتدا تا انتهای طرح
• نقشه راه ایجاد کسب و کار و دستورالعملی است که تمام مراحل و اقدامات ایجاد کسب و کار را پیشبینی مینماید.
• سند مکتوبی است که جزئیات کسب و کار پیشنهادی را مشخص میکند، این سند باید ضمن تشریح وضعیت کنونی، نیازهای مورد انتظار و نتایج پیشبینی شده را شرح داده و کلیه جوانب آن را ارزیابی نماید و شامل کلیه فعالیتهای داخلی و خارجی برای راهاندازی یک کسب و کار جدید است.
• یک سند برنامهریزی است که اقدامات و برنامههای کسب و کار را برای یک دوره زمانی مشخص به صورت خلاصه ارائه میدهد که معمولاً شامل فهرست دقیقی از فعالیتها، ریسک ها و تحلیل آنها است.
• سندی است که وضع موجود کسب و کار را بیان و برنامههای پیشبینی شده آن را برای چند سال آتی ارائه مینماید.
• برنامهای جامع و مکتوب است که به طور مشخص و روشن. اهداف توسعه کسب و کار موجود یا جدید را تشریح میکند.
• سندی است که مرور کمی و کیفی بر سوابق یک کسب و کار و مالکان آن، اهداف بلندمدت و کوتاه مدت آن کسب و کار و برنامههای پیشنهادی برای رسیدن به اهداف آن را ارائه میدهد.
• به عنوان سندی از فرایند ذهنی شما توصیف میشود، آنگاه که به تحلیل نیازهای پرسنل و مدیریت، هزینه عملیات، بازار، رقابت خود و غیره میپردازید و به شما کمک میکند مقصود خود را روشن و مشخص نمایید.
• نوشته ای توصیفی و جامع درخصوص کسب و کار یک موسسه است. این طرح حاوی گزارشی دقیق پیرامون تولیدات یا خدمات شرکت، روشهای تولید، بازار و مشتریان، راهبرد بازاریابی، منابع انسانی، تشکیلات، نیاز به زیرساخت ها و تامین نیازهای مالی، منابع تامین مالی و نحوه استفاده از آنها میباشد.
• اگر برنامه کسب و کار را مثل یک نقشه فرض کنید، بهتر میتوانید اهمیت آن را درک نمایید. فرض کنید اگر بخواهید برای یک ماموریت یا سفر تدریجی از شهر شیراز به مشهد سفر کنید، راه های متعددی وجود دارند که هریک از آنها هزینه و زمان متفاوتی خواهند داشت.
• در تعریفی مختصر، طرح کسب و کار باید به سوالات چه چیزی؟ چرا؟ چه موقع؟ توسط چه کسی؟ و چگونه؟ پاسخهای روشنی ارائه دهد.
• طرح کسب و کار، انواع گوناگونی دارد،برخی از آنها برای عملیات درون سازمانی کاربرد دارند و دسته ای دیگر برای جذب سرمای، نوشته میشوند. آنهایی که برای جذب سرمایه نوشته می شوند، شرحی از شرکت، استراتژی های آن و پیشبینی های مالی را ارائه میدهند.
• این طرح دارای دو هدف اصلی میباشد:
نخست، تحلیلی است از اینکه کسب و کار شما چه میزان به خوبی کار خواهد کرد.
دوم سند مکتوب و مستنداتی است که میتواند پشتوانه ای برای تامین مالی پروژه به حساب آید.
ایده کسب و کار
ایده کسب و کار، نقطه مرکزی و شالوده یک طرح کسب و کار است. بدون داشتن یک ایده کسب و کار مشخص، برنامه کسب و کار تبدیل به صفحاتی از اعداد و ارقام فاقد جذابیت برای سرمایه گذاران می شود.
اهمیت طرح کسب و کار
اساساً طرح کسب و کار نوشته می شود تا بتواند در وهله اول، راهنمای سازمان جهت رسیدن اهدافش باشد. علاوه بر این، کاربرد مهم و اصلی طرح کسب و کار هنگامی است که سازمان نیاز دارد فرد یا سازمانی را برای انجام کاری اقناع نماید. همچنین برخی مالکان کسب و کار، فاقد سرمایه کافی بوده و به طرح کسب و کار جهت متقاعد نمودن حمایت کنندگان مالی (طرح کسب و کار یک پل ارتباطی است) نیاز دارند. اگرچه معمولاً طرح کسب و کار برای تامین سرمایه استفاده می شود لیکن در مواقع دیگر نظیر فروش کسب و کار و ادغام دو شرکت، قرارداد مشارکت در پروژه ها و سایر موارد به کار می رود.
منبع :
کتاب جامع طراحی و تدوین طرح کسب و کار
تالیف: دکتر رضا محمد کاظمی- دانشیار دانشکده کارافرینی دانشگاه تهران
۷ اقدام که یک استارتاپ برای جذب سرمایهگذار باید انجام دهد!
استارتاپها به دلیل آنکه اغلب از گروههای کوچک و جوان تشکیل شدهاند، سرمایه چندانی در دست ندارند و برای تحقق ایدههای تجاری خود نیاز به جذب سرمایه دارند. اما همانطور که احتمالا حدس میزنید، جذب سرمایه برای استارتاپها اصلاً کار سادهای نیست چراکه ریسک سرمایهگذاری بر روی کسبوکارهای نوپا به راحتی توسط سرمایهگذاران پذیرفته نمیشود. به همین خاطر استارتاپها باید تا حد ممکن فضایی را ایجاد کنند تا سرمایهگذاران استارتاپ بتوانند به موفقیت ایدههای تجاری آنها اعتماد داشته باشند. به بیان بهتر، راز اصلی جذب سرمایه، در جلب اعتماد سرمایهگذار استارتاپ به روش درست آن نهفته است.
در این مطلب قصد داریم به برخی اقدامات ضروری استارتاپها در راستای ایجاد اعتماد و جذب سرمایه اشاره کنیم. به همین منظور، در ابتدا به دو گام اولیه مهم درخصوص تدوین نقشه راه و قرارداد جامع سرمایهگذاری استارتاپ اشاره میکنیم؛ سپس روشهای مختلف جذب سرمایهگذار را بررسی میکنیم.
- 1) گام اول؛ تشریح دقیق نقشه راه برای سرمایهگذار استارتاپ!
- 2) گام دوم؛ وجود قراردادی دقیق برای جلب اعتماد سرمایهگذار استارتاپ!
- 3) بانکها لزوماً سرمایهگذار استارتاپ خوبی نیستند!
- 4) اعطای سهام ممتاز به سرمایهگذار استارتاپ؛ یک روش مناسب جلب اعتماد!
- 5) به ادغام یا شراکت هم فکر کنید!
- 6) شتابدهندههای استارتاپ را فراموش نکنید!
- 7) قطره قطره جمع گردد؛ تامین مالی جمعی یک روش عالی!
- 8) برای جلب سرمایهگذار استارتاپ خود نیاز به کمک دارید؟
گام اول؛ تشریح دقیق نقشه راه برای سرمایهگذار استارتاپ!
بسیاری از استارتاپها تصور میکنند به صِرفِ داشتن یک ایده جذاب، میتوانند جذب سرمایه را شروع کنند. درحالیکه اگر شما هم خود را به جای سرمایهگذار استارتاپ بگذارید، تنها در صورتی به یک استارتاپ برای سرمایهگذاری اعتماد میکنید که علاوه بر ایده جذاب، کارکرد عملی و دورنمای واقعبینانه و روشن آن را ملاحظه کنید. به همین خاطر داشتن یک نقشه کامل و جامع از پروژه استارتاپی و نمایش ابعاد مختلف آن برای جذب سرمایه به شدت ضروری است. برای تدوین چنین نقشهای باید از تخصص افراد مختلف استفاده کنید تا نقشه پروژه خود را از جهات فنی، اقتصادی، حقوقی و… بررسی کنید و سپس آن را به سرمایهگذار عرضه کنید. همچنین اگر کسبوکار شما قرار است با تولید محصول خاصی پیش برود، پیشنهاد میشود تا ابتدا نمونه ابتدایی و مشابه آن را تولید کنید تا برای تاثیرگذاری بیشتر بر سرمایهگذار بتوانید از آن نمونه استفاده کنید.
گام دوم؛ وجود قراردادی دقیق برای جلب اعتماد سرمایهگذار استارتاپ!
وجود یک قرارداد حقوقی دقیق برای جلب اعتماد سرمایهگذار استارتاپ نکتهای است که بسیاری از استارتاپها به آن اهمیت نمیدهند. فراموش نکنید که سرمایهگذار استارتاپ برای آن که بتواند به شما اعتماد کند باید حقوق و تعهدات متقابل شما و سرمایهگذار مشخص باشد. شما میتوانید در قالب یک قرارداد سرمایهگذاری کارشناسی شده، به سرمایهگذار ثابت کنید که انتظارات شما از او معین و در چارچوب حقوقی است و همچنین حقوق سرمایهگذار حفظ خواهد شد. پس اهمیت یک قرارداد جامع برای جلب اعتماد سرمایهگذار را هرگز دستکم نگیرید.
اکنون که با دو گام اساسی ابتدایی آشنا شدهاید، به سراغ روشهای جذب سرمایه میرویم.
بانکها لزوماً سرمایهگذار استارتاپ خوبی نیستند!
ممکن است در گام های اساسی نقشه راه سرمایه گذاری نگاه اول، این راه از سادهترین راههای جذب سرمایه باشد اما فراموش نکنید که دریافت وامهای بانکی، پرداخت اقساط منظم و احتمالاً سنگین آن را به دنبال دارد. جای تاکید دارد که استارتاپها در آغاز کار خود، احتمال سوددهی اندکی دارند و همین موضوع میتواند فشار پرداخت اقساط وامهای بانکی را دوچندان کند. به همین خاطر استفاده از این راه حل اگر با تحقیق و شناخت درست انجام نشود، عواقب بدی، تا حد شکست پروژه و بدهکاریهای کلان بانکی را در پی خواهد داشت. بنابراین توصیه میشود در ابتدای راه، از روشهای دیگر جذب سرمایه استفاده کنید که در ادامه به آنها اشاره میشود.
اعطای سهام ممتاز به سرمایهگذار استارتاپ؛ یک روش مناسب جلب اعتماد!
اگر نخواهیم از بانکها وام دریافت کنیم، احتمالاً چارهای جز جلب اسپانسر خصوصی و یافتن سرمایهگذار استارتاپ نخواهیم داشت. اما همانطور که گفتیم سرمایهگذاران خصوصی، نیاز به اطمینان خاطر برای تزریق سرمایه به پروژه شما دارند. برخی استارتاپها برای آنکه سرمایهگذاران را به سوی خود جلب کنند، به آنها در ازای سرمایهگذاریشان در شرکت خود سهام ممتاز اعطا میکنند. به لحاظ حقوقی، به دلیل تفاوت سهام عادی و ممتاز، دارندگان سهام ممتاز، دارای امتیازات خاصی نسبت به سهامداران عادی هستند. مثلاً سهامداران ممتاز در دریافت سود سهام خود بر دیگر سهامداران اولویت دارند. همچنین در صورتی که یک کسبوکار ورشکسته و یا منحل شود، سهامداران ممتاز دارای حق تقدم برای دریافت سرمایه خود از داراییهای شرکت هستند.
چنین اقدامی سبب میشود تا سرمایهگذاران تا حد زیادی از بازگشت سرمایه اولیه خود مطمئن شوند و اعتماد آنها برای سرمایهگذاری در استارتاپ شما بیش از پیش تقویت شود.
به ادغام یا شراکت هم فکر کنید!
برخی از استارتاپها به دلیل آنکه در آغاز راه خود هستند، میتوانند با شرکتها و یا کسبوکارهای مشابه خود وارد شراکت شوند و یا حتی فرایند ادغام را پی بگیرند. به این شکل که مثلا اگر استارتاپ تازهکاری در خصوص آموزش آنلاین نیاز به سرمایه برای توسعه خود دارد، میتواند با شرکتها و استارتاپهای مشابه علمی-آموزشی که در آن حیطه سابقه و تجربه دارند وارد شراکت شود تا هم از نام تجاری و شهرت آنها برای توسعه خود استفاده کند و هم نیاز به جذب سرمایهگذار استارتاپ را تا حد ممکن کم کند. البته شراکت و ادغام با سایر استارتاپها موضوع حساسی است که نیازمند مذاکرات فراوان و توافقات پیچیده و دقیق مابین طرفین آن است و باید با آگاهی کامل در راه آن قدم گذاشت.
شتابدهندههای استارتاپ را فراموش نکنید!
در سراسر دنیا، سازمانها یا شرکتهایی تحت عنوان شتابدهنده وجود دارند که به منظور تقویت کسبوکارهای نوپا و استارتاپی فعالیت میکنند و نقشی مشابه سرمایهگذار استارتاپ دارند. این سازمانها زمانی که درخصوص موفقیت پروژه شما قانع شوند، فرصتهای مالی و غیرمالی مناسبی را برای کسبوکار شما فراهم میکنند و در ازای آن در سهام استارتاپ شما شریک میشوند و یا امتیازات مالی دیگری دریافت میکنند. برای این منظور، شما باید طرح دقیق پروژه خود را به همراه اطلاعات کامل از ابعاد مختلف آن (مانند طرحی که در گام اول همین مطلب ذکر شد) به سازمانهای شتابدهنده ارائه دهید. اگر تیم تحقیقاتی این سازمانها از موفقیت نسبی پروژه شما مطمئن باشد، میتواند در قالب اعطای سرمایه، انتقال تجربه، در اختیار گذاشتن فضای کار و یا آموزش، پروژه شما را هدایت کند. البته همانطور که ذکر شد، شتابدهندهها با دریافت سهام در سود استارتاپ شما شریک خواهند بود و باید از صرفه اقتصادی چنین موضوعی مطمئن باشید.
قطره قطره جمع گردد؛ تامین مالی جمعی یک روش عالی!
برخی استارتاپها در دنیا، برای تامین سرمایه خود به جای آنکه به دنبال یک یا دو سرمایهگذار استارتاپ بزرگ با سرمایه کلان بگردند، ترجیح میدهند سرمایه موردنیاز خود را از افراد بسیار بیشتری با مقادیر سرمایهای کمتر جمعآوری کنند. به این راهکار تامین مالی جمعی یا CrowdFunding گفته میشود. در این حالت استارتاپها از طریق ظرفیتهای شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، با ارائه طرح و نقشه دقیق استارتاپ خود و قابلیتهای بالقوه مفید آن برای مردم، افراد جامعه را ترغیب میکنند تا با پرداخت مبالغ دلخواه خود، از استارتاپ آنها حمایت کنند. برای انجام گرفتن بهتر این طرح، برخی وبسایتها وجود دارند که محل عرضه ایدههای استارتاپی و جمعآوری کمکهای مردمی هستند که میتوان از ظرفیت آنها برای تامین مالی جمعی استفاده کرد. تامین مالی جمعی در برخی موارد حتی سبب میشود بیش از سرمایه موردنیاز استارتاپ جمعآوری شود، بدون آنکه مسئله بازپرداخت کمکها یا سهیم شدن سرمایهگذاران مطرح شود.
برای جلب سرمایهگذار استارتاپ خود نیاز به کمک دارید؟
اگر هنوز در خصوص روش مناسب جذب سرمایه برای کسبوکار خود تردید دارید و یا نیاز به تنظیم قراردادی دقیق برای دریافت سرمایه دارید، میتوانید با خیالی آسوده برای جذب سرمایهگذار استارتاپ خود به تیم وینداد که متشکل از کارشناسان حقوق استارتاپها و مشاوران قراردادهای سرمایهگذاری است، اعتماد کنید.
سرمایه گذاری در ژاپن
سرمایه گذاری در ژاپن و شرایط عمومی آن
متقاضیان بهتر است پیش از هرگونه اقدام جهت سرمایه گذاری در ژاپن با شرایط عمومی این کشور آشنا شوند. مجمع الجزایر ژاپن کشوری در اقیانوس آرام در آسیای شرقی است که یکی از قدرت های اصلی اقتصادی جهان و سومین اقتصاد بزرگ جهان از نظر تولید داخلی است. کشور ژاپن از آب محصور شده و کشورهای چین، کره جنوبی، کره شمالی و روسیه با آن مرز آبی دارند. پایتخت این کشور توکیو با 35 میلیون جمعیت یکی از گران ترین پایتخت ها در دنیاست. وسعت کنونی ژاپن 387000 کیلومتر مربع با جمعیتی دارای 128 میلیون نفر، دهمین کشور پرجمعیت جهان است. بخش بزرگی از درآمد کشور ژاپن را صادرات تشکیل می دهد و تجهیزات حمل و نقل، اتومبیل، صنایع الکترونیک و مواد شیمیایی از جمله محصولات صادراتی این کشور هستند. زبان کشور ژاپن، ژاپنی است که به زبان کره ای شباهت دارد. در ادامه به بررسی کلیه جوانب سرمایه گذاری در ژاپن می پردازیم.
سرمایه گذاری در ژاپن و اخذ اقامت از طریق سرمایه گذاری در ژاپن
سرمایه گذاری در ژاپن یکی از راه های مهاجرت به ژاپن و دریافت مجوز اقامت در این کشور می باشد. علاقه مندان به سرمایه گذاری در ژاپن می توانند به طرق مختلف از جمله ثبت شرکت، کارآفرینی و خرید ملک اقدام کنند که در برخی از این روش ها مانند ثبت شرکت و کارآفرینی فرد می تواند به اقامت دست یابد. سرمایه گذاری در این کشور منجر به دریافت ویزای سرمایه گذاری در ژاپن می گردد. مراحلی که جهت دریافت اقامت از طریق سرمایه گذاری در ژاپن باید گذراند:
مرحله اول: برآورده ساختن ملزومات اولیه جهت اخذ ویزای سرمایه گذاری در ژاپن از جمله تأسیس دفتر کار در ژاپن، استخدام حداقل دو کارمند، حداقل سه سال تجربه در مدیریت کسب و کار
مرحله دوم: جمع آوری اسناد مورد نیاز جهت ویزای سرمایه گذاری در ژاپن.
مرحله سوم: تهیه یک نقشه راه (Business Plan)، بررسی سود و زیان سرمایه گذاری.
مرحله چهارم: ارسال درخواست جهت دریافت گواهی ویزای سرمایه گذاری در ژاپن.
مرحله پنجم: انتظار جهت پاسخ گواهی ویزا از سوی COE.
مرحله ششم: دریافت کارت اخذ اقامت از طریق سرمایه گذاری در ژاپن.
برای افرادی که به دنبال دریافت اقامت از طریق سرمایه گذاری در ژاپن هستند یکی از بهترین گزینه ها اخذ اقامت از طریق ثبت شرکت است که به واسطه آن فرد می تواند این اقامت همسر و فرزندانش را نیز دریافت نماید.
سرمایه گذاری در ژاپن و استانداردهای سرمایه گذاری
سرمایه گذاری در ژاپن و همچنین سایر کشورها مستلزم در نظر گرفتن یک سری از استاندارد ها می باشد. سرمایه گذاری خارجی یکی از راه های مورد حمایت و مشتاق دولت ژاپن جهت ایجاد تغییرات اقتصادی بین المللی است. دولت ژاپن بسیاری از محدودیت های موجود سرمایه گذاری در این کشور را جهت متقاضیان سرمایه گذاری و دریافت اقامت در ژاپن حذف کرده است. در نظام قضایی این کشور قانون با سختگیری لازم حکم فرماست در نتیجه می توان به قواعد حقوقی این کشور جهت امنیت سرمایه گذاری اعتماد کرد.
همچنین نرخ مصادره اموال را می توان جهت بررسی امنیت سرمایه گذاری در ژاپن مورد بررسی و توجه قرارداد. ریسک و خطر مصادره اموال در کشور ژاپن 1 می باشد که نشان دهنده حداقل ریسک در مصادره اموال و نقض قراردادهاست.
سرمایه گذاری در ژاپن و شاخص های اقتصادی تاثیر گذار
جهت سرمایه گذاری در ژاپن افراد سرمایه گذار می بایست در خصوص سرمایه گذاری، فاکتورها و شاخص هایی را در این کشور مورد بررسی و توجه قرار دهند که در اقتصاد آن اثرگذار می باشد. شاخص ها و فاکتورهای بسیاری وجود دارد که ما در ادامه مهم ترین این شاخص هارا مورد بررسی قرار می دهیم.
تولید ناخالص داخلی GDP: یکی از مهم ترین نشانه های سلامت اقتصادی یک کشور می باشد و نشان دهنده بهای کالاهای تولید شده و خدمات ارائه شده در مدت زمان مشخص در داخل کشور است. این نمودار نشانگر رشد اقتصادی کشورهاست و برآوردی از میزان سودآوری سرمایه گذاری را مشخص می نماید. کشورها با تولید ناخالص داخلی بالای 35000 از اقتصادی پیشرفته برخوردارند.
مالیات: یکی دیگر از فاکتورهای مهم در باب سرمایه گذاری در ژاپن که می توان جهت سرمایه گذاری مد نظر قرار داد، میزان مالیات در کشور ژاپن است. قطعاً هرچه در هر کشور نرخ مالیات پایین تر باشد، سرمایه گذاری سود بیشتری خواهد داشت. البته مالیات پرداختی صرف امکانات بهداشتی و رفاهی جهت شهروندان می شود. نمودار زیر میزان مالیات را در سال های گذشته در کشور ژاپن نشان می دهد:
تورم: به میزان تغییر در قیمت کالا و خدمات در یک بازه زمانی مشخص گفته می شود که مستقیما با قدرت خرید مردم در تعامل هست. ثبات در هزینه ها نمایشگر ثبات اقتصادی و توسعه اقتصادی کشورهاست که متقابلاً می توان با وجود نرخ پایین تورم نسبت به سرمایه گذاری مطمئن و سودده در کشور مقصد اطمینان حاصل کرد.
سرمایه گذاری در ژاپن از طریق خرید ملک
سرمایه گذاری در ژاپن از طریق خرید ملک یکی از روش های سرمایه گذاری در این کشور می باشد. برای متقاضیان این نوع سرمایه گذاری هیچ نوع محدودیتی وجود ندارد، اما باید به این نکته توجه داشت که خرید ملک در ژاپن، منجر به اخذ اقامت دائم در کشور ژاپن نمی شود. چنانچه یک فرد غیر مقیم ژاپن، اقدام به خرید ملکی در ژاپن جهت سرمایه گذاری در ژاپن نماید، باید حتما پس از آن اقدام به ثبت نام در سایت دارایی کشور و پرداخت مالیات ملک خود نماید. شما متقاضیان در صورتی که تمایل به اخذ اقامت از طریق خرید ملک دارید می توانید در کشورهایی مانند پرتغال، اسپانیا، قبرس و. اقدام به خرید ملک نمایید. در صورت نیاز به اطلاعات تکمیلی در خصوص این کشورها مقالات ما را با کلیدواژه ملک پور جستجو نمایید. همچنین می توانید با مشاهده ویدیوی راهنمای گام به گام انتخاب مسیر مهاجرت طرق مختلف مهاجرت به کشورها را فراگرفته و مانند یک وکیل مهاجرتی بهترین مسیر مهاجرت خود را بیابید.
سرمایه گذاری در ژاپن از طریق ثبت شرکت و کارآفرینی
با توجه به ارتباط سرمایه گذاری در ژاپن از طریق ثبت شرکت و در نتیجه ایجاد کارآفرینی در این کشور، به بررسی این دو عنوان با یکدیگر و بررسی ارتباط آنها با هم می پردازیم. ثبت شرکت در ژاپن مستلزم رعایت شرایط خاصی از جمله برخورداری از طرح توجیهی اقتصادی، مکان مناسب جهت راه اندازی کسب و کار، سرمایه مورد نیاز جهت سرمایه گذاری در ژاپن از طریق ثبت شرکت (حداقل پنج میلیون ین)، استخدام و حقوق دهی به حداقل یک کارمند ژاپنی به صورت تمام وقت و برخورداری از حداقل 3 سال سابقه کار مرتبط در زمینه فعالیت شرکت ثبت شده می باشد. همچنین فرد باید نشان دهد توانایی مالی جهت تأمین هزینه های زندگی خود و خانواده اش را داراست. ویزای دریافتی از این طریق عموماً یک ساله است و قبل از انقضا شخص باید جهت تمدید آن اقدام نماید و پس از حدود ده سال در صورت داشتن شرایط می تواند جهت اخذ اقامت دائم درخواست بدهد که دانش زبان ژاپنی و وضعیت مالی فرد در تأیید درخواست تأثیرگذار خواهد بود. سرمایه گذاری در ژاپن از طریق ثبت شرکت، متقاضیان کمتری نسبت به سایر روش های سرمایه گذاری دارد و این به دلیل اطلاعات پایین متقاضیان از شرایط کشور ژاپن است که ممکن است در نهایت به شکست یک فرایند کارآفرینی منجر شود. شما می توانید از روش های آسان تر و کشورهای دیگر مانند مالتا جهت اخذ اقامت دائم اقدام نمایید. لازم به ذکر است مشاوران موسسه ملک پور این مقاله را تهیه و نگارش نموده اند و کپی برداری از آن غیر قانونی و شرعاً حرام می باشد.
سرمایه گذاری در ژاپن از طریق خرید اوراق قرضه دولتی
خرید اوراق قرضه دولتی در ژاپن یکی دیگر از راه های سرمایه گذاری در ژاپن جهت اخذ اقامت کشور ژاپن می باشد. با توجه به تمرکز کشور ژاپن بر بخش های اقتصادی مرتبط با تولید اتومبیل، الکترونیک، حمل و نقل، کشتی سازی، صنایع شیمیایی و غیره، متقاضیان می توانند با خرید سهام و اوراق قرضه مربوط به این صنایع نسبت به سرمایه گذاری در ژاپن اقدام کنند. اوراق قرضه دولتی ژاپن نقش کلیدی را در بازار و نقدینگی کشور ژاپن ایفا می گام های اساسی نقشه راه سرمایه گذاری کند. بنابراین سرمایه گذاری در ژاپن از طریق خرید اوراق قرضه و سهام دولتی یکی از راه های درخور توجه به شمار می رود. در کشور ژاپن 3 نوع اوراق قرضه دولتی قابل عرضه موجود می باشند شامل:
علاقمندان به سرمایه گذاری در کشور ژاپن از طریق خرید اوراق قرضه دولتی باید شرایط هر یک از این نوع اوراق را مورد مطالعه و بررسی قرار دهند و نسبت به انتخاب نوع مناسب دریافت این نوع اوراق قرضه اقدام کنند. اوراق قرضه دولتی کشور ژاپن (JGBs) توسط دولت حمایت می شود و جهت سرمایه گذاری کم ریسک مطلوب است و همانند اوراق قرضه ایالات متحده از اعتبار بالایی برخوردار است.
سرمایه گذاری در ژاپن و مزایای آن
ژاپن به عنوان یکی از پیشگامان عمده در صنعت و تکنولوژی دنیا شناخته شده است. بنابراین سرمایه گذاری در ژاپن نتایج حائز اهمیتی دارد. صادرات به کشورهای در حال توسعه ای همچون کشور چین، سطح قابل توجه مطالعات و تحقیقات علمی، و همچنین تعدیل نسبی ارزش سهام سهامداران از مواردی است که موجبات رشد و شکوفایی اقتصاد ژاپن گردیده است. سرمایه گذاری در ژاپن از امنیت بالایی برخوردار است. نرخ فساد اقتصادی در کشور ژاپن نسبت به بسیاری از کشورها پایین است. مالیات بر درآمد در این کشور کاهش یافته است و این ها همگی دلایلی هستند که سرمایه گذاری در ژاپن را مورد توجه افراد قرار می دهد.
سرمایه گذاری در ژاپن و معایب آن
سرمایه گذاری در ژاپن علاوه بر مزایای آن دارای معایبی نیز می باشد. از جمله نکات منفی قابل توجه می توان به رشد کم اقتصاد در سال های اخیر و بی ثباتی سیاسی و همچنین بالا بودن بدهی ژاپن اشاره کرد. به علاوه نرخ رشد جمعیت ژاپن بسیار پایین است که به تبع آن مصرف داخلی با کاهش روبرو خواهد شد. شما سرمایه گذاران می توانید با بالابردن اطلاعات خود در خصوص سرمایه گذاری در کشورهای پیشرفته از جمله اتریش، پرتغال، اسپانیا و. بهترین مسیر سرمایه گذاری و مهاجرت خود را بیابید. جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانید به عنوان نمونه به لینک زیر مراجعه نمایید.
سوالات متداول در زمینه سرمایه گذاری در ژاپن
✅ بهترین راه سرمایه گذاری در ژاپن کدام است؟
از بهترین روش های سرمایه گذاری در ژاپن، ثبت شرکت و کارآفرینی است.
✅ آیا با خرید ملک در ژاپن می توان اقامت گرفت؟
خیر.
✅آیا می توان از طریق سرمایه گذاری در فرانچایز ها اقامت ژاپن را اخذ کرد؟
خیر. برای سرمایه گذاری در فرانچایز ها ابتدا باید از روش های دیگر اقامت ژاپن را کسب کنید.
✅آیا از طریق سرمایه گذاری می توان تابعیت ژاپن را اخذ کرد؟
به طور مستقیم نمی توان از طریق سرمایه گذاری، پاسپورت ژاپن را کسب کرد اما پس از گذشت چند سال زندگی در ژاپن می توان پاسپورت این کشور را اخذ نمود.
_________________ سرمایه گذاری در ژاپن و سخن پایانی _________________
سرمایه گذاری در ژاپن، اخذ اقامت در این کشور و همچنین مهاجرت به ژاپن از طریق سرمایه گذاری به طرق مختلفی امکان پذیر می باشد. ما در این مقاله به بررسی کلیه شرایط و انواع سرمایه گذاری در ژاپن پرداختیم، تا بتوانیم قدمی موثر در تصمیم گیری متقاضیان سرمایه گذاری در ژاپن جهت اخذ اقامت کشور ژاپن برداریم. با توجه به آنکه اخذ پاسپورت ژاپن به آسانی امکان پذیر نیست و پروسه سرمایه گذاری و اخذ اقامت دارای پیچیدگی های بسیار می باشد، شما متقاضیان عزیز می توانید شرایط خود را جهت مهاجرت به سایر کشور ها از جمله کشورهای بسیار عالی اروپایی مانند سوئیس، اسپانیا، اتریش و. توسط وکلای زبده بسنجید تا در صورت داشتن شرایط، اقامت کشورهای اروپایی را اخذ نمایید. جهت رفع هر گونه سوال و ابهامی پیرامون انواع روش های سرمایه گذاری با مشاورین مجرب ما در موسسه ملک پور، همکار MIE تماس حاصل فرمایید و از مشاوره تلفنی رایگان بهره مند شوید. همچنین می توانید سوالات و انتقادات خود را در خصوص سرمایه گذاری در ژاپن در قسمت "ثبت پرسش" در انتهای مقاله مطرح سازید.
6 گام اساسی در مدل های برنامه توسعه فردی (IDP)
پیاده سازی برنامه بهبود و توسعه فردی و برنامه توسعه سازمانی یک استراتژی اثربخش برای ایجاد تعامل میان فرد و سازمان است. برنامه توسعه فردی یک نقشه راه برای بهبود و توسعه قابلیت ها است که به تعالی فرد و سازمان منجر می شود. این برنامه توسعه با رویکردی سیستمی مکانیزم های لازم را برای یادگیری و تجربه ورزی در سطح فردی، گروهی و سازمانی را مهیا می کند.
اهمیت یادگیری در توسعه فردی
یادگیری عاملی کلیدی در اثربخشی برنامه توسعه فردی است. نظریه های مربوط به یادگیری، شناختن شیوه ها و سبک های یادگیری و در نهایت آموختن هنر یادگیری هسته مرکزی IDP را شکل می دهد. برنامه توسعه فردی با تاکید بر نقش افراد به عنوان یادگیرنده گام های اساسی نقشه راه سرمایه گذاری هیچ روش یادگیری واحد و استانداردی را تجویز نمی کند.
افراد با مشارکت فعال مبتنی بر تعهد و مسئولیت پذیری فردی قادرند از انواع سبک های یادگیری به عنوان ابزار رشد و توسعه خود استفاده کنند. در این برنامه افراد ترغیب و حمایت می شوند تا با توجه به نیازها و ترجیحات خود روش و سبک یادگیری مورد نظرشان را انتخاب کنند. برنامه توسعه فردی با تمرکز بر یادگیری این قابلیت را دارد که نیازها و ترجیحات فردی را با چشم انداز و اهداف سازمانی تلفیق کند. IDP در قالب یک فرآیند نظام مند و با هدف ظرفیت سازی و توسعه ظرفیت ها مسیر رشد و تکامل فرد و سازمان را ثبت و ارزیابی می کند.
به طور کلی فرآیند برنامه توسعه فردی در قالب چهار مرحله اصلی اجرا می شود:
- تحلیل و بررسی
- آماده سازی و برنامه ریزی
- اقدام و اجرا
- ارزیابی نتایج و ارائه بازخورد
هر کدام از این مراحل، فرآیندها و مراحل فرعی دیگری را نیز در بر می گیرد که مبتنی بر نقش ها، شرح شغلی و عملکرد کارکنان و همچنین به منظور تحقق چشم انداز و اهداف سازمان ها طراحی می شود. سرمایه گذاری برای اجرای برنامه توسعه فردی یک استراتژی برد برد برای سازمان و کارکنانش محسوب می شود، چرا که به واسطه آن فرد و سازمان همزمان رشد و توسعه را تجربه می کنند.
6 گام اساسی در مدل های برنامه توسعه فردی (IDP)
در بیشتر الگوها و مدل های برنامه توسعه فردی می توان شش گام اساسی را شناسایی و تشریح کرد:
1. تعیین و توصیف وضعیت مطلوب
ابتدا می بایست چشم انداز، ماموریت و اهداف اصلی سازمان مطالعه و بررسی شود. سپس استراتژی های کلان در حوزه توسعه منابع انسانی در جهت تحقق اهداف سازمان تعیین و تبیین گردد. در ادامه با توجه به مجموعه چشم انداز، ماموریت، اهداف و استراتژی های سازمان نیازها شناسایی و اولویت بندی شود. سپس یک مدل شایستگی معتبر و پایا تدوین می شود که چشم انداز آرمانی و مطلوب سازمان را در برمی گیرد. در طی این مسیر، باید چشم انداز فردی و اهداف کارکنان نیز به رسمیت شناخته شده و لحاظ گردد. به بیان دیگر در این مرحله ارزش ها و اهداف فردی با ارزش ها و اهداف سازمانی تلفیق می شود.
2. بررسی و توصیف وضعیت موجود
شناسایی و ارزیابی وضعیت موجود در گرو داشتن رویکرد واقع بینانه، استفاده از تکنیک های خودشناسی و ارزیابی عملکرد است. در این مرحله، هم فرد و هم سازمان نیازمند خودارزیابی است، اما برنامه توسعه فردی بیشتر متمرکز بر خود ارزیابی افراد پیش می رود. خودارزیابی فرآیندی جهت شناسایی نقاط قوت و ضعف، بازنگری تجارب موفق و ناموفق، تحلیل عملکرد و بررسی بازخوردهای دریافت شده است. نتایج این فرآیند سبب می شود تا فرد به درک و شناخت بهتری از نقش خود، عملکرد و جایگاهش در سازمان دست یابد. خودشناسی و خودآگاهی از دستاوردهای کلیدی برنامه توسعه فردی محسوب می شود.
3. تحلیل و بررسی شکاف میان وضعیت موجود و وضعیت مطلوب
سنجش میزان اختلاف موجود میان وضعیت فعلی و مطلوب نیازمند تعیین شاخص ها و سنجه های معتبر و شفاف برای ارزیابی است. ارزیابی و سنجش عملکرد فردی و مقایسه آن با سطح عملکرد مورد انتظار مجموعه ای از داده ها را فراهم می آورد. این داده ها زیرساخت لازم را برای یک هدف گذاری دقیق در جهت پیاده سازی مدل شایستگی در سازمان ایجاد می کند. همچنین بازه های زمانی لازم را برای دستیابی به دستاوردها و شایستگی های مورد انتظار پیش بینی می کند. در آخر، منابع، زیرساخت ها و الزامات مورد نیاز را تخمین می زند.
4. تعیین برنامه ها، اقدامات و رویه های لازم برای توسعه
تعیین برنامه ها و اقدامات لازم برای رشد و توسعه بر مبنای شناسایی ویژگی های قابل بهبود و پرورش قابلیت های افراد صورت می گیرد. در این مرحله نتایج و گزارش های حاصل از انواع روش های ارزیابی و منابع بازخورد مبنای تدوین رویه های اجرایی قرار می گیرد. منابع و روش هایی نظیر ارزیابی خود فرد، ارزیابی همکاران، مدیر و سرپرست مستقیم، مدیران ارشد، مشتریان و همچنین خروجی کانون ارزیابی و نظرات و ارزیابی کوچ و منتور است.
دو نوع رویکرد کلی در تعیین برنامه ها
در تعیین برنامه ها و اقدامات لازم برای توسعه فردی دو نوع رویکرد کلی اتخاذ می گردد:
رویکرد اصلاحی
رویکرد اصلاحی مبتنی بر شناخت مهارت ها و قابلیت هایی است که افراد از آن ها برخوردار نیستند. فقدان این مهارت ها و قابلیت ها مانع عملکرد مطلوب افراد می شود و آن ها نمی توانند وظایف و نقش های کنونی خود را در سطح قابل قبولی ایفا کنند.
رویکرد آینده نگر
رویکرد آینده نگر بر مبنای شناسایی و ایجاد الزامات و زیرساخت های رشد و توسعه شکل گرفته است. در این رویکرد تمرکز اصلی بر ایجاد شایستگی ها و توانمندی هایی است که افراد برای تغییر، رشد و تکامل خود و سازمان به آن ها نیاز دارند.
5. شناخت شیوه ها و سبک های یادگیری
فرآیند یادگیری زمانی اثربخش است که متناسب با نیازها، اولویت ها و ویژگی های فرد یادگیرنده طراحی و اجرا شود. شیوه های ارائه و روش های آموزشی متناسب با موضوع و به فراخور ماهیت محتوای آموزشی تعیین می گردد. در این مرحله، چالش اصلی ایجاد تناسب میان شیوه های ارائه و روش های آموزشی و سبک های یادگیری افراد است. سبک های یادگیری مسیر رشد و تکامل افراد و چگونگی دستیابی آن ها به اهداف توسعه و شایستگی ها را تسهیل می کند.
هر یک از ما سبک یادگیری منحصر بهفرد خودش را دارد که با نیازها، توانمندی ها و ویژگی های فردی ما همخوانی دارد. آموزش رسمی، خدمات آموزشی آنلاین، یادگیری گروهی، سمینارها و وبینارها، کارآموزی، استفاده از مربی و منتور از جمله روش های یادگیری رایج هستند. تناسب میان روش یادگیری و سبک یادگیری افراد سبب ارتقاء و بهبود مستمر آن ها می شود. سبک های یادگیری افراد تعیین می کند که چه نوع محتوایی را باید کنار گذاشت و یاد نگرفت. چه نوع محتوایی کلیدی و کاربردی است و چگونه باید آن را فرا گرفت. سبک های یادگیری بستر لازم را برای تعمیم آموخته های افراد به زمینه های شغلی و محیط کاری آن ها فراهم می آورد.
6. ارزیابی و ثبت بازخورد
برنامه توسعه فردی حول محور یادگیری، ارزیابی و بازخورد است. فرآیند ارزیابی و ثبت بازخوردها سبب پایش چرخه توسعه فردی می شود. توسعه فردی یک فرآیند بلندمدت و مستمر است که توسعه سازمانی را هم در پی دارد. ارزیابی و ارائه بازخورد مستمر این امکان را فراهم می آورد تا افراد نسبت به وضعیت شان خودآگاه باشند و به طور مداوم برای هدف گذاری مجدد اقدام کنند.
افراد از طریق ارزیابی مهارت انتقاد از خود را دائما تمرین می کنند و خود را به چالش می کشند. اگر فرآیند ارزیابی و ارائه بازخورد با کیفیت لازم اجرا شود، قادر خواهد بود بهبود مستمر عملکرد را تضمین کند. یک ارزیابی اثربخش قابلیت سنجش تناسب محتوا و شیوه های یادگیری اجرا شده را با نیازها، ویژگی ها و سبک های یادگیری افراد دارد.
نتیجه این سنجش به بازنگری و طراحی مجدد و مداوم می انجامد. فرآیند ارزیابی و ارائه بازخورد قادر است مختصات موقعیت کنونی را تعیین کرده و پیش بینی قابل اعتمادی از موقعیت مطلوب ارائه دهد. اندازه گیری و سنجش میزان پیشرفت و دستیابی به نگرش، مهارت و توانمندی های مورد نیاز تعیین شده سبب تسهیل فرآیند یادگیری و بهبود می شود.
برنامه توسعه فردی (IDP) و برنامه توسعه سازمانی در جهت رشد و ارتقاء مدیران و پرسنل سازمان ها یا شرکت ها توسط تیم کوچینگ و روانشناسی صنعتی و سازمانی موسسه توسعه مدیران مکث انجام می گردد.
سوالات متداول
1. هدف گذاري در توسعه فردي چگونه است؟
هدفگذاري در توسعه فردي بايد جسورانه و در عين حال قابل تحقق باشد. هدف گذاري هاي بلندپروازانه و غيرمنطقي به سرخوردگي و ناميدي منتهي مي شود.
2. گام اول در توسعه فردي چيست؟
خودارزيابي اولين گام در مسير توسعه فردي است.
3. عادت هاي روزانه افراد چه نقشي در برنامه هاي توسعه فردي دارند؟
ايجاد عادات سازنده و استمرار بخشيدن به آن ها و همچنين ترك عادات مخرب بيشترين سهم را در موفقيت برنامه هاي توسعه فردي دارد.
4. مانع اصلي در توسعه فردي چيست؟
مانع اصلي در توسعه فردي عدم آمادگي و ترس افراد براي خارج شدن از محدوده امن شان است.
چطور میتوانیم در خدمت شما باشیم؟
لطفا جهت ارائه خدمات و توضیحات تکمیلی با ما در ارتباط باشید.
حلزون درونمان را پیدا کنیم.
جنوب ایتالیا زیستگاه نوعی عروس دریایی بنام مدوز و انواع حلزون های دریایی است. هر از گاهی این عروس دریایی حلزونهای کوچک دریا را قورت می دهد و آنها را به مجرای هاضمه اش انتقال می دهد. اما پوسته سخت حلزون از او محافظت می کند و مانع هضم آن می شود. حلزون به دیواره مجرای هاضمه عروس دریایی می چسبد و آرام آرام شروع به خوردن عروس دریایی از درون به بیرون می کند. زمانی که حلزون به رشد کامل خود می رسد، دیگر خبری از عروس دریایی نیست، چون حلزون به تدریج آن را از درون خورده است. بعضی از ما همانند عروس دریایی هستیم که حلزون درونمان، ما را آرام آرام از درون می خورد. حلزون درون ما می تواند: عصبانيت، دلواپسی، افسردگی، خشم، نگرانی، طمع، حرص و زیاده خواهی و. باشد. این حلزونها آرام آرام در وجود ما رشد می کنند و با دندانهای خود، وجود ما را می جوند. آرامتر از آنچه که فکر می کنیم. حال زمان آن است که به خود بیاییم و متوجه شویم چه اتفاقی در درونمان رخ داده است. کمی بیشتر برای شناخت درون خود وقت بگذاریم.
تعداد زیادی استارتاپ…اما تعداد کمی اسکیل آپ
براساس تعریف معمول تقریبا نیمی از استارتاپ ها در طول 5 سال اول حیات خود تداوم می یابند و فقط 1 مورد از 200 استارتاپ تبدیل به اسکیل آپ (scaleup) میشوند.
ارقام ارائه شده در بالا به وضوح نشان میدهند که رشد عمده و نمایی و اسکیل آپ (scaleup) برای همه استارت آپ ها مناسب نیست. و البته این آمار تنها مختص شرکت های سیلیکون ولی نیست بلکه وضعیت رشد کسب و کار در سراسر جهان را مورد بررسی قرار میدهد.
اما نگران نباشید و نباید هیجان و باور خود را نسبت به مدل تجاری کسب و کارتان از دست بدهید. در مقابل، اگر شما نسبت به رشد و اسکیل آپ (scaleup) شرکت خود جدی هستید، این آمار و ارقام میتوانند الهام بخش شما باشند تا نسبت به اقدامات خود دقیق و متمرکز باشید.
یک آمار دیگه رو بررسی کنیم:
به طور کلی تنها ۱۱ درصد از استارتاپ های اروپایی، ۲۲ درصد از استارت آپ های آمریکایی و یک درصد از استارتاپ های ایرانی قادر هستند بیش از ۵ سال عمر بکنند دلیل اینکه نمیتوانند بیشتر عمر بکنند این هست که توانایی اسکیل کردن و تبدیل شدن به اسکیل آپ (scaleup) ندارند…
استارتاپ یا اسکیل آپ (scaleup) : ویژگیها و تفاوتهای مشترک
هرچند اصطلاح های «استارتاپ» و «اسکیل آپ» اغلب جهت تعریف نوع سازمان به کار گرفته میشوند اما آنها در اصل اشاره به ابعاد شرکت یا مراحل رشد دارند.
استارتاپ ها و اسکیل آپ ها به دنبال میزان ثابتی از رشد و تاثیر هستند اما هر یک از آنها در مراحل مختلف چرخۀ عمر کسب و کار خود قرار دارند.
اجازه بدهید یک بررسی اجمالی در مورد چرخه عمر کسب و کارها داشته باشیم.
اسکیل آپ (scaleup) در چرخه عمر کسب و کارها
چرخه عمر کسب و کار مراحلی دارد که هر کارآفرین و مدیری باید در زمینه آنها و مشخصات هر مرحله اطلاعات کافی داشته باشد. چرخه عمر یک کسب و کار را از شروع با استارتاپ، تا بلوغ در مرحله اسکیل آپ (scaleup) و تثبیت و افول احتمالی در اسکرواپ بررسی میکنیم.
استند آپ
رشد یک کسب و کار با مرحله استنداپ آغاز میشود. در واقع تمامی کسب و کارها در ابتدا ایدههایی دارند که در مرحله استنداپ مورد بررسی قرار میگیرد. بسیاری از کسب و کارها متاسفانه با این مرحله آشنایی ندارند و از استارتاپ شروع میکنند. در حالی که یک چرخه عمر کسب و کار باید از مرحله استنداپ و بررسیهای زیرساختی مرتبط با کسب و کار شروع گردد.
استارت آپ
در این مرحله از چرخه عمر کسب و کار ایدهها و بررسیهای اولیه پخته میشود، بیزینس پلن تثبیت شده و تیم شکل میگیرد. اعضای تیم که هسته اولیه کسب و کار را تشکیل میدهند، در محلی دور هم جمع میشوند و همکاریهای اولیه شکل میگیرد. اعضای استارتاپ بر محصول یا خدمت جدیدی که میخواهند به بازار و جامعه ارائه دهند تمرکز میکنند. البته در مرحله استارت آپ، محصول یا خدمت مورد نظر در مقیاس کوچک ارائه میشود.
چرخه عمر کسب وکار
اسکیل آپ (scaleup)
زمانی که استارت آپ به اندازه کافی ایده خود را در بازار تست کرد و محصول یا خدمات آن تثبیت شد وارد مرحله اسکیل آپ میشویم. در این مرحله اساسی از چرخه عمر کسب و کار، اتحاد و تعامل بین اعضای تیم شکل گرفته و تعامل لازم ایجاد شده است. در واقع همکاری بین کارمندان به گونهای است که آمادگی ارائه محصول یا خدمات کسب و کار را در در سطح انبوه دارند. همچنین تیم مرکزی گسترش مییابد و تیمهای دیگری به تفکیک تخصص و به فراخور نیاز اسکیل آپ ایجاد میشود.
اسکرو آپ
این مرحله از چرخه عمر کسب و کار در تصویر به فیل تشبیه شده است. چرا؟ زیرا کسب و کار دیگر چابکی گذشته را ندارد. یک کسب و کار زمانی به اسکروآپ میرسد که سازمان یافته میشود و از نظر سازمانی بدنه سنگینی پیدا میکند. در این مرحله اعضای تیم مرکزی به درآمد خوبی رسیدهاند و تیمها نیز گسترش یافته و فرایندهای اجرایی پیچیده شدهاند.
اسکیل آپ (scaleup) چیست؟
scale up به چه معناست؟
به صورت کلی تعاریف متعددی از مفهوم اسکیل آپ در منابع مختلف وجود دارد. یکی از تعاریف معتبر، اسکیل آپ (scaleup) را شرکتی تعریف میکند که مدل کسب و کار خود را به یک مدل تکرار پذیر تبدیل کرده، محصول و خدمات نهایی خود را با نیازهای بازار مطابقت داده و در واقع به این اطمینان دست یافته که مدل کسب و کار آن در ابعاد کوچک، پاسخگوی نیازهای کسب و کار در ابعاد بزرگ نیز خواهد بود. در واقع در اسکیل آپ مدل کسب و کار قابلیت مقیاس پذیری دارد.
در تعریفی دیگر اسکیل آپ شرکتی است که محصول و بازار مناسب محصولش را مشخص کرده و حوزه بازار ویژه محصول خود را تدقیق کرده است. در واقع چنین شرکتی دقیقا میداند که چه محصولات و خدماتی را به کدام بازارها و مشتریان ارائه دهد.
اسکیل آپ در واقع یکی از مراحل رشد کسب و کار میباشد که پس از استارت آپ قرار میگیرد. مرحلهی اسکیل آپ به زمانی اطلاق میگردد که کسب و کار کاملا پتانسیل رشد پیدا کرده، به سوددهی رسیده است و درآمدی به مراتب بالاتر از هزینههای جاری دارد.
به طور کلی تا زمانی که مدل تجاری خود را اثبات نکنید، هنوز هم یک استارتاپ هستید. شما زمانی تبدیل به یک اسکیل آپ (scaleup) میشوید که مدل اثبات شده ای داشته و در حال توسعۀ درآمد خود باشید.
در حالیکه استارتاپ هنوز در حال بررسی قابلیتهای بالقوه خود و راه هایی است که میتواند محصولات و خدمات خود را از طریق آنها به بهترین شکل ارائه دهد، اسکیل آپ به این نکات دسترسی پیدا کرده است.
به عبارت دیگر،اسکیل آپ ها متناسب سازی بازار و محصول را به بهترین شکل انجام میدهند و زمانی که نوبت به تامین مالی میرسد، اسکیل آپ ها میتوانند سرمایه گذاران احتمالی را با ارزشی بیش از یک محصول کوچک بادوام، یک تیم قابل اعتماد و یک فرصت بازاری فوق العاده فراهم کنند. در ساده ترین حالت ممکن میتوان گفت که اسکیل آپ ها شرکت هایی هستند که در یک بازه سه ساله با 20 درصد رشد سالانه رشد میکنند.
این بدان معناست که شما میتوانید یک استارتاپ با یک مدل تجاری به ظاهر قابل توسعه باشید و به دلیل فقدان رشد کافی (مشتری) هنوز نتوانسته باشید که تبدیل به یک اسکیل آپ (scaleup) شوید. به همین ترتیب، شما میتوانید یک استارتاپ با رشد درآمدی بیش از 20 درصد نسبت به سال قبل باشید اما هنوز هم نتوانسته باشید به زیرساختهای قابل توسعۀ، خدمات یا محصولات مورد نظر خود دست یابید.
زمانی که توسعه را به عنوان یک بعد و مرحله در نظر می گیرید، به این تصور نیز خواهید رسید که توسعه میتواند مرحله ای باشد که توسط کسب و کار یا شرکت میان بازاری دیگری ایجاد شده است.
فرق استارت آپ و اسکیل آپ (scaleup) چیست؟
استارت آپ به یک کسب و کار نوآور و مبتنی بر فناوریهای به روز گفته میشود. این شرکت ها معمولا از قابلیت رشد سریع برخوردارند. در استارتاپ ها معمولا ایده اولیه کسب و کار مورد آزمایش قرار میگیرد، منابع مالی مورد نیاز جمع آوری و مدل کسب و کار طراحی میشود.
در واقع استارتاپ را میتوان شرکتی کوچک با عمر حدود پنج سال دانست که در جستجوی یک مدل کسب و کار مقیاس پذیر یا ارائه محصول و خدماتی نوآورانه است.
اسکیل آپ به عنوان شرکتی تعریف میشود که از مرحله استارت آپ به موفقیت عبور کرده و مدل کسب و کار خود را به مدلی تکرارپذیر تبدیل کرده است. در اسکیل آپ محصول یا خدمات مورد نظر کسب و کار با نیازهای بازار مطابقت پیدا کرده است. در واقع کسب و کار به این اطمینان دست پیدا کرده که مدل کسب و کار در ابعاد کوچک پاسخگوی نیاز بازار هدف است و در صورت بزرگ شدن کسب و کار، باز هم پاسخگو خواهد بود.
استارتاپ را میتوان به عنوان یک شرکت جدید با برنامه های بزرگ برای رشد و بدون محدودیت جغرافیایی تعریف کرد. ماموریت اصلی استارتاَپها شناسایی مدل تجاری تکرارپذیر خود می باشد. آنها هنوز هم در حال آزمایش مواردی مانند بخش بندی، هزینه های جذب مشتری و ویژگیهای محصول هستند.
زمانی که افراد در این مرحله وارد تیم شما میشوند، تصمیم میگیرند که در راستای تحقق وعدۀ اصلی شما در رابطه با رشد و هیجان ناشی از ایجاد تاثیر فوری از مساله ثبات چشمپوشی کنند.
زمانیکه یک استارتاپ هنوز در مراحل اولیه جایگاه یابی مناسب برای محصول خود، تامین بودجه و منظم کردن توالی فعالیتهای خود است، یک اسکیل آپ جایگاه محصولات خود را در بازار تثبیت کرده است و در مسیر تلاش برای تسریع فعالیتهای مرتبط با رشد میباشد.
چالش های اصلی در مرحله استارتاپ
دغدغه های اصلی شرکتهایی که هنوز در مرحله استارتاپ قرار دارند اغلب مربوط به تامین مالی، استخدام افراد مناسب، مشارکت و جلب اعتماد در صنعت مربوطه است. آنها اغلب با یک رقابت شدید مقابله میکنند و به صورت مستمر نیز با چالشهای مرتبط با مدیریت مالی یا جریان وجوه نقد مواجه میشوند.
چالش اصلی برای هر استارتاپی خلق محصولات یا خدماتی است که مشتریان دوست داشته باشند. بنابراین ایجاد یک حلقه بازخورد بین مشتریان و توسعهدهندگان محصول یک عامل مهم برای آنها خواهد بود و میتواند منجر به اختلافات و حساسیتهایی شود. تمایز میان «خوب است داشته باشیم» با «باید داشته باشیم» و یادگیری نحوه اولویتبندی امری حیاتی است.
گاهی اوقات در استارتاپ ها سندروم «باید بینقص باشد» وجود دارد که باید به درستی مورد توجه قرار گیرد. برای پیشبرد سریع و کارآمد شرکت نیاز به محصولات بادوام و کوچک و پیاده سازی سریع است.
زمانی که شما شروع به کار میکنید، هیچ وقت زمان کافی وجود نخواهد داشت؛ بنابراین مدیریت میتواند کار دشواری باشد.
غفلت از بازاریابی و فروش به دلیل محدودیت در زمان، منابع و جریان نقدینگی امری غیرمعمول نیست. آنها ممکن است باور داشته باشند که تمام اتفاقات خوب و پیش بینی نشده باید از طریق رشد ارگانیک و بازاریابی دهان به دهان اتفاق بیفتد. اما متاسفانه، افزایش فروش و درآمد بدون فعالیت راهبردی و هماهنگ در جهت جلب توجه بعید به نظر میرسد.
و همانند هر نوع کسب وکار دیگری ممکن است به دلیل فقدان مشاوره های لازم یا ضعف در مدیریت، مشکلات و چالشهایی پیش بینی نشده رخ دهند.
چالش های اصلی در مرحله اسکیل آپ (scaleup)
به محض اینکه شما شروع به رشد می کنید، به صورت مستمر با دو شکل روبه رو میشوید:
1) اکثر کارها تاکنون به صورت دستی انجام میشدند
2) همه افراد همه کاری انجام میدادند.
در مرحله استارتاپ مسئولیتهای اعضای تیم به خوبی تعریف شده نیستند. زمانیکه کسب وکار شما توسعه مییابد، شما باید در زمینۀ ایجاد سیستمهای رهبری و فرایندهای خودکارسازی خوب عمل کنید.
در مرحله اسکیل آپ (scaleup) پیچیدگیهای مربوط به تصمیم گیری تغییر میکنند. میزان درگیری ذینفعان افزایش پیدا میکند و میزان ریسکی که شرکت میتواند تحمل کند کاهش می یابد. تصمیم گیری حساب شده در هر مرحله امری مهم محسوب میشود اما ممکن است در این مرحله امکان این کار وجود نداشته باشد.
شرکتها ناچار هستند برای مقابله با پیچیدگیهای روزافزون سیستمهای فناوری اطلاعات و ساختارهای فیزیکی و سازمانی خود را ارتقا دهند. بنابراین، با ادامه روند رشد شرکت چالش های بیشتری در زمینۀ رهبری، زیرساختها و بازاریابی شکل می گیرند.
یک اسکیل آپ (scaleup) باید در هر سه زمینه سیستمهای مناسبی داشته باشد. شرکتهای دارای رشد سریع ممکن است چالشهایی در زمینه جریان نقدینگی داشته باشند؛ زیرا رشد سریع با افزایش سریع هزینه ها نیز همراه است. آنها برای تامین هزینه های مربوط به استخدامهای جدید، فعالیتهای برونسپاری، سیستمهای فناوری اطلاعات و فضای فیزیکی اضافی به یک برنامه جامع نیاز دارند.
حفظ کنترل کیفیت و انجام به موقع پروژه ها بدون داشتن زیرساختهای مناسب و قابل توسعه میتواند دشوار باشد. شرکت بدون داشتن تمرکز کافی روی فرایندهای توسعه کارکنان و مشتریان خود را دچار مشکلات، سردرگمی و آسیب خواهند کرد زیرا فقدان زیرساختهای مناسب منجر به سردرگمی و آشفتگی میشود.
الزامات رهبری به سرعت تغییر خواهد کرد. اگر شما به دنبال این هستید که کسبو کار خود را تا 10 برابر بزرگتر کنید، باید قابلیتهای رهبری و مدیریت میانی خود را نیز 10 برابر کنید. افزودن لایه های مدیریتی بیشتر به سلسله مراتب بدون کاهش سرعت کار دشواری است. اکثر شرکتها این کار را به خوبی انجام نمیدهند.
یافتن و حفظ افراد مناسب در کنار حفظ سطح رقابت و سطوح محصول از مهمترین نگرانی های شرکت های اسکیل آپ (scaleup) محسوب میشود. دلیل این امر این است که هنگام صحبت از افراد منظور ما فقط استخدام چندین متخصص نیست و این افراد باید مناسبترین افراد برای مناسبترین حوزه ها باشند. پس از تمرکز ادر زمینه تولید محصول، رشد ارگانیک و شاید بازاریابی و فروش در مرحله استارتاپ اکنون به استعدادهای منابع انسانی، مدیریت، حقوق و دستمزد و پشتیبانی نیز نیاز خواهید دارید.
همانطور که جیم کالینز در کتاب پر فروش خود «خوب تا عالی» میگوید: «شما باید در هر یک از صندلیهای اتوبوس افراد مناسبی را قرار دهید.» کالینز با این استعاره به این مساله اشاره میکند که مدیران اجرایی چگونه متوجه این مساله نشده اند که اتوبوس را در چه مسیری پیش بگیرند و چگونه افراد را سوار اتوبوس کنند: «نه، آنها باید ابتدا افراد مناسبی را سوار اتوبوس کنند و افراد نامناسب را از اتوبوس پیاده کنند و سپس تعیین کنند که در چه مسیری حرکت کنند.» حتی اگر مسیر درست را نیز تعیین کنید، باز هم هرگز با افراد نامناسب تبدیل به یک شرکت عالی نخواهید شد.
و اکنون برای آن افرادی که به تازگی استخدام شده اند، نیاز به یک سیستم مناسب هدایتی دارید. کارکنان جدید در مرحله استارتاپ می توانند به آسانی سوار شده و حرکت کنند زیرا نقش و عملکردهای هر یک از اعضای تیم هنوز ساده هستند و با به سرعت و از طریق انجام قابل درک میباشند.
برای اینکه یک کارمند جدید در مرحله اسکیل آپ (scaleup) به سرعت رسالت، چشم انداز، ارزشهای فرهنگی و فرایندهای شرکت را درک کند، باید دوره های آموزشی فشرده را پشت سر بگذارد. و این دوره ها باید طراحی شوند.
در این مرحله همچنین مهم است که یک سرمایه گذاری کارکردهای بازاریابی موثری جدای از فروش داشته باشد. سازمان از این طریق میتواند تمرکز خود را برای پیگیری مشتریان مناسب (و سودآورترین) حفظ کند. همچنین برای جذب استعدادهای مناسب جهت همگام شدن با رشد کسبو کار نیاز به بازاریابی است.
برای اینکه شرکت های اسکیل آپ (scaleup) بتوانند در رقابت باقی بمانند، باید اطمینان حاصل کنند که محصولشان نه از نظر قیمت بلکه از نظر ارزش افزایش پیدا میکند. شما باید هوشمندی لازم را در رابطه با کسب و کار خود داشته باشید و فضایی را ایجاد کنید که کارکنان عاشق کار و اجرای آخرین فناوریها برای حفظ قدرت رقابتی شما باشند.
دیدگاه شما