فرمولهای شاخص جریان نقدینگی
شاخص مدیران خرید
شاخص مدیران خرید (PMI) شاخصی است که جهت حرکت روندهای اقتصادی در بخش های تولیدی و خدماتی را نشان می دهد. شاخص مدیران خرید از یک شاخص پراکندگی تشکیل شده است که به طور خلاصه نشان می دهد که آیا شرایط بازار، طبق دیدگاه مدیران خرید، در حال گسترش، ثابت یا رو به کاهش است. هدف PMI ارائه اطلاعات در مورد شرایط فعلی و آتی کسب و کار به تصمیم گیرندگان، تحلیلگران و سرمایه گذاران شرکت می باشد.
- شاخص مدیران خرید (PMI) نشانگر جهت غالب روندهای اقتصادی در بخش تولید است.
- PMI بر اساس نظرسنجی ماهانه از مدیران زنجیره تامین در 19 صنعت متفاوت است که شامل فعالیت فرمولهای شاخص جریان نقدینگی های مربوط به مراحل اولیه تولید و همچنین مراحل عرضه و پخش محصولات است.
- ارزش و تغییرات PMI و اجزای تشکیل دهنده آن می تواند اطلاعات مفیدی را برای تصمیم گیرندگان کسب و کارها، تحلیلگران بازار و سرمایه گذاران فراهم کند. PMI یک شاخص پیشرو برای فعالیت کلی اقتصادی در آمریکا محسوب می شود.
نحوه عملکرد شاخص مدیران خرید
شاخص مدیران خرید هر ماه توسط موسسه مدیریت عرضه (ISM) گردآوری و منتشر می شود. این شاخص بر اساس نظرسنجی ماهانه ای است که برای مدیران ارشد بیش از 400 شرکت در 19 صنعت ارسال می شود که طبق سهم مشارکت آنها در تولید ناخالص داخلی آمریکا انتخاب می شوند. شاخص مدیران خرید بر اساس بررسی پنج حوزه اصلی است که عبارتند از: سفارشات جدید، موجودی انبارها، تولیدات، فرآیند عرضه و پخش و اشتغال. موسسه مدیریت عرضه هر یک از این حوزه ها را به طور مساوی ارزش گذاری می کند. این نظرسنجی ها شامل سوالاتی در مورد شرایط کلی و هرگونه تغییرات در کسب و کارها است؛ این تحولات ممکن است صعودی، نزولی یا ثابت (بدون تغییر) باشند.
شاخص مدیران خرید یک عدد از 0 تا 100 است. PMI بالای 50 نشان دهنده افزایش در مقایسه با ماه قبل است. PMI زیر 50 بیانگر بدتر شدن وضعیت کسب و کارها است در حالی که عدد 50 نشانگر عدم تغییر و ثبات وضعیت می باشد. هر چه عدد مورد نظر از 50 دورتر باشد، سطح تغییر نیز بیشتر خواهد بود. PMI به صورت زیر محاسبه می شود:
PMI = (P1 * 1) + (P2 * 0.5) + (P3 * 0)
P1 = درصد پاسخ هایی که بهبود وضعیت را نشان می دهند
P2 = درصد پاسخ هایی که حاکی از ثبات و عدم وجود تغییر در وضعیت هستند
P3 = درصد پاسخ هایی که نشان دهنده بدتر شدن وضعیت می باشند
شرکت های دیگری نیز آمار PMI را گزارش میکنند، یکی از این شرکت ها IHS Markit Group است که PMI را برای کشورهای مختلف خارج از آمریکا ارائه میکند.
شاخص مدیران خرید چگونه بر تصمیمات اقتصادی تأثیر می گذارد؟
شاخص مدیران خرید و داده های مربوطه، که ماهانه توسط موسسه مدیریت عرضه از نظرسنجی های آن ایجاد میشود، داده های بسیار مهم برای مدیران در نقشهای مختلف به شمار می آیند. به عنوان مثال، یک شرکت خودروسازی، تصمیمات مربوط به تولید را بر اساس سفارشات جدیدی که از مشتریان در ماه های آینده انتظار دارد، می گیرد. این سفارشات جدید بر تصمیمات خرید مدیریت شرکت در مورد ده ها قطعه و مواد خام مانند فولاد و پلاستیک تاثیر می گذارد. موجودی انبارها نیز میزان تولیدی را که تولیدکننده برای تکمیل سفارشات جدید نیاز دارد را تعیین می کند؛ علاوه بر این، با کمک این داده ها تولیدکننده نسبت به خالی گذاشتن بخشی از انبارهای خود برای تولیدات آخر ماه اقدام می کند.
تامین کنندگان نیز بر اساس PMI تصمیم گیری می کنند. تامین کننده قطعات از PMI جهت برآورد میزان تقاضای آینده برای محصولات خود کمک می گیرد. همچنین، تأمینکننده نیاز دارد بداند که انبار مشتریانش در چه وضعیتی است و چقدر گنجایش دارند؛ که این میزان تولیدات مشتریان را کاهش یا افزایش می دهد. اطلاعات PMI در مورد عرضه و تقاضا بر قیمت های تأمین کنندگان تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، اگر سفارشات جدید تولیدکننده در حال رشد باشد، ممکن است قیمت مشتری را افزایش دهد و افزایش قیمت را از تامین کنندگان خود نیز بپذیرد. از سوی دیگر، زمانی که سفارشات جدید کاهش مییابند، ممکن است تولیدکننده مجبور شود قیمت های خود را پایین بیاورد و هزینه کمتری از تامین کننده برای قطعات خریداری شده تقاضا کند. شرکت ها با کمک PMI می توانند بودجه سالانه خود را برنامه ریزی، وضعیت استخدام را مدیریت و جریان نقدینگی شرکت را پیش بینی کنند.
از آنجا که شاخص مدیران خرید یا PMI شاخصی پیشرو به شمار می آید، سرمایه گذاران می توانند از آن به نفع خود استفاده کنند. جهت روند در شاخص مدیران خرید قبل از تغییرات روند در شاخص های عمده فعالیت اقتصادی و تولید مانند شاخص تولید ناخالص داخلی، شاخص تولیدات صنعتی و شاخص اشتغال فرمولهای شاخص جریان نقدینگی ظاهر می شود. توجه به ارزش و تغییرات PMI می تواند پیش بینی دقیقی از روندهای کلی اقتصاد فراهم کند.
به آکادمی آموزشی فارکس (Persian FX Academy) خوش آمدید. بازار فارکس به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای مالی جهان، امروزه علاقهمندان و سرمایهگذاران زیادی را به خود جذب کرده است اما شرایط این بازار به آن سادگی که اغلب افراد تصور میکنند نیست. حجم بالای سرمایه، پیچیدگی بازار و سهولت دسترسی به این بازار از عواملی است که به ضرر بسیاری از افرادی که در این بازار فعالیت میکنند، منجر میشود. در این میان جای خالی آموزش و دانشاندوزی به وضوح احساس میشود. شرایط خاص آموزش در ایران به همراه عدم وجود منابع جامع و کامل (به خصوص به زبان فارسی)، عدم امکان برگزاری کلاس حضوری در داخل ایران و شرکت در کلاسهای خارج از ایران، ما را بر آن داشت تا اقدام به ایجاد یک آکادمی آموزشی نماییم. هدف بلندمدت از ایجاد این آکادمی، تبدیل شدن آن به یک مرجع اطلاعات و دانش مربوط به فارکس است. برای رسیدن به این هدف، آکادمی سعی نموده با کمک اساتید مجرب شرایطی ایجاد کند تا افراد به هر آنچه در مورد بازار نیاز دارند دسترسی داشته باشند. از کلاسهای مالتی مدیا گرفته، تا دورههای عمومی و تخصصی منسجم و پیوسته که دانشجویان پا به پای اساتید شرایط تحلیل و معامله را فرا بگیرند. ابزارهای معاملاتی، کتابخانه و تحلیلهای روزانه و هفتگی از دیگر ابزارهای ارائه شده در این آکادمی است.
آموزش ورود و خروج پول حقیقی
پس از مطالعه مقاله حاضر شما کاربران عزیز وبسایت حسابرس داخلی با دلایل توجه بسیاری از معامله گران بازار سرمایه ایران به رصد مداوم و حتی لحظه ای برآیند و یا جریان پول حقیقی آشنا خواهید شد و بطور کلی قصد داریم با مقاله آموزش ورود و خروج پول حقیقی به پاسخ روشن و واضحی برای سوالات ذیل برسیم.
بــــرآیند ورود و خــــروج نقدینگی حقیقــی چیست و چـه کمکــی به معاملــه گران می کند؟ آیا صــرفاً بر اساس رصد جـریان نقدینگی حقیقـی ها می توان در بازار بورس به موفقیت رسید؟
نحوه محاسبه آن به چه صورته و از کجا می توان داده های مرتبط با آن را پایش و استخراج کرد؟ منظور از فیلتــر ورود و خروج پول حقیقی چیست و در چه سایتی می تونم این فیلتر رو بنویسم؟ و سایر سوالاتی از این دست که قصد داریم در این مقاله بطور اجمالی بررسی و نتیجه گیری کنیم.
ورود و خروج پول حقیقی چیست؟
بدیهی است تا زمانی که تعریف دقیق آن را ندانیم امکان درک صحیح سایر مفاهیم مرتبط با آن وجود ندارد. قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهیم. لازمه تا بدونیم حقیقیها و حقوقیها چه کسانی هستند. بطور کلی در بازار بورس معاملهگران و سرمایهگذاران به دو دسته حقیقی و حقوقی تفکیک میشوند.
حقیقیها و حقوقی ها چه اشخاصی هستند؟
منظور از حقیقی های بازار بورس در حقیقت من و شما هستیم و منظور از حقوقیها شرکتها، صندوقها و سازمانها هستند.
نمودار ورود و خروج پول یا نقدینگی حقیقی
نمودار فوق برآیند ورود و خروج پول حقیقی و یا جریان نقدینگی روزانه بازار سرمایه ایران رو از ابتدای سال 1399 تا مرداد ماه 1401 نشاه می دهد. همانطور که می دانید شاخص بورس ایران از ابتدای سال 99 تا 19 مرداد ماه همان سال یک رشد شارپ و تند و تیزی را تجربه کرد. طوری که از محدوده 508،000 واحد استارت و تا 2،078،000 واحد افزایش یافت. روند افزایش شاخص کل و ورود و خروج روزانه نقدینگی حقیقی ها در تصویر قابل مشاهده است. در نمودار ورود و خروج پول حقیقی فوق محورهای سبز رنگ نشان حقیقی دهنده ورود پول حقیقی و محورهای قرمز بیانگر خروج پول یا نقدینگی حقیقی است. همچنین نمودار خطی که با رنگ زرد درج شده نشان دهنده شاخص کل هست.
با کمی دقت در نمودار ورود و خروج پول حقیقی کاملاً مشخص است در روزهایی که شاخص در یک روند صعودی در حال افزایش بود شاهد ورود پول حقیقی قابل ملاحظه در بازار بودیم و آغاز روند ریزشی و نزولی بورس از 20 مرداد 99 به بعد نیز شاهد خروج پول حقیقی ها از بازار بودیم. بطوریکه در تاریخ 3شهریور 99 شاهد رکورد خروج پول حقیقی در یک روز معاملاتی از بازار بودیم. رکوردی که به نظر تا سالیان سال جابجا نخواهد شد. (خروج 7،200 میلیارد تومان پول حقیقی در یک روز معاملاتی)
نحوه استخراج داده های ورود و خروج نقدینگی حقیقی به چه صورت است؟
برای این منظور، کافی است در سایت tsetmc به صفحه نماد مورد نظرمان مراجعه کنیم. بعد از آن بخش بالا و سمت چپ صفحه هر نماد بخشی وجود دارد که امکان مشاهده داده های معاملاتی آخرین روز معاملاتی در دسترس قرار دارد.
دسترسی به سابقه معاملات حقیقی ها و حقوقی ها از چه طریقی امکان پذیر است؟
بمنظور دسترسی به سابقه معاملات حقیقی ها و حقوقی ها می توانیم از بین سربرگ های موجود در صفحه هر نماد بر روی سربرگ یا تب حقیقی و حقوقی کلیک کنیم. از این طریق داده های یاد شده در دسترس ما قرار دارد.
بهترین مدل های ارزش گذاری سهام کدام است؟
ارزش گذاری یکی از مهم ترین مفاهیم مالی و بورس است که یکی از چالش برانگیزترین مراحل تحلیل بنیادی شرکتی است. افرادی که در زمینه معاملات در بازار بورس اوراق بهادار فعال هستند به دنبال یافتن دارایی ارزان هستند. دارایی ارزان بدین معنی است که دارایی مورد نظر (که در اینجا سهام شرکتها است) در بازار، ارزشی کمتر از ارزش واقعی اش داشته باشد و به اصطلاح ارزنده باشد. در ادامه به مدل های مرسوم ارزش گذاری سهام شرکتی اشاره می شود.
ارزش گذاری سهام چیست؟
ارزشگذاری سهام به معنای تخمین تقریبی ارزش شرکت از طریق بررسی پارامترهای مختلف است. مدل های ارزش گذاری سهام نیز بسیار متنوع هستند. استفاده از واژه تخمین تقریبی در این تعریف به این خاطر است که محاسبه دقیق ارزش واقعی یک شرکت تقریبا نشدنی است. سرمایهگذاران برای آگاهی از ارزش شرکت یا اوراق بهادار مورد نظر برای سرمایهگذاری و صاحبان کسبوکار با هدف آگاهی از ارزش فروش بنگاهشان، ناگزیر به ارزشگذاری هستند.
اهداف و کاربردهای ارزشگذاری
تحلیلگران سهام، در شرکتها و مؤسسات مختلفی فعالیت دارند و با توجه به حوزه کاری خود، هر کدام هدف خاصی را از ارزشگذاری دنبال میکنند که برخی از این اهداف عبارتاند از:
انتخاب سهام
یکی از اصلیترین اهداف ارزشگذاری، شناسایی سهام مناسب است. تحلیلگران همواره در پی یافتن ارزش ذاتی یک سهم و مقایسه آن با قیمت بازار آن هستند تا بتوانند از این طریق سهام کم ارزشیابی شده (Undervalued) و بیش ارزشیابی شده (Overvalued) را شناسایی کنند. از جمله مهمترین وظایف تحلیلگران مالی، توصیه به خرید، فروش یا نگهداری سهام براساس ارزشگذاری است.
ارزیابی رویدادهای شرکتی
منظور از رویدادهای شرکتی مواردی مانند ادغام و تملیک، واگذاری، تجزیه سهام یا تغییر در ساختار سرمایه شرکت است. این موارد با تغییر در ساختار جریانات نقدی شرکت، ارزش سهم آن را تحت تأثیر قرار میدهد. در چنین مواردی، تعیین ارزش یک شرکت الزامی است.
ارزیابی شرکتهای غیر بورسی
با توجه به اینکه امکان کشف قیمت سهام برای شرکتهای غیر بورسی وجود ندارد، ارزشگذاری به تعیین ارزش سهام این شرکتها کمک میکند. این فرآیند بهخصوص در عرضههای اولیه (یا IPO) از اهمیت ویژهای برخوردار است. از این جهت ارزشگذاری نقش مهمی در توسعه فرآیند خصوصیسازی و عرضه سهام از طریق بازارهای مالی کشور ازجمله بورس و فرابورس ایفا خواهد کرد.
ارائه شاخص ارزیابی عملکرد
یکی از اهداف ارزشگذاری شرکت، کسب اطلاعاتی در خصوص فعالیت موسسات اقتصادی و عملکرد مدیران است. تجزیه و تحلیل نسبتهای مالی بهعنوان بخشی از فرآیند ارزشگذاری میتواند آگاهی سرمایهگذاران را در این زمینه افزایش دهد.
ارزشگذاری کسبوکارهای نوپا (استارتآپها)
مؤسسان یک استارتاپ برای جذب سرمایه و توافق با سرمایهگذاران نیازمند ارزشگذاری کسب و کار خود هستند تا معیاری برای مذاکره بین سرمایهگذاران و مؤسسان استارتاپ ها وجود داشته باشد.
پرداخت با استفاده از سهام
در برخی از موارد، شرکتها بخشی از حقوق و مزایای مدیران خود را از طریق تخصیص سهام شرکت به آنها، پرداخت میکنند که در این شرایط برای تعیین تعداد سهامی که باید به هر شخص تخصیص پیدا کند، ارزشگذاری سهام شرکت ضروری است.
چگونه سهام یک شرکت را ارزشگذاری کنیم؟
ارزشگذاری سهام که در یک جمله تخمین ارزش ذاتی سهام تعریف میشود، فرآیندی پیچیده است و بهطورکلی میتوان آن را ترکیبی از علم و هنر دانست که لازم است تحلیلگر پنج اقدام اساسی را در این فرآیند انجام دهد.
- فهم کامل کسب و کار شرکت:اولین و مهمترین قدم در فرآیند ارزشگذاری، درک کامل و همهجانبه از فضای اقتصاد کلان داخلی و خارجی، صنعت و جایگاه شرکت از نظر رقابتپذیری در آن صنعت است.
- پیشبینی عملکرد آتی شرکت:در این مرحله لازم است تحلیلگر عملکرد آتی شرکت را از نظر فروش، سودآوری و سود نقدی ربه منظور استفاده در مدلهای ارزشگذاری پیشبینی کند.
- انتخاب روش ارزشگذاری مناسب:با توجه به ویژگیهای شرکت و هدف از ارزشگذاری باید روش مناسب ارزشگذاری را انتخاب کرد.
- تبدیل پیشبینی به ارزشگذاری:براساس پیشبینی انجام شده برای عملکرد آتی شرکت و روش ارزشگذاری انتخابی، ارزش شرکت محاسبه میشود.
- بهکارگیری نتایج فرآیند ارزشگذاری:در مرحله پایانی ارزشگذاری، نتایج بهدستآمده بهمنظور تصمیمگیری نهایی مانند توصیه یا عدم توصیه به سرمایهگذاری در سهام شرکت به کار گرفته خواهد شد.
انواع روشهای ارزشگذاری سهام
روشهای متعددی برای ارزشگذاری سهام وجود دارد که با توجه به نوع فعالیت، ساختار مالی و حوزه فعالیت شرکت میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد، اما بهطورکلی میتوان این روشها را در دو دسته کلی طبقهبندی کرد:
روش مطلق (مستقل)
در این روش، ارزشگذاری سهام به عوامل و فاکتورهای بنیادی شرکت وابسته است و بهطورکلی شامل تجزیه و تحلیل اطلاعات مختلفی است که از صورتهای مالی شرکت استخراج میشود. بسیاری از روشهای ارزیابی مطلق سهام بر عوامل بنیادی شرکت مانند جریانهای نقدی، سود سهام، نرخ رشد و ارزش داراییهای مشهود تأکید دارند و مدلهایی مانند تنزیل سود نقدی (DDM) ، تنزیل جریانات نقدی (DCF) و خالص ارزش دارایی ها (NAV) در این طبقه قرار میگیرند.
روش نسبی (قیاسی)
برخلاف روش ارزشگذاری مستقل، روش نسبی به مقایسه وضعیت یک شرکت با وضعیت سایر شرکتهای وابسته میپردازد.
در این روش، معیار ارزشگذاری سهام یک شرکت تنها ارزش ذاتی و واقعی آن شرکت نخواهد بود بلکه وضعیت شرکت با استفاده از برخی نسبتها و ضرایب با وضعیت سایر شرکتهای مشابه قیاس میشود. نسبت پرکاربرد مورد استفاده در این روش نسبت قیمت به سود محقق شده (P/E) است.
روشهای موجود در این دسته به دلیل سهولت در محاسبات و مفاهیم مورد استفاده در آنها، نسبت به روش مطلق (مستقل) بیشتر مورد استقبال فعالان بازارهای مالی قرار میگیرند اما ممکن است در تفسیر این نسبتها نکات مهم و حساسی نادیده گرفته شود.
ارزش گذاری بر اساس ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی
این نوع از ارزش گذاری که نمونه ای از ارزش گذاری مطلق سهام است بر پایه ارزش فعلی جریانهای نقدی آتی بر این مبنا تعریف میشود که مالک هر سهم، در حقیقت مالک بخشی از جریانات نقدی است که قرار است در آینده توسط شرکت کسب شود. این روش که مبنای مدلهای تنزیل شده جریانات نقدی یا (DCF) Discounted Cash Flow است، براساس نوع جریان نقد به چند نوع طبقه بندی میشوند.
ارزش گذاری بر مبنای مدل تنزیل سود تقسیمی ( مدل DDM)
یکی از رایجترین مدل های ارزش گذاری سهام، مدل تنزیل سود تقسیمی یا (DDM) Dividend Discount Model است که جریان نقدی را برابر سود تقسیمی شرکت تعریف میکند. در واقع این مدل میکوشد تا ارزش فعلی شرکت را از طریق محاسبه ارزش فعلی سودهای نقدی که شرکت در آینده تقسیم خواهد کرد، به دست آورد. معمولا زمانی از این مدل برای محاسبه ارزش سهام یک شرکت استفاده میشود که:
- شرکت سودده باشد و سود نقدی پرداخت کند.
- سیاست تقسیم سود، منطقی و متناسب با سودآوری شرکت است.
- سرمایهگذار قادر نیست سیاست تقسیم سود شرکت را تغییر دهد.
بنابراین با فرض آنکه یک شرکت شرایط گفته شده را دارد به پیش بینی صورت سود و زیان و سپس سود تقسیمی آن با استفاده از ضریب تقسیم سود شرکت میکنیم و سود تقسیمی دوره های مختلف را در صورت فرمول زیر قرار داده و پس از اینکه نرخ تنزیل (نرخ بازدهی مورد انتظار از سرمایه گذاری) را در مخرج فرمول گذاشته و در نهایت ارزش فعلی سودهای تقسیمی دوره های آتی بدست می آید.
به طور مثال یک تحلیل گر سود تقسیمی شرکت الف فرمولهای شاخص جریان نقدینگی را برای 4 دوره آتی به ترتیب به مقدار 100، 95، 110 و 115 تومان پیش بینی میکند. قیمت سهم با فرض نرخ بازدهی مورد انتظار (K) در سالهای آتی یکسان و به میزان 25 درصد است. جایگذاری موارد فوق در فرمول مانند شکل زیر است.
بنابراین ارزش فعلی سودهای نقدی پیش بینی شده برای 4 دوره بعد 244 تومان است اما نکته مهم این است که در انتهای دوره چهارم باز هم سود تقسیمی وجود دارد و میبایست ارزش آن را حساب کرد. در اینجا به دلیل اینکه مسئله به سادگی بیان شود و موجب سردرگمی نشود از ذکر آن خود داری شده است. برای اینکه از محاسبات ریاضیات مالی و ارزش زمانی پول مطلع شوید پیشنهاد می شود مقاله زیر را مطالعه کنید.
ارزش گذاری بر مبنای مدل جریان نقدی آزاد (FCF)
یکی دیگر از مدل های ارزش گذاری سهام، مدل جریان نقدی آزاد یا (FCF) Free Cash Flow است. معمولا زمانی از این مدل برای محاسبه ارزش سهام یک شرکت استفاده میشود که:
- شرکت سود نقدی سهام پرداخت نمیکند یا سود پرداختی، متناسب با سودآوری شرکت نیست.
- جریان نقدی آزاد، شاخص مناسبی برای محاسبه سوددهی شرکت است.
- ارزشگذاری از نگاه سهامدار عمده در حال انجام است.
- سرمایهگذار مالکیت کنترلی در شرکت دارد و در سیاستهای شرکت ازجمله تقسیم سود تأثیرگذار است.
فرمول گفته شده در بخش قبل نیز برای این روش به کار برده میشود با این تفاوت که به جای سود تقسیمی که در صورت قرار میگیرد، جریان نقدی آزاد (FCF) قرار داده میشود.
جریان نقدی آزاد خود به دو مورد تقسیم میشود:
جریان نقدی آزاد شرکت یا (FCFF) Free Cash Flow to the Firm
جریان نقدی آزاد شرکت، جریان نقدی باقیمانده قابلتوزیع پس از پرداخت هزینههای عملیاتی و سرمایهای شرکت، برای همه سرمایهگذاران یک شرکت اعم از وامدهندگان و سهامداران است.
از آنجا که پرداختهای بهره و اثرات اهرمی در محاسبه FCFF مورد توجه قرار نمیگیرند، از FCFF به عنوان جریان نقدی غیر اهرمی نیز یاد میشود.
جریان نقدی آزاد صاحبان سهام یا (FCFE) Free Cash Flow to Equity
در واقع همان جریان نقدی آزاد شرکت است که مخارج بدهی شامل پرداختهای مربوط به بهره و اصل بدهی از آن کسر شده، به همین دلیل به آن جریان نقدی آزاد اهرمی نیز گفته میشود.
این روش بیانگر این است که در نهایت چه میزان وجه نقد برای سهامداران شرکت در دسترس است. در تنزیل جریانات نقدی صاحبان سهام باید از بازده مورد نظر سهام استفاده کرد. جریان نقدی آزاد سهامداران طبق رابطه زیر محاسبه میشود:
نکته قابلتوجه این است که اگر شرکت دارای سهام عادی بهعنوان تنها منبع سرمایه باشد، FCFF و FCFE آن شرکت برابر خواهد بود.
استفاده از جریان نقدی آزاد یا FCF برای محاسبه ارزش ذاتی سهام برای حالتهای زیر مناسب است:
- شرکت سود تقسیمی نداشته باشد.
- سود تقسیمی شرکت صفر نیست، اما بسیار کم یا بیشتر از جریان نقدی آزاد صاحبان سهام است.
- سرمایهگذار مالکیت کنترلی در شرکت دارد و در سیاستهای شرکت ازجمله تقسیم سود تأثیرگذار است.
ارزش گذاری نسبی
روش ارزش گذاری نسبی یا روش ضرایب قیمت، رایجترین مدل های ارزش گذاری سهام شرکتهاست. در ارزش گذاری نسبي، ارزش یک دارایی با توجه به قیمتگذاری داراییهای مشابه انجام میشود.
متدوالترین مدل های ارزش گذاری نسبی که برای این کار مورد استفاده قرار میگیرند عبارتند از:
- نسبت قیمت به سود هر سهم یا P/E
- نسبت قیمت به ارزش دفتری یا P/BV
- نسبت قیمت به فروش یا P/S
به عنوان مثال، اگر نرخ بهره بدون ریسک (نرخ بهره بانکی) را معادل سالیانه ۲۵ درصد در نظر بگیریم، در این صورت دوره بازگشت سرمایه ۴ سال خواهد بود و بدین معناست که سرمایهگذار پس از گذشت ۴ سال سودی معادل اصل سرمایه خود را دریافت کرده است. نسبت P/E هم مفهومی مشابه با همین توضیحات دارد و میتوان در این شرایط P/E مورد انتظار بازار را ۴ در نظر گرفت.
حال فرض کنید بخواهیم با استفاده از روش P/E ارزش فعلی سهام یک شرکت را محاسبه کنیم. اگر سود هر سهم شرکت ۲۵۰ تومان اعلام شده باشد، خواهیم داشت:
یعنی با توجه به شرایط، قیمت تعادلی این سهم ۱۰۰۰ تومان ارزش گذاری میشود.
نسبت P/E انواع مختلفی دارد که میتوان به P/E ttm یا گذشته نگر و P/E forward اشاره کرد. شما میتوانید نسبت P/E گذشته نگر را در سایت TSETMC برای هر شرکت مشاهده کنید.
نسبت P/BV هم نسبت قیمت به ارزش دفتری سهام است. برای محاسبه ارزش دفتری سهام از ترازنامه شرکت استفاده میکنیم و حقوق صاحبان سهام شرکت را بر تعداد برگه های سهم تقسیم کرده و ارزش دفتری را محاسبه میکنیم. سپس نسبت قیمت به ارزش دفتری را برای این سهام محاسبه میکنیم.
نسبت P/S نیز همان نسبت قیمت به فروش است که در صفحه TSETMC در باکس وسط نیز قابل مشاهده است. برای محاسبه این نسبت کافی است که مقدار کل فروش شرکت را بر تعداد سهام تقسیم کرده و در نهایت قیمت را بر این مقدار تقسیم کنید.
29 شاخص کلیدی عملکرد محبوب مالی برای داشبورد مدیریتی
شاخص کلیدی عملکرد (KPI) مقداری قابل اندازه گیری است که نشان می دهد عملکرد یک شرکت در زمینه درآمدزایی و سودآوری چقدر خوب است. نظارت بر KPI ها نشان می دهد که آیا یک کسب و کار به اهداف بلند مدت خود رسیده است.
صرف نظر از وسعت، سابقه و صنعت هر یک از شرکت ها باید از علمکرد مالی خود آگاهی داشته باشند. در حالی که حسابداران با همه هزینه ها، درآمد و بودجه سر و کار دارند، مدیران شرکت نیز باید از اقدامات مهم مالی مطلع باشند.
سریع ترین و کارآمدترین راه برای پیگیری عملکرد سازمان، راه اندازی داشبورد KPI است که معیارهای مالی را نمایش می دهد.
گزارش کامل KPI مالی، به روزرسانی های حقیقی در مورد ارقام مهم مالی یک شرکت را ارائه می دهد، مانند جریان نقد عملیاتی، نسبت جاری، نرخ سوختن سرمایه و غیره.
با استفاده از معیارهای مالی پرکاربرد، ما فرمولهای شاخص جریان نقدینگی طیف کاملی از معیارهای مهم بودجه را که اکثر شرکت ها باید بسنجند، توضیح خواهیم داد.
1- جریان نقد عملیاتی (OCF)
جریان نقد عملیاتی مقدار کل پول تولیدشده توسط عملیات روزانه یک شرکت را نشان می دهد. این معیار مالی به این نکته اشاره می کند که آیا شرکت می تواند جریان نقد مثبت مورد نیازِ رشد را حفظ کند یا برای تامین کلیه هزینه ها به سرمایه خارجی نیاز دارد.
گردش جریان نقد عملیاتی با تنظیم درآمد خالص برای مواردی مانند استهلاک، تغییرات سرمایه و تغییر در حساب های دریافتنی محاسبه می شود. در حالی که جریان نقد عملیاتی خود را آنالیز می کنید، آن را با کل سرمایه به کار رفته مقایسه کنید، در این صورت می توانید ارزیابی کنید که تجارت شما سرمایه کافی برای مثبت نگه داشتن حساب ها تولید می کند.
2- نسبت جاری
نسبت جاری منعکس کننده توانایی سازمان در پرداخت کلیه تعهدات مالی طی یک سال است. این KPI دارایی های جاری شرکت مانند حساب دریافتkی و بدهی های جاری را زیر نظر می گیرد.
نحوه ارزیابی نسبت جاری شما: نسبت جاری کم تر از یک نشان می دهد که شرکت شما قادر به انجام کلیه تعهدات مالی نخواهد بود، مگر این که جریان نقد اضافی وجود داشته باشد.
نسبت جاری سالم بین 1.5 تا 3 است، اما داشتن دوره های نسبت جاری زیرِ 1 برای مشاغل کم نیست، به خصوص اگر شرکت در حال سرمایه گذاری روی رشد یا پرداخت بدهی باشد.
سرمایه گذاران دوست دارند از نسبت جاری به عنوان چرخه عملکرد سالم شرکت استفاده کنند. نسبت جاری بیش از حد بالا ممکن است نشان دهنده این باشد که شرکت دارایی و پول نقد زیادی دارد اما نمی تواند در زمینه نوآوری و رشد سرمایه گذاری کند.
3- نسبت آنی یا نسبت سریع
نسبت آنی نشان می دهد که آیا یک کسب و کار دارایی کوتاه مدت کافی برای پوشش بدهی های خود در آینده نزدیک را دارد. نسبت آنی، به دلیل نادیده گرفتن نقدینگی ها مانند فهرست موجودی ها، نمای دقیق تری از سلامت مالی یک شرکت را نسبت به نسبت جاری ارائه می دهد.
4- نرخ سوختن سرمایه
این KPI منعکس کننده میزان هزینه های هفتگی، ماهانه یا سالانه یک شرکت است. این معیار اصلی می تواند به نفع شرکت های کوچکی باشد که تجزیه و تحلیل گسترnه مالی را انجام نمی دهند.
در مقایسه با سود خالص و درآمد، نرخ سوختن سرمایه نشان می دهد که آیا هزینه های عملیاتی سازمان در طولانی مدت پایدار است یا خیر.
5- حاشیه سود خالص
این معیار نشان می دهد که یک شرکت در سودآوری در مقایسه با درآمد خود چقدر کارآمد است. این KPI که غالباً به صورت درصد محاسبه می شود، نشان می دهد که چگونه مقدار هر دلار به دست آمده توسط شرکت به سود تبدیل می شود.
حاشیه سود خالص منعکس کننده سودآوری یک تجارت است و نشان می دهد که شرکت در چشم انداز بلندمدت به چه سرعتی می تواند رشد کند.
6- حاشیه سود ناخالص
حاشیه سود ناخالص پول باقی مانده از درآمد را پس از محاسبه هزینه کالاهای فروخته شده اندازه می گیرد. این معیار که شاخص خوبی برای سلامت مالی یک شرکت است، نشان می دهد که آیا یک کسب و کار توانایی پرداخت هزینه های عملیاتی خود را دارد، آن هم در حالی که بودجه ای برای رشد باقی مانده است.
معمولاً سازمان ها از حاشیه سود ناخالص نسبتاً پایداری برخوردار هستند، مگر این که برخی تغییرات اساسی را که در هزینه های تولید تاثیرگذار بوده یا تغییراتی را که در سیاست های قیمت گذاری اعمال نکرده اند، انجام دهند.
محاسبه شده به عنوان= هزینه کالاهای فروخته شده / درآمد
برای مشاهده نمونه داشبورد تحلیل سودآوری بر روی دکمه روبرو کلیک کنید.
7- سرمایه در گردش
KPI سرمایه در گردش، دارایی موجود سازمان را برای پاسخگویی به تعهدات مالی کوتاه مدت اندازه می گیرد. سرمایه در گردش شامل دارایی مانند وجه نقد موجود، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و حساب های دریافتنی است که نقدینگی تجارت (توانایی تولید سریع پول نقد) را نشان می دهد.
پول نقد فوری موجود به عنوان سرمایه در گردش شناخته می شود. با مطالعه دارایی های موجود که با بدهی های کوتاه مدت مالی رو به رو هستند، سلامت مالی را تجزیه و تحلیل کنید. سرمایه در گردش که با کسر بدهی های جاری از دارایی های جاری محاسبه می شود، شامل دارایی هایی مانند پول نقد موجود، سرمایه گذاری های کوتاه مدت و حساب های دریافتنی است.
سرمایه در گردش با کسر بدهی های جاری (تعهدات مالی) از دارایی های جاری (منابعی با ارزش نقدی) محاسبه می شود.
8- حساب های دریافتنی جاری
این KPI میزان پولی را که بدهکاران به یک تجارت بدهکار هستند، اندازه گیری می کند. معیار حساب های دریافتنی جاری به شما کمک می کند درآمد آینده را تخمین زده و میانگین روزهای بدهکار را محاسبه کنید. همچنین این معیار نشان می دهد که یک شرکت تجاری یا مشتری عادی چه مدت طول می کشد تا بدهی خود را پرداخت کند.
معیار حساب های دریافتنی جاری بالا ممکن است نشان دهد که یک تجارت قادر به معامله با بدهکاران طولانی مدت نیست و در نتیجه ضرر می کند. اگر افراد یا شرکت ها قبض خود را پرداخت نکنند، به عنوان پیش فرض در نظر گرفته می شوند.
9- حساب های پرداختنی جاری
در مقابل حساب های دریافتنی، معیار حساب های پرداختنی جاری مبلغی است که یک تجارت باید به تامین کنندگان، بانک ها و فرمولهای شاخص جریان نقدینگی بستانکارhن بپردازد. این معیار می تواند توسط بخش های تجاری و پروژه ها تجزیه و تحلیل شود تا اطلاعات بیشتری در مورد بدهی های فعلی به دست آید.
برای محاسبه حساب های پرداختنی جاری، سازمان ها باید کلیه بدهی هایی را که باید در یک بازه زمانی خاص پرداخت شوند، در نظر بگیرند.
10- بازده حساب های پرداختنی
این KPI نرخی را نشان می دهد که یک سازمان به طور متوسط مبلغ قابل پرداخت خود را به تامین کنندگان، بانک ها و سایر طلبکاران بپردازد.
نحوه محاسبه بازده حساب های پرداختنی به شرح زیر است:
فرض کنیم شرکتی، از تامین کنندگان در یک ماه 10 بیلیون دلار خرید می کند و در هر زمان معین حساب های پرداختنی باقی مانده 2 بیلیون دلار است. این بدان معنی است که بازده حساب های پرداختنی 10 بیلیون دلار / 2 بیلیون دلار = 5 است.
اگر نسبت بازده نسبت به دوره های قبل کاهش یابد، این ممکن است نشان دهد که سازمانی در بازپرداخت بدهی های خود با مشکل رو به رو است. اگر نرخ بازده افزایش یابد، به این معنی است که یک شرکت بازپرداخت تامین کنندگان خود را با سرعت بیشتری از قبل انجام می دهد.
11- هزینه فرایند حساب های پرداختنی
هزینه فرایند حساب های پرداختنی، هزینه کل پردازش کلیه پرداخت ها و فاکتورها را در یک دوره خاص نشان می دهد.
نتایج نظرسنجی APQC (انجمن کیفیت و بهره وری آمریکا) پیرامون بهره وری فرایند حساب های پرداختنی، نشان می دهد که موردی قوی جهت سرمایه گذاری در فناوری های ارائه فاکتور الکترونیکی، پردازش و پرداخت وجود دارد، زیرا آن ها هزینه پردازش فاکتورها و پرداخت به تامین کنندگان را به طرز قابل توجهی کاهش می دهند.
12- بازده حساب های دریافتنی
بازده حساب های دریافتنی، اثربخشی یک شرکت در جمع آوری بدهی ها و تمدید اعتبارات را نشان می دهد. اگر شرکتی قبض پرداخت نشده یک مشتری را حفظ کند، مانند این است که به جای استفاده از پول برای توسعه تجارت، وام بدون بهره بدهد.
برای محاسبه بازده حساب های دریافتنی، شرکت ها باید ارزش خالص فروش اعتباری طی یک دوره معین را بر میانگین حساب های دریافتنی تقسیم کنند. این محاسبه بسیار شبیه به بازده حساب های پرداختنی است: ارزش خالص فروش اعتباری / حساب های دریافتنی
هرچه این معیار مالی کم تر باشد، کسب و کار دارایی های بیشتری جهت سرمایه گذاری در رشد و نوآوری دارد و کم تر با جمع آوری بدهی ها و پرداخت ها دست و پنجه نرم می کند.
13- گردش موجودی کالا
KPI گردش موجودی کالا نشان می دهد که شرکت با چه کارایی موجودی خود را در مدت زمانی خاص می فروشد و جایگزین می کند. بنابراین نشان دهنده توانایی سازمان در تولید و فروش و جایگزینیِ کالاها است.
برای محاسبه گردش موجودی کالا دو فرمول وجود دارد:
گردش موجودی کالا = فروش / موجودی
گردش موجودی کالا = هزینه کالاهای فروخته شده / موجودی میانگین
14- انحراف بودجه
همچنین انحراف بودجه یک KPI مدیریت پروژه است که اغلب مورد استفاده قرار می گیرد و نشان می دهد که بودجه های پیش بینی شده در مقایسه با کل بودجه واقعی متفاوت است. این معیار برای ارزیابی این که آیا بودجه یا میزان پایه هزینه ها یا درآمد، انتظارات را برآورده می کند، استفاده می شود.
حداقل انحراف بودجه نشان می دهد که هزینه های واقعی برابر یا کم تر از هزینه های پیش بینی شده یا درآمد بالاتر از حد پیش بینی شده است. تغییرپذیری قابل توجه در بودجه معمولاً به دلیل پیش بینی بیش از حد خوشبینانه یا تصمیمات ضعیف مدیریت ایجاد می شود.
15- زمان چرخه تولید بودجه
زمان چرخه تولید بودجه نشان دهنده دوره ای است که برای تحقیق، برنامه ریزی و توافق در مورد بودجه یک شرکت استفاده شده است. یک چرخه طولانی تولید بودجه لزوماً چیز بدی نیست، اما ممکن است منابع ارزشمندی مانند زمان مدیریت را هدر دهد.
16- موارد موجود در بودجه
موارد موجود در بودجه به مدیران پروژه کمک می کند تا هزینه ها را با روش دقیق تری پیگیری کنند. موارد موجود می تواند نشان دهنده پروژه ها، بخش های بازرگانی یا برخی اقدامات حسابداری دیگر باشد تا بتواند نمای بهتری از محل خرج پول ارائه دهد.
علاوه بر این، یک بودجه دقیق باعث می شود شرکت در صورت نیاز به کاهش بودجه، به بخش ها و پروژه های مناسب بپردازد.
17- تعداد تکرار بودجه
هرچه تعداد تکرار بودجه بیشتر باشد، زمان بیشتری برای برنامه ریزی بودجه و درست کردن آن لازم است. تعداد نسخه های بودجه تولیدشده قبل از تصویب نهایی به توانایی مدیریت در برنامه ریزی موثر بودجه دوره بعد بستگی دارد.
طبق یک نظرسنجی، 25 درصد شرکت کنندگان برتر 4 بار تکرار بودجه داشتند، در حالی که پایین ترها قبل از تصویب نهایی به 9 نسخه بودجه عادت کرده اند.
18- نسبت سرانه حقوق و دستمزد
این معیار مالی نشان می دهد که چه تعداد از اعضای تیم در مقایسه با تعداد کل کارمندان درگیر پردازش حقوق و دستمزد هستند.
برای محاسبه نسبت سرانه حقوق و فرمولهای شاخص جریان نقدینگی دستمزد، مشاغل باید نسبت موقعیت های تمام وقت منابع انسانی به تعداد کل کارمندان را پیدا کنند.
19- رشد فروش
این معیار مالی تغییر در کل فروش طیِ یک دوره خاص را نشان می دهد. رشد فروش درصد دوره فروش فعلی را نسبت به دوره قبل نشان می دهد، که نشان دهنده رشد یا کاهش فروش کل است.
20- روزهای فروش معوق (DSO)
روزهای فروش معوق میانگین روزهای مشتریان برای پرداخت یک شرکت – از دریافت فاکتور تا زمان پرداخت کامل را نشان می دهد. به بیان دیگر روزهای فروش معوق نشاندهنده میانگین تعداد روزهایی است که فروشهای اعتباری به پول نقد تبدیل میگردد و یا حسابهای قابل وصول شرکتی گردآوری میشود. هرچه DSO پایین باشد، یک شرکت می تواند تمرکز بیشتری روی رشد و سفارش لوازم اضافی داشته باشد.
برای مشاهده نمونه داشبورد تجزیه سنی حسابهای دریافتنی بر روی دکمه روبرو کلیک کنید.
21- هزینه های وندورها
این KPI پرداخت های جاری یک شرکت را با به وندورها را نشان می دهد (کسی که کالا یا خدمات را به یک سازمان یا افراد دیگر ارائه می دهد). ممکن است هزینه های بالای وندورها نشان دهد که مشکلاتی برای پرداخت به موقع به فروشندگان و تامین کنندگان وجود خواهد داشت.
22- نرخ خطای پرداخت
نرخ خطای پرداخت، درصد پرداخت های ورودی یا خروجی را نشان می دهد که به دلیل خطای پردازش تکمیل نشده اند. غالباً، دلیل ورشکستگی ها عدم تایید، مستندات ضعیف یا مرجع از دست رفته است.
اگر نرخ خطای پرداخت شرکتی با گذشت زمان افزایش یابد، ممکن است نشان دهنده این باشد که زمان بررسی سیستم پردازش پرداخت است.
23- زمان چرخه بازرسی داخلی
زمان چرخه بازرسی کامل میانگین دوره لازم جهت انجام بازرسی داخلی کامل را نشان می دهد. این رقم به طور عمده مدیر و دینفعان یک شرکت را در نظر می گیرد که باید بر بودجه، هزینه ها، پرداخت ها و غیره مروری داشته باشند.
24- گزارش خطای مالی
این معیار مالی تعداد گزارش های مالی را نشان می دهد که به توضیحات بیشتری نیاز دارند یا حاوی اشتباهاتی هستند و این امر نیاز به بررسی دقیق تر دارد.
25- بازده حقوق صاحبان سهام
این KPI ظرفیت یک تجارت را برای استفاده موثر از سرمایه گذاری سهامداران نشان می دهد و سود بالایی را به همراه دارد. بازده حقوق صاحبان سهام نشان می دهد که شرکت برای هر واحد از سهام صاحبان سهام چه میزان درآمد دارد
26- نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام
به طور مشابه با بازده حقوق صاحبان سهام، این KPI نشان می دهد که یک کسب و کار چگونه از سرمایه گذاری سهامداران خود استفاده می کند. نسبت بالای بدهی به حقوق صاحبان سهام نشان می دهد که یک سازمان به جای سودآوری جدید از سرمایه گذاری ها، سرمایه خود را از دست می دهد و مقروض می شود.
27- هزینه مدیریت فرایندها
این KPI را می توان توسط بخش های تجاری دیگر پیگیری کرد تا هزینه مدیریت کار افراد و برنامه ریزی برای آینده را بسنجد. هرچه هزینه مدیریت فرایندها کم تر باشد، دارایی بیشتری برای اجرای وظایف و رشد شرکت باقی می ماند.
28- بهره برداری از منابع
برای برخی شرکت ها، زمان کارمند باارزش ترین سرمایه ای است که روی آن حساب می کنند. این مورد برای آژانس های خلاق، شرکت های حقوقی و سایر نمونه های تجاری مبتنی بر خدمات صدق می کند.
KPI بهره برداری از منابع نشان می دهد که یک شرکت چگونه از منابع خود (زمان)، با مقایسه زمان قابل پرداخت و کار غیرقابل پرداخت، استفاده می کند. همچنین می تواند در داشبورد پروژه برای نمای بهتر عملکرد پروژه مورد استفاده قرار بگیرد.
29- هزینه کل عملکرد مالی
هزینه کل عملکرد مالی نسبت کل هزینه فعالیت های مالی را نسبت به کل درآمد نشان می دهد. هزینه های مالی یک شرکت شامل پرسنل، سیستم های مدیریتی، مخارج کلی و سایر هزینه های لازم برای فعالیت روزمره سازمان مالی است.
طبق یک نظرسنجی APQC (انجمن کیفیت و بهره وری آمریکا)، میانگین هزینه های کل عملکرد مالی شرکت هایی با عملکرد بالا 0.6 درصد است در حالی که این عدد برای 25 درصد شرکت هایی که عملکرد پایینی دارند، 2 درصد است. شرکت هایی که می خواهند این معیار را بهبود ببخشند، باید برای اتوماسیون و بهینه سازی فرایندهای تجاری خود، از فناوری و نرم افزار مدرن استفاده کنند.
سرمایه در گردش چیست؟ فرمول سرمایه در گردش
دانستن مفاهیم مهم حسابداری نقش به سزایی در اداره یک کسب و کار دارد. یکی از این مفاهیم کاربردی، «سرمایه در گردش» است که شاید برخی از افراد آن را با وجه نقد اشتباه بگیرند. سرمایه در گردش، معیاری برای سنجش میزان کارآمدی یک شرکت و نشاندهنده سلامت مالی آن در کوتاهمدت است. در این مطلب، به معرفی و فرمول مفهوم سرمایه در گردش میپردازیم.
سرمایه در گردش چیست؟
یکی از نکات مهم در تحلیل بنیادی بررسی وضعیت مالی شرکتها است. سرمایه در گردش از اصطلاحات رایج در حسابداری و از شاخصهای مالی محسوب میشود که میتواند نشان دهد که چه میزان امکان نقدپذیری برای یک فرد یا یک کسب و کار وجود دارد. فرمول سرمایه در گردش ساده است و با کسر کردن بدهیهای جاری یک شرکت از داراییهای جاری آن محاسبه میشود.
سرمایه در گردش خالص = داراییهای جاری – بدهیهای جاری
طبق فرمول بالا، ابتدا باید با مفهوم داراییهای جاری آشنا شویم. داراییهای جاری، داراییهایی هستند که در طی سال مالی جاری یا دوره مالی مورد نظر شرکت، به صورت معقول و منطقی و نه خوشبینانه یا بدبینانه، قابل تبدیل به پول نقد هستند.
به طور قطع پول جزو داراییهای جاری به حساب میآید. همچنین سرمایهگذاریهای کوتاهمدتی که به سادگی قابل فروش و تبدیل به نقدینگی هستند هم جزو داراییهای جاری محسوب میشوند. حتی موجودی انبار هم زمانی که با افق زمانی کوتاهمدت قابل فروش و تبدیل به پول نقد باشد، در دسته داراییهای جاری قرار میگیرد.
نوع دیگر داراییهای جاری،حسابهای دریافتنی است. حسابهای دریافتنی مطالباتی هستند که در کوتاهمدت میتوان آنها را به پول نقد تبدیل کرد و حتی ممکن است اسناد تجاری دقیقی از آنها در دست نباشد.
بدهیهای جاری نیز همان تعهدات مالی شرکت هستند که باید در طول سال، آنها را اجرایی کند. طبق آن چه که گفتیم به تعبیری دیگر، سرمایه در گردش به باقیمانده سرمایه نقدی شرکت در بانک پس از کسر بدهیهای جاری آن نیز گفته میشود. حال میتوان گفت که سرمایه در گردش همان میزان واقعی داراییهای نقد یا نزدیک به نقد یک شرکت است و در واقع چیزی که هزینهها و نیازهای روزمره یک شرکت را تأمین میکند. از این مفاهیم در تحلیل صورتهای مالی شرکتها نیز استفاده میشود.
نسبت سرمایه در گردش چیست؟
نسبت سرمایه در گردش از تقسیم دارایی فعلی شرکت بر بدهی جاری آن به دست میآید. عددی که در این نسبت نمایش داده میشود، نشاندهنده سلامت نسبی شرکت است. عدد به دست آمده نرخ سرمایه در گردش است.
این نرخ اگر بین ۱٫۲تا ۲ باشد، به این معنا است که شرکت نقدینگی لازم را برای پرداخت بدهیهایش دارد. اگر نرخ سرمایه در گردش شرکتی زیر ۱ باشد به این معنا است که شرکت سرمایه در گردش منفی دارد و به سختی میتواند بدهیهایش را پرداخت کند و در صورتی که نرخ سرمایه در گردش بالای ۲ باشد به این معنا است که نقدینگی شرکت بسیار زیاد است و میتواند آن را در بخشهای دیگر سرمایهگذاری کند. البته رقم بیشتر از ۲، همیشه نشانه خوبی نیست زیرا نشاندهنده این است که یا موجودی کالا بیش از اندازه است یا شرکت پول نقد مازاد خود را سرمایهگذاری نکرده است. کارشناسان عموما بر این عقیدهاند که نسبت سرمایه در گردش مابین ۱٫۲ و ۲٫۰ برای شرکتها مناسب است.
سرمایه در گردش چه اهمیتی دارد؟
با نگاه جامعتر و سنجیدهتر، سرمایه در گردش را میتوان دماسنج سلامت مالی شرکتها دانست. که هر اندازه فاصلهی بین داراییها و بدهیهای کوتاهمدت شرکت کمتر باشد نشان میدهد که شرکت از فرآیند کاری سالمتری برخوردار است. نقطه مقابل این مطلب زمانی است که میزان بدهیهای شرکت از سرمایه آن بیشتر باشد که این به آن معنا است که سرمایه در گردش شرکت منفی است و احتمال ورشکستگی شرکت بسیار زیاد است.
در اینجا لازم است به این نکته نیز اشاره کنیم که گاهی ممکن است با منفی بودن سرمایه در گردش، یک کسب و کار همچنان به فعالیت خود ادامه دهد اما این وضعیت پایدار نمیماند. درست مانند شخصی که خانه گرانقیمتی دارد اما به علت ورشکستگی یا هر مسئله دیگری توان پرداخت مخارج روزمره خود را ندارد؛ این فرد پس از مدتی مجبور به نقل مکان به خانهای ارزانتر میشود.
سرمایه در گردش، معیاری برای تشخیص میزان بهرهوری کلی کسب و کار است زیرا در این مفهوم، مواردی مانند وجه نقد شرکت، حسابهای دریافتنی، حسابهای پرداختنی، میزان بدهی سالانه و دیگر حسابهای کوتاهمدت وجود دارد که مدیریت هر کدام از این موارد روند فعالیتهای شرکت را مشخص میکند.
کاهش سرمایه در گردش شرکت نشان میدهد که بدهیها و هزینههای شرکت در حال افزایش است و شرکت در تلاش برای حفظ یا افزایش میزان فروش خود است؛ در حالی که افزایش آن نشانه خوبی است و بیانگر کاهش بدهیها و هزینهها است.
کارشناسان بر این باورند که به طور کلی میزان و زمان جریان نقدینگی شرکت، نشانه توانگری آن شرکت در عمل کردن به تعهدات و پرداخت بدهیهایش است و شرکتی موفق است که بتواند بین داراییهای جاری برای پرداخت بدهیهای جاری، تعادل برقرار کند. البته به این علت که همواره بخشی از نقدینگی برای پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان و انجام کارهای شرکت مصرف میشود رسیدن به این تعادل کمی دشوار به نظر میرسد.
چه کسب و کارهایی به سرمایه در گردش زیاد نیاز دارند؟
به طور معمول کسب و کارهایی که به صورت زنجیرهوار به هم وابسته هستند یا کسب و کارهای فصلی نسبت به کسب و کارهای سالانه به سرمایه در گردش بیشتری احتیاج دارند. در این گونه کسب و کارها لازم است که بدهیها در موعد مقرر پرداخت شود چه مواقعی که شرکت فعالیت داشته باشد و چه نداشته باشد؛ در هر صورت این بدهیها باید پرداخت شوند پس به همین منظور هر چه وجه نقد شرکت در بانک بیشتر باشد بهتر است. به عنوان مثال اگر محصول شرکتی در تابستان فروش خوبی داشته باشد و در زمستان در رکود فصلی قرار بگیرد. مدیر این شرکت برای ادامه کسب و کار خود در فصول سرد مجبور است که از سرمایه در گردش بیشتری استفاده کند.
نکته دیگر این که سرمایه در گردش استاندارد در صنایع مختلف با هم متفاوت است. برخی از صنایع، تجهیزات گرانقیمتی دارند یا از فرمولهای شاخص جریان نقدینگی روشهای درآمدزایی متفاوتی استفاده میکنند و لازم است با توجه به شرایطشان رویکردی متفاوت در استفاده کردن از سرمایه در گردش خود داشته باشند. این کسب و کارها برای سادهتر کردن پرداخت هزینههای نقدی شرکت باید راهی را پیدا کنند تا علاوه بر ثابت نگهداشتن سرمایه در گردشِ شرکت، هزینه جاری زیادی به دنبال نداشته باشد. برای همین است که مقایسه سرمایه در گردش فقط در شرکتهای مشابه در یک صنعت معنا میدهد و این مقایسه در هر صنعت نیز با توجه به نرخ استاندارد آن صنعت ارزیابی میشود.
یکی دیگر از مزیتهای عمده مقایسه این مفهوم، پیشبینی کردن بحرانهای مالی شرکت است؛ زیرا حتی شرکتی که منابع مالی و ثابت بسیار دارد، در مواقعی که نتواند دیون خود را پرداخت کند، ورشکست خواهد شد.
سخن آخر
گفتیم که از مفاهیم مهم حسابداری برای اداره یک کسب و کار، سرمایه در گردش است و از کسر بدهیهای جاری یک شرکت از داراییهای جاری آن به دست میآید. در تعریفی سادهتر نام دیگر سرمایه، پول است و سرمایه در گردش به پولی گفته میشود که برای امور روزانه شرکت صرف میشود. همان پولی که با آن امور روزانه انجام میشود یا همان پولی که شرکت آن را در بانک قرار میدهد تا در صورت لزوم، به سرعت آن را به وجه نقد تبدیل کند. در حقیقت این مفهوم نمایانگر بهرهوری عملیاتی یک شرکت است.
دیدگاه شما