منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟


منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟

هرگاه صحبت از سواد مالی به میان می‌آید، کنترل ریسک همواره به عنوان یکی از مهم‌ترین فاکتورهای آن مطرح است. احتمالاً شما نیز افرادی را دیده‌اید که علیرغم تحلیل بسیار خوب، در معاملات‌شان خوب عمل نمی‌‌کنند و گاهی متحمل ضررهای بزرگی می‌شوند؛ علت این امر عمدتاً به عدم کنترل ریسک بازمی‌گردد.

در مطلب سواد مالی چیست به طور کلی در مورد این دانش توضیح داده شد و به ابعاد مختلف آن پرداخته شده است. در این مطلب تأکید بر جایگاه مقوله ریسک در این دانش است.

اگر یک معامله‌گر حرفه‌ای را در بازاری پرریسک قرار دهید ابتدا درصد کمی از سرمایه‌اش را به معامله در آن بازار در می‌آورد تا شناخت عمیق‌تری از آن بازار پیدا کند و ریسک‌های موجود در آن را شناسایی کند و کنترل آن‌ها را در معاملاتش لحاظ نماید؛ چرا که چنین فردی یا از طریق آموزش یا تجربه، سواد مالی بالایی پیدا کرده است و اهمیت ریسک را به خوبی درک می‌کند.

آنچه که یک نفر را به معامله‌گری حرفه‌ای بدل می‌نماید تنها توان تحلیلی وی نیست؛ بلکه معامله‌گری فعالیتی است که تا حد زیادی به سواد مالی و به ویژه توان افراد در کنترل معاملات در نااطمینانی‌های موجود بستگی داد.

احتمالاً شما نیز تاکنون به برخی ریسک‌های موجود در بازار بورس ایران برخورده‌اید؛ بسته ماندن طولانی سهام و نامشخص بودن زمان بازگشایی، تصمیمات ناگهانی سازمان بورس در مورد بازار و بدون اطلاع قبلی، اتفاقات ناگهانی سیاسی، رفتارهای غیرمترقبه سهامداران حقوقی، مشخص نبودن برنامه‌های بانک مرکزی و دولت و .

پیش‌بینی این ریسک‌ها در بازاری همچون بازار ایران بسیار دشوار است؛ در کنار این‌ها ریسک اشتباه شدن تحلیل نیز وجود دارد، لذا تنها کاری که می‌توان در ارتباط با این ریسک‌ها نمود به‌کارگیری روش‌هایی برای کنترل آن‌هاست.

در واقع یکی از مهم‌ترین عواملی که در طول زمان می‌تواند منجر به افزایش موفقیت در معاملات شود کنترل ریسک است.

راهکارهای کنترل ریسک

در ادامه به بررسی و تعریف راهکارهای مختلفی که برای کنترل ریسک وجود دارد، می‌پردازیم.

حد ضرر

در سواد مالی یکی از راهکارهایی که برای کنترل ریسک از آن یاد می‌شود حد ضرر است. اگرچه حد ضرر یا stop loss در اصل یک اصطلاح تکنیکال است اما اگر مفهوم آن را در نظر داشته باشیم می‌توانیم در امور بیشتری آن را بکار بریم.

حد ضرر در واقع به معنای از دست رفتن هر دلیلی است که ما از آن انتظار حمایت از روند مد نظر خود را داریم. در تکنیکال این وضعیت به یک قیمت خاصی که مثلاً روی خط روند بلندمدت آن قرار گرفته است گفته می‌شود؛ اما اگر دلیلی که ما طبق آن سهمی را خریده‌ایم صرفاً تکنیکال نبوده باشد و دلایلی مانند سرانه خریدار حقیقی، قیمت‌های جهانی، نرخ ارز و غیره باشد، جمع آن دلایل حد ضرر ما خواهند بود و از دست رفتن هرکدام از آن‌ها به تضعیف این حد ضرر منجر خواهد شد تا جایی که ممکن است این حمایت از بین برود و نیاز به تحلیل مجدد و تصمیمی جدید باشد.

لذا در معاملات باید دقت کرد که طبق روشی که برای تصمیم‌گیری استفاده می‌کنیم انتظارات حمایتی خود را از آن سهم مشخص کنیم، آن‌ها را بنویسیم و به عنوان حد ضرر در نظر بگیریم.

داشتن حد ضرر به قدری اهمیت دارد که بسیاری از معامله‌گران معتقد هستند بدون آن نباید اقدام به معامله کرد و یکی از مهم‌ترین شاخصه‌های سواد مالی در معامله‌‌گری به شمار می‌رود.

ریسک به ریوارد

یکی دیگر از ابزارهای پرکاربرد در سواد مالی برای کنترل ریسک، نسبت ریسک به ریوارد (risk to reward ratio) است. ریسک به ریوارد به ما می‌گوید که احتمال هر پیروزی چقدر است. یا به عبارت دیگر میزان ریسکی که برای تحقق هدف مورد نظر باید بپذیریم چقدر است.

برای مثال اگر شما در تحلیل تکنیکالی یک نمودار به الگویی خاص برخوردید که در صوت عبور از مقاومتش هدف قیمتی را 50 درصد بالاتر نشان می‌داد و در صورت شکست حمایتش 25 درصد افت می‌کرد، نسبت ریسک به ریوارد معادل 0.5 می‌شود.

هرچه میزان ریسک به ریوارد کمتر باشد اطمینان در معامله بالاتر می‌رود. هرچند که گاهی این پایین بودن با احتمال سود کم نیز همراه است. در نظر گرفتن این نکته مخصوصاً در ریزش‌های بازار بسیار مهم خواهد بود. البته ناگفته نماند که داشتن این میزان از دقت برای تعیین ریسک به ریوارد بستگی به میزان شفافیت و ثبات سایر شرایط بازار دارد. در شرایط بازار ایران باید احتمالات دیگر را نیز در نظر گرفت و در نهایت طبق آن‌ها میزان ریسک به ریوارد را مشخص کرد.

تشکیل سبد دارایی

همه ما این عبارت را شنیده‌ایم که تمام تخم‌مرغ‌های خود را نباید در یک سبد بگذاریم؛ اما در سواد مالی این امر چگونه خود را نمایان می‌کند؟

فرض کنید شما به یک سهم خاص اعتماد زیادی دارید که بازدهی قابل توجهی نصیبتان خواهد کرد؛ آیا باید تمام سرمایه خود را روی آن سهم بگذارید؟ رشد این سهم در هر شرایطی بستگی به عواملی دارد که هرکدام با میزانی از ریسک همراه هستند و در ابتدای متن به برخی از آن‌ها اشاره شد. لذا اگر چنین ریسکی را بپذیرید، در صورت اشتباه در آمدن تحلیل‌تان بخش زیادی از دارایی خود را از دست خواهید داد و این به دور از سواد مالی است.

برای موفقیت در بازارهای مالی باید بتوانید روند سودآوری خوبی داشته باشید تا به مرور در طول زمان بر سرمایه شما افزوده شود. در آن صورت است که می‌توانید بگویید استراتژی مناسبی داشته‌اید و دانش و مهارت شما قادر به تشخیص شرایط بازار بوده است.

به همین دلیل بهتر است با توجه به ریسک‌هایی که متوجه بازارها و شرایط مختلف است سبدی از دارایی برای خود تشکیل دهید. این سبد می‌تواند هم ابعاد زمانی مختلفی داشته باشد و هم بازارهای مختلفی همچون بازار سهام، بازار ارز دیجیتال، طلا و غیره را شامل منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ شود.

به طور کلی پیشنهاد می‌شود هیچ‌گاه بیش از 25 درصد از سرمایه خود را به یک دارایی اختصاص ندهید. مثلاً اگر تصمیم دارید فقط سهام خریداری کنید، سعی کنید با توجه به وضعیت پیش رو و فاکتورهای تحلیلی‌تان از چند صنعت و از هرکدام یک تا دو سهم خریداری کنید. همچنین بهتر است از داشتن سهام زیاد پرهیز کنید تا بتوانید روی آن‌ها کنترل بهتری داشته باشید.

همچنین برای یادگیری کامل‌تر نحوه تشکیل بهینه سبد سهام می‌توانید به دوره استراتژی معاملاتی و سبد سهام مراجعه کنید.

سواد مالی و تجربه

در کنار همه این عوامل هرچه سواد خود را از بازارهای مالی افزایش دهید و تجربه بیشتری پیدا کنید، در معاملاتتان موفق‌تر خواهید بود. به طوری که قادر به پیش‌بینی و کنترل ریسک‌های مختلف در این بازارها خواهید بود. سعی کنید در هر شرایطی از بازارهای مالی فاصله نگیرید و حتی با سرمایه‌ای اندک در بدترین شرایط نیز بمانید تا به تجربه و دانش خود بیفزایید.

به معامله‌گری به چشم یک فعالیت بلندمدت نگاه کنید؛ پازلی بزرگ که به مرور تکمیل خواهد شد و سعی کنید با این دید همیشه در حال یادگیری باشید. اول از همه نیز یادگیری ضمنی یا همان تجربه‌ای که در معاملات خود کسب می‌کنید اهمیت دارد. در وهله بعدی به دنبال منابع مفید برای آموزش باشید و همیشه زمانی را به افزایش دانش خود تخصیص دهید.

کتاب‌هایی از افراد موفق بازارهای مالی بخوانید و از شخصیت آن‌ها چیزهایی یاد بگیرید. جورج سوروس یکی از این افراد است که سرگذشتی جالب داشته و مطالعه زندگی‌نامه وی در کتاب بی‌اجازه با جورج می‌تواند نکات خوبی را در بر داشته باشد. (برای مطالعه بیشتر درباره معروف‌ترین کتاب‌های بازار مالی می‌توانید به مقاله 17 کتاب آموزش بورس و سرمایه‌گذاری مراجعه کنید.)

جمع‌بندی

همان‌طور که گفته شد، مفهوم ریسک یکی از مهم‌ترین مفاهیم در سواد مالی است. گاهی ریسک‌ها در بازارهای مالی مختلف کاهش و گاهی افزایش می‌یابند. نکته مهم این است که در استراتژی معاملاتی خود ریسک‌ها را به خوبی لحاظ کنید و آمادگی مواجه با آن‌ها را تا حد خوبی داشته باشید. همچنین دوباره باید تأکید کرد که یادگیری کنترل ریسک نیز همچون یادگیری هر موضوعی نیازمند آموزش، تمرین و تجربه است و به مرور حاصل می‌شود. لذا تداوم مهم‌ترین مسئله در مسیر یادگیری است که باید به آن دقت داشت.

برای مطالعه بیشتر درباره مدیریت ریسک می‌توانید به مقاله تعریف ریسک و مدیریت آن مراجعه کنید.

از مهم‌ترین نکات برای شناسایی و کنترل ریسک، دنبال کردن آموزش‌هایی باکیفیت و عمیق است؛ به همین منظور، برای آشنایی بیشتر با تمام بازارهای مالی کشور می‌توانید دوره آموزشی رایگان آموزش همگانی سرمایه‌گذاری و برای آشنایی بیشتر با بازار بورس می‌توانید دوره آموزشی رایگان دوره آشنایی با بازار بورس را مشاهده کنید.

استفاده از دستورهای حد ضرر در معاملات فارکس

حرکت‌های بازار می‌توانند غیرقابل پیش بینی باشند، و حد ضرر، یکی از مکانیزم‌های معدودی است که معامله‌گران برای محافظت از معاملات خود در برابر زیان‌های زیاد در بازار فارکس باید آن را در نظر داشته باشند. حد ضرر‌ها در فارکس به شکل‌ها و روش‌های کاربردی مختلفی وجود دارند.

در این درس شکل‌های مختلف حد ضرر از جمله حد ضرر ثابت (static stops) و حد ضرر متحرک (trailing stops) مطرح می‌شوند. همچنین اهمیت حد ضررها در معاملات فارکس نشان داده می‌شود.

حد ضرر چیست؟

حد‌‌ضرر فارکس عملکردی است که توسط بروکرها ارائه می‌شود تا در بازارهای نوسانی‌‌ای که بر خلاف جهت معامله اولیه حرکت می‌کنند، بتوانند زیان‌ها را محدود بسازند. این عملکرد می‌تواند با تعیین یک سطح حد ضرر انجام شود؛ حد ضرر مقدار مشخصی پیپ است که پایین‌تر یا بالاتر از قیمت ورودی است. حدضرر می‌تواند در خرید و فروش به کار برده شود و آن را به یک ابزار مفید برای هر استراتژی معاملاتی فارکس تبدیل کند.

چرا دستور حد ضرر مهم است؟

حد ضررها به دلایل متعددی بسیار مهم هستند، اما در واقع همه‌ی آنها را می‌توان در یک مورد خلاصه کرد: ما هرگز نمی‌توانیم آینده را ببینیم. صرف نظر از اینکه ست آپ چقدر ممکن است قدرتمند باشد یا چه مقدار از اطلاعات ممکن است درست باشند، قیمت آینده‌ی ارزها برای بازار نامعلوم است و انجام هر معامله‌‌ای، یک ریسک است. در تحقیقات مربوط به ویژگی‌های معامله‌گرانِ موفق، که در سایت DailyFX انجام شد، این موضوع که معامله‌گران معمولاً در اکثر مواقع در بسیاری از جفت ارزها سود می‌کنند، یک یافته ی مهم در نظر گرفته شد. نمودار زیر بعضی از جفت ارزهای متداول‌تر را نشان می‌دهد.

مربوط به مقاله حد ضرر

همانطور که مشاهده می‌کنید، در بیشتر از نصف مواقع در جفت ارزهای متداول، معامله‌گران به طور موفقیت آمیزی برنده شده‌اند، اما به دلیل اینکه مدیریت پولشان بد بوده، باز هم به طور کلی ضرر می‌کنند.
معامله گران وقتی که اشتباه کرده‌اند (رنگ قرمز) نسبت به وقتی که درست عمل کرده‌اند (رنگ آبی)، بیشتر ضرر کرده‌اند.

مربوط به مقاله حد ضرر

دیوید رودریگز (David Rodriguez) در مقاله خود با عنوان چرا بسیاری از معامله‌گران پول خود را از دست می‌دهند، توضیح می‌دهد که معامله‌گران می‌توانند با پیدا کردن یک هدفِ سود که حداقل تا جایی که امکان دارد از حد ضرر آنها دورتر باشد، به راحتی راه حل این مشکل را پیدا کنند. یعنی اگر یک معامله‌گر پوزیشنی را با ۵۰ پیپ حد ضرر باز کند، حداقل باید به دنبال هدف سود ۵۰ پیپ باشد.
بدین ترتیب، اگر یک معامله‌گر بیش از نصف مواقع موفق شود، فرصت خوبی برای سودآوری دارد. اگر معامله‌گر بتواند در ۵۰% معاملاتش موفق شود، احتمالاً می‌تواند یک سود خالص به دست آورد، که برای اکثریت معامله‌گران یک گام قدرتمند به سوی اهدافشان محسوب می شود.

استراتژیهای حد ضرر فارکس

در ادامه ۵ استراتژی برای استفاده در معاملات فارکس در هنگام ثبت دستورهای حد ضرر، ارائه شده است:

۱. تعیین حد ضررهای ثابت

معامله‌گران می‌توانند با پیش بینی تخصیص حد ضرر، دستورهای حد ضرر را با یک قیمت ثابت تنظیم نمایند و تاوقتیکه معامله به قیمت توقف یا سفارش لیمیت نرسیده است، حد ضرر خود را جابه جا نکنند و آن را تغییر ندهند.

سادگی مکانیزم حد ضرر و همچنین به خاطر اینکه به معامله‌گران این امکان را می دهد تا از حداقل نسبت ریسک به ریوارد یک به یک اطمینان یابند، باعث سهولت استفاده از آن شده است.
برای مثال، یک نوسانگیر را در کالیفرنیا درنظر بگیریم که با پیش بینی اینکه نوسان در طی نشست‌های اروپایی و آمریکایی بر معاملات آنها بیشترین تاثیر می‌گذارد، پوزیشن‌هایی را در طی نشست آسیایی شروع می‌کند. این معامله‌گران می‌خواهند به معاملاتشان فضای کافی برای عملکرد بدهند، بدون اینکه در رویدادهایی که اشتباه هستند، اکوئیتی (equity) زیادی از دست بدهند.

بنابراین یک حد ضرر ثابت ۵۰ پیپ را برای هر پوزیشنی که شروع می‌کنند، تعیین می‌کنند. آنها می‌خواهند هدف سود را حداقل تا فاصله‌ی دستور توقف تعیین کنند، بنابراین هر سفارش لیمیت (limit order) برای حداقل ۵۰ پیپ تعیین می‌شود. اگر معامله‌گر بخواهد برای هر ورودی، یک نسبت ریسک به ریوارد دو به یک را تعیین کند، به راحتی می‌تواند یک حدضرر ثابت را در ۵۰ پیپ تعیین کند و برای هر معامله‌‌ای که شروع می‌کند، یک سفارش لیمیت ثابت را در ۱۰۰ پیپ تعیین می‌کند.

۲. حد ضررهای ثابت براساس اندیکاتورها

بعضی از معامله‌گران در مورد استفاده از دستورهای توقف ثابت، یک گام فراتر می‌روند و بر اساس یک اندیکاتور مانند میانگین محدوده واقعی (Average True Range) فاصله‌ی حد ضرر ثابت خود را تعیین می‌کنند. فایده‌ی اولیه‌ی این کار این است که معامله‌گران از اطلاعات واقعی بازار برای کمک به تعیین آن حد ضرر استفاده می‌کنند. بنابراین، اگر یک معامله‌گر، حد ضرر ثابت ۵۰ پیپ با سفارش لیمیت ثابت ۱۰۰ پیپ در مثال قبلی را تعیین کند، آن حد ضرر ۵۰ پیپ در یک بازار نوسانی چه معنایی داشته و در یک بازار آرام چه معنایی خواهد داشت؟

اگر بازار کاملاً آرام باشد، ۵۰ پیپ می‌تواند یک حرکت بزرگ باشد و اگر بازار نوسانی باشد، آن ۵۰ پیپ می‌تواند یک حرکت کوچک در نظر گرفته شود. استفاده از یک اندیکاتور مانند میانگین محدوده واقعی، نقاط پیوت یا نوسان‌های قیمت می‌توانند به معامله‌گران این امکان را بدهند که از اطلاعات اخیر بازار استفاده کنند تا به طور صحیح تری گزینه‌های مدیریت ریسکشان را آنالیز کنند. میانگین محدوده واقعی می‌تواند به معامله‌گران کمک کند تادستورهای توقف‌ را با استفاده از اطلاعات اخیرِ بازار تعیین کنند.

مربوط به مقاله حد ضرر

۳. حد ضرر متحرک دستی (Manual Trailing Stops)

برای معامله‌گرانی که می‌خواهند معاملات خود را بهتر کنترل کنند، هنگامیکه پوزیشن به نفع معامله‌گران حرکت می‌کند، معامله‌گران می‌توانند حد ضررهای فارکس خود را به صورت دستی جابه‌جا کنند.
نمودار زیر جابه‌جایی حد ضررها را در یک پوزیشن فروش نشان می‌دهد. هر چه پوزیشن، بیشتر در جهت معامله حرکت می‌کند (پایین تر رود) معامله‌گر سطح استاپ را به پایین‌تر جابه‌جا می‌کند. وقتی که روند معکوس می‌شود (و سقف‌های جدید تشکیل می‌شوند) در نهایت پوزیشن بسته می‌شود.

معامله‌گر در یک روند نزولی قدرتمند، حد ضرر‌ها را در سقف‌های نوسان پایین‌تر قرار می‌دهد.

مربوط به مقاله حد ضرر

۴.حدضرر متحرک (Trailing Stop)

اشاره به این نکته مهم است که بعضی از کشورها به بروکرها (کارگزاری ها) این اجازه را می‌دهند که عملکرد حد ضرر متحرک را اعمال کنند.
حد ضررهای ثابت می‌توانند روش معامله‌گران جدید را به طور چشمگیری بهبود بخشند، اما سایر معامله‌گران از حد ضررها به روش‌های دیگری استفاده می‌کنند تا مدیریت پول خود را به حداکثر برسانند.

حد ضررهای متحرک دستورهای توقفی هستند که زمانی تنظیم می‌شوند که معامله به نفع معامله‌گر حرکت می‌کند، تا در صورتی که معامله‌گر در جهتِ اشتباه وارد شده باشد، ریسک نزولی را بیشتر کاهش دهد.
برای مثال فرض کنیم که یک معامله‌گر در نقطه‌ی ۱.۱۷۲۰ یک پوزیشن خرید را بر روی جفت ارز EUR/USD، با حد ضرر ۱۶۷ پیپ در نقطه ۱.۱۵۵۳ باز کرده است. اگر معامله از ۱.۱۷۲۰ به سمت بالا حرکت کند، معامله‌گر می‌تواند دستور حد ضرر خود را از نقطه ۱.۱۵۵۳ تا نقطه‌ی ۱.۱۷۲۰ جابه‌جا کند (تصویر زیر را مشاهده کنید).

این کار چند فایده برای معامله‌گر دارد: این کار دستور حد ضرر را به قیمت ورودی منتقل می‌کند که به آن، نقطه‌ی “سربه‌سر” ( ‘break-even) گفته می‌شود. بنابراین اگر جفت ارز EUR/USD برگردد و برخلاف معامله‌گر حرکت کند، حداقل ضرر نکرده است چرا که حد ضرر وی در قیمت اولیه ورود تنظیم شده است.
این دستور توقف در نقطه سربه‌سر به معامله‌گر این امکان را می‌دهد تا ریسک اولیه خود در معاملات را از بین ببرند.

پس از آن، معامله‌گر می‌تواند به دنبال قرار دادن آن ریسک در یک فرصت معاملاتی دیگر باشد، یا صرفاً دیگر آن مقدار ریسک را در نظر نگیرد و از پوزیشن حفاظت شده‌ی خود در معامله‌ی خریدِ جفت ارزِ EUR/USD لذت ببرد.

دستورهای توقف در نقطه‌ی سربه‌‌سر می‌توانند به معلامله‌گران کمک کنند که ریسک اولیه را از معاملاتشان حذف کنند.

مربوط به مقاله حد ضرر

۵.حدضررهای متحرک با مقدار ثابت (Fixed Trailing Stops)

معامله‌گران همچنین می‌توانند حدضررهای متحرک را به نحوی تعیین کنند که دستور توقف به صورت پله‌‌ای تنظیم شود. برای مثال، معامله‌گران می‌توانند دستورهای توقف را به نحوی تعیین کنند که با حرکت هر ۱۰ پیپ به نفع آنها، تنظیم شوند. برای مثال یک معامله‌گر، جفت ارز EUR/USD را در نقطه ۱.۳۱۰۰ با دستور توقف اولیه در نقطه ۱.۳۰۵۰ می‌خرد. بعد از اینکه جفت ارز EUR/USD به ۱.۳۱۱۰ می‌رسد، دستور توقف تا ۱۰ پیپ بالاتر و در نقطه‌ی ۱.۳۰۶۰ تنظیم می شود.

بعد از اینکه قیمت، ۱۰ پیپ بالاتر می رود و برای جفت ارز EUR/USD به ۱.۳۱۲۰می رسد، دستور توقف هم یک مرتبه دیگر، ۱۰ پیپ جابه جا می شود و در نقطه ۱.۳۰۷۰ تنظیم می‌شود. این فرایند تا وقتی ادامه می‌یابد که قیمت به سطح توقف برسد یا معامله‌گر به طور دستی معامله را ببندد.

حد ضررهای متحرک با مقدار ثابت به صورت پله‌‌ای توسط معامله‌گر تعیین می‌شوند.

اگر معامله از آن نقطه معکوس شود، پوزیشن معامله‌گر، برخلاف دستور توقف اولیه‌‌ای که در نقطه ۱.۳۰۵۰ قرار داده بود، در نقطه‌ی ۱.۳۰۷۰ متوقف می‌شود و ۲۰ پیپ سود در این معامله، سِیو می شود (نجات پیدا میکند). اگر این دستور توقف تنظیم نشده بود این ۲۰ پیپ سود به دست نمی آمد.

مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال چیست؟

مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال چیست؟ بحث مدیریت سرمایه از مباحث مهم سرمایه گذاری و معاملات در بازار ارزهای دیجیتال به شمار میاد. به طور کلی، مدیریت سرمایه به این معناست که معامله و سرمایه گذاری رو به چه شکلی انجام بدیم تا کمترین ریسک رو داشته باشه و بتونیم بیشترین بازدهی رو در زمانی معقول از سرمایمون بدست بیاریم.

یکی از فاکتورهای مهمی که دوام ما رو در بازار پرریسک و نوسانی ارزهای دیجیتال تضمین میکنه و کمک میکنه تا آهسته اما پیوسته رشد کنیم، اصول مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال هستش. با آموزش مدیریت سرمایه، به سادگی میشه سرمایه های خودمونو در بازار رمزارز مدیریت کنیم. بدین ترتیب در زمان نزول بازار سرمایه مون کمترین آسیب رو متحمل میشه و در مقابل زمان صعودی بودن بازار بیشترین میزان سود رو از بازار خواهیم گرفت.

در ادامه با مفهوم مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال، چگونگی مدیریت سرمایه، مدیریت ریسک و . آشنا خواهید شد اما قبل از همه نگاهی کوتاه به تعریف سرمایه گذاری داشته باشیم.

سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال چیست؟

مدریت سرمایه چیست؟

در سال ‌های اخیر، کریپتوکارنسی و روش های سرمایه گذاری در ارزدیجیتال یکی از مهمترین مباحث مطرح در جهان شده. امروزه بیشتر افرادی که علاقمند به تکنولوژی و اهل ریسک هستن، به سرمایه گذاری ارز دیجیتال روی آوردن. هر چند برخی افراد معتقدن که ارزهای دیجیتال هرگز تا اون حد بزرگ نمیشه که بتونه یک اقتصاد کامل رو شکل بده اما در دنیای واقعی چیزی که درباره رشد ارزهای دیجیتال می ¬بینیم، برخلاف این نظریه هستش.

در علم اقتصاد سرمایه گذاری، تخصیص منابع مالی به یک یا چند دارایی مختلف، به امید به دست آوردن منابع با ارزشتر در آینده تعریف شده. در این صورت اگه قیمت دارایی افزایش پیدا کنه، سرمایه تخصیص داده شده هم به همون نسبت بیشتر میشه. سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال نیز به همین ترتیب تعریف میشه. یعنی تبدیل منابع مالی به ارز دیجیتال برای رسیدن به سود. دلایل بسیار زیادی برای اهمیت سرمایه‌ گذاری در ارزهای دیجیتال وجود داره، مانند سادگی و شفافیت اون، تبدیل شدن ارز دیجیتال به پول آینده و . .

از اونجایی که سرمایه گذاری با هدف کسب سود بیشتر در آینده انجام میشه، همیشه با سطح خاصی از ریسک همراه هستش. یعنی این احتمال وجود داره که با یک سرمایه گذاری نادرست روی رمزارزی، نه تنها هیچ سودی بدست نیاد، بلکه ارزش سرمایه کاهش یافته و یا حتی کلا از بین بره. مانند اکثر سرمایه گذاری ‌ها، دارایی ‌های رمزنگاری شده هم با ریسک ‌های زیادی همراه و در مقابل دارای سودهای بالقوه ی زیادی هم هستش.

پس استفاده از اون به میزان ریسک‌ پذیری و دانش معامله گر بستگی داره. لذا برای سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال آشنایی با ویژگی های اون خیلی مهمه. اینجاست که مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال پا به میدان میزاره. اما مدیریت سرمایه چیه و به چه شکلی انجام میشه؟

مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال چیست؟

مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال چیست؟

معامله شاخصه ی اصلی هر بازار مالی و به زبان ساده همون خرید و فروش هستش. اگه در بازار ارزهای دیجیتال خرید و فروش به صورت درست انجام بشه، میتونه سود زیادی برای معامله گر همراه داشته باشه و گوش شیطون کر اگه روش انجام معامله درست نباشه، میتونه ضررهای زیاد و بعضا غیر قابل جبران رو به معامله گر تحمیل کنه. داشتن مدیریت سرمایه در معاملات ارزهای دیجیتال یکی از عادات معاملاتی خوبی هستش که هر تریدر باید اونو با قلب و ذهنش تمرین کنه تا از موفقترین های این حوزه بشه.

سرمایه‌ های دیجیتالی هم دقیقا مثل سایر سرمایه ها، بسیار ارزشمندن و باید با استفاده از یک استراتژی مدیریت سرمایه مناسب، از اون ها به بهترین شکل نگهداری کرد. مدیریت سرمایه مبحث بسیار تخصصی و پیچیده ایست و نمیشه برای همه یه نسخه پیچید. در واقع، عوامل زیادی در این مسئله دخیل اند و هر کس با توجه به اونها باید روش مناسب مدیریت سرمایه خودشو انتخاب کنه.

به طور کلی، مدیریت سرمایه به این معناست که چگونه معامله و سرمایه گذاری در ارزهای دیجیتال انجام بدیم تا کمترین ریسک رو برای ما داشته باشه و بتونیم بیشترین بازدهی در زمانی معقول از سرمایه ی خودمون کسب کنیم. به زبان ساده تر مدیریت سرمایه، عبارت است از یک استراتژی مالی که نحوه ی سرمایه‌ گذاری بر روی دارایی‌ های ارز دیجیتال گوناگون رو تعیین می‌ کنه. مدیریت سرمایه، زمان ورود تریدر به معامله، مقدار حجم خرید و نقطه خروج اون از معامله رو تعیین خواهد کرد.

با مدیریت سرمایه درست در بازار ارزهای دیجیتال ریسک معاملات تا حد زیادی کم میشه و کاربر با آرامش بیشتر و استرس کمتر در بازار فعالیت میکنه. در واقع معامله گر با مدیریت سرمایه می‌تونه بین فشار و تلاطم‌ بازار ارزهای دیجیتال، به آرامی در مسیر از قبل تعیین شده حرکت کنه. همچنین مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال، میزان ریسکی که بایستی برای انجام یک معامله به خصوص پذیرفته بشه و حتی میزان ضرر مربوطه رو تعیین میکنه.

مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال چگونه صورت می گیرد؟

مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال

بحث مدیریت سرمایه، یکی از مهمترین مباحثی هستش که باید در سرمایه گذاری و معاملات خود در بازار ارزهای دیجیتال مد نظر داشته باشیم. برای اینکه مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال داشت، باید ابتدا هدف از سرمایه گذاری تعیین و بازه ی زمانی برای رسیدن به این هدف مشخص بشه. در مرحله ی بعدی میزان ریسک سنجیده و حد تحمل ریسک در بازار ارزهای دیجیتال تعیین بشه.

توجه به این نکته مهمه که در بازارهای مالی هر چه ریسک بالاتری داشته باشیم، احتمال سود و ضررهامون هم بیشتر میشه. قاعده کلی در معاملات کریپتو این است: بیش از توان خود برای از دست دادن، ریسک نکنین. با توجه به این نکات بهترین کار اینه که یک بازه ی زمانی معقول رو برای سرمایه گذاری انتخاب و هدف گزاری واقع گرایانه با توجه به بودجه مون انجام بدیم.

با مدیریت سرمایه درست در ارز دیجیتال ریسک معاملات تا حد زیادی کم میشه و معامله گر با آرامش بیشتر و استرس کمتر در بازار فعالیت میکنه. با داشتن استراتژی درست برای ورود به بازار در شرایط های مختلف امنیت مالی بیشتری تجربه خواهد شد.

برای مدیریت سرمایه در ترید و هولد روش های متفاوتی وجود داره که باید با توجه به اهداف و خصوصیات فردی، بهترین روش انتخاب بشه. در مقاله ی بهترین روش مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال مفصل به این موضوع پرداخته شده. در واقع وقتی از مدیریت سرمایه در بازار رمزارزها صحبت میشه، منظور همان مدیریت ریسک، مدیریت اصل سرمایه و نهایتا مدیریت سبد رمزارزهاست. هر یک از این موارد میتونه اثرات زیادی بر مدیریت سرمایه در این بازار داشته باشه. در ادامه در مورد هر کدوم از این موارد صحبت خواهد شد:

• مدیریت ریسک

ریسک به معنای احتمال رخداد اتفاقات منفی در فعالیت‌ های مربوط به بازار و بخشی از ترید و معامله در بازار رمز ارزهاست. ریسک شانس ایجاد یک خروجی نامطلوب در معامله که ضرردهی رو به دنبال داره تعریف میشه. مدیریت ریسک فرایند مستندسازی تصمیمات نهایی اتخاذ شده و شناسایی و به‌ کارگیری معیارهایی هستش که می‌توان از اونها جهت رسوندن ریسک تا سطحی قابل قبول استفاده کرد.

مدیریت ریسک در تمامی محیط ‌های مالی مانند بازار رمزارزها بسیار مفید هست. به زبان ساده تر، مدیریت ریسک به مراحل شناسایی، تحلیل و پاسخ به عوامل خطرساز گفته میشه. بروز این عوامل خطرساز می تونه تریدر یا معامله گر رو تحت تاثیر خودش قرار بده و باعث ایجاد ضررهای جبران ناپذیری بشه. مدیریت ریسک در دراز مدت تاثیرگذار خواهد بود. به‌ عنوان یک قاعده ی کلی "هیچ‌گاه نباید بیشتر از اونچه توانش رو دارین ریسک کنین".

• مدیریت اصل سرمایه

یکی از نکات مهم در مدیریت سرمایه در بازار ارهای دیجیتال تاثیر زیادی داره، مدیریت اصل سرمایه هستش. در مدیریت اصل سرمایه مهمترین مسئله اینه که ضرری متوجه اصل سرمایه نشه. اولین نکته برای رسیدن به این منظور این هستش که باید قبل از ترید کردن در بازار ارزهای دیجیتال تحقیقات کاملی در مورد نوع صرافی داشت و سراغ صرافی هایی رفت که معتبرن و برای مبادله رمزارزهای خود مشکلی ندارن. در این بین صرافی ارز دیجیتال ایران بایننس یکی از صرافی های معتبر ایرانیه که تونسته اعتماد کاربران زیادی رو جذب کنه. نکته ی بعدی انتخاب کیف پول مناسب برای ذخیره ارزهای دیجیتال برای در امان ماندن رمزارزها از هرگونه خطر سرقت.برای مطالعه بیشتر می تونید به مقاله 10 نکته مهم سرمایه گذاری در بازار ارز های دیجیتال مراجعه کنید.

• مدیریت سبد رمزارزها

مدیریت سبد ارز دیجیتال مهمترین پارامتر در مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال به حساب میاد. به این شکل که ارزهای مختلفی در سبد رمزارز خود داشته و سرمایه گذاری ها رو در مدت زمان های متنوع دسته بندی کنیم. از سرمایه گذاری بلند مدت چند ساله گرفته تا نوسان گیری روزانه. این روش مدیریتی ست که یک معامله گر با تجربه برای مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال در نظر میگیره که البته درصد سرمایه گذاری ها در هر تایم فریم مختلف بنا به ریسک گریزی و ریسک پذیری هر فردی متفاوت هست.

عوامل موثر درمدیریت سرمایه بازار ارز دیجیتال

عوامل موثر در مدیریت سرمایه

همونطور که گفته شد مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال، میزان ریسکی هستش که باید برای انجام یک معامله پذیرفته و میزان ضرر احتمالی هم مشخص بشه. در این قسمت قصد داریم عوامل موثر در مدیریت سرمایه بازار ارزهای دیجیتال رو بررسی کنیم:

• مشخص کردن میزان ریسک پذیری سرمایه گذار

در علم اقتصاد، ریسک‌ پذیری به این شکل تعریف میشه: میزان تغییر پذیری در بازده یک سرمایه‌ گذاری که سرمایه‌ گذار، آمادگی تحمل آن را دارد. ریسک پذیری در اصل میزان سرمایه ای هستش که سرمایه گذار آمادگی از دست دادن اون رو داره. یک معامله گر یا سرمایه گذار باید بخشی از پولشو وارد بازار کنه که در صورت صفر شدن آسیبی به حیات مالی اون نزنه و بتونه به سادگی زندیگیشو ادامه بده.

ریسک پذیری سطوح مختلفی داره: ریسک پذیری محافظه کارانه که این گروه به صورت معمول تازه واردهای دنیای تریدری منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ هستن که ترجیح میدن روی دارایی‌ های تثبیت شده سرمایه‌ گذاری کنن. ریسک پذیری متوسط، دسته ای هستن که در افق زمانی میان مدت، دارایی‌ های دیجیتالی بدون ریسک رو مورد معامله قرار میدن و دسته ی آخر سطوح ریسک پذیری، ریسک پذیری تهاجمی هستش. معامله‌ گرانی که منابع و تجربه کافی برای تجزیه و تحلیل عمیق بازار رو دارن، می تونن در بازارهای تهاجمی و با ریسک بالا فعالیت های بسیاری داشته باشن.

• پایبندی به استراتژی معاملاتی که تنظیم شده

داشتن استراتژی معاملاتی مناسب و پایبند بودن به اون از عوامل بسیار تاثیرگذار در بحث مدیریت سرمایه در بازار ارزهای دیجیتال هستش. بسیاری از تریدرهای مبتدی، زمانی که با شرایط تهاجمی بازار مواجه میشن، برنامه خودشونو کنار میزارن و وارد معاملاتی میشن که جزء ضرر چیز دیگه ای نصیبشون نمیشه.

لازمه که هر معامله گر قبل از وارد شدن به بازار استراتژی مشخصی داشته باشه. به این صورت که نقاط خروج رو به وضوح تعیین کنه. تا زمانی که در معامله یا معاملات خود دچار ضرر شدید، حد ضرر خودشو به منظور بازپس گیری زیان متحمل شده، عوض نکنه. همچنین می بایست همه سطوحی رو که قصد داره در اونها برای ورود به معامله اقدام کنه رو هم تعیین و حجم معامله رو برای هر یک از این نقاط مشخص کنه.

• متنوع سازی، راهی برای کاهش ریسک

یکی دیگه در عوامل موثر در مدیریت سرمایه، ایجاد تنوع دارایی ها به منظور مدیریت ریسک های سرمایه گذاری هستش. با سرمایه گذاری روی دارایی های مختلف، در واقع ریسک سرمایه گذاری تا حدود زیادی کنترل خواهد شد. واقعیت اینه که دارایی های متنوع، در بلند مدت از سود بیشتر و بهتری برخوردارن. البته زمانی تنوع سازی مفید واقع میشه که دارایی های انتخاب شده کاملا به یکدیگر ارتباطی نداشته باشن.

مدیریت سرمایه در بازار اررزهای دیجیتال نوعی استراتژی مالی به حساب میاد که هدف اون افزایش سود و کاهش ضرر و در واقع حداکثر کردن کارایی سرمایه هستش. بنابراین در مدیریت سرمایه تعادل باید حفظ بشه. البته تنها آگاهی از مدیریت سرمایه در ارز دیجیتال کافی نیستش و باید این آموخته ها رو به کار ببندیم تا بتونیم نتایج مثبت و شگفت انگیز اون رو در معاملات خودمون ببینیم.

تهیه یک استراتژی مدیریت سرمایه در معاملات کریپتوکارنسی کار بسیار ساده و آسانیست. با این وجود، سخت‌ترین بخش کار، مقید ساختن خود به اجرای مداوم اون استراتژی هستش. موفق و پرسود باشید

نحوه مدیریت ریسک در ارز دیجیتال

نحوه مدیریت ریسک در ارز دیجیتال

نسبت ریسک به ریوارد ابزاری است برای ارزیابی احتمال سود یک معامله نسبت به احتمال زیان آن. این نسبت نشان می‌دهد که یک سرمایه‌گذار حاضر است در ازای پذیرفتن ریسک از دست دادن 1 دلار در سرمایه‌گذاری خود چه مقدار پاداش بگیرد.

به گزارش سایت خبری ساعد نیوز،سرمایه گذاری در حوزه های مختلف مالی از سهام و فارکس گرفته تا خرید مسکن و ارزهای دیجیتال، به ابزار و معیاری نیاز دارد که بتواند ریسک تصمیمات اقتصادی سرمایه گذار را نشان دهد. نسبت ریسک به ریوارد یا نسبت ریسک به پاداش، معیاری ساده و کاربردی است که امکان مقایسه ریسک و پاداش انتظاری سرمایه گذار را فراهم می آورد.

نسبت ریسک به ریوارد (Risk/Reward Ratio)، نشان می دهد که سرمایه گذار به ازای ریسک از دست دادن هر دلار در یک سرمایه گذاری، حاضر است چه مقدار پاداش انتظاری کسب کند. بسیاری از سرمایه گذاران از این نسبت برای مقایسه عواید انتظاری (Expected Returns) یک سرمایه گذاری با مقدار ریسکی که برای کسب آن عواید باید متحمل شوند، استفاده می کنند. نوعی سرمایه گذاری را در نظر بگیرید که نسبت ریسک به پاداش آن 1 به 7 باشد. در این حالت سرمایه گذار حاضر است در ازای به دست آوردن 7 دلار به عنوان پاداش سرمایه گذاری، ریسک زیان 1 دلاری سرمایه گذاری خود را بپذیرد. نسبت 1 به 3 نیز به صورت مشابهی نشان می دهد که سرمایه گذار حاضر است با انتظار کسب 3 دلار در آینده، بر 1 دلار سرمایه گذاری کند.

نحوه محاسبه ریسک به ریوارد

تریدرها اغلب از این نسبت جهت تعیین ورود به معامله یا عدم ورود به معامله استفاده می کنند. این نسبت با تقسیم مقدار زیانی که تریدر حاضر است در صورت عوض شدن جهت حرکت قیمت بپذیرد، بر مقدار سود انتظاری او محاسبه می شود.

استراتژیست های بازار، در بسیاری از موارد نسبت ریسک به ریوارد ایده آل برای سرمایه گذاری خود را 1 به 3 تعیین می کنند: یعنی به ازای هر واحد ریسک، 3 واحد عواید انتظاری. سرمایه گذاران می توانند نسبت ریسک به ریوارد را با اعمال حد ضرر یا استفاده از سفارشات زیان گریز (Stop-Loss Orders) و معاملات مشتقه (Derivatives) مانند اختیار فروش (Put Options) مدیریت کنند.

نسبت ریسک به پاداش معمولاً هنگام معاملات سهام شخصی به عنوان معیار به کار می رود.

نسبت بهینه ریسک به پاداش در استراتژی های مختلف متفاوت است. برای تعیین بهترین نسبت ریسک به ریوارد در یک استراتژی معاملاتی، معمولاً از روش آزمون و خطا استفاده می شود و بسیاری از سرمایه گذاران در سرمایه گذاری خود از نسبت ریسک به ریوارد از پیش تعیین شده استفاده می کنند.

نسبت ریسک به ریوارد چه چیزی به ما می گوید؟

نسبت ریسک به پاداش، سرمایه گذاران را یاری می کند که ریسک از دست دادن پول خود در معاملات را مدیریت کنند. حتی اگر تریدری معاملات سودآور داشته باشد و این نرخ زیر 50% باشد، در این صورت به مرور زمان ضرر می کند. این نسبت، تفاوت میان نقطه ورود به یک سفارش زیان گریز (Stop-Loss Orders) را با یک سفارش سودْمعین (Take-Profit Order) اندازه گیری می کند. مقایسه این دو، نسبت سود به ضرر یا پاداش به ریسک را نشان می دهد.

سرمایه گذاران معمولاً برای به حداقل رساندن زیان یا مدیریت مستقیم سرمایه گذاری خود در معاملات سهام، با تمرکز بر نسبت ریسک به ریوارد از سفارشات استاپ لاس استفاده می کنند. سفارش استاپ لاس (زیا ن گریز یا حد ضرر) به گونه ای طراحی شده که اگر قیمت سهام به پایین ترین حد تعیین شده برسد، به صورت خودکار سهام موجود در سبد دارایی فروخته می شود. سرمایه گذاران می توانند سفارشات استاپ لاس را از طریق حساب کارگزاری تنظیم کنند و برای این کار معمولاً هزینه اضافی لحاظ نمی شود.

مثالی از نسبت ریسک و پاداش

فرض کنید معامله گری 100 سهم از شرکت X را به قیمت هر سهم 20 دلار خریداری می کند و برای حصول اطمینان از اینکه زیان احتمالی اش بیشتر از 500 دلار نشود، سفارش حد ضرر را بر 15 دلار تنظیم می کند. ضمناً فرض کنید که تریدر انتظار دارد قیمت سهام شرکت X در چند ماه آینده به 30 دلار برسد. در این مورد تریدر حاضر است در ازای کسب عایدی انتظاری 10 دلار برای هر سهم، 5 دلار ریسک هر سهم را بپذیرد. از آنجایی که تریدر انتظار دارد معادل دو برابر ریسک خود را به دست آورد، لذا گفته می شود که نسبت ریسک به ریوارد در این معامله خاص 1 به 2 است. قراردادهای مشتقه مانند فروش اختیاری نیز با دادن اختیار به صاحب قرارداد برای فروش دارایی خود در مبلغی مشخص، اثر مشابهی با سفارشات استاپ لاس دارند و برای این منظور به کار می روند.

اگر سرمایه گذاری ترجیح دهد در یک سرمایه گذاری مشخص از نسبت ریسک به ریوارد 1 به 5 استفاده کند (5 واحد عواید انتظاری برای هر واحد ریسک اضافی)، در این صورت می تواند سفارش استاپ لاس را به گونه ای تنظیم کند که با این نسبت منطبق شود. اما درک این مطلب حائز اهمیت است که انجام دادن چنین کاری باعث می شود احتمال موفقیت ترید کاهش یابد.

مثال بالا را به گونه ای دیگر تصور کنید: فرض کنید سرمایه گذار مذکور حد ضرر معاملات خود را به جای 15 دلار، بر سطح 18 دلار تنظیم کند و همچنان انتظار دارد که قیمت هر سهم خریداری شده به 30 دلار برسد. سرمایه گذار با انجام دادن چنین کاری، در واقع مقدار ضرر احتمالی را کاهش می دهد (با فرض اینکه تعداد سهام تغییر نکند) اما در عین حال، احتمال برخورد قیمت با حد ضرر افزایش می یابد. زیرا در این صورت حد ضرر به نقطه ورود (20 دلار) بسیار نزدیک تر است تا به قیمت انتظاری (30 دلار). در نتیجه علی رغم اینکه سود مورد انتظار سرمایه گذار در مقایسه با ضرر احتمالی بیشتر است اما احتمال کمتری وجود دارد که به نتیجه دلخواه برسد.

ورود زود هنگام یا دیرهنگام؛ کدامیک بهتر است؟

این یکی از اساسی ترین سوالاتی است که برای هر تریدری پیش می آید. واقعا کدام یک بهتر است؟ آیا بهتر است که زودتر وارد یک معامله شویم تا نسبت ریسک به سود بهتری داشته باشیم یا اینکه منتظر سیگنال های تاییدی بیشتری به منظور اجرای ترید بمانیم؟

بیایید ابتدا بررسی کنیم که ورود زودهنگام (Early Entry) و دیرهنگام (Late Entery) به صورت کلی چه معنایی دارند و تفاوت های این دو با هم چیست. با طلاچارت همراه باشید…

هر روش، الگو و سبک معاملاتی می تواند ورود زودهنگام یا دیرهنگام داشته باشد. به عنوان مثال وقتی به الگوی سر و شانه نگاه می کنید، اگر قبل از شکست منظور از نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ شدن خط گردن الگو اقدام به ورود به بازار کنید بدین معناست که ورود زودهنگام انجام داده اید. اما تریدری که بعد از شکست خط گردن وارد بازار می شود، ورود دیرهنگام داشته است.

تریدری که از میانگین های متحرک استفاده می کند، ممکن است از یک میانگین متحرک با دوره زمانی کوتاه تر به منظور ورود زود هنگام استفاده کند. اما تریدری که میخواهد ورود دیرهنگام داشته باشد، از میانگین متحرک با دوره زمانی بلندتر استفاده خواهد کرد.

تریدرهایی که از سطوح حمایت و مقاومت به منظور شناسایی نقاط ورود به بازار بهره می برند نیز ورود زودهنگام و دیرهنگام دارند. مثلا وقتی قیمت به یک سطح حمایتی میرسد، بعضی از تریدرها بلافاصله اقدام به خرید می کنند در حالی که بعضی از تریدرها صبر می کنند تا سیگنال های بیشتری را در محدوده ناحیه حمایتی مشاهده کرده و سپس وارد پوزیشن خرید شوند.

بنابراین ایده ورود زودهنگام یا دیرهنگام می تواند در هر سبک و روش معامله گری اعمال شود. کافیست قوانین را کمی تغییر دهید.

در ادامه سعی میکنیم تا مزایا و معایب هر کدام از این دو روش را بیان کنیم.

ورود زودهنگام به منظور گرفتن سودهای بیشتر

مزایا: اکثر تریدرها به دنبال ورود زودهنگام هستند چرا که ورود زودهنگام معمولا حدسودهای بزرگتر و حدضررهای کوچکتری را نصیب شما خواهد کرد. بنابراین ریسک به ریوارد در این حالت بسیار مناسب است.از نقطه نظر صبر و تحمل به منظور ورود به یک پوزیشن نیز روش ورود زودهنگام بسیار آسان تر به نظر میرسد. بعضی از تریدرهای ترس از این را دارند که مبادا قیمت بدون اینکه به نقطه ورودشان برسد شروع به حرکت در جهت پیشبینی شان کند. به همین دلیل روش ورود زودهنگام باعث می شود نیازی به کنترل کردن خودتان نداشته باشید.

معایب: عیب این روش این است که شما بدون سیگنال تاییدی خاصی وارد پوزیشن می شوید. بنابراین آن معامله ممکن است درصد موفقیت کمتری داشته باشد. خلاصه بگوییم، ورود زودهنگام یعنی اینکه شما سیگنال های تاییدی بسیار کمی دارید (یا اصلا سیگنالی ندارید) بنابراین ممکن است شانس موفقیت تریدی که انجام می دهد کم باشد.

مشکل اصلی اینجاست که درصد پایین معاملات موفق (Lower Winrate) در افکار و احساسات تریدر تاثیرگذاری خواهد بود. گرچه نسبت سود به زیان (Reward:Risk) معاملات معمولا بالاست که این بدان معناست که سود پوزیشن های موفق باعث پوشش دادن زیان معاملات ناموفق می شود. اما در هر صورت داشتن تعداد زیاد معاملات ناموفق، برای اکثر تریدرها چالش روانی مهمی است.

یک تریدر باید ابتدا از خودش مطمئن باشد که بعد از یک سری پوزیشن ناموفق و زیانده، همچنان بر اساس قوانین استراتژی معاملاتی خود عمل کرده و به آنها پایبند باشد و شروع به شک و تردید در سیستم معاملاتی خود نکند. در واقع هر موقعیت معاملاتی که قوانین استراتژی شما آن را تایید می کند باید اخذ کنید.

ورود دیرهنگام برای داشتن رویکردی متعادل تر

مزایا: شخصا در روش معاملاتی خودم از ورود دیرهنگام استفاده میکنم. چرا که از لحاظ روانی کنترل کردن آن ساده تر است. شما تریدهایی که کیفیت بیشتری دارند (از لحاظ داشتن سیگنال های تاییدی) را می گیرید که این به معنای افزایش درصد معاملات موفق نیز می باشد. بنابراین چالش های احساسی و روانی که روش هایی با درصد معاملات موفق کمتر دارند را نخواهید داشت.

ما میدانیم که مسائل روانی در معامله گری مهمترین مشکل معامله گران هستند که با داشتن یک سیستم از نوع ورود دیرهنگام می توانید بر این مشکلات غلبه کنید.

معایب: اما عیب روش ورود دیرهنگام این است که باید صبورتر باشید و منتظر بمانید تا تمامی سیگنال های مدنظرتان رویت شوند. همچنین نسبت سود به زیان معاملات نیز کمتر خواهد بود اما درصد بالای معاملات موفق می تواند تاثیر این قسمت را کمتر کند.

کلام آخر: نه بهتر نه بدتر

می توان گفت که بهتر و بدتری در این بین وجود ندارد. باید خودتان و روحیات تان را بشناسید تا بتوانید تشخیص دهید که کدام روش برای شما مناسب تر است.

سوالات زیر را از خودتان بپرسید:

  • آیا با درصد کمتر معاملات موفق مشکلی ندارید؟
  • آیا می توانید با معاملات ناموفق پیاپی کنار بیایید و البته به استراتژی معاملاتی تان شک نکنید؟
  • آیا می توانید مدت زمان بیشتری در معاملات موفق بمانید تا با سود حاصل از این معاملات، ضرر معاملات ناموفق را پوشش دهید؟

اگر پاسختان به سوالات بالا مثبت است، پس روش ورود زودهنگام برای شما مناسب است. در غیر اینصورت بهتر است که به دنبال روش ورود دیرهنگام باشید تا با چالش های احساسی و روانی مواجه نشوید.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.