اصول و چارچوب نگرش تحلیل تکنیکال نمودارها به بازار سرمایه
کلمه تحلیل در فضای احتمالات معنا پیدا میکند، شما چه یک پزشک یا چه یک مهندس و چه یک تحلیلگر در بازارهای رسمی سرمایه باشید، عملا زمانی که سیستمهای خودتان را آنالیز میکنید، در فضای آمار و احتمالات، با توجه به نشانههایی که میبینید، فراوانی آنها و قدرت آنها، در نهایت تخمینی میزنید برای آینده یا چرایی رفتار سیستم به این نحو. اگر شما یک تحلیلگر بازار سرمایه باشید، مجموعه نشانههایی که در چهار چوب تحلیلی شما وزن دارند و به آنها توجه میکنید تا این که به یک جمع بندی برسید و رفتار آینده سیستم را آنالیز بکنید، این مجموعه نشانهها در اغلبشان و در اجماعشان، اگر در نهایت بگویند که احتمال صعود به مراتب از نزول قیمت بیشتر است و دارایی در محدودههای قیمتی کنونی، ارزندهتر به نسبت محدودههای آتی است.
خب تمایل شما به سرمایه گذاری بیشتر خواهد شد و با توجه به چشم اندازی که از روند آینده قیمت متصور میشوید، علاقهمندتر خواهید بود که در آن دارایی ویژه که میتواند یک سهام یک شرکت باشد و میتواند یک ارز خاص باشد یا هر کالای مصرفی دیگری، دوست دارید که سرمایه گذاری بکنید چرا که مجموعه نشانهها به شما نمیگوید که حتما در آینده این اتفاق میافتد و به شما میگوید که سناریوی رشد ارزش دارایی در آینده محتملتر از سایر اتفاقات هست برای تغییرات قیمت دارایی در آینده حالا یا نزدیک یا میان مدت یا شاید آینده دور.
زمانی که یک پزشک با معاینه بدن بیمار خودش به جمع بندی میرسد که آن بیمار احتمالا فلان اختلال خاص را دارد، فرض بگیری یک بیماری مثل آنفولانزا که میدانید نشانههای یکسانی با خیلی از بیماریها میتواند داشته باشد حتی با بیماری کرونا و حتی شاید یک سرما خوردگی ساده وقتی که از طریق معاینات بالینی این پزشک به جمع بندی میرسد که احتمالا این یک آنفولانزا هست یعنی توانسته یک وجه تمایزی را بین نشانههای این بیماری با سایر بیماریهایی که میتوانند این نشانهها را هم داشته باشند در معاینات تشخیص بدهد اما این پزشک و مخاطب آن هر دو نیک میدانند که احتمال وجود همه این اختلالها وجود دارد اما مواقعی هست که وجه تمایز نشانههایی که موفق میشود تا در معاینه تشخیص دهد، آن قدر زیاد هست که این پزشک تقریبا میتوانیم بگیم که با قاطعیت میگوید که تو یا یک سرما خوردگی ساده دارید یا یک آنفولانزا دارید یا حتی نه شاید بیماری کرونا داشته باشید اما برای این مورد آخر یعنی بیماری COVID-19 یا همان کرونا ممکن است که نیاز به آزمایشهای بیشتری داشته باشد اما اگر نشانههای مشترکی بین این بیماریها وجود داشته باشد و در نهایت پزشک نتواند به جمع بندی برسد، قاعدتا چون میداند که احتمال وجود هر کدام از این اختلالات در بدن بیمار خودش هست شاید تجویز یک آزمایش بیشتر را بکند. کما این که ما میدانیم خیلی از مواقع زمانی که پزشکها تشخیص میدهند که شما دور از جونتان مثلا فلان اختلال را دارید شاید هر چه قدر، به ویژه اگر آن موضوع جدیتر باشد، شما بخواهید که نقطه نظرهای پزشکهای دیگر را هم بدانید و این به این دلیل است که در برآیند دانش پزشکی، دقت قابل قبول وجود دارد اما قطعیتی وجود ندارد و شما به کرات دیدید یا حتی شاید شنیدید که پزشکهای گوناگون تشخیصهای اشتباه هم میدهند.
اما چرا دانش پزشکی خوب میباشد؟ چون در برآیند خودش دقت قابل قبولی دارد، پس موضوع تحلیل در بازار سرمایه که بسیار نزدیک است با سایر فیلدها و زمینههای تحلیل محور مثل پزشکی، مثل مهندسی، مثل هواشناسی، عملا در همین فضا میآید و صحبت میکند و زمانی که تحلیلگر یک چهار چوب خاص، اعم از تحلیل تکنیکال نمودارها در بازارهای رسمی سرمایه یا حتی تحلیلهای دیگر مثل تحلیلهای بنیادین، تشخیص میدهد که فلان دارایی در این قیمتها ارزنده هست و احتمال این که آینده قیمتی خوبی داشته باشد، عملا یک عبارت طولانی را به شکل خلاصه به شما میگوید و آن عبارت این است که خواهش میکنم دقت نمایید:
دست کم با توجه به اشرافی که من بر دانش تحلیل تکنیکال یا فلان چهار چوب خاص دارم و دست کم با توجه به تمرکزی که در حال حاضر در تشخیص شرایط بازار دارم و حداقل با توجه به نشانههایی که من موفق شدم تا این لحظه و با این میزان زمانی که گذاشتم تشخیص بدهم، تخمین من این هست که شرد قیمت در آینده به نسبت هر اتفاق دیگری برای قیمت در آینده محتملتر میباشد و این نقطه نظر را تا زمانی برای خودش نگهداری میکند و بر مبنای آن تصمیمات سرمایه گذاری خودش را در بازار پیاده میکند که نشانهای مبنی بر نقض این داستان در نمودار و رفتار بازار نبیند و اگر ببنید خودش اولین فردی هست که حاضر میباشد قبول کند که آینده دیگر قرار نیست به آن مموال که آن پیش بینی کرده رفتار کند و فضای احتمالات، فضایی است که اصل عدم قطعیت را در دل خودش و در پاره پاره اجزای تشکیل دهنده خودش دارد و تحلیلگرهایی که این فضا را نسبت بهش اشراف دارند، میتوانند از خودشان در سرمایه گذاریهای خودشان در بازار کمال حفاظت و نگهداری را بکنند و بسیار موفقیت آمیزتر از افرادی که این باور و شناخت را ندارند در بازارها رفتار کنند.
از سال 1390 که مجموعه خانه سرمایه شروع به کار کرد با برگزاری ۳۱ دوره جامع آموزشی بلند مدت، بیش از ۶۰۰۰ تحلیلگر را وارد بازار سرمایه کردهایم. تمام تلاش من و همکارانم ایجاد مرجعی برای آموزش واقعی و صحیح موفقیت مالی و سرمایه گذاری بوده است مرجعی که کمک می کند زندگی بهتری برای خود و اطرافیانمان بسازیم.
چارچوب سرمایهگذاری در بازارهای مالی
مطمئنا برای همه این سوال به وجود آمده است که با درصدی از سرمایه چه کاری انجام بدهم؟ زمانی که با افراد مختلف مشورت کنید به شما میگویند که اقدام به سرمایهگذاری کنید. ولی آیا همه درباره سرمایهگذاری و ماهیت آن اطلاع دارند.
- نمونه سوالی که افراد مختلف با آن مواجه میشوند این است که سرمایهگذاری چیست؟
آشنایی با سرمایهگذاری صحیح در دوره سرمایهگذاری همگانی
در ابتدا به تعریفی از سرمایهگذاری خواهیم پرداخت؛ در ادامه به نکاتی که باید در سرمایهگذاری و انتخاب بازار مناسب دقت شود اشاره میکنیم.
واژه سرمایهگذاری میتواند تعاریف مختلفی داشته باشد و بسیاری از فعالیتها را پوشش دهد. تعریف عمومی و ساده سرمایهگذاری این است که استفاده فعلی از دارایی(فیزیکی یا مالی) را برای استفاده بیشتر در آینده به تعویق بیندازیم. مثلا 100 میلیون تومان پول داریم، درحال حاضر میتوانیم با این پول به سفر برویم و یا اینکه با آن خانهای تهیه کنیم؛ ولی این پول را سرمایهگذاری میکنیم. هدف از این کار این است که در آینده بتوانیم با پول بیشتری که داریم نیازهای بیشتری را برطرف کنیم.این سادهترین و درستترین تعریف از سرمایهگذاری است.
سرمایهگذاری را میتوان رکن اساسی اقتصاد کشور در نظر گرفت، که اگر به درستی صورت گیرد، باعث افزایش تولید ملی و رشد اقتصادی میشود. از آنجا که سرمایهگذاری به جهت رشد سرمایه یا کسب سود در آینده تمرکز دارد ،در نتیجه ریسکهایی وجود دارد که نمیتوان آن را حذف یا متوقف کرد. به عنوان مثال سرمایهگذاری در شرکتی که در آینده ورشکسته شود یا پروژهای که شکست بخورد ریسک بالایی دارد. اما تمام راههای سرمایهگذاری دارای ریسک نیستند. راههای مختلفی برای سرمایهگذاری وجود دارند که ریسکی ندارند؛ مانند: خرید اوراق قرضه دولتی (اخزا)
خیلی از افراد سرمایهگذاری را با پسانداز اشتباه میگیرند؛
- پس انداز: ذخیره پول برای استفاده در آینده است که در معرض ریسک نمیباشد.
- سرمایهگذاری: به جهت کسب سود در آینده پول را در جایی ذخیره و حبس میکنیم و در نتیجه دارای ریسک است.
پس انداز کردن سرمایه از زمان حال تا دوران بازنشستگی و راکد ماندن در آن دوران یکی از بحرانهای موجود در این دوره است. این بحران در افرادی وجود چارچوب سرمایهگذاری در بازارهای مالی دارد که پس از چند سال فعالیت و بهدست آوردن سرمایه، کاری جز پسانداز کردن آن نمیتوانند انجام دهند. با توجه به هرم جمعیتی ایران و جمعیت زیادی که تا چند دهه آینده به دوره بازنشستگی میرسند و با فرض آنکه بهواسطه بازنشسته شدن کسب نمایند، اهمیت سرمایهگذاری بالاتر میرود.
اما برای سرمایهگذاری باید به نکاتی توجه کنیم. نکاتی که بیشتر به شخصیت و شرایطی که در آن قرار داریم وابسته است؛ پس در ابتدا لازم است خواستهها و توانایی شخصی خود را مدنظر قرار دهید و شناخت درستی از آن پیدا کنیم. با شناخت درست قوانین و آموختن راههای کسب درآمد، اقدام به انتخاب بازار مناسب جهت سرمایهگذاری نمود.
نکاتی که باید در مورد شناخت شخصیت سرمایهگذاری خود به آنها توجه کرد شامل موارد زیر است:
- میزان سرمایه: برای انتخاب محل مناسب برای سرمایهگذاری بین کسی که سرمایه زیادی دارد با کسی که سرمایه کمی دارد تفاوت زیادی وجود دارد؛ در نتیجه پیشنهاد سرمایهگذاری برای این دو شخص نیز با یکدیگر متفاوت است.(اصل سرمایه مازاد) پس اولین قدم برای شناخت شخصیت خود، این است که به این نکته توجه کنیم که چقدر سرمایه برای سرمایهگذاری در اختیار داریم.
- درجه ریسک پذیری: یکی از مهمترین ملاکها برای شناخت خود در تمام مراحل زندگی و همچنین در فرایند سرمایهگذاری، پی بردن به درجه ریسک پذیری خود است. مطمئنا هر شخصی، با توجه به شرایطی که در آن قرار دارد، درجه ریسک پذیری مخصوص به خود را دارد؛ شخصی که با سرمایهای که کل دارایی و زندگیاش است و با آن مخارج روزمره را برطرف میکند، اقدام به سرمایهگذاری میکند، مسلما در جایی اقدام به این امر میکند که اطمینان کامل از حفظ سرمایه فعلی را داشته باشد. از طرفی شخصی که سرمایه مازاد دارد ریسک بیشتری را قبول میکند و در پروژههایی با ریسک بالا اقدام به سرمایهگذاری میکند. این نکته را در نظر داشته باشید که میزان سرمایهای که افراد دارند، با درجه ریسک گریزی رابطه معناداری ندارد؛ مثلا نمیتوان گفت کسی که سرمایه زیادی دارد در نتیجه ریسک پذیری بالایی دارد. افراد زیادی وجود دارند که سرمایه خیلی زیادی دارند ولی ریسک پذیر نیستند و همیشه حفظ سرمایه فعلی را در اولویت خود قرار میدهند. ریسک پذیری در شخصیت هر کسی نهفته است. آزمونهای مختلفی برای پی بردن به درجه ریسک پذیری در افراد انجام میگیرد که این دید را به آنها میدهد که حاضرند چقدر ریسک را تحمل کنند.
- بازدهی مورد انتظار: همیشه در کنار درجه ریسک پذیری، بازده مورد انتظار مطرح میشود. شخصیتهای مختلفی وجود دارند که بازدهی که از سرمایهگذاری انتظار دارند بین آنها متفاوت است؛ مثلا شخصی ممکن است که در سال 20 درصد بازدهی او را راضی نگه دارد در نتیجه بر اساس همان میزان اقدام به ریسک پذیری میکند. شاید این جمله را شنیده باشید که میگویند هرچه بیشتر ریسک کنید بیشتر بازدهی کسب میکنید و یا این عبارت که بین ریسک و بازده رابطه مستقیمی وجود دارد. سوالی که پیش میآید این است که آیا هرچه بیشتر ریسک کنیم بیشتر سود میکنیم؟ در جواب این سوال باید این موضوع را در نظر داشت که منظور از این جمله که ریسک و بازده رابطه مستقیمی باهم دارند این است که شما هر چه بیشتر ریسک کنید، بازده مورد انتظار شما بیشتر میشود. اما این دلیل بر سود بیشتر نیست. شما در نظر بگیرید که دو موقعیت سرمایهگذاری دارید: اولی خرید اوراق خزانه اسلامی و دومی خرید سهام شرکت x. در موقعیت سرمایهگذاری شماره 1 شما با حداقل ریسک ، به بازدهی 20 درصد در سال ا خواهید رسید دوم در موقعیت سرمایهگذاری شماره 2، با توجه به ریسکی که قبول میکنید، شما فرض بر این دارید که در آخر سال به بازدهی 30 درصدی خواهید رسید؛ یعنی بازده مورد انتظار شما 30 درصد است. اما بر اساس شرایط بازار، بازدهی که نصیبتان میشود 18 درصد خواهد بود. در این مثال شما در موقعیت شماره 2 بیش از موقعیت شماره 1 ریسک کردید ولی بازدهی که نصیبتان شده، کمتر بوده است. پس با توجه به این نکته پی ببرید که بازدهی مورد انتظار شما چقدر است و حاضرید چقدر ریسک را تحمل کنید،این مورد یکی از مهمترین فاکتورها برای شناخت شخصیت خود برای سرمایهگذاری است.
- افق سرمایهگذاری: این که برای چه مدتی میتوانیم اقدام به سرمایهگذاری کنیم هم آخرین مورد برای شناخت شخصیت سرمایهگذاری در افراد مختلف است. مشخص است که دید سرمایهگذاری در افراد مختلف متفاوت است؛ بر اساس یک تقسیم بندی کلی افقهای سرمایهگذاری به سه دسته کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت تقسیم میشود. این تقسیمبندی در افراد مختلف متفاوت است. مثلا شخصی ممکن است که افق میان مدت برای آن به معنای 1 سال باشد در صورتی که در شخصی دیگری این افق برابر 6 ماه باشد. در نتیجه با توجه به شرایطی که در آن قرار دارید میتوانید اقدام به انتخاب افق زمانی مناسب برای خود بکنید.
همانطور که در مطالب بالا اشاره کردیم، شخصیتهای مختلفی وجود دارند که دید و هدف سرمایهگذاری متفاوتی دارند. مشخص بودن هدف از سرمایهگذاری میتواند به ما کمک کند که در چه بازاری سرمایهگذاری کنیم.
دو نوع هدف وجود دارد که سرمایهگذاران برای خود در نظر میگیرند:
- پوشش ریسک: افرادی وجود دارند که با توجه به شرایطی که دارند به دنبال کاهش ریسک زندگی خود و همچنین داشتن زندگی آرام هستند، این افراد در مکانهایی سرمایهگذاری میکنند که کمترین ریسک را داشته باشد. مدلهای مختلفی برای اینگونه سرمایهگذاری وجود دارد. مثل انواع بیمهها از جمله بیمه عمر، صندوقهای بازنشستگی و.
- کسب بازدهی: اولین و مهمترین هدفی که افراد دست به سرمایهگذاری میزنند، کسب بازدهی است. شرایط اقتصادی کشور هرساله در حال تغییر است، به بیانی دیگر چون شاهد تورم با درجات مختلفی هستیم باید سرمایهگذاری کنیم و از نگهداری پول نقد خودداری کنیم. هرکدام از راههای سرمایهگذاری، بازدهی مخصوص به خود را داراست؛ برخی از این راهها با توجه به ریسک زیادی که دارند میتوانند بازدهی بالایی نیز نصیب سهامداران کنند. اما این که این نوع سرمایهگذاری برای شما مناسب است یا نه باید به نوع شخصیت خود و درجه ریسک پذیری خود توجه کنید. مثلا سرمایهگذاری در بازار سهام نمونهای است که با کسب بازدهی انجام میشود. اما این نکته را باید در نظر گرفت همانطور که گفته شد بر اساس ویژگیهای شخصیتی و همچنین آگاهی که افراد دارند میتوانند بازار مناسب را برای سرمایهگذاری انتخاب کنند. در مثال گفته شده خرید سهام شرکتها در بازار بورس ریسک بسیار بالایی دارد و کسانی که دانش سرمایهگذاری در این بازار را دارند میتوانند با مدیریت ریسک در این بازار فعالیت کنند و بازدهی بیشتری نسبت به سایر داراییها به دست آورند ولی سایر افراد از فعالیت در آن آسیبهای جبران ناپذیری میبینند. افراد فعال در بازارهای مالی برای کسب سود اقدام به خرید و فروش دارائیهای مالی میکنند. اکثر این سرمایهگذاران تمایل دارند برای کسب بازدهی بالاتر، ریسک بیشتری را تحمل کنند. به همین دلیل کسانی که در بورس به خرید و فروش سهام میکنند تمایلی به سرمایهگذاری در بانک و یا خرید اوراق با درآمد ثابت ندارند، درحالی که ریسک کمتری دارد.
- اکنون خود را بشناسید و پس از شناخت خود به این سوالات پاسخ دهید که آیا حاضر هستید چندین ساعت در روز بازار را رصد کنید و به تحلیل نمودارها بپردازید و خرید و فروش کنید؟
- یا اینکه میخواهید فقط پولی را سرمایهگذاری کنید و وقتی به سود رسید آن را برداشت نمایید؟
- آیا تحمل ضرر در بازار را دارید؟
- آیا از ارتباط با دیگران لذت میبرید و همیشه به دنبال ایجاد ارتباط هستید؟
در پایان اگر بتوانید به سوالات بالا پاسخ دهید میتوانید چارچوب مشخصی را برای خود در نظر بگیرید و به سرمایهگذاری معقولی بپردازید.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری
“بزرگترین دشمن شما در معامله گری همان کسی است که هر روز صبح در آینه او را میبینید.” (جسیکا شوارتزر)
احساسات و عواطفی که در زندگی عادی ما را ممتاز میکنند در بورس برای ما مشکلساز میشوند. معامله گران زیادی تنها به این دلیل که متوجه نشدند چه الگوی ذهنی اشتباهی دارند و عملاً چه چیزی باعث شده تا در بازار بورس موفق نشوند برای همیشه از بازار خداحافظی کردند. اگر ندانیم مشکل کارمان کجاست هرگز نمیتوانیم آن را حل کنیم.
تفاوت روانشناسی بازار و روانشناسی معامله گری
روانشناسی بازار بورس و روانشناسی معامله گر دو مطلب کاملاً مجزا از یکدیگر هستند. در روانشناسی بورس یا بهتر بگویم رفتار شناسی بازار شما به بررسی رفتار سهام میپردازید؛ اما در روانشناسی معامله گر شما به موضوع شناخت خود و تغییر الگوهای ذهنی اشتباهتان خواهید پرداخت.
داشتن چارچوب ذهنی اشتباه در هنگام ورود به بازار بورس چیزی کاملاً طبیعی است. چرا که ما سعی میکنیم بازار را همانگونه که دنیای اطرافمان را درک میکنیم، درک کنیم.
طرز تفکر و انتظارات ما از بازار در هنگام ورود به آن میتواند مانند یک مانع منجر به شکست ما در بازار شود. اولین مرحله در برطرف کردن این موانع شناخت خود است. اگر ما ندانیم که چه رفتارها و تفکرات اشتباهی داریم هرگز نمیتوانیم آنها را اصلاح کنیم چون حتی از وجودشان باخبر هم نیستیم.
ما در این مقاله ابتدا به شناخت چارچوبهای ذهنی اشتباه فعلی میپردازیم و بعد جایگزین آنکه چارچوب صحیح و حرفهای هست را معرفی میکنیم و درنهایت تکنیکی که منجر به جایگزین کردن آنان باهم میگردد را به شما آموزش خواهیم داد. امیدوارم که سرمایه گذاری در بازار بورس برای شما به کاری موفقیتآمیز تبدیل گردد.
ناسازگاری ادراکی در بازارهای مالی
ویژگیهای انسان اقتصادی که در تئوریهای کلاسیک اقتصاد در نظر گرفتهاند انسانی است که در معاملاتش منطقی، عقلانی، بیاحساس و کاملاً منفعتطلب است و هدفی جز استفاده مادی و منفعت جاری خود ندارد. میداند دقیقاً به دنبال چیست و با طمع، ترس، تردید یا وحشتزدگی کاملاً غریبه است؛ اما حیف که انسان واقعی حتی از دور شباهتی به این موجود تخیلی ندارد.
مثال فرض کنید شما و یک نفر غریبه درمجموع ۱۰۰ یورو هدیه بگیرید. به شرطی که غریبه تعیین کند که هرکدام از شما چه مقدار از این پول را بردارید و شما هم آن را قبول یا رد کنید و اگر شما نپذیرید به هیچکدام از شما چیزی نمیرسد.
خب احتمالاً با تقسیم ۵۰-۵۰ بین هر دو نفر کاملاً موافقید و منصفانه به نظرتان میآید اما اگر طرف مقابل بگوید ۷۰ درصد سهم خودش و ۳۰ درصد هم برای شما آن موقع چه؟
احتمالاً نمیپذیرید تا به قیمت از دست دادن سهم خودتان درس عبرتی به آن انسان حریص بدهید؛ اما انسان اقتصادی به هیچ عنوان چنین احساساتی ندارد و در تمام حالات حتی اگر فقط قرار باشد یک یورو هم به او برسد میپذیرد چون به هر حال از هیچی بهتر است.
برای همین ما نیاز به داشتن یک چارچوب سفت و سخت برای محافظت در مقابل احساسات، برای موفقیت در بازار بورس یا سرمایه گذاری در هر نوع بازار مالی داریم. دانشمندان فرآیندی که در آن شخص موفق نمیشود بین احساسات و عواطف خود با اهداف منطقی که دارد هماهنگی ایجاد کند را ناسازگاری ادراکی نامیدهاند؛ که در واقع با داشتن حس بد همراه است و معمولاً باعث میشود که اطلاعاتی را که با سیستم ارزش ما هماهنگ نیست بهطور خودکار حذف کنیم.
آندره کوستالونی میگوید: “ده درصد از عکسالعملها در بورس مبتنی بر واقعیتهای اقتصادی است و مابقی آن در حیطه روانشناسی است.”
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معاملهگری
گام اول: تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات
خب حال که میدانیم عواطف و احساسات ما منجر به خطاهای ما در معامله گری میگردند و هیچکدام از ما حتی شبیه به انسان اقتصادی گفتهشده در تئوریهای اقتصاد کلاسیک نیستیم بهتر است آنها را بشناسیم و کنترلشان کنیم.
اولین مرحله در هر تغییر خودشناسی است. وقتی میخواهیم تغییر کنیم باید بدانیم که قرار است چه چیزهایی را تغییر دهیم. افکار و عقایدی را که با اهداف ما هم سو نیستند بشناسیم. این کار خیلی هم راحت نیست بهترین روشی که میتوان برای این موضوع داشت تهیه یک ژورنال ثبت حالات روحی و روانی در هنگام معاملات است.
قوانینی برای خرید و فروش خودتان مشخص کنید و یا ممکن است استراتژی از قبل داشته باشید. بهتر است استراتژیتان ترکیبی از تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و رفتارشناسی سهام باشد. با پول کم این آزمایش را انجام دهید و سعی کنید تنها نکته مهم برایتان خرید و فروش صحیح بر اساس استراتژیتان باشد.
میتوانید یک برگه را بردارید و در آن جدولبندی کنید. در ستونی از جدول سهامی که خریدهاید بنویسید و در ستونی دیگر قیمتهای ورود و خروجتان را بنویسید. همچنین ستون سومی در نظر بگیرید تا بتوانید حالات روحی خود را در زمان انجام آن معامله بنویسید.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
آیا استرس داشتید؟ آیا ترسیده بودید؟ و یا اینکه طمع کارانه به دنبال سودی بیشتر از مقدار سودی که استراتژیتان برای شما به ارمغان آورده بودهاید.
سعی کنید ژورنالی که برای این کار میسازید ساده و قابل فهم باشد. اکثر مواقع به خاطر سختی پر کردن این ستونها افراد تمایل چندانی به انجام و ادامه بلندمدت آن ندارند. اگر چنین حالتی دارید مثل ترس، طمع، هیجان، استرس و … در همان لحظه آنها را ثبت کنید و ذهن فراموشکار انسانی نسپارید. برای تشخیص بهتر این خطاهای ذهنی و معامله گری پیشنهاد میکنم مقاله «روانشناسی معامله گری کلید رسیدن به سود مستمر» را مطالعه کنید.
بعد از اینکه توانستید الگوهای اشتباه خود را تشخیص دهید (همان چیزهایی که مانع از انجام درست استراتژیتان میشود)، حال زمان تغییر آنها میرسد است.
گام دوم: داشتن یک استراتژی مناسب در معامله گری
انسان هرگز نمیتواند بیاحساس باشد اما داشتن یک چارچوب ذهنی درست و سفت و سخت که قبلاً تستشده باشد و بازدهی خود را ثابت کرده باشد میتواند از دخیل شدن احساسات در تصمیماتمات معامله گری جلوگیری کند، که همین تفاوت معامله گران حرفهای و مبتدی است؛ چرا که آنها نیز همچون سایر انسانها دارای احساسات هستند اما با داشتن نظم و چارچوب درست مانع از تأثیر این احساسات بر معاملاتشان میشوند.
در بازار بورس و سایر بازارهای مالی اکثر مردم احساساتی عمل میکنند چون سرمایه آنها در معرض خطر است و سختی آن عاقل بودن شماست.
جان مینارد کینز میگوید: «چیزی سختتر از این نیست که در دنیایی دیوانه، بخواهی عاقلانه رفتار کنی»
چارچوب صحیح به معنای داشتن انتظارات درست و بهجا از بازار و همچنین تفکر درست راجع به نحوه موفقیت یک فرد است.
شما قرار نیست که بتوانید نتیجه هر معامله را درست پیشبینی کنید. شما نیاز ندارید که در همه معاملاتتان سود کنید. ضرر جزء جداییناپذیر معامله گریست و هرگز نمیتوانید آن را حذف کنید. به شخصه زمانی معامله گریم متحول شد که یک جمله را از کتاب معامله گر منضبط نوشته مارک داگلاس خواندم که میگفت: “زیانت را بپذیر در غیر این صورت باید تمام پارامترهای تأثیرگذار بر قیمت سهم را بشناسی مثل احساسات و عواطف سهامداران آن و دلایلی که میخواهند سهامشان را بفروشند و هزاران پارامتر دیگر که عملاً غیرممکن است.”
ما نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم. درواقع نتیجه یک معامله کاملاً تصادفی است. حال شاید با خود بگویید پس چه نیازی به تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال و یا مدیریت سرمایه داریم زمانی که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم.
درست است که نمیتوانیم نتیجه یک معامله را پیشبینی کنیم اما میتوانیم با رعایت یک استراتژی خاص و استفاده از تحلیلهای نامبرده شانس موفقیت خود را افزایش دهیم. حال میتوان گفت با داشتن شانس بیشتر در تعداد معاملات بالا این موضوع قابل پیشبینی هست که تعداد پیروزیهایمان بیشتر از شکستهایمان باشد.
پس دو اعتقاد را به یاد داشته باشیم اول اینکه نتیجهای هیچکدام از معاملات بهتنهایی قابل پیشبینی نیست؛ دوم اینکه نتیجه تعداد بالایی از معاملات در صورت داشتن یک استراتژی مناسب و رعایت آن به نفع ما خواهد بود.
تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معاملهگری بازار بورس
با شناسایی رفتارها و الگوهای اشتباه در معامله گری میتوانیم آنها را با تکنیکی که مارک داگلاس به آن خود انضباطی میگوید تغییر دهیم و الگوها و عقاید درست را جایگزین آنها کنیم.
خود انضباطی تکنیکی ساده اما کاربردی است. اگر شما از تاریکی ترس داشته باشید راهکار مقابله با آن چیست؟ درست است باید خود را در دل تاریکی شب قرار دهید تا کمکم متوجه شوید که چیزی برای ترسیدن وجود ندارد. به زبان عامیانه میگویند با ترس خود روبهرو شوید. اگر شما مدتی کاملاً برخلاف باورتان عمل کنید بهتدریج انرژی نهفته در باورتان تضعیف شده و جای خود را به باور جدید میدهد. حال زمانی که باورها و ترسهای اشتباه خود را شناسایی کردهاید زمان تغییر آن است.
راهکارهای تغییر چارچوب ها و عقاید اشتباه در معامله گری
بر خلافشان عمل کنید. البته این کار را با پول کم انجام دهید مثلاً جایی که وسوسه میشوید برخلاف استراتژیتان سهامتان را بفروشید دست نگهدارید به هر قیمتی که شده با آن مقابله کنید البته چون سرمایه شما در این مرحله کم است احتمالاً بهراحتی بتوانید کار درست را انجام دهید. پس از انجام کار درست برای دفعات متوالی خواهید دید که نتایج بهتری کسب میکنید و درنتیجه باور مربوط به ترستان برای انجام کار اشتباه از بین میرود و جای خود را به باور صحیح میدهد.
ساخت چارچوب ذهنی صحیح در معامله گری – پارسیان بورس
پیشنهاد من همواره به دانشآموختگانی که به آنان معامله گری در بازار بورس را آموزش میدهم این است که ۲۰ تا ۳۰ معامله اول خود را با مقدار کمی پول انجام دهند. مقداری که سود و زیانش به هیچ عنوان اهمیتی برایشان نداشته باشد. خب وقتی سود و زیان برایتان مهم نباشد راحتتر میتوانید به درست معامله کردن فکر کنید. زمانی که ۳۰ معامله درست انجام دهید عملاً برخلاف تمام باورهای اشتباهات گذشتهتان عمل کردهاید. این کار سه نتیجه فوق العاده دارد:
اول اینکه انرژی باورهای غلطتان تخلیهشده و چارچوب صحیح معاملهگری در شما شکل میگیرد.
دوم اینکه با دیدن نتایج شما به اعتمادبهنفس دست پیدا میکنید و میدانید تنها با انجام همین کار میتوانید همیشه سودآور باشید. زمانی که اعتمادبهنفس درون شما به وجود آید ترس از بین میرود و ترس سرمنشأ تمام خطاهای معامله گری است.
سومین اثر شگفتانگیز آن تبدیلشدن معامله گری صحیح برای شما به یک عادت است. زمانی که در تعداد بالا این کار را تکرار کردهاید معامله گری از سطح خودآگاه شما وارد ناخودآگاهتان میگردد و درنتیجه شما به یک معاملهگر منضبط و حرفهای تبدیل میشوید.
سخن پایانی
در پایان میخواهم بگویم که موفقیت در معامله گری نیازمند تلاش و پشتکار فراوان است. برای یادگیری و سرمایه گذاری حتماً از اساتیدی استفاده کنید تا به شما آموزش بورس و سرمایهگذاری در آن را ارائه دهند، چرا که گذراندن این مسیر به تنهایی کار سخت و دشواری چارچوب سرمایهگذاری در بازارهای مالی است.
هرگز ناامید نشوید به گفته وینستون چرچیل: “موفقیت به معنای افتادن در ورطه شکست بدون از دست دادن اشتیاق است.”
هیچ راهی برای یکشبه پولدار شدن نیست و تنها با تلاش و پشتکار و آموزش بورس به روش صحیح و حرفهای است که موفقیت حاصل میشود. برای خود هدفگذاری کنید اما واقعگرایانه و برای رسیدن به آن برنامهریزی کنید کتاب بخوانید و پیشرفت کنید. معامله گری چیزی بسیار فراتر از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی است. درواقع معامله گری یک سبک زندگی است.
چارچوب سه گانه جذب سرمایهگذاری
دنیایاقتصاد : بررسی گزارشهای رسمی نشان میدهد که شکلگیری محیط سرمایهگذاری مدیریتشده و بهبود عوامل مرتبط با آن در یک چارچوب سهگانه قابل وصول است. این چارچوب در سه بخش «رقابت و ایجاد بازار»، «سهولت کسبوکار» و «ریسک و مخاطرات» قابل تبیین است. سیاستهای بخش رقابت و ایجاد بازار شامل «توجه به ساماندهی مجوزها در فعالیتهای دارای مازاد ظرفیت»، «توجه به سرمایهگذاری کاربر، آباندوز و فناورانه در مناطق و استانها براساس ظرفیتهای بومی» و «تصویب لایحه مشارکت عمومی و خصوصی» است. سیاستهای مطرحشده در بخش «سهولت کسبوکار» شامل «تسریع در رفع نواقص»، «بهبود مولفههای دیگر کسبوکار بهویژه حوزه تامین مالی، مالیات و تامین اجتماعی»، «تسریع در ترخیص کالاها و نهادههای مورد نیاز در طرحهای سرمایهگذاری» و «رفع محدودیت در دسترسی به سامانههای جامع، برخط و یکپارچه در حوزه صدور مجوزها» است. در نهایت سیاستگذاری مربوط به بخش ریسک و مخاطرات شامل «حل و فصل عزتمندانه موضوع هستهای و تحریم»، «تقویت کارکردهای مرتبط با محیط سرمایهگذاری در ستاد تسهیل و رفع موانع تولید»، «گسترش شفافیتها در معاملات اداری با هدف کاهش نفوذ و تبانی»، «تسریع در تامین مالی پروژههای ملی و استانی و فراهم کردن زمینه برای مشارکت بخش خصوصی» و « نظارت دقیق در جهت تحقق وعدههای مسوولان به فعالان اقتصادی» است.
بررسیهای رسمی نشان میدهد وضعیت سرمایهگذاری در کشور ما از موقعیت مناسبی برخوردار نیست؛ بهنحویکه در مقایسه با سایر کشورها در رتبه نامناسبی قرار دارد. به عبارت دیگر روند کاهنده تشکیل سرمایه و کاهش سهم تشکیل سرمایه از تولید ناخالص داخلی کشور در دهه اخیر، جذب محدود سرمایهگذاری خارجی در کشور در مقایسه با سایر کشورهای منطقه، سهم کمتر انباشت سرمایه در بخشهای تولیدی در قیاس با سایر بخشها و در نهایت طولانی شدن انجام سرمایهگذاریهای دولتی در حوزه طرحهای تملک داراییهای سرمایهای بر نامناسب بودن این شرایط دلالت دارند.
مورد دیگر اینکه «بیثباتی و ناپایداری وضعیت اقتصاد کلان»، «بالا بودن دشواری محیط کسبوکار و موانع انجام فعالیتهای اقتصادی»، «بازدهی بالای بازارهای مالی و محدودیت بخشهای تولیدی در جذب منابع و سرمایههای خرد و کلان»، «وجود محدودیتهای قانونی و مقرراتی برای توسعه سرمایهگذاری داخلی و خارجی»، «وجود ظرفیتهای پایین جذب سرمایهگذاری در برخی از استانهای کشور»، «سهم بالای فعالیتهای سرمایهبر در کل سرمایهگذاریهای تولیدی»، «تداوم درخواست سرمایهگذاری برای فعالیتهایی است که با مازاد ظرفیت در کشور روبهرو هستند» و در نهایت «بحث بهرهبرداری محدود از ظرفیتهای بازار ملی و منطقهای برای تبدیل بخشی از تجارت کالاها به سرمایهگذاری» از مهمترین چالشهای مربوط به محیط سرمایهگذاری در ایران هستند.
دو عامل موثر بر وضعیت سرمایهگذاری
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در میزگردی تخصصی به موضوع چالشهای محیط سرمایهگذاری در ایران پرداخت. این نشست در تاریخ ۸ مهرماه سال جاری به همت گروه اقتصاد شورای بررسی متون و کتب علوم انسانی پژوهشگاه برگزار شد. در ابتدای این نشست علیرضا گرشاسبی، عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی به ارائه سخنرانی پرداخت. او در اینباره بیان کرد که در میان متفکران اقتصادی تردیدی در اهمیت سرمایهگذاری و انباشت سرمایه بر تقویت بنیانهای اقتصادی از هر دو سمت عرضه و تقاضا وجود ندارد. با این حال، در دهه اخیر، وضعیت تشکیل سرمایه ناخالص در وضعیت مطلوبی قرار ندارد؛ بهنحویکه میزان تشکیل سرمایه ناخالص به قیمت ثابت در سال ۱۳۹۹ پایینتر از سال ۱۳۹۰ بوده است. درحالیکه یکی دیگر از موضوعات کلیدی درباره سرمایهگذاری، کیفیت محیط سرمایهگذاری است. با این وجود بنا بر گزارشهای رسمی در بسیاری از موارد توجه سیاستگذاران عمدتا معطوف به بهبود محیط کسبوکار و هزینهها و زمان انجام فعالیتهای اقتصادی میشود. درواقع باید به این نکته توجه داشت که سرمایهگذاران در وهله نخست علاوه بر هزینههای انجام فعالیت، بر ریسک و بازده انجام آن فعالیت در فضای اقتصادی توجه خواهند داشت. بنابراین مساله اصلی آن است که محیط سرمایهگذاری تا چه میزان برای حضور فعالان اقتصادی در عرصههای تولیدی و تجاری مساعد است.
گرشاسبی در ادامه به تشریح چیستی محیط سرمایهگذاری و بررسی وضعیت ایران اقدام کرد. از نظر او «محیط سرمایهگذاری (Investment Climate)، مجموعهای از کالاها و سیاستهای عمومی است که فرصتها، انگیزهها و اعتماد لازم برای سرمایهگذاری بنگاهها را از طریق کاهش مخاطرات، کاهش موانع رقابت و کاهش هزینهها فراهم میکند. یک باور نادرست آن است که رتبههای بهتر یک کشور در سهولت رویههای انجام کسبوکار (Doing Business)، لزوما نشاندهنده پتانسیل بالاتر آن کشور در سرمایهگذاری است؛ درحالیکه کاهش هزینهها تنها بخشی از عوامل بهبوددهنده محیط سرمایهگذاری است. هرچند در بررسی محیط سرمایهگذاری بر عوامل غیراقتصادی نیز تاکید میشود، با اینحال، در ارتباط با عوامل اقتصادی سه مولفه وضعیت رقابت، سهولت انجام کار (هزینه و زمان انجام فعالیت) و ریسکها و مخاطرات را میتوان از جمله مهمترین عوامل اقتصادی موثر بر محیط سرمایهگذاری در نظر گرفت.»
از منظر مولفههای مورد اشاره، بررسیها حاکی از آن است که رتبه کشور در دریچه نگاه شاخصهای بینالمللی در قیاس با سایر کشورها در وضعیت مطلوب قرار ندارد. علاوه بر این، نهادهای داخلی در پایش محیط کسبوکار و امنیت سرمایهگذاری نیز بر موضوعاتی بهعنوان نامناسبترین متغیرهای پیشروی فعالان اقتصادی تاکید دارند که لزوما از جنس هزینههای کسبوکار نیستند. این امر بار دیگر بر ضرورت توجه به محیط سرمایهگذاری و تاکید مجدد بر برنامهریزی برای کلیه عوامل موثر بر سرمایهگذاری به جای توجه صرف بر هزینههای کسبوکار در سیاستگذاریها تاکید دارد.
۵ واقعیت از وضعیت سرمایهگذاری
گرشاسبی در ادامه به بیان یافتههای وضعیت سرمایهگذاری و انباشت سرمایه در ایران پرداخت. بررسی وضعیت متغیرهای اقتصادی مرتبط با سرمایهگذاری و انباشت سرمایه در کشور نشاندهنده ضرورت توجه ویژه سیاستگذاران و تصمیمسازان در بهبود مولفههای موثر در این حوزه است. این یافتهها شامل ۵ مورد اصلی است. مورد اول اینکه تشکیل سرمایه در کشور در دهه اخیر بهدلیل محدودیت در تحریک تقاضا و محدودیت در ظرفیتسازی، روندی کاهنده دارد. مورد دوم، کاهش سهم تشکیل سرمایه از تولید ناخالص داخلی کشور در دهه اخیر است. مورد سوم، جذب سرمایهگذاری خارجی در کشور در مقایسه با سایر کشورهای منطقه به میزان محدودی است. مورد دیگر سهم کمتر انباشت سرمایه در بخشهای تولیدی (صنعتی، معدنی و تجاری) در قیاس با سایر بخشها است و درنهایت مورد آخر به طولانی شدن انجام سرمایهگذاریهای دولتی در حوزه طرحهای تملک داراییهای سرمایهای مربوط است.
۸ چالش مرتبط با محیط سرمایهگذاری
عضو هیات علمی موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی در این بخش از صحبتهای خود به بیان مهمترین چالشهای محیط سرمایهگذاری در ایران پرداخت. مورد نخست در این رابطه به «بیثباتی و ناپایداری وضعیت اقتصاد کلان» که ناشی از تورم بالا و رشد اقتصادی پایین است، مرتبط است. مورد دوم، «بالا بودن دشواری محیط کسبوکار و موانع انجام فعالیتهای اقتصادی» است. مورد سوم، «بازدهی بالای بازارهای مالی و محدودیت بخشهای تولیدی در جذب منابع و سرمایههای خرد و کلان» است. مورد چهارم، «وجود محدودیتهای قانونی و مقرراتی برای توسعه سرمایهگذاری داخلی و خارجی» است. مورد پنجم، «وجود ظرفیتهای پایین جذب سرمایهگذاری در برخی از استانهای کشور» است. مورد ششم، «سهم بالای فعالیتهای سرمایهبر در کل سرمایهگذاریهای تولیدی» است. مورد هفتم، «تداوم درخواست سرمایهگذاری برای فعالیتهایی است که با مازاد ظرفیت در کشور روبهرو هستند» و در نهایت مورد آخر، «بحث بهرهبرداری محدود از ظرفیتهای بازار ملی و منطقهای برای تبدیل بخشی از تجارت کالاها به سرمایهگذاری» است.
چارچوب سیاستگذاری
گرشاسبی در پایان سخنانش توصیههای سیاستی پیشنهادی خود را در زمینه سرمایهگذاری مطرح کرد.
به اعتقاد او با توجه به بررسیهای بهعملآمده، شکلگیری محیط سرمایهگذاری مدیریتشده و بهبود عوامل مرتبط با آن در یک چارچوب سهگانه (مطابق با عوامل مورد بررسی در فوق) قابل توصیه است. این چارچوب در سه بخش «رقابت و ایجاد بازار»، «سهولت کسبوکار» و «ریسک و مخاطرات» قابل تبیین است. سیاستهای بخش رقابت و ایجاد بازار شامل «توجه به ساماندهی مجوزها در رشته فعالیتهای دارای مازاد ظرفیت»، «تسهیم بازار هدفمند درباره سرمایهگذاریهای جدید با هدف ایجاد تولیدات رقابتپذیر»، «توجه به سرمایهگذاری کاربر، آباندوز و فناورانه در مناطق و استانها براساس ظرفیتهای بومی»، «توجه به ادغامهای عمودی و افقی در برخی از حوزههای تولیدی برای توسعه مقیاس» و «تصویب لایحه مشارکت عمومی و خصوصی» است. سیاستهای بخش دوم مربوط به «سهولت کسبوکار» است.
سیاستهای مطرحشده در این بخش شامل «تسریع در رفع نواقص طرح اخیر مجلس شورای اسلامی برای مجوزها و تصویب آن»، « بهبود مولفههای دیگر کسبوکار بهویژه حوزه تامین مالی، مالیات و تامین اجتماعی؛ از بعد قوانین و مقررات»، «تسریع در ترخیص کالاها و نهادههای مورد نیاز در چارچوب سرمایهگذاری در بازارهای مالی طرحهای سرمایهگذاری» و «رفع محدودیت در دسترسی به سامانههای جامع، برخط و یکپارچه در حوزه صدور مجوزها» است. در نهایت قسمت دیگر این سیاستگذاری به ریسک و مخاطرات سیاستگذاری مربوط است. سیاستهای مطرح شده شامل «حل و فصل عزتمندانه موضوع هستهای و تحریم»، «تقویت کارکردهای مرتبط با محیط سرمایهگذاری در ستاد تسهیل و رفع موانع تولید؛ ملی و استانی»، «گسترش شفافیتها در معاملات اداری با هدف کاهش نفوذ و تبانی»، «تسریع در تامین مالی پروژههای ملی و استانی و فراهم کردن زمینه برای مشارکت بخش خصوصی» و «نظارت دقیق در جهت تحقق وعدههای مسوولان به فعالان اقتصادی» است.
مولفههای شاخص ملی امنیت سرمایهگذاری
در بخش دوم این نشست، سیدامیر سیاح، عضو مرکز پژوهشهای مجلس بهعنوان سخنران دوم نشست به ارائه سخنرانی خود با عنوان «معرفی شاخص امنیت سرمایهگذاری درایران به تفکیک استانها و حوزههای کاری» پرداخت. او هدف از این بررسی را تسهیل فضای سرمایهگذاری و رشد تولید و اشتغال، با شناخت وضعیت امنیت سرمایهگذاری در ایران به تفکیک استانها و حوزههای کاری و ارائه توصیههای لازم برای بهبود امنیت سرمایهگذاری دانست. این محقق در تعریف امنیت سرمایهگذاری بیان کرد که امنیت سرمایهگذاری به شرایطی اطلاق میشود که مجموعهای از شرایط در اقتصاد برقرار باشد. نخست اینکه، اقتصاد کلان با ثبات یا قابل پیشبینی باشد. دوم، حاکمیت قانون برقرار باشد و این موضوع اعمال شود. سوم، قوانین و مقررات، تصمیمهای مسوولان و رویههای اجرایی کشور، باثبات باشند و بهطور سهل و موثری اجرا شوند و در صورت ضرورت داشتن تغییر در هریک از آنها، تغییرات قبلا به اطلاع ذینفعان برسد. چهارم، اطلاعات موثر بر فعالیتهای اقتصادی بهطور شفاف و برابر در دسترس همه شهروندان باشد و نهادهای قضایی و انتظامی چنان مجهز و سالم و کارآمد باشند که هرگونه نقض حقوق مالکیت شهروندان، یا استفاده بدون اجازه از دارایی فیزیکی یا معنوی دیگران، برای هیچکس اعم شخص حقیقی و حقوقی از جمله مسوولان کشور، مقرون به صرفه نباشد و شهروندان مالباخته بتوانند با مراجعه به نهادهای ذیصلاح در کمترین زمان مال از دسترفته خود را به همراه خسارت مربوطه دریافت کنند. در نهایت اینکه فرهنگ وفای به عهد و صداقت هم برقرار و جان و مال شهروندان مصون از تعرض باشد. دکتر سیاح در ادامه به تشریح مولفههای شاخص ملی امنیت سرمایهگذاری در ایران اقدام کرد و بیان کرد که این شاخص شامل ۷ نماگر و ۳۸ مولفه است. نماگرها شامل «تعریف و تضمین حق مالکیت»، «ثبات اقتصاد کلان»، «ثبات و پیش بینیپذیری مقررات و رویههای اجرایی»، «شفافیت و سلامت اداری»، «فرهنگ وفای به عهد، صداقت و درستی»، «مصونیت جان و مال شهروندان از تعرض و عملکرد دولت» هستند که هر کدام تعدادی مولفه آماری و پیمایشی دارند. بررسی محاسبه شاخص امنیت سرمایهگذاری در سال ۱۳۹۹ نشان میدهد نماگر «مصونیت جان و مال شهروندان» بهترین نماگر و «عملکرد دولت» بدترین نماگر این شاخص بودهاند.
بررسی استانی شاخص امنیت سرمایهگذاری
در بخش پایانی این نشست، سیاح به بیان نتایج بررسی انجامگرفته درباره شاخص امنیت سرمایهگذاری درباره وضعیت تکتک استانهای کشور پرداخت. در این بررسی شاخص مذکور برای هر نماگر از ۱ تا ۱۰ (به ترتیب از بهترین تا بدترین) بیان شده است. نتیجه نخست اینکه مولفههای «عمل مسوولان استانی و محلی به وعدههای اقتصادی داده شده» و «عمل مسوولان ملی به وعدههای داده شده» بدترین ارزیابی را در میان همه مولفهها به خود اختصاص دادهاند که قابل توجه است و جا دارد مسوولان محلی در عمل به وعدهها و نیز مهار وعده دادن بیشتر توجه کنند. مورد دوم، استانهای خراسان جنوبی، یزد و همدان در نماگر «فرهنگ وفای به عهد و صداقت و درستی» بهترین استان و دو استان تهران و اصفهان بدترین استانها ارزیابی شدند. مورد سوم اینکه در میان نماگرهای هفتگانه شاخص امنیت اقتصادی در سال ۹۹ نماگرهای «چارچوب سرمایهگذاری در بازارهای مالی ثبات اقتصادکلان» و «تعریف و تضمین حقوق مالکیت» بدتر از بقیه و نماگرهای «مصونیت جان و مال شهروندان از تعرض» و «عملکرد دولت» بهتر از بقیه ارزیابی شدهاند. چهارم اینکه وجود برخی مولفههای آماری نظیر «اجرای کامل و به موقع احکام قضایی»، «ثبات مسوولان استانی»، «ضرب و جرح عمدی» که آمارهای استانها با هم تفاوت دارد، یک اتفاق استانی میتواند رتبه استان را در شاخص امنیت سرمایهگذاری تغییر دهد. بهعنوان مثال برای همه از جمله افکار عمومی روشن شود بیاحتیاطی در رانندگی و تصادف منجر به فوت یا جرح یا نزاع منجر به ضرب و جرح یا بدعهدی یا حتی تغییر مسوولان استانی باعث کاهش رتبه استان میشود. اعلام و جلبتوجه عمومی به این شاخص میتواند به رقابتهای مثبت میان استانها منجر شود و به همکاری مردم و فعالان اقتصادی و مسوولان استانی برای بهتر شدن رتبه و پیشی گرفتن از استانهای رقیب منجر شود. مورد دیگر اینکه اختلاف قابل توجه میان آمارهای رسمی و ارزیابی فعالان اقتصادی نشان میدهد اتکای صرف بر آمارهای رسمی ممکن است تحلیلها را دچار خطا کند. علاوه بر این، در شاخص پیمایشی، افراد تجربه، ادراک و احساسات خود را درباره مولفهها ارائه میدهند که میتواند با واقعیت، تفاوت فاحش داشته باشد؛ همانطور که دادههای آماری نیز بهدلیل تورشهای آماری میتوانند با واقعیت فاصله داشته باشند. برای نمونه شاخصهایی که بیانگر امنیت، تورم، رشد اقتصادی، اشتغال و کارآیی هستند، چارچوب سرمایهگذاری در بازارهای مالی میتوانند با شاخصهای احساس امنیت، احساس تورم، احساس رشد و اشتغال و احساس کارآیی متفاوت باشند. شاید بتوان گفت که این تفاوتها، گویای شکاف میان ادعاها و نتایج واقعی عملکرد دولت از یکسو و مطالبات و انتظارات مردم از سوی دیگر است. در نهایت اینکه در رتبهبندی استانها براساس دادههای آماری، نوعی پراکندگی استانهای برخوردار و نابرخوردار در پایین و بالای فهرست وجود دارد. توجه به این نکته نیز لازم است که هرچند یک بنگاه اقتصادی که در یک استان خاص فعالیت میکند، اما از مولفههای شکلدهنده امنیت سرمایهگذاری در دیگر استانها میتواند متاثر باشد. به عبارت دیگر نوعی درهم تنیدگی ملی وجود دارد که ایفای مسوولیت اجتماعی آحاد افراد در یک استان فقط شاخص آن استان را بهبود نمیبخشد، بلکه آثار جانبی مثبت برای سایرین بهطور مستقیم و غیرمستقیم دارد.
چارچوب سرمایهگذاری در بازارهای مالی
1401-08-20 مجتبی لطیفی
مقدمه
زمانی که رسانهها اقدام به تهیه گزارش در مورد شرایط بد اقتصادی و رکود میکنند و یا زمانی که عموم مردم در حال فروش هستند و در ناامیدی کامل به سر می برند و بازار یک سقوط ترسناک را تجربه کرده است، سرمایهگذاران و معامله گران حرفهای در حال آماده شدن برای سرمایه گذاری هستند.هنگامی که بازارها به اوج خود نزدیک میشوند و خریداران حریص و طمعکار شدهاند، همان معامله گران حرفهای و سرمایهگذاران از اولین کسانی هستند که شروع به فروش و خروج از بازار میکنند، درست زمانی که بازار یک قله جدید را تشکیل داده است.در واقع سرمایهگذاران از یک شاخص خاصی پیروی نمیکنند بلکه این قشر از معامله گران سازنده یک شاخص مهم به نام چرخههای پولی هستند، در این مقاله توضیح دقیقی از چرخههای پولی در بازار سهام ارائه میشود تا همزمان با شروع سرمایهگذاری معامله گران حرفهای اقدام به خرید کنید.
درک چرخه های بازار
چرخههای پولی یک مفهوم مهم برای همه معامله گران است، هم برای کسانی که بهصورت روزانه معامله میکنند و هم کسانی که سرمایهگذار بلندمدت هستند. تمام زندگی را چرخهها تشکیل میدهند، بازارها نیز چرخههای خود را دارند. چرخه بازار صعودی یا چرخه بازار نزولی. رکود و انبساط انواعی از چرخههای تجاری هستند. مراحل سرمایهگذاری و توزیع بخشی از چرخه بازار هستند و بازار ارز دارای چرخههای خاص خود است که میتواند بر اساس چرخههای انقباض پولی یا انبساط پولی باشد.
انواع چرخههای بازار
همانگونه که در بازار سهام چرخهها وجود دارند، در سایر بازارهای موازی نیز چرخههایی وجود دارد که معامله گران هر بازار باید از آن چرخه و موقعیتی که در آن قرار دارند باخبر باشند، چرخه بازار سهام، بازار فارکس، بازار مسکن و… .
نظریه چرخه وایکوف که توسط شخصی به نام ریچارد وایکوف یک سرمایهگذار آمریکایی در بازار سهام به وجود آمد اینگونه است که بازار یکروند صعودی بلندمدت 3 الی 4 سال را طی میکند و سپس در سقف قیمتی شروع به استراحت زمانی کرده و سپس افت قیمت را همراه خواهد داشت که این چرخه بیشتر در بازار والاستریت دیدهشده است. انباشت، فروش در سقف قیمتی و کاهش 3 عنصر اصلی سازنده این چرخه هستند.
چرخه سهام
یکی از چرخههای مقبول و محبوب بازار مربوط به “سهام” است که اکثر سرمایهگذاران حرفهای با آن آشنا هستند. این چرخه ارتباط نزدیکی با چرخه وایکوف دارد با این تفاوت که چرخه بازار سهام روند صعودی یا نزولی را به مراحلی تقسیم میکند که بیشتر با بازار سهام واقعی و نحوه رفتار سرمایهگذاران در فازهای صعودی و نزولی ارتباط دارد. میتوان گفت چرخه بازار سهام نسخهای پیشرفته از چرخه وایکوف است.
چرخه بازار سهام با پنهانکاری شروع میشود که همراه با رشد اولیه قیمت و سرمایهگذاری توسط افراد بزرگ است که شبیه مرحله انباشت در چرخه وایکوف است. چرخه پنهانکاری، مرحله ای خستهکننده و آهسته است. زیرا فروشندگان در ضرر همچنان به دنبال فروش و خارج شدن از بازار هستند و سرمایهگذاران حرفهای با صبوری در حال جمعآوری سهام ارزنده هستند.
زمانی که بازار شروع به استراحت و ریکاوری میکند افرادی که در سقف موج اول خریده بودند، با ضرر کمتری نسبت به کف، حاضر به فروش و خروج از بازار میشوند که در واقع، این یک اصلاح کوچک در یک روند صعودی است که معمولاً به آن تله خرسی میگویند که باعث میشود سرمایهگذار کمتجربه به دلیل ترس از دست دادن سرمایه، خیلی زود از بازار خارج شود.
پس از آن که قیمت استراحت مناسبی میکند، سرمایههای سازمانی وارد بازار شده و رسانهها شروع به تبلیغ سهام میکنند و معامله گران فعال بازار نیز با سرمایه بیشتری وارد معاملات می شوند و یک رالی صعودی شکل میگیرد که قیمت سقفهای جدید و بالاتری را به ثبت میرساند و شور و شوق همراه با طمع شروع میشود و جایگزین ترس چند ماه پیش میشود.
وقتیکه روند قیمتی صعودی است و سرمایهگذاران کمتجربه هر روز به دارایی خود اضافه میکنند دقیقاً زمانی است که سرمایهگذارانی که از کف شروع به خرید کرده بودند و روند را ایجاد کرده بودند شروع به خروج از بازار کرده و باعث شروع اصلاح بازار میشوند که این اصلاح اولیه توسط سرمایهگذاران خرد و کمتجربه یک فرصت سرمایهگذاری تلقی میشود و یک روند کوتاهمدت رو تجربه میکنند ولی این روند کوتاهمدت که توسط سرمایهگذاران خرد ایجادشده است باعث خروج کامل سرمایهگذاران اصلی میشود و سپس یکروند نزولی که معمولاً سریع نیز است شروع می شود.
نکته مهمی که باید به آن توجه داشته باشید برگشت چرخه است؛ یعنی تله خرسی میتواند درواقع همان شروع خالی کردن چرخه وایکوف باشد و چرخه پولی ما به عقب برگردد تا دوباره یک چرخه جدید را شروع کند یا میتواند تلههای خرسی بیشتری را ایجاد کند و میتواند زمان خروج سرمایهگذاران اصلی بیشتر از 2 مرحله طول بکشد، پس باید توجه داشته باشید که چرخه میتواند یک مرحله به عقب برگردد.
یکی از مهم ترین کاربردهای سایت livetse یافتن ایجاد کنندگان جریان ها و روند ها با استفاده از رصد تابلو است به طوری که با دنبال کردن خریداران درشت حقیقی و حقوقی می توان ایجاد کنندگان روند را شناسایی کرد و با شناخت چرخه های مالی، تا زمانی که پول از بازار خارج نشده، سرمایه گذاری کرد و به محض مشاهده خروج بزرگان، خروج زد.
دیدگاه شما