کسانی که استراتژیهای ساده دارند، سود بیشتری از بازار دریافت می کنند.
استراتژی معاملاتی به زبان ساده
در این سری آموزش ها میخواهیم بر خلاف کلیه مقالات و آموزشهایی که در این حوزه به زبان فارسی و انگلیسی نوشته شده نگاه تخصصی و ریشه ای به مبحث استراتژی داشته باشیم تا شما بر اساس یاد گیری مفاهیم تخصصی و به روز استراتژی توانایی طراحی بهترین استراتژی معاملاتی را داشته باشید.
معنی استراتژی چیست؟
وجه مشترک تمام تعاریف برای پاسخ به سوال استراتژی چیست این است که استراتژی بر دستیابی به اهداف خاص تمرکز داردکه شامل تخصیص منابع است؛ و اینکه چند تصمیم یا اقدام سازگار، درست یا منسجم را نشان می دهد.
تعریف استراتژی در دنیای سرمایه گذاری و معامله گری:
جک ولش مدیر افسانهای جنرال الکتریک درباره استراتژی چنین میگوید:
استراتژی یعنی من تصمیم های شفاف و دقیق در مورد رقابت با رقبا بگیرم!
حالا در دنیای سرمایه گذاری من ترجمش میکنم
استراتژی نحوه تفکر سیستماتیک درباره تصمیم گیری در معامله گری و زندگی!
(حرفه ای ها بخوانند! ) اگر تصمیم برای راه اندازی صندوق سرمایه گذاری یا جذب سرمایه هستید، استراتژی معاملاتی شما حرف اول را میزند نه سود شما! پیشنهاد میکنم کتاب trade the trader را مطالعه کنید.
استراتژی معاملاتی به زبان ساده
خوب بیاید فرض کنیم به عنوان یک غریبه وارد یک شهر شدیم که تصمیم داریم از بناهای تاریخی آن شهر دیدن کنیم. به احتمال خیلی زیاد به عنوان یک ایرانی همیشه در صحنه اول فیلتر شکن را روشن میکنیم و بعد میریم وارد Waze میشیم آدرس را وارد میکنیم تا بهترین راه را به ما نشان دهد. خوب حالا مسیر را میخوانیم و به سمتش حرکت میکنیم تا به مقصد برسیم حال اگر در این مسیر به دلایل ترافیک و… مسیر را تغییر داد ما هم مسیر را تغییر میدهیم.
اگر شما هر لحظه مسیرتان را عوض کنید و سر خود به این کوچه و آن کوچه بروید و 1000 بار مسیر عوض کنید یا مجبورید به مردم متوصل شید و از آنها بپرسید یا اینکه ممکنه مسیر یک ساعته را 3 ساعته برید. پس اعتماد به نرم افزار بر اساس صحیح بودن داده های گذشته بسیار ساده تر و راهگشا تر است. پس ما با اعتماد به Waze مسیر خود را دنبال میکنیم و با ایمن ترین راه به مقصد میرسیم. این معنی واقعی انتخاب یک استراتژی برای رسیدن به مقصد است.
به عنوان یک تریدر اگر هر روز در حال تغییر استایل ترید و تست کردن اندیکاتور ها و عضویت در کانالهای سیگنال دهی هستید! پس قطعا دچار ضررهای سنگین می شوید و از این بازار پر سود به طور کامل اوت میشوید (پول شما توسط تریدرهای موفق به تاراج میره و تو هاوایی خونه میخرن)
حال برای داشتن یک استراتژی معاملاتی درست در بازارهای مالی به خصوص ارزهای دیجیتال چه کار باید بکنم؟
اصول پایه طراحی یک استراتژی معاملاتی در بازارهای سرمایه گذاری
بر اساس اصول استراتژیک پورتر یک استراتژی مناسب برای تصمیم گیری را به 4 گام اصلی تقسیم بندی میکنیم و در مورد هر گام به صورت مجزا توضیحاتی را ارائه میکنیم:
گام اول :چه جایگاهی را برای خود تعریف کرده اید؟
در مکتب پورتر به این جایگاه POSITIONING میگویند و انتخاب درست و واقع گرایانهی این موضوع میتواند راه درست را به شما نشاند دهد.
بسته به حجم سرمایه و همچنین نوع معاملات و بازار سرمایه هر تریدر باید برای خود به طور واقع گرایانه جایگاهش را تعریف کند و انتظارات صحیحی داشته باشد. برای مثال یک تریدر تازه کار و کم تجربه به محض ورود به بازار با رویای میلیاردر شدن در یک شب، استراتژی هایی را پیاده سازی میکند که تعجب و خنده تریدرهای با تجربه را بر می انگیزد.(البته تریدرهای حرفه ای از همین میکرو تریدرها سود میکنند)
پس جایگاه خود را خوب بشناسید اگر تازه کارید خودتان را حرفه ای نبینید و اگر بیش از یک سال در بازار متمرکز هستید خودتان را تازه کار و کم تجربه نبینید.
(یک تریدر تازه وارد و یک تریدر کهنه کار در استراتژی معاملاتی بسیار متفاوت عمل میکنند )
سبک های ترید را خوب بشناسید و درست انتخاب کنید
برای مطالعه بیشتر مقاله انواع سبک های ترید یا انواع معامله گر بخوانید و سبک ترید خودتون رو بهتر بشناسید.
گام دوم جمعآوری اطلاعات جامع و کامل (تخصصی سازی)
برای اینکه در بازار مالی خاصی سرمایه گذاری کنیم اول از همه باید رفتار و جنس بازار را به خوبی بشناسیم. بهترین راه شناخت بازار جمع آوری اطلاعات از طریق مطالعه دقیق و تخصصی فلسفه آن بازار و تاثیرات آن بر اقتصاد کلان می باشد.
روشهای شناخت تخصصی بازار کریپتوکارنسی (ارزدیجیتال)
درک جامع بلاکچین از لحاظ فنی
مفاهیم اقتصاد کریپتو
قوانین بین الملل و..
در پایان مرحله اول (در بازارمالی کریپتوکارنسی) باید به این سوالات پاسخ روشنی داشته باشیم که کدام پلتفرم و یا کدام پروژه بلاکچینی ارزش سرمایه گذاری دارد؟
گام سوم: تحلیل و پردازش اطلاعات
در بازارهای مالی هر شخصی بر اساس اطلاعات و نوع تحقیق و درک درست از اطلاعات به دست آمده از گام دوم سرمایه گذاری میکند. بر اساس روش خود و با در نظر گرفتن اصول سرمایه گذاری اقدام به تحلیل کنید و به سوالات زیر پاسخ دهید؟
کدام نوع تحلیل مناسب این سبک سرمایه گذاری است؟(تحلیل تکنیکال، تحلیل فاندامنتال، ….)
چه ابزارهایی در این تحلیل ها به من کمک میکنند؟
گام چهارم: جمع بندی اطلاعات و تصمیم گیری
- در این مرحله باید به یک جمع بندی رسیده باشید و تصمیماتی اتخاذ کنید:
- چه بخشی از سرمایه ام را وارد این بازار یا معامله کنم؟
- چند درصد از پورتفولیو(در ایران به سبد معروفه!) را از این ارز برای مثال اتریوم خرید کنم؟
- حد ضرر را به چه شیوه ای و کجا قرار دهم؟
- حد سود را بر اساس چه روشی و کجا در نظر بگیرم؟
- انتظار زمانی سرمایه گذاری من چقدر است؟
خوب! 4 گام استراتژی را در این مقاله یاد گرفتیم!
برای یافتن بهترین استراتژی معاملاتی چه کارهای لازم است بکنیم؟
حال برای یافتن بهترین استراتژی چه کارهای لازم است بکنیم
اگه صرفا دنبال داشتن استراتژی معاملاتی هستید، میتوانید ساعت ها در صفحه idea تریدینگ ویو دنبال ایده های جدید باشید و از استراتژیهای به اشتراک گذاشته شده لذت ببرید، یا سایت babypips که (مرجع بزرگی از استراتژیهای بازارهای مالی هست) استفاده کنید
اینها هیچ کدام شما را به مقصد و سود دهی نمیرسانند
اما اگر خودتان را یک پله بالاتر از تریدرها (معامله گران) عادی میدانید که از برنامه شخص دیگری کپی کنه، پس باید آستین ذهنتان را بالا بزنید و استراتژی معاملاتی شخصی خودتان را پیاده سازی کنید.
هشدار! این بخش نیازمند تمرکز است. اگر تمرکز لازم را ندارید پیشنهاد میکنم(چون میدونم تریدر هستید) چارت را ببندید و نفس عمیق بکشید زیرا قراره آینده معاملاتتان تغییر کند.
ابتدا باید به یک سری سوال جواب بدید و با خودتان صادق باشید!
با خودتان صادق باشید
اول باید با خودتان رو راست باشید و بدانید دقیقا دنبال چه هستید؟
آیا میخواهید یک معامله گر موفق باشید یا یک تحلیل گر تکنیکال(ترسو) باشید؟ این دو خیلی با هم فرق دارند
شما به کدام دسته از تریدرها ( معامله گران تعلق دارید( برای مطالعه روی این لینک کلیک کنید)
باید با خودتون به این نتیجه برسید که دنبال چه چیزی هستید؟ (شمال حقیقی تان را بیابید پیشنهاد میکنم حتما این کتاب را مطالعه کنید )
آدمی هستید که پوزیشنهای کوتاهمدت باز میکنه یا بلندمدت؟
دوست دارید پوزیشنهاتون در جهت روند باشد؟ یا همیشه خلاف جهت روند، وارد پوزیشن میشوید؟ (این بخش را به زودی در یک مقاله کامل بهتون توضیح میدیم )
انتظارتان از سود چقدر است و اساسا آدم صبوری هستید یا لحظه ای که خرید میکنید منتظر سود هستید؟
در زمانی که پوزیشن بباز دارید، تبدیل به فردی پرخاشگر وبیحوصله میشوید یا نه، ریلکس به انجام کارهاتون مشغولید. (من خودم در اوایل اگر حجم سنگین داشتم به یه غول بی شاخ و دم تبدیل میشدم)
برای اینکه به پوزیشنی ورود کنید، حتما نیاز به تایید چند اندیکاتور دارید یا خیر؟
بعد از چندتا سوال بالا از خودتون بهتره به سوال کلیدیتری جواب بدید
کدوم تایمفریم باید ترید کنم؟ _مقاله انواع تریدر را مطالعه کنید.
آیا به غیر از ترید کردن، مشغول کار دیگهای هم هستید؟ ( تکلیف خود را روشن کنید چرا که اگر مشغول کارهای دیگر هستید نباید به عنوان scalper عمل کنید که جز ضرر چیزی براتون نداره بلکه باید پوزیشن تریدینگ انجام بدید)
“به نظر من هیچ کاری به غیر از ترید کردن نباید داشته باشید. آخه چه کاری از این کار پر درآمدتره؟!
پول در اوردن در بازارهای مالی نمیتونه به عنوان شغل دوم شما باشه، شاید در درازمدت دچار ضرر بشوید”
اگه قرار به این باشه که با اندیکاتورها استراتژیتون رو طراحی کنید، آیا به اونها مسلط هستید؟ نحوه محاسبه هر اندیکاتور را دقیقا میدانید؟ فلسفه استفاده از هر اندیکاتور را باید دقیقا بدانید چرا که عدم تسلط شما به جای سود به شما ضرر سنگین میزند. پس این مرحله را جدی بگیرید.
شما فعلا به این سوالات پاسخ دهید چرا که در مقاله بعدی منتظرتون هستیم تا پاسخ شما را بررسی کنیم و پوزیشن گیری صحیح را با ساخت بهترین استراتژی مخصوص شما به شما آموزش بدیم.
اگر ایده ها و همچنین نظری درباره این مقاله دارید خوشجال میشیم دیدگاهتان را همینجا بیان کنید.
داشتن استراتژی در دنیای معامله گری
حتی پیش از اینکه به دنیای معاملهگری وارد شوید، باید یک استراتژی معاملاتی داشته باشید تا بتوانید برای مدت زمانی طولانی در این فضا دوام بیاورید.
در آموزش فارکس حرفه ای،یک استراتژی معاملاتی خوب میتواند از قسمتهای مختلفی تشکیل شده باشد، اما بطور کلی هر برنامه معاملاتی موفق بایستی دو ویژگی اصلی و کلیدی را داشته باشد. این دو ویژگی ضروری و حیاتی هر استراتژی معاملاتی موفق عبارتند از اینکه اولاً سودها بزرگتر از ضررها باشند و ثانیاً مدیریت ریسک مطمئنی در آن لحاظ شده باشد.
در ادامه گام به گام به شما توضیح میدهیم که در طراحی استراتژی معاملاتی خود به چه نکاتی باید توجه کنید.
اما اساساً چرا باید یک استراتژی معاملاتی داشته باشیم؟
اولین و مهمترین دلیل لزوم داشتن یک استراتژی معاملاتی این است که به شما کمک میکند معاملات خود را زیر نظر بگیرید. اگر برای انجام معاملات خود یک سیستم نداشته باشید، در این صورت پیدا کردن فرصتهای معاملاتی و کار کردن در شرایط متغیر و جدید بازار بسیار دشوار خواهد شد.
بعلاوه، داشتن یک استراتژی معاملاتی موفق سبب میشود در طول مسیر حرفهای خود ثبات قدم داشته باشید. چرا که اگر بطور سیستماتیک بدانید به دنبال چه موقعیتهایی هستید، در این صورت توانایی شما در تشخیص فرصتهای معاملاتی به مرور بهبود مییابد.
ملزومات یک استراتژی معاملاتی
یک استراتژی معاملاتی خوب از ۴ بخش اصلی تشکیل میشود که عبارتند از:
- تشخیص جهت کلی حرکت بازار
- تعیین حدود سود و ضرر
- تعیین تایمفریم کاری
- داشتن یک برنامه مدیریت ریسک
منظور از تشخیص جهت کلی حرکت بازار این است که برای مثال فکر میکنید بازار سهام صعودی است یا نزولی.
اساساً تشخیص تمایل حرکتی بازار به شناسایی جهت روند و همچنین تصمیم نهایی شما مبنی بر اینکه بالاخره جزو دسته خریداران باشید یا فروشندگان، کمک میکند.
خود فرایند تشخیص تمایل حرکتی بازار را میتوان به دو قسمت تقسیم نمود:
- پیشبینی اینکه قیمت به احتمال قوی به سمت بالا یا پایین حرکت خواهد کرد
- قوانین معاملاتی که تشخیص شما در مورد جهت حرکت بازار داشتن استراتژی در دنیای معامله گری را تائید کنند
به منظور تعیین نقاط ورود معاملات خود میتوانید به دو طریق عمل کنید:
به ویژه وقتی در بازار سهام معامله میکنید، توصیه میشود حتی اگر فقط بر مبنای تحلیل تکنیکال کار میکنید، در خصوص فاندامنتال و مباحث بنیادی معامله خود نیز اطلاعاتی داشته باشید. برای این منظور صرفا کافی است بدانید چه مسائل و عوامل فاندامنتالی (بنیادینی) در حال حاضر روی سهام مورد معامله شما تأثیرگذار هستند.
برای مثال باید از تاریخ سود سهام مورد نظر خود مطلع باشید، چرا که این مورد روی ارزش سهام شما خیلی موثر است و میتوانید با مهارتهای تکنیکال خود از آن به نفع خود استفاده کنید.
تا جایی که به تحلیل تکنیکال مربوط میشود، باید سطوح مهم حمایتی و مقاومتی بازار را تعیین کنید و ببینید که آیا قیمت موفق به شکست آنها میشود یا خیر. الگوهای نموداری و ابزارهای بسیاری برای تحلیل تکنیکال وجود دارند مانند مَکدی (MACD)، RSI، باندهای بولینجر، سطوح فیبوناچی، میانگینهای متحرک (مووینگ اورجها) و … که همگی به هم مرتبط هستند و میتوانید از آنها برای اینکه بالاخره بخرید یا بفروشید کمک بگیرید.
۱- تعیین حدود سود و ضرر معاملات
تعیین حدود سود و ضرر از آن دست اقداماتی است که دقیقا پیش از ورود به هر معامله باید انجام دهید. البته این کار در صورتی تاثیرگذار است و ضرورت دارد که پیش از آن مطمئن باشید اساساً معامله مورد نظر شما به لحاظ نسبت سود به ضرر عقلانی و به صرفه است.
با تعیین یک حد ضرر برای معامله که از موجودی حساب شما محافظت کند، در واقع ضررهای معاملات خود را به حداقل میرسانید.
بعلاوه باید در تعیین حد سود معاملات خود نیز واقعبینانه عمل کنید. برای این منظور مهارت شما در خوانش و درک پرایس اکشن میتواند در تعیین سطوح مناسب برای حد سود معاملات بسیار کمککننده باشد.
۲- تایمفریم دلخواه خود را مشخص کنید
هیچ تایمفریم مناسب یا غیرمناسبی برای معامله کردن وجود ندارد، بلکه انتخاب تایمفریم صرفاً به شخصیت و روحیات شما بستگی دارد. برای مثال اگر میخواهید معاملات خود را زیر نظر داشته باشید و نمیتوانید کاهش موجودی حساب (Drawdown) خود را در زمان باز بودن معامله تحمل کنید، یا اینکه میخواهید خیلی سریع از بازار سود بگیرید و خارج شوید، در این صورت تایمفریمهای پایین و میانروزی انتخاب مناسبی برای شما خواهند بود.
اما اگر شغل دیگری هم داشته باشید، در طول روز نمیتوانید تایمفریمهای پایینی مانند ۵ دقیقه، ۱۵ دقیقه یا یک ساعته را به دقت دنبال کنید. اما خبر خوب برای این افراد این است که معاملهگری در بازار سهام بیشتر برای سرمایهگذاریهای بلندمدتی در حدود ۱ تا ۳ سال مناسب است.
به هر حال هیچ راز و رمز و تکنیک و روش خاصی برای انتخاب یک تایمفریم مناسب وجود ندارد. در این مورد باید با توجه به شرایط خود، به تنهایی تصمیم بگیرید.
۳- استراتژی مدیریت ریسک
مدیریت ریسک با اختلاف مهمترین بخش استراتژی معاملاتی شما محسوب میشود. اگر قصد دارید در زمینه معاملهگری به موفقیت برسید و یک استراتژی معاملاتی سودآور برای خود طراحی کنید، باید به شدت به قوانین مدیریت سرمایه خود پایبند باشید.
دقت کنید که ریسک هر معامله حداقل به اندازه نصف سود آن باشد، یا به عبارتی دیگر سود احتمالی معامله به اندازه دو برابر ضرر احتمالی آن باشد. در هر صورت هرچه نسبت سود به ضرر معاملات بیشتر باشد، بهتر است. در این صورت حتی اگر درصد موفقیت معاملات شما کمتر از ۵۰ درصد باشد، باز هم میتوانید سودآور باشید.
قانون ۲ درصد یک استراتژی مدیریت سرمایه شناخته شده است. این قانون بیان میکند که شما هرگز نباید برای هر معامله روی بیشتر از ۲ درصد موجودی حساب خود ریسک کنید. قانون ۲ درصد نه تنها باعث میشود بتوانید ضررهای خود را مدیریت کنید، بلکه سبب میشود عملاً احتمال اینکه حساب خود را کلاً از دست بدهید، به صفر برسد.
برای مثال:
فرض کنید ۲۵٫۰۰۰ دلار در حساب معاملاتی خود دارید. اگر فقط به اندازه ۲ درصد این مبلغ در یک معامله با نسبت سود به ضرر ۳:۱ ریسک کنید، در این صورت ضرر احتمالی شما در این معامله برابر ۵۰۰ دلار خواهد بود، در حالیکه سود احتمالی آن معادل ۱۵۰۰ خواهد بود.
هدف از معاملهگری این است که سود کنید و به درآمد برسید و یک استراتژی مدیریت ریسک مناسب میتواند به شما در دستیابی به این هدف بسیار کمک کند.
نتیجهگیری
به هنگام طراحی و تعیین قوانین استراتژی معاملاتی، بسیار لازم و ضروری است که فرد آگاهی کاملی از شخصیت و روحیات خود داشته باشد. به این دلیل که شخصیت شما خواه ناخواه به استراتژی شما گره خورده است. هیچ دو معاملهگری یکسان نیستند. یک معاملهگر ممکن است در تایمفریمهای میانروزی به موفقیت برسد و دیگری شاید بلندمدت کار کند و خیلی بیشتر هم سودآور باشد.
اگر می خواهید بصورت حرفه ای در زمینه طراحی استراتژی های موفق در فارکس اطلاعات کسب کنید،مقاله زیر را مطالعه کنید
استراتژی های معاملاتی خرید و فروش سهام
بسیاری افراد معتقد هستند که به هیچ وجه نباید خلاف جهت جریان آب شنا کرد. این افراد اگر به دنیای معامله گری وارد شوند به طور قطع جزء آن دسته از معامله گرانی می شوند که به فلسفه “روند دوست ما است و هرگز نباید در خلاف جهت روند معامله گرفت” ایمان دارند. اما عده ای دیگر به این موضوع معتقد نیستند. از این رو، براساس این دو شخصیت متفاوت، می توان دو نوع از استراتژی های معاملاتی در نظر گرفت؛ یعنی استراتژی معامله گری در جهت روند (Trend Trading) و استراتژی معامله گری در خلاف جهت روند (Countertrend Trading).
★ انجام معامله در جهت روند
معامله گری در جهت روند که آن را پیروی از روند نیز می نامند، یک نوع استراتژی معاملاتی در تحلیل تکنیکال است که قصد دارد با استفاده از تحلیل حرکت قیمت در یک جهت خاص سود به دست آورد. ریچارد دانکیان را پدر استراتژی پیروی از روند می نامند اما این استراتژی زمانی محبوبیت یافت که ریچارد دنیس و ویلیام اکهارت، آن را به گروهی معامله گر تازه کار آموختند و نام آن گروه را لاکپشت ها نهادند. معامله گران پیرو روند زمانی به پوزیشن های خرید وارد می شوند که روند صعودی بوده و بازار دائماً در حال ایجاد سقف های جدید باشد و هنگامی وارد پوزیشن های فروش می شوند که روند نزولی بوده و بازار به طور پیوسته در حال ایجاد کف های جدید باشد.
✔ مفهوم بازگشت قیمت در معامله گری در جهت روند
در استراتژی های معاملاتی پیروی از روند فرض بر این است که قیمت همچنان به روند کنونی خود ادامه می دهد و هر گونه نشانه ای از سیگنال بازگشت، معامله گر را مجبور می کند تا پوزیشن خود را ببندد. همه معامله گران از جمله معامله گران کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت می توانند از این استراتژی بهره ببرند. صرف نظر از تایم فریم انتخابی، معامله گر تا زمانی در معامله می ماند که متوجه علائم بازگشت روند شود. هر چند، بازگشت قیمت برای تایم فریم های مختلف در زمان های متفاوت رخ می دهد. بنابراین نقطه خروج از معامله برای یک معامله گر پیرو روند، نقطه بازگشت روند است.
✔ استراتژی های معاملاتی انجام معامله در جهت روند
برای معامله در جهت روند، استراتژی های معاملاتی مختلفی وجود دارد:
✰ میانگین های متحرک: در این استراتژی از دو میانگین متحرک با دوره های زمانی مختلف کمک می گیریم. زمانی وارد معامله خرید می شویم که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت بالا قطع کند و زمانی وارد معامله فروش می شویم که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع کند.
✰ اندیکاتورهای نشان دهنده مومنتوم: در این استراتژی زمانی که قیمت سهام دارای حرکت قوی است وارد معامله خرید و زمانی که حرکت ضعیفی دارد، وارد معامله فروش می شویم. اغلب می توانیم از اندیکاتور MACD کمک بگیریم.
✰ الگوهای نموداری و خطوط روند: با کمک این استراتژی زمانی که روند در حال افزایش است وارد معامله خرید می شویم و حد ضرر را زیر خط حمایت کلیدی قرار می دهیم. بدین ترتیب زمانی که روند قیمت معکوس می شود می توانیم با سود از معامله خارج شویم. در مورد الگوهای نموداری نیز باید گفت که در این استراتژی معامله گران از الگوهای ادامه دهنده روند استفاده می کنند.
بسیاری از اوقات معامله گران پیرو روند از ترکیبی از استراتژی های معاملاتی فوق استفاده می کنند. یک معامله گر ممکن است برای تأیید شروع یک روند جدید به دنبال شکست کانال باشد، اما زمانی وارد معامله شود که میانگین متحرک کوتاه مدت میانگین متحرک بلندمدت را به سمت پایین قطع کند و حرکت نزولی قوی ایجاد شود. البته برای کسب حداکثر بازده، بهتر است که استراتژی های معامله در جهت روند را با تکنیک های مدیریت ریسک همراه کرد.
ذکر این نکته ضروری است که درست است ترکیب روش های فوق اطمینان بیشتری در معامله گر ایجاد می کند، اما تحلیل براساس خطوط روند نوعی تحلیل قدرتمند است که معامله گران می توانند تنها با استفاده از آن سودهای خوبی از بازار کسب نمایند. از این رو، در ادامه کمی راجع به خطوط روند صحبت می کنیم.
✔ تحلیل تکنیکال براساس خطوط روند
جریان قیمتی رو به بالا یا رو به پایین را روند گویند و در تعریفی کلی برآیند حرکات قیمت در بازار را روند می نامند. تحلیل روند بر این اصل استوار است که آنچه در گذشته اتفاق افتاده در آینده نیز رخ خواهد داد. در واقع روشی است که سعی دارد با داده های کنونی قیمت و روند، حرکت آینده قیمت را پیش بینی کند. سه نوع روند در بازار قابل مشاهده است؛ روند صعودی، نزولی و خنثی.
✔ روند صعودی و روند نزولی چیست ؟
هنگامی که قیمت ها رو به افزایش باشند، مجموع حرکات صعودی و نزولی، روندی با شیب مثبت را ایجاد می کند که به آن روند صعودی می گوییم. در روند صعودی هر کفی که ایجاد می شود بالاتر از کف قبلی و هر سقفی که ایجاد می شود بالاتر از سقف قبلی است. وقتی قیمت ها رو به کاهش هستند نیز روندی با شیب منفی ایجاد می شود که به آن روند نزولی گفته می شود و در آن هر سقف پایینتر از سقف قبلی و هر کف پایینتر از کف قبلی است.
✔ رسم خط روند
برای رسم خط روند صعودی به حداقل دو کف قیمت (باید دومی بالاتر از اولی باشد) نیاز داریم که با متصل کردن آنها به یکدیگر می توان این نوع خط روند را رسم نمود. در مورد رسم خط روند نزولی نیز عکس این قضیه صادق است. یعنی برای رسم خط روند نزولی به حداقل دو سقف قیمت نیازمندیم.
✔ رسم کانال قیمت
کانال قیمت را از آن جهت رسم می کنیم تا بدانیم محدوده حرکات قیمت به چه شکل خواهد بود داشتن استراتژی در دنیای معامله گری و با شکست کانال یا برگشت قیمت به درون آن سیگنال های لازم برای ورود به معامله یا خروج از آن را دریافت کنیم. همانند خطوط روند صعودی و نزولی، دو کانال صعودی و نزولی را می توانیم رسم کنیم. کانال صعودی، کانال قیمتی است که شیب مثبتی دارد و با استفاده از دو خط روند موازی رسم می شود. برای این کار، به موازات خط روند صعودی، خطی را رسم می کنیم که سقف ها را در بر بگیرد. کانال نزولی نیز شیبی منفی دارد و حاکی از ریزش قیمت هاست و برای رسم آن، به موازات خط روند نزولی، خطی را می کشیم که کف ها را در بر بگیرد.
✔ شکست کانال صعودی و نزولی
همان گونه که پیشتر بیان شد شکست کانال می تواند به منزله سیگنالی برای ورود به معامله باشد. چرا که حکایت از تغییر روند دارد. به طور مثال، در کانال صعودی اگر قیمت به خط پایینی کانال برخورد کند و آن را بشکند می توان وارد معامله فروش شد. اگرچه، برخی از معامله گران منتظر می مانند تا پولبک ایجاد شود. به هر جهت حد سود را می توان به اندازه عرض کانال در نظر گرفت.
✔ بازگشت قیمت به داخل کانال
این حالت نیز می تواند سیگنالی برای ورود به معامله باشد. برای مثال همانند شکل زیر، در کانال صعودی اگر قیمت به خط پایینی کانال برخورد کند و نتواند آن را بشکند و دوباره به داخل کانال باز گردد می توان معامله خرید گرفت. برای کانال نزولی نیز اگر قیمت به خط بالایی کانال برخورد کند و آن را نشکند می توان معامله فروش گرفت.
البته ناگفته نماند اگر قیمت در کانال نزولی به خط پایینی برخورد کند و برگردد نیز معامله گرانی هستند که وارد معامله خرید می شوند. عکس این امر در مورد کانال صعودی نیز صادق است.
✔ روند خنثی در نمودار های تکنیکالی
زمانی که قیمت ها در یک محدوده مشخص شروع به نوسان می کنند میتوان دو خط را به عنوان حمایت و مقاومت برایشان در نظر گرفت. برای انجام معامله در روند خنثی می توان دو نوع استراتژی های معاملاتی در نظر گرفت. یک استراتژی شکست سطوح حمایت و مقاومت و استراتژی دیگر بازگشت قیمت از سطوح حمایت و مقاومت است.
✔ شکست سطوح حمایت و مقاومت
شکست حمایت و مقاومت خود به عنوان سیگنالی برای ورود به معاملات در نظر گرفته می شود. اگر مقاومت شکسته شود می توان وارد معامله خرید و اگر حمایت شکسته شود می توان وارد معامله فروش شد، البته گاهی برای اطمینان، می توان از روند غالبی که پیش از این روند خنثی شکل گرفته است کمک گرفت. بدین صورت که اگر روند غالب صعودی بوده و اکنون مقاومت شکسته شده باشد معامله گر با اطمینان بیشتری معامله خرید می گیرد و اگر روند غالب نزولی بوده و اکنون حمایت شکسته شده باشد معامله گر با اطمینان بیشتری وارد معامله فروش می شود.
✔ برگشت قیمت از سطح حمایت و مقاومت
از آنجا که در روند خنثی هم می توان معامله خرید و هم می توان معامله فروش گرفت، اگر قیمت به حمایت برخورد کند و آن را نشکند می توان معامله خرید و اگر به مقاومت برخورد کند و آن را نشکند نیز می توان معامله فروش گرفت.
★ انجام معامله در خلاف جهت روند
استراتژی های معاملاتی در خلاف جهت روند که به عنوان”معامله گری معکوس” نیز شناخته می شود، یک روش معاملاتی است که در آن معامله گر با معامله در خلاف جهت روند سودهای کوچکی به دست می آورد و در واقع بخش بزرگی از حرکت روند را از دست می دهد. این استراتژی برخلاف استراتژی پیروی از روند است؛ گاهی برخی سهام خوب، بنا به دلایلی به نحوی که باید عمل نمی کنند. بنابراین این سهام با عملکرد ضعیف را که حدس می زنید به زودی رشد خواهد کرد، پیدا می کنید و در تلاش هستید تا آنها را در قیمت پایین و در کف، زمانی که همه در حال فروش آن هستند بخرید و با بالا رفتن قیمت، هنگامی که در سقف قرار گرفت آنها را بفروشید و سود کسب کنید.
در استراتژی های معاملاتی در خلاف جهت روند اگر مسیری که دیگران می روند را دنبال کنید، فرصت های مناسب را از دست می دهید و به سود مورد نظر خود دست نمی یابید. اگر فقط به این دلیل که دیگران سهامی را خریداری کرده اند، شما نیز به سمت آن یورش ببرید موجب می شود دچار ضرر شوید. چون در هنگام خرید دیگران، قیمت ها بسیار بالا می رود و در هنگام فروش دیگران قیمت ها بسیار پایین می آید. به طور مثال، معامله گرانی که در هنگام تشکیل صف فروش، سهم را می خرند و با تشکیل صف خرید، سهم را می فروشند از همین استراتژی پیروی می کنند. آنها با حرکت در خلاف روند غالب امیدوارند پیش از خرید دیگران، خرید خود را انجام دهند و درنهایت فروش بزرگی نصیبشان شود.
✔ استراتژی انجام معامله در خلاف جهت روند
در استراتژی های معاملاتی خلاف جهت روند برای تعیین بهترین ناحیه برای اجرای معاملات می توان از اندیکاتورهای نوع مومنتوم، محدوده های معاملاتی و الگوهای بازگشتی استفاده نمود. معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می کنند همیشه باید توجه داشته باشند که سهام می تواند در هر لحظه روند خود را دوباره از سر بگیرد، به همین دلیل باید تکنیک های مدیریت ریسک را به طور جدی رعایت کنند؛ یعنی تا حد امکان ضررها را کوچک نگه دارند و از حد ضررهای مناسب بهره ببرند. به همین علت پیشتر گفته شد که این نوع معامله گران در تلاشند تا در هر معامله سودهای کوچکی از بازار کسب نمایند.
✔ مزایای انجام معامله در خلاف جهت روند
✰ فرصتهای معاملاتی بیشتر: با استفاده از استراتژی پیروی از روند، وقتی معامله گری در بازارهای رونددار برای ورود به معامله فقط به دنبال ایجاد پولبک ها باشد برای مدت زمان طولانی باید دست روی دست بگذارد و منتظر بماند. اما در معامله گری معکوس، معامله گر حتی هنگامی که قیمت در یک محدوده معاملاتی در نوسان است، در سطوح حمایت و مقاومت فرصت های معاملاتی بسیاری زیادی برای خرید و فروش خواهد داشت.
✰ افت های سرمایه کمتر: از آنجا که معامله گران خلاف جهت روند سودهای کمتر، اما به صورت منظمی، کسب می کنند نسبت به معامله گران پیرو روند با افتهای سرمایه کمتری نیز مواجه خواهند شد.
✔ محدودیتهای معامله در خلاف جهت روند
✰ کمیسیون ها: هر چه ورود و خروج به بازار بیشتر باشد، هزینه های معاملاتی بیشتری در پی خواهد داشت.
✰ اهمیت زمان: معامله گران خلاف جهت روند باید به طور مرتب بر بازار نظارت داشته باشند تا بهترین نقاط ورود و خروج برای معاملات خود را پیدا کنند. که البته می توانند با انجام خودکارسازی معاملات بر این مشکل فائق آیند.
✍ سخن پایانی
چه معامله گر پیرو روندی باشید که در بازارهای دارای روند مشغول معامله در جهت روند هستید و چه معامله گر معکوسی باشید که به فلسفه معروف “روند دوست شماست” اعتقادی ندارید، به طور قطع هدفتان کسب سود از بازارهای سرمایه است. این امر میسر نمی شود مگر آنکه بدون داشتن تعصب نسبت به استراتژی های معاملاتی ، قوانین مربوط به خود را وضع نمایید که در آن از مدیریت ریسک قوی استفاده کنید و بدانید که در معامله گری سادگی حرف اول را میزند، بنابراین قوانین خود را پیچیده نکنید.
استراتژی معاملاتی چیست؟ چگونه یک استراتژی معاملاتی داشته باشیم؟
استراتژی معاملاتی و اهمیت آن یکی از مباحث مهم در دنیای ترید است که اکثرا در مورد آن صحبت میشود اما در مورد چگونگی ایجاد آن کمتر بحث میشود. با توجه به اهمیتی که این موضوع برای موفقیت و ماندگاری در بازار دارد تصمیم گرفتیم در این مطلب از امیر تریدر آن را به طور کامل مورد بررسی قرار دهیم. تنها نکته ای که قبل از شروع بهتر است به آن اشاره کنم این است که سعی کنید برای انتخاب Trading strategy به واقعیتها توجه کنید و از خیال پردازی دوری کنید.
آن چه در این مطلب میخوانیم:
استراتژی معاملاتی چیست؟
استراتژی معاملاتی شامل تجزیه و تحلیل بازار برای تعیین بهترین نقاط ورود و خروج، اندازه موقعیت و زمان معاملات است. Strategy از واژه Strategos که یک کلمه یونانی است گرفته شده است. این واژه یک کلمه نظامی است و به معنای داشتن برنامه برای خنثی کردن نقشههای دشمن و به کار گیری اقدامات مناسب است. ناپلئون بناپارت یکی از استراتژیستهای میدان جنگ بود که میتوانست تمامی حرکات دشمن را قبل از جنگ پیش بینی نماید و برای مقابله با آن از راهکار مناسب استفاده کند. احتمالا این سوال برایتان پیش آمده است که این موضوع چه ربطی به مارکت دارد؟😅 باید بدانید که دنیای معامله گری شباهت عجیبی به میدان جنگ دارد و شما فرمانده این جنگ هستید.
در بازارها هیچ قطعیتی وجود ندارد و استراتژی معاملاتی به ما کمک میکند به گونهای عمل کنیم که احتمال برد ما بیشتر باشد. علاوه بر این اجازه نمیدهد که کنترل معاملات به دست احساسات بیفتد. البته این واقعیت را در نظر بگیرید که همیشه تعدادی از معاملات خود را از دست خواهید داد. زیرا تحلیل تکنیکال و فاندامنتال یک علم قطعی و 100 درصدی نیست که در آن دو به علاوه دو برابر با چهار شود. در ترید نکته حائز اهمیت این است که برآیند معاملات شما سودده باشد و ممکن است در این میان چندین بار هم ضرر کنید.
استفاده از خطوط حمایت و مقاومت، اندیکاتور ایچیموکو، الگوهای هارمونیک، انواع سبک های پرایس اکشن، اندیکاتور RSI و … سبکهای معاملاتی هستند و به معنای Strategy نیستند. بلکه فقط پیش نیاز برای چیدن استراتژی هستند.
نویسنده کتاب شیوه لاک پشتها جمله جالبی درباره معامله گری دارد:
کسانی که استراتژیهای ساده دارند، سود بیشتری از بازار دریافت می کنند.
بنابر این «جمله نبوغ در سادگی است» در بازارهای مالی نیز صدق میکند. در مارکت سبکهای مختلفی برای ترید وجود دارد. این که در ابتدا شما همه این روشها را امتحان کنید تا به سبک مناسب خود برسید مشکلی ندارد. اما این که بخواهید در هر ترید و پوزیشنی که میخواهید باز کنید از همه روش ها با هم استفاده کنید مسئله ساز خواهد بود. بسیاری از این متدها با هم سازگاری ندارد و سیگنالهایی مخالفی میدهد. هیچ جام مقدسی و بهترینی سبکی وجود ندارد. به تعداد آدمهای کره زمین Strategy میتواند وجود داشته باشد ( با کمی اغراق😅). بنابراین سعی کنید با توجه به شناختی که از خود پیدا میکنید استراتژی خود را بچینید و کور کورانه از کسی تقلید نکنید.
گام های ایجاد استراتژی معاملاتی
در نظر گرفتن 3 گام زیر میتواند به شما برای ایجاد استراتژی کمک کند:
گام اول: انتخاب بازار و تایم فریم مناسب
درست در زمانی که یک قدمی Trading strategy هستید باید به دو سوال زیر جواب دهید:
- میزان سرمایه شما چقدر است؟
- در چه تایم فریمی میخواهید معامله کنید؟
میزان سرمایه شما چقدر است؟
حجم نقدینگی یکی از ملاک های مهم انتخاب بازار است. فرض کنید شما 300 هزار دلار سرمایه دارید و میخواهید یک معامله گر روزانه باشد و هر روز چند درصد سود از بازار بگیرید. اگر بخواهید در ارزهای دیجیتال سرمایه گذاری کنید فقط میتوانید روی اتریوم و بیتکوین پوزیشن بگیرید و نمیتوانید بر روی سایر آلتکوینها که شاید در طول 24 ساعت گذشته نصف این مبلغ هم گردش نداشته اند وارد شوید.
شما با این میزان سرمایه دقیقا مانند کشتی تایتانیک هستید😊 که در هر عمقی نمی تواند حرکت کند و در صورتی که اشتباه کنید از سرمایه شما فقط یک رز باقی میماند.
فعالیت در بورس ایران نیز مشابه همین جریان است و فقط تعداد کمی از نمادها را میتوانید مورد معامله قرار دهید و در هر بار خرید و فروش به تنهایی صف خرید و فروش ایجاد میکنید. با این حجم از سرمایه فقط بازار فارکس است که مناسب شما است زیرا حجم نقدینگی در این مارکت بسیار بالا است.
در چه تایم فریمی میخواهید معامله کنید؟
انتخاب تایم فریم رابطه مستقیمی با شخصیت شما دارد. انتخاب تایمی که متناسب با شخصیت است میتواند سوددهی شما را در بازار افزایش دهد. تایم فریم های پایین مانند 1 و 5 دقیقه سرعت عمل بالایی میخواهد و استرس بالایی دارد علاوه داشتن استراتژی در دنیای معامله گری بر این باید تسلط بیشتری به تحلیل تکنیکال داشته باشید. اما در عوض نیاز نیست که شما دائما بازار را چک کنید و فقط بخشی از روز را به ترید اختصاص میدهید. اما در تایم فریم های بالا مانند 4 ساعته همه چیز برعکس است. پس چیدن استراتژی معاملاتی ابتدا با انتخاب تایم مناسب آغاز میشود.
گام دوم: طراحی قوانینی برای ورود به معامله
برای ورود به معامله باید دقت داشته باشید ورود زود هنگام یا دیر هنگام نداشته باشید. مثلا اگر طبق تحلیل باید صبر کنید تا قیمت پایین تر بیاید اما شما به دلیل ترس جا ماندن از بازار زودتر وارد معامله میشوید به این معنی است که شما هنوز به روانشناسی ترید آگاه نیستید. بدتر از این حالت زمانی است که شما ورود زود هنگام داشته باشید و پس از ورود بازار هیچ تحرکی نداشته باشد و سرمایه شما دچار خواب شود.
برای رفع این مشکلات شما باید صبور باشید و منتظر بمانید تا قیمت نقطه مد نظر شما را لمس کند. برای ورود باید به دنبال شرط هایی برای بررسی و ارزیابی قیمت باشید. مثلا سطوح حمایت و مقاومت را در نظر بگیرید و هنگامی که قیمت به این سطوح نزدیک شد به دنبال تائیدیه (مشاهده واگرایی منفی در ار اس ای یا کاهش مومنتوم) برای باز کردن پوزیشن باشید. پس سه شرط زیر را برای ورود به معامله در نظر بگیرید:
- ورود قیمت به محدوده مناسب
- شرط هایی برای تائید نواحی
- شرط هایی برای تائید تریگر ورود
تعین حد ضرر: تعیین حد ضرر روشهای مختلفی دارد اما به طور کلی میتوان گفت حد ضرر نقطهای است که دلایل ورود شما به معامله منقضی میشود.
تعیین حد سود: اگر نتوانید از سودهایتان محافظت کنید چیزی برای پوشش دادن ضررهایتان ندارید و دیر یا زود سرمایه خود را از دست میدهید. بسیاری از افراد با حد ضرر مشکلی ندارند اما برنامهای برای محافظت از سودهایشان ندارند. بهتر است این موضوع را در نظر بگیرید که در بازار هیچ قطعیتی وجود ندارد و ممکن است در یک کندل تمامی سودهای خود را از دست بدهید. پس این کار را جدی بگیرید.
گام سوم: از استراتژی خود بک تست بگیرید
پس از این که قوانین خود را نوشتید سوالی که پیش میآید این است که از کجا بفهمیم این استراتژی به درستی عمل میکند؟ رفع این مشکل کار سختی نیست، میتوانیم این موارد را در گذشته بازار چک کنیم و بر آیند سودها و ضررها را یادداشت کنید تا متوجه شوید Trading strategy شما برنده است یا خیر.
ممکن است این سوال برایتان پیش بیاید که گذشته بازار چه ربطی به آینده بازار دارد؟ موافقم، اما به هر حال این کار چراغ راه است. معمولا زمانی که یک استراتژی در گذشته بازار جواب میدهد در آینده نیز میتواند خوب عمل کند و این بهتر از این است که بدون هیچ تستی سرمایه خود را وارد بازار کنیم و آن را در معرض خطر قرار دهیم.
یک دانشجوی پزشکی را در نظر بگیرید. اگر در همان ابتدا با مطالعه چند کتاب و پاس کردن واحدهای دانشگاهی به اتاق عمل برود و جراحی انجام دهد قطعا بیمار را راهی دیار باقی میکند😥 بنابراین معمولا این افراد در ابتدا بر روی جنازهها تمرین میکنند، سپس دستیار جراحهای متخصص میشوند و در نهایت به اتاق عمل میروند.
ترید هم مانند جراحی قلب یک تخصص است و حتی از آن هم سخت تراست. برای موفقیت در آن باید مراحل رشد و تکامل را با حوصله و تمرکز پشت سر بگذارید. استفاده از بک تست مزایای زیادی دارد که عبارتست از:
تسلط به قوانین استراتژی
وقتی در گذشته بازار قوانین خود را 100 بار پیاده کرده باشید، میتوانید چشم بسته هم به دنبال شرایط استراتژی بر روی چارت باشید و این به این معنی است که استراتژی معاملاتی شما به عادت تبدیل شده است. هر چیزی که به عادت تبدیل شود بسیار سریع و بدون اشتباه انجام میشود.
شناخت ماهیت انتظارات از استراتژی
فرض کنید در بک تست شما مشخص شود که استراتژی شما در 80 درصد مواقع درست عمل میکند. بنابر این حتی اگر به سودهای کوچک هم از معاملات خارج شوید در پایان برآیند شما مثبت خواهد بود. یا این که متوجه شدید که Strategy شما در ماه فقط دو سیگنال میدهد بنابراین دیگر انتظار ندارید هر روز سیگنال خرید یا فروش داشته باشید.
ایجاد دیتای لازم برای مدیریت سرمایه
برای نوشتن برنامه جامع مدیریت سرمایه باید تکلیف استراتژیتان را در گذشته بازار مشخص کرده باشید و برای تک تک سوالات زیر جواب پیدا کرده باشید:
تعداد ضررهای متوالی، بیشترین تعداد ضررهای متوالی، بیشترین مقدار سود، بیشترن مقدار ضرر، تعداد معاملات درسود یا ضرر بسته شده، مجموع سودها و ضررها و …
کمک به کنترل احساسات
بخشی از موفقیت یک معاملهگر به کنترل احساسات بر روی معاملات برمیگردد. وقتی یک استراتژی در مراحل بک تست موفق عمل کرده باشد به معامله گر اعتماد به نفس کافی را میدهد تا با واقعیت های استراتژی اش رو به رو شود. مثلا اگر استراتژی شما در گذشته 12 ضرر پشت سر هم داشته است. بنابراین اگر در 5 معامله را هم با ضرر ببندد نگاه به گذشته باعث میشود خودش را نبازد و در معامله بعدی هوشیارانه تر عمل کند.
سخن پایانی
از نظر وارن بافت دو قانون طلایی دربازارها جود دارد. اول حفظ سرمایه و دوم توجه به قانون اول. بنابراین بهترین استراتژی معاملاتی هم زمانی جواب میدهد که با مدیریت ریسک درست همراه باشد. داشتن Strategy به این معنی نیست که شما از تحلیل تکنیکال استفاده کنید. بلکه Technical جزئی از یک استراتژی است. برای این که بتوانید در بازار موفق عمل کنید باید برای حضور در بازار و رویدادهای مختلفی که اتفاق میافتد برنامه داشته باشید.
چقدر سابقه حضور در بازار را دارید؟ شما چه مواردی را در استراتژی معاملاتی خود لحاظ کرده اید؟
داشتن استراتژی در دنیای معامله گری
حتی پیش از اینکه به دنیای معاملهگری وارد شوید، باید یک استراتژی معاملاتی داشته باشید تا بتوانید برای مدت زمانی طولانی در این فضا دوام بیاورید.
در آموزش فارکس حرفه ای،یک استراتژی معاملاتی خوب میتواند از قسمتهای مختلفی تشکیل شده باشد، اما بطور کلی هر برنامه معاملاتی موفق بایستی دو ویژگی اصلی و کلیدی را داشته باشد. این دو ویژگی ضروری و حیاتی هر استراتژی معاملاتی موفق عبارتند از اینکه اولاً سودها بزرگتر از ضررها باشند و ثانیاً مدیریت ریسک مطمئنی در آن لحاظ شده باشد.
در ادامه گام به گام به شما توضیح میدهیم که در طراحی استراتژی معاملاتی خود به چه نکاتی باید توجه کنید.
اما اساساً چرا باید یک استراتژی معاملاتی داشته باشیم؟
اولین و مهمترین دلیل لزوم داشتن یک استراتژی معاملاتی این است که به شما کمک میکند معاملات خود را زیر نظر بگیرید. اگر برای انجام معاملات خود یک سیستم نداشته باشید، در این صورت پیدا کردن فرصتهای معاملاتی و کار کردن در شرایط متغیر و جدید بازار بسیار دشوار خواهد شد.
بعلاوه، داشتن یک استراتژی معاملاتی موفق سبب میشود در طول مسیر حرفهای خود ثبات قدم داشته باشید. چرا که اگر بطور سیستماتیک بدانید به دنبال چه موقعیتهایی هستید، در این صورت توانایی شما در تشخیص فرصتهای معاملاتی به مرور بهبود مییابد.
ملزومات یک استراتژی معاملاتی
یک استراتژی معاملاتی خوب از ۴ بخش اصلی تشکیل میشود که عبارتند از:
- تشخیص جهت کلی حرکت بازار
- تعیین حدود سود و ضرر
- تعیین تایمفریم کاری
- داشتن یک برنامه مدیریت ریسک
منظور از تشخیص جهت کلی حرکت بازار این است که برای مثال فکر میکنید بازار سهام صعودی است یا نزولی.
اساساً تشخیص تمایل حرکتی بازار به شناسایی جهت روند و همچنین تصمیم نهایی شما مبنی بر اینکه بالاخره جزو دسته خریداران باشید یا فروشندگان، کمک میکند.
خود فرایند تشخیص تمایل حرکتی بازار را میتوان به دو قسمت تقسیم نمود:
- پیشبینی اینکه قیمت به احتمال قوی به سمت بالا یا پایین حرکت خواهد کرد
- قوانین معاملاتی که تشخیص شما در مورد جهت حرکت بازار را تائید کنند
به منظور تعیین نقاط ورود معاملات خود میتوانید به دو طریق عمل کنید:
به ویژه وقتی در بازار سهام معامله میکنید، توصیه میشود حتی اگر فقط بر مبنای تحلیل تکنیکال کار میکنید، در خصوص فاندامنتال و مباحث بنیادی معامله خود نیز اطلاعاتی داشته باشید. برای این منظور صرفا کافی است بدانید چه مسائل و عوامل فاندامنتالی (بنیادینی) در حال حاضر روی سهام مورد معامله شما تأثیرگذار هستند.
برای مثال باید از تاریخ سود سهام مورد نظر خود مطلع باشید، چرا که این مورد روی ارزش سهام شما خیلی موثر است و میتوانید با مهارتهای تکنیکال خود از آن به نفع خود استفاده کنید.
تا جایی که به تحلیل تکنیکال مربوط میشود، باید سطوح مهم حمایتی و مقاومتی بازار را تعیین کنید و ببینید که آیا قیمت موفق به شکست آنها میشود یا خیر. الگوهای نموداری و ابزارهای بسیاری برای تحلیل تکنیکال وجود دارند مانند مَکدی (MACD)، RSI، باندهای بولینجر، سطوح فیبوناچی، میانگینهای متحرک (مووینگ اورجها) و … که همگی به هم مرتبط هستند و میتوانید از آنها برای اینکه بالاخره بخرید یا بفروشید کمک بگیرید.
۱- تعیین حدود سود داشتن استراتژی در دنیای معامله گری و ضرر معاملات
تعیین حدود سود و ضرر از آن دست اقداماتی است که دقیقا پیش از ورود به هر معامله باید انجام دهید. البته این کار در صورتی تاثیرگذار است و ضرورت دارد که پیش از آن مطمئن باشید اساساً معامله مورد نظر شما به لحاظ نسبت سود به ضرر عقلانی و به صرفه است.
با تعیین یک حد ضرر برای معامله که از موجودی حساب شما محافظت کند، در واقع ضررهای معاملات خود را به حداقل میرسانید.
بعلاوه باید در تعیین حد سود معاملات خود نیز واقعبینانه عمل کنید. برای این منظور مهارت شما در خوانش و درک پرایس اکشن میتواند در تعیین سطوح مناسب برای حد سود معاملات بسیار کمککننده باشد.
۲- تایمفریم دلخواه خود را مشخص کنید
هیچ تایمفریم مناسب یا غیرمناسبی برای معامله کردن وجود ندارد، بلکه انتخاب تایمفریم صرفاً به شخصیت و روحیات شما بستگی دارد. برای مثال اگر میخواهید معاملات خود را زیر نظر داشته باشید و نمیتوانید کاهش موجودی حساب (Drawdown) خود را در زمان باز بودن معامله تحمل کنید، یا اینکه میخواهید خیلی سریع از بازار سود بگیرید و خارج شوید، در این صورت تایمفریمهای پایین و میانروزی انتخاب مناسبی برای شما خواهند بود.
اما اگر شغل دیگری هم داشته باشید، در طول روز نمیتوانید تایمفریمهای پایینی مانند ۵ دقیقه، ۱۵ دقیقه یا یک ساعته را به دقت دنبال کنید. اما خبر خوب برای این افراد این است که معاملهگری در بازار سهام بیشتر برای سرمایهگذاریهای بلندمدتی در حدود ۱ تا ۳ سال مناسب است.
به هر حال هیچ راز و رمز و تکنیک و روش خاصی برای انتخاب یک تایمفریم مناسب وجود ندارد. در این مورد باید با توجه به شرایط خود، به تنهایی تصمیم بگیرید.
۳- استراتژی مدیریت ریسک
مدیریت ریسک با اختلاف مهمترین بخش استراتژی معاملاتی شما محسوب میشود. اگر قصد دارید در زمینه معاملهگری به موفقیت برسید و یک استراتژی معاملاتی سودآور برای خود طراحی کنید، باید به شدت به قوانین مدیریت سرمایه خود پایبند باشید.
دقت کنید که ریسک هر معامله حداقل به اندازه نصف سود آن باشد، یا به عبارتی دیگر سود احتمالی معامله به اندازه دو برابر ضرر احتمالی آن باشد. در هر صورت هرچه نسبت سود به ضرر معاملات بیشتر باشد، بهتر است. در این صورت حتی اگر درصد موفقیت معاملات شما کمتر از ۵۰ درصد باشد، باز هم میتوانید سودآور باشید.
قانون ۲ درصد یک استراتژی مدیریت سرمایه شناخته شده است. این قانون بیان میکند که شما هرگز نباید برای هر معامله روی بیشتر از ۲ درصد موجودی حساب خود ریسک کنید. قانون ۲ درصد نه تنها باعث میشود بتوانید ضررهای خود را مدیریت کنید، بلکه سبب میشود عملاً احتمال اینکه حساب خود را کلاً از دست بدهید، به صفر برسد.
برای مثال:
فرض کنید ۲۵٫۰۰۰ دلار در حساب معاملاتی خود دارید. اگر فقط به اندازه ۲ درصد این مبلغ در یک معامله با نسبت سود به ضرر ۳:۱ ریسک کنید، در این صورت ضرر احتمالی شما در این معامله برابر ۵۰۰ دلار خواهد بود، در حالیکه سود احتمالی آن معادل ۱۵۰۰ خواهد بود.
هدف از معاملهگری این است که سود کنید و به درآمد برسید و یک استراتژی مدیریت ریسک مناسب میتواند به شما در دستیابی به این هدف بسیار کمک کند.
نتیجهگیری
به هنگام طراحی و تعیین قوانین استراتژی معاملاتی، بسیار لازم و ضروری است که فرد آگاهی کاملی از شخصیت و روحیات خود داشته باشد. به این دلیل که شخصیت شما خواه ناخواه به استراتژی شما گره خورده است. هیچ دو معاملهگری یکسان نیستند. یک معاملهگر ممکن است در تایمفریمهای میانروزی به موفقیت برسد و دیگری شاید بلندمدت کار کند و خیلی بیشتر هم سودآور باشد.
اگر می خواهید بصورت حرفه ای در زمینه طراحی استراتژی های موفق در فارکس اطلاعات کسب کنید،مقاله زیر را مطالعه کنید
دیدگاه شما