چه زمانی کندل دوجی اتفاق میافتد؟
بازار بورس این روزها در حال سپری کردن روزهای پرهیاهویی بوده و مدام در حال بالا و پایین شدن است. در این چنین شرایطی، شناخت هر چه بیشتر بازار و داشتن قدرت تحلیل می تواند بسیار به افراد برای کمتر ضرر کردن و سود بیشتر کمک کند. در این مقاله درباره الگوهای شمعی در بازار بورس صحبت شده است.
مقدمه
نمودارها یا الگوهای شمعی در بازار بورس یکی از پرکاربردترین روش ها و حالات برای نشان دادن قیمت ها در بازارهای مالی است. چگونگی عملکرد خریداران و فروشندگان، جریان عرضه و تقاضا و دیگر موارد می توانند باعث ایجاد الگوهای مختلفی در بازار پرنوسان بورس شوند. بررسی الگوهای شمع در بازار بورس، روشی بسیار خوب برای درک بهتر روندهای بازار و تحلیل قیمت ها و تمایلات معامله گران است.
یکی از موضوعاتی که همیشه برای تریدرها و معامله گرهای بازار بورس دغدغه و مسئله بوده ، این است که بفهمند روند فعلی یک دارایی همین گونه ادامه می یابد یا تغییر خواهد کرد. فعالان بازار بورس علاقه دارند بفهمند که قیمت یک نماد در بورس تا کجا بر اساس روند فعلی صعود یا نزول پیدا می کند تا بهترین تصمیم های معاملاتی خود را از طریق آن اتخاذ کنند و به سود بیشتری در بورس دست یابند.
ما در این مقاله سعی می کنیم به شما توضیح دهیم که الگوهای شمع چه هستند و انواع مختلف آن را برای شما توضیح دهیم.
نگاه به قیمت در بورس
در بورس دو نوع رویکرد نسبت به قیمت وجود دارد:
رویکرد لحظه ای: ما در این رویکرد به دنبال این هستیم که قیمت لحظه ای یک سهم یا دارایی چقدر است. قیمت های لحظه ای در بازار بورس به سرعت تغییر می کند.
رویکرد بازه ای: ما در این رویکرد تغییرات قیمت یک سهم را در یک بازه زمانی بررسی می کنیم. رویکرد بازه ای چیزی است که در الگوهای شمعی برای ما اهمیت دارد. شمع ها یا کندل ها رویکرد بازه ای را به معامله گران نشان می دهند و اشخاص با دیدن کندل های مختلف پی به تمایلات و میزان عرضه و تقاضا می برند.کندل ها به خوبی حداکثر و حداقل قیمت را به خوبی نشان می دهند و هم چنین قیمت باز شدن و بسته شدن را در یک بازه زمانی به خوبی نشان می دهند(که این بازه زمانی معمولا روزانه است). انتهای یک بازه زمانی برای یک شمع، آغاز شمع یا کندل بعدی است.
ما اگر در بازار بورس بتوانیم اجزای قیمت را به خوبی بشناسیم می توانیم تغییرات قیمت را به خوبی پایش و بررسی کنیم. ما به دنبال این هستیم که با یک نگاه کلی بتوانیم روند کلی تغییرات قیمت را دریابیم. ما در بورس از الگوهای تک شمعی، دو شمعی، سه شمعی استفاده می کنیم. در بخش بعدی ما درباره الگوی تک شمعی صحبت خواهیم کرد تا شما تا حدودی با الگوهای شمعی آشنا شوید.
الگوهای تک شمعی
هر کندل یا شمع، نشان دهنده یک دوره و بازه معاملاتی است. الگوهایی که در یک شمع رخ می دهند را الگوهای تک شمعی می گویند. در زیر ما به بررسی چند الگوی تک شمعی می پردازیم.
الگوی تک شمعی ماروبوزو:
در این الگو، سایه بالا و پایین وجود ندارد. در الگوی صعودی ماربوزو، قیمت باز شدن همان حداقل قیمت است و قیمت بسته شدن همان حداکثر قیمت است. در االگوی نزولی این تک شمعی هم کاملا برعکس است یعنی قیمت باز شدن معامله همان حداکثر قیمت است. این الگو خیلی کم در بازارهای مالی اتفاق می افتد و بنابراین اگر این الگو اتفاق بیفتد می تواند اهمیت زیادی داشته باشد. در این الگوی تک شمعی که هیچ سایه ای در بالا و پایین وجود ندارد می توان این را متوجه شد که قدرت خریدار یا فروشنده بسیار زیاد است.
در الگوی صعودی این شمع، شما می توانید قدرت زیاد خریدار را مشاهده می کنید که به فروشندگان اجازه پایین آوردن قیمت را نداده اند و در الگوی نزولی، شما می توانید قدرت زیاد فروشنده را درک کنید.
اگر کندل صعودی ماربوزو در یک روند صعودی قرار داشته باشد نشانه ادامه روند است و اگر در یک روند نزولی قرار بگیرد نشانه تغییر روند است.
با الگوی نزولی این شمع اما شما قدرت زیاد فروشندگان را مشاهده خواهید کرد. اگر کندل نزولی ماربوزو در یک روند نزولی قرار بگیرید نشانه ادامه روند و اگر در یک روند صعودی قرار بگیرید نشانه تغییر روند صعودی(قوی) است.
شما با الگوی ماروبوزو می توانید نقاط ورود و خروج از یک معامله را به خوبی تشخیص دهید و معامله بسیار خوبی انجام دهید. هم چنین در الگوهای شمعی در بورس می توان درباره حد ضرر نیز نکات بسیار خوبی را دریافت کرد و می توان به خوبی حد ضرر را برای یک معامله تعیین کرد.
الگوی چکش:
الگوی بعدی تک شمعی، الگوی چکش است. همان گونه که از اسم این الگو پیداست این الگوی شمع در بورس شکلی شبیه به یک چکش دارد. این الگو دارای مشخصات زیر است:
عدم وجود سایه بالایی یا ناچیز بودن آن: شما در الگوی کندل چکش، سایه بالایی کوچکی را مشاهده می کنید یا اگر هم سایه بالایی وجود داشته باشد ناچیز است.
سایه چه زمانی کندل دوجی اتفاق میافتد؟ پایینی بلند: سایه پایینی بلند در الگوی چکش بلند است. نسبت این سایه به بدنه باید حداقل سه برابر یا بیشتر باشد. این نسبت در الگوهای شمعی در بازار بورس اهمیت زیادی دارد.
یک الگوی چکش در روند تغییرات قیمت می تواند نشان دهنده نکات زیادی باشد. برای مثال اگر شما یک الگوی چکش نزولی را مشاهده کنید می توانید متوجه تضعیف فشار فروش شوید و منتظر بمانید تا وارد موقعیت خرید شوید. در الگوی چکش شما باید کمی صبر کنید و به سرعت وارد معامله نشوید. شما باید منتظر کندل تایید بمانید و بعد وارد معامله شوید. در زیر می توانید یک الگوی چکش را در قسمت زردرنگ مشاهده کنید.
الگوی چکش وارونه:
همان گونه که از نامش پیداست این الگوی شمعی درست برعکس الگوی شمعی چکش عمل می کند. این الگو نیز مانند مورد قبل، می تواند نشانه تغییر روند یک سهم یا دارایی باشد. سایه چند برابری می تواند نشانه قدرت خریدار باشد. هر چند که قیمت در این الگوی شمعی پایین می آید اما می تواند نشان دهنده آمادگی سهم برای تغییر و صعود باشد.
الگوهای تک شمعی دیگری هم وجود دارند که هر کدام می توانند نکاتی را به افرادی که در پی تحلیل روند یک سهم در بازار بورس هستند نشان دهد.
از دیگر الگوهای تک شمعی می توان دوجی، فرفره، مرد حلق آویز، ستاره ثاقب و خطوط کمربند را نام برد.
الگوهای دو شمعی
الگوهای دوشمعی از دو کندل تشکیل می شوند. این الگوها شامل الگوهای پوشا، الگوی انبرک، الگوی هارامی، الگوی نفوذی، الگوی ابر مشکی و الگوی پاتک هستند.
الگوهای پوشا:
این الگوها مهم ترین و پرکاربردترین الگوهای دو شمعی هستند و با نام انگولفینگ شناخته می شوند. به این دلیل به آن پوشا می گویند چون کندل ها همدیگر را پوشش می دهند.
این الگوها به دو شکل صعودی و نزولی می توانند خود را نشان دهند. الگوی صعودی را الگوی گاوی و الگوی نزولی را خرسی نیز می نامند.
الگوی پوشای صعودی یا انگولفینگ صعودی:
منظور از صعود، صعود کندل دوم پس از نزول کندل اول است. کندل دوم باید ابتدایش پایین تر از انتهای کندل نزولی و انتهایش نیز بالاتر از ابتدای کندل نزولی اول باشد. در الگو پوشا ما گاهی اواقت، یک گپ قیمت داریم که نشان دهنده قدرت بیشتر این الگو است. اگر بخواهیم عامیانه حرف بزنیم باید بگوییم کندل دوم صعودی، کندل نزولی اول را در دل خود جای می دهد و آن را پوشش می دهد. در زیر می توانید ببینید که این الگوی صعودی به چه شکل اتفاق می افتد.
الگوی پوشای صعودی در همه جا ارزشمند نیست. مهم ترین موضوع این است که ما در قبل از این الگوی دوشمعی یک روند نزولی را داشته باشیم. پس از این نزول شما با دیدن چه زمانی کندل دوجی اتفاق میافتد؟ یک الگوی پوشای صعودی به یک ذهنیت دست یابید. در تصویر زیر شما می بینید که ما یک روند نزولی را داریم و سپس در قسمت آبی یک الگوی پوشای صعودی ظاهر می شود که می تواند نشان دهنده شروع شدن روند صعودی باشد.
الگوی پوشای نزولی:
در این الگو ما در ابتدا یک کندل صعودی داریم که قیمت در بالا بسته شده است اما کندل بعدی با قیمت بالاتر (یا با همان قیمت ) باز شده اما به سمت پایین نزول پیدا می کند و از قیمت باز شدن و ابتدای کندل صعودی هم پایین تر می رود. در واقع کندل دوم که نزولی است، کندل اول را که صعودی است پوشش می دهد. در زیر می توانید تصویر الگوی پوشای نزولی را مشاهده کنید.
الگوی پوشای نزولی نشان دهنده فشار فروش است و احتمالی برای تغییر روند یک سهم به سمت نزولی شدن باشد.
الگوهای سه شمعی نیز در بازارهای مالی وجود دارند که دیگر مجالی برای توضیح آنها نیست. یادتان باشد که هر کدام از این الگوها می تواند نکات مهمی را از وضعیت عرضه و تقاضا و فشار خرید و فروش و تغییر روندها به شما ارائه دهند. بنابراین شما نیاز دارید تا به خوبی آنها را یاد بگیرید و بتوانید به خوبی آنها را تحلیل کنید.
سهمیران
سهمیران به عنوان مجموعه ای که سالهاست در زمینه آموزش بورس کار می کند، بهترین آموزش ها را درباره الگوهای شمعی در بازار بورس به شما عرضه می کند. شما در دوره های آموزشی سهمیران با انواع الگوهای شمعی آشنا خواهید شد و بر همه آنها مسلط خواهید شد.
تحلیل تکنیکال – راهنمای مبتدیان: بخش اول
پیش بینی حرکت احتمالی قیمت اوراق بهادار در آینده براساس دادههای بازار را تحلیل تکنیکال میگویند.
تحلیل تکنیکال – راهنمای مبتدیان: بخش اول
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکی ابزار یا روشی است که برای پیش بینی حرکت احتمالی آینده قیمت یک اوراق بهادار مانند یک جفت ارز یا سهم و بر اساس دادههای بازار استفاده میشود.
نظریه تحلیل تکنیکال بر این اساس است که اقدامات جمعی شامل خرید و فروش همه شرکت کنندگان در بازار به طور دقیق تمام اطلاعات مربوط به یک اوراق بهادار معامله شده را منعکس میکند و بنابراین به طور مداوم یک ارزش بازار عادلانه را به این سهم یا جفت ارز اختصاص میدهد .
قیمت گذشته به عنوان شاخص عملکرد آینده
معامله گران تکنیکال بر این باورند که حرکات قیمتی فعلی یا گذشته در بازار، قابل اطمینانترین شاخص برای حرکات قیمتی آینده است.
تحلیل تکنیکال فقط توسط معاملهگران تکنیکال استفاده نمیشود. بسیاری از معاملهگران بنیادی از تحلیل بنیادی برای تعیین اینکه آیا میخواهند در بازار معامله کنند یا نه استفاده میکنند اما پس از اتخاذ تصمیم از تحلیل تکنیکال برای تعیین سطح مناسب و کم ریسک ورود بهره میبرنند.
نمودار در تایم فریمهای مختلف
معامله گران تکنیکال نمودارهای قیمت را تجزیه و تحلیل میکنند تا حرکت قیمت را پیش بینی نمایند. دو متغیر اصلی برای تحلیل تکنیکال، تایم فریم یا بازه زمانی در نظر گرفته شده و اندیکاتورهای تکنیکال خاصی است که یک معاملهگر برای تحلیل انتخاب میکند.
بازههای زمانی نمودارها از یک دقیقه تا ماهانه یا حتی سالانه را شامل میشود. چارچوبهای زمانی رایج که تحلیل گران تکنیکال بیشتر مورد بررسی قرار میدهند شامل موارد زیر است:
• نمودار ۵ دقیقهای
• نمودار ۱۵ دقیقهای
• نمودار ۱ ساعته
• نمودار ۴ ساعته
• نمودار روزانه
چارچوبی را که یک معاملهگر برای مطالعه انتخاب میکند، به طور معمول بر اساس سبک معاملهگری شخصی آن فرد تعیین میشود. معامله گران کوتاه مدتی که معمولاً در طول یک روز معاملاتی پوزیشنهای خود را باز و بسته میکنند، طرفدار تجزیه و تحلیل حرکت قیمت در نمودارهایی با بازه زمانی کوتاه مدت، مانند نمودارهای ۵ دقیقه یا ۱۵ دقیقهای هستند. معامله گران بلند مدت که موقعیتهای شبانه و طولانی مدت در اختیار دارند، تمایل بیشتری به تحلیل بازارها با استفاده از نمودارهای ساعتی، ۴ ساعته، روزانه یا حتی هفتگی دارند.
حرکت قیمتی که در یک بازه زمانی ۱۵ دقیقهای اتفاق میافتد ممکن است برای یک معاملهگر کوتاه مدت که به دنبال فرصتی برای تحقق سود حاصل از نوسانات قیمتی رخ داده در طی یک روز معاملات است بسیار مهم باشد. با این حال، همان حرکت قیمتی که در نمودار روزانه یا ساعتی مشاهده میشود، ممکن است به ویژه برای اهداف معاملاتی طولانی مدت قابل توجه یا تعیین کننده نباشد.
درک این مسئله با مشاهده عملکرد قیمت در بازههای زمانی مختلف ساده است زیرا نوسانات در بازههای زمانی کوچک پردامنه و در بازههای زمانی بزرگ کم عمق هستند. بعنوان مثال ممکن است قیمت نقره در نمودارهای بلند مدت نشان دهنده حرکت صعودی مستمر باشد اما در صورت مراجعه به تایم فریمهای کوچک روند حرکتی بشکل محسوسی نزولی دیده میشود.
کندل استیک
کندل استیک یا نمودار شمعی متداولترین روش برای نشان دادن حرکت قیمت روی نمودار است. کندل استیک از حرکات قیمت در طی یک بازه زمانی واحد تشکیل میشود. هر کندل روی نمودار ساعتی عملکرد قیمت را در بازه یک ساعته نشان میدهد در حالی که هر کندل در نمودار ۴ ساعته عملکرد قیمت را در بازه زمانی ۴ ساعته نشان میدهد.
کندلها به صورت زیر شکل میگیرند: بالاترین نقطه کندل یا شمع نشان دهنده بالاترین قیمتی است که در آن بازه زمانی معامله صورت گرفته و پایینترین نقطه کندل هم نشان دهنده پایینترین قیمت در آن بازه زمانی است. بدنه کندل (قسمتهای ضخیمتر یا رنگی هر کندل) قیمت باز و بسته شدن در هر بازه زمانی را نشان میدهد. اگر بدنه کندل آبی یا سبز باشد نشان دهنده این است که قیمت بسته شدن از قیمت بازشدن بیشتر بوده است (رشد چه زمانی کندل دوجی اتفاق میافتد؟ قیمت). برعکس اگر بدنه کندل به رنگ قرمز باشد در آن صورت قیمت باز شدن بالاتر از قیمت بسته شدن (کاهش قیمت) بوده است.
رنگ کندلها گزینههای دلخواه کاربر هستند. برخی از معاملهگران از بدنه سفید و سیاه استفاده میکنند (این قالب رنگ پیش فرض است و بنابراین یکی از مواردی است که بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد). سایر معامله گران میتوانند از رنگهای سبز و قرمز یا آبی و زرد استفاده کنند. هر رنگی که انتخاب شود، راهی آسان برای تعیین این که آیا بسته شدن قیمت در پایان یک تایم فریم بالاتر یا پایینتر بوده فراهم میکند. تحلیل تکنیکال با استفاده از نمودارهای شمعی اغلب آسانتر از استفاده از نمودارهای میلهای استاندارد است زیرا تحلیلگر سرنخها و الگوهای بصری بهتری دریافت میکند.
الگوهای شمعی – دوجی
الگوهای شمعی که توسط یک کندل یا از توالی دو یا سه کندل شکل میگیرند از پرکاربرد اندیکاتورهای تکنیکال برای شناسایی چرخشهای احتمالی بازار یا تغییر روند هستند.
به عنوان مثال کندل استیکهای دوجی نشان دهنده عدم تصمیم گیری در بازار هستند که ممکن است سیگنالی برای تغییر روند قریب الوقوع یا بازگشت بازار باشد. کندل استیک دوجی به این حالت است که قیمت باز و بسته شدن یکسان است به طوری که بدنه کندل یک خط صاف است. هرچه سایههای بالا و پایینی کندل بلندتر باشد نشانگر بلاتکلیفی بیشتر و پتانسیل قویتر بازار برای بازگشت است.
انواع مختلفی از کندل استیکهای دوجی وجود دارد که هرکدام نام خاص خود را دارند، همانطور که در تصویر زیر نشان داده شده است.
معمولترین دوجی، دوجی پا بلند است، حالتی که قیمت در هر از یک جهات گسترش مییابد و قیمت باز و بسته شدن در وسط قرار میگیرد. شکل ظاهری کندل نمایی واضحی از عدم تصمیم گیری در بازار را نشان میدهد. وقتی چنین دوجیای پس از یک روند صعودی یا نزولی در بازار ظاهر میشود معمولاً از آن به عنوان علامت چرخش احتمالی بازار یعنی تغییر روند در جهت مخالف تعبیر میشود.
دوجی سنجاقک هنگامی که پس از یک روند نزولی طولانی مدت ظاهر میشود، نشان دهنده یک تغییر احتمالی در آینده است. بررسی حرکت قیمتی که توسط دوجی سنجاقک نشان داده شده، تفسیر منطقی آن را توضیح میدهد. سنجاقک نشان میدهد که فروشندگان قیمت را بسیار پایین میآورند (دم طولانی پایین)، اما در پایان دوره، قیمت دوباره بهبود مییابد تا در بالاترین نقطه خود بسته شود. این کندل اساساً نشان دهنده فشار منفی است.
نام سنگ قبر یا گریو استون به وضوح نشان میدهد که خبر بدی برای خریداران است. برعکس شکل گیری سنجاقک، دوجی سنگ قبر نشان دهنده تلاش نافرجام برای افزایش قیمتهای بازار است و در نتیجه نشان دهنده پتانسیل روند معکوس نزولی است.
دوجی نادر فور پرایس یا چهار قیمتی، حالتی که باز و بسته شدن و معاملات مابین با قیمتی یکسان صورت گرفته است. این الگو مظهر بلاتکلیفی است، بازاری که تمایلی به حرکت ندارد. .
دهها شکل از کندلهای مختلف، همراه با چندین الگوی متغیر وجود دارد. احتمالاً کاملترین منبع برای شناسایی و استفاده از الگوهای شمعی، پترن سایت توماس بولکوفسکی Thomas Bulkowski است که به طور کامل هر الگوی شمعی را توضیح میدهد و حتی آماری ارائه میکند که هر کدام از این الگوها در طول تاریخ تا چه میزان سیگنال معاملاتی قابل اعتماد عرضه کردهاند. مطمئناً دانستن اینکه الگوی شمعی چه چیزی را نشان میدهد بسیار مفید است اما دانستن اینکه آیا این نشانه ۸۰٪ از اوقات صحیح بوده یا نه، مفیدتر است.
الگوی پوشا Engulfing در تحلیل تکنیکال
در این ویدئو آموزشی،الگوی انگلفینگ یا پوشا را به شما آموزش میدهیم که این الگو بشدت در بازار بورس تهران زیاد اتفاق می افتد و با شناخت این الگو میتوانید با نگاه کردن به نمودار سهام متوجه رفتار بعدی سهام باشید و … ( ادامه مطلب … )
الگوی پوشا Engulfing در تحلیل تکنیکال
الگوی پوشا از دو کندل با رنگهای غیر یکسان یا مختلف(سبز و قرمز) تشکیل میشود. ساختار این الگو به شکلی است که بدنه کندل اول به صورت کامل به وسیله ی بدنه کندل دوم در برگرفته میشود و بخاطر همین به آن الگوی پوشا یا پوششی گوییم.
در تشکیل الگوها بدنه کندل خیلی اهمیت دارد، در حالت ایدهآل و نرمال این الگو، سایه های کندل اول نیز با بدنه کندل دوم پوشیده میشود. شاید این الگوها در انتهای یک روند ساید یا ثابت باشند که در اینصورت دیگر الگوی بازگشتی نیست. بنابراین شرط وجود یک روند پیش از تشکیل الگوها الزامی است و حتما باید رعایت شود.
نکته مهم دیگر که کم توجهی به آن میشود ، این است که حجم معاملات در کندل دوم افزایشی یا صعودی خواهد بود. این الگو در دو حالت صعودی و نزولی است.
ما در این جلسه ویدیویی 💎سعی کردیم مطالب مهمی که شما باید در هنگام تریدر در بورس بدانید و تریدرهای موفق هم همیشه از آنها استفاده میکنند به شما آموزش دهیم.🙂
روش معامله با الگو و کندل ستاره صبحگاهی Morning Star
در این مقاله از تاپ سایت 98 قصد داریم روش معامله با الگو و کندل ستاره صبحگاهی (Morning Star) را به شما عزیزان آموزش دهیم. این الگو یک الگوی عالی و پولساز می باشد که می توانید در تمامی بازارهای مالی از جمله ارز دیجیتال ، فارکس و بورس ایران از آن استفاده نمایید.
در این مقاله، نگاهی عمیق به این الگو و برخی از بهترین روشهای معامله با آن، خواهیم داشت.
الگوی ستاره صبحگاهی
الگوی ستاره صبحگاهی (Morning Star pattern) از سه کندل تشکیل می شود. شکلگیری کامل ستاره صبحگاهی، نوید یک حرکت صعودی جدید در بازار را می دهد.
این الگو، یک الگوی معکوس می باشد و پس از یک روند نزولی اتفاق می افتد و می تواند باعث تغییر روند شود. این الگو باید شرایط زیر را داشته باشد:
- روند باید نزولی باشد.
- آخرین کندل باید قرمز باشد.
- کندل دوم که می تواند قرمز یا سبز باشد اما ترجیحا کوچک باشد.
- کندل سوم یک کندل سبز نسبتا بلند خواهد بود.
در زیر تصویر الگوی شمع ستاره صبح را مشاهده می کنید.
در تصویر بالا توجه کنید کندل اول یک کندل نزولی با اندازه نسبتاً بزرگ است، به دنبال آن یک کندل داخلی کوچکتر و یک کندل سوم که یک شمع نسبتاً بزرگ صعودی است.
کندل اول روند نزولی را تایید می کند، کندل دوم نشان دهنده بلاتکلیفی در بازار است و به دنبال آن کندل سوم که بازگشت احتمالی به سمت صعود را تایید می کند.
به این ترتیب و پس از تشکیل این الگو یک حرکت و روند صعودی شروع می شود و قیمت بالاتر می رود.
توجه به این نکته مهم است که در شکل گیری الگوی Morning Star، کندل وسط نقش مهمی ایفا می کند.
کندل مرکزی (وسطی)، نسبت به دو کندل دیگر مجاور خود کندل نسبتا کوچکی خواهد بود. علاوه بر این، اغلب به عنوان یک کندل دوجی دیده می شود. کندل دوجی اساساً یک کندل با بدنه کوچک و سایه های بلند میباشد.این شکل گیری در الگوی ستاره صبح نشان دهنده تردید یا عدم تصمیم گیری در بازار است.
استاپ لاس را کجا قرار دهیم؟
یکی از مشکلاتی که خیلی از معامله گران دارند حد ضرر یا Stop Loss است. بهترین جا برای استاپ لاس، بالای کندل وسط یا مرکزی است. سعی کنید استاپ لاس را دقیق روی خط قرار ندهید و کمی بالاتر قرار دهید چون احتمال دارد با سایه کندل های بعدی استاپ لاس خورده شود و وارد ضرر شوید و یک سود عالی را از دست بدهید.
نحوه معامله با الگوی ستاره صبحگاهی
هنگام معامله با الگوی ستاره صبحگاهی (Morning Star)، بهترین کار این است که بر روی خطوط حمایت معامله کنید. سعی کنید ابتدا خطوط حمایت را بکشید و پس از مشاهده این الگو، وارد معامله شوید.
در خطوط حمایت، فروشندگان و خریداران سعی می کنند بازار را بدست گیرند هر چه کندل سوم (سبز) بزرگتر باشد نشان دهنده قدرت خریداران می باشد.
از آنجایی که می دانیم الگوی ستاره صبحگاهی یک الگوی معکوس صعودی است، زمانی که نزدیک یک سطح حمایت اصلی، رخ دهد می تواند سیگنال خرید عالی باشد.
ستاره صبحگاهی صعودی با استوکاستیک
برای اینکه احتمال موفقیت را بیشتر کنیم می توانیم از اندیکاتورها نیز استفاده کنیم.
اکنون به فیلتر دیگری نگاه می کنیم که همراه با ستاره صبحگاهی به خوبی کار می کند. به طور خاص، زمانی که شما از یک نوسان ساز مبتنی بر مومنتوم، مانند اندیکاتور Stochastics، استفاده می کنید و فروش بیش از حد را نشان می دهد، شانس شما برای یک معامله موفق، افزایش پیدا می کند.
اندیکاتور Stochastics یک نوسان ساز محبوب است که فروش بیش از حد و خرید بیش از حد را بر اساس دوره پیش فرض 14 روزه نشان می دهد.
نوسان ساز تصادفی دو خط اصلی دارد، خط K درصد که حساسیت بالایی دارد و خط D درصد کندتر است و حساسیت کمتری دارد.
بنابراین، زمانی که خط درصد D شاخص Stochastics در قلمرو فروش بیش از حد باشد معمولاً سیگنالی است که احتمال بازگشت قیمتها به سمت صعودی بیشتر می شود.
هنگامی که فروش بیش از حد با این الگو همراه می شود، میتواند یک احتمال موفقیت را بالا ببرد.
در زیر مثالی را مشاهده می کنید که در آن از Stochastics استفاده شده است و این الگو نیز شکل گرفته است.
استراتژی معاملاتی ستاره صبحگاهی
اندیکاتور باند بولینگر برای یافتن حرکات بیش از حد قیمت، بسیار مفید است. زمانی که قیمت به خط بالایی باند بولینگر می رسد، معمولاً زمان خوبی برای فروش است و وقتی قیمت به خط پایین باند بولینگر می رسد، اغلب زمان خوبی برای خرید است.
حال این اندیکاتور را با الگوی ستاره صبحگاهی ترکیب می کنیم تا نتایج معاملات خود را به طرز چشمگیری بهبود ببخشیم.
از آنجایی که ستاره صبحگاهی یک الگوی معکوس صعودی است، ما فقط به دنبال تنظیم معاملات طولانی مدت در استراتژی خواهیم بود.
حال قوانین معاملات طولانی با استفاده از استراتژی را بررسی میکنیم:
- الگوی ستاره صبحگاهی باید در نمودار شکل گرفته باشد.
- یک روند نزولی قبل از شکل گیری الگو وجود داشته باشد.
- پس از تکمیل الگوی ستاره صبح، وارد معامله می شوم.
- استاپ لاس باید زیر کمتر کندل کوچک یا دوجی (وسطی) باشد.
موفقیت الگو
اگر موارد زیر اتفاق بیفتد امکان موفقیت الگو بیشتر خواهد بود:
- اگر بین کندل های 1و2 (قرمز و کوچک) گپ وجود داشته باشد.
- اگر کندل سوم بزرگ باشد.
- اگر همراه با کندل سوم (سبز) حجم معاملات افزایش پیدا کند.
امیدواریم این مقاله برای شما عزیزان مفید باشد.
عزیزانی که تمایل دارند به تیم نویسندگی تاپ سایت 98 بپیوندند می توانند از طریق واتساپ با ما در ارتباط باشند. ما بهترین افراد را به تیم خود اضافه خواهیم کرد.
اگر سوال یا نظری دارید در بخش کامنت ها بنویسید.اگر موضوع خاصی مد نظر شماست که در سایت موجود نیست در بخش کامنت ها بنویسید
واگرایی چیست؟ کاربرد واگرایی در تحلیل تکنیکال
آشنایی و تسلط به مفاهیم و ابزارهای تحلیلی در بازار بورس، یکی از ارکان مهم در روند معاملات است. معاملهگران موفق معمولا با بهرهمندی از این اطلاعات و تکنیکهای معاملاتی، سودهای خوبی را به دست میآورند. افزایش آگاهی و سطح دانش بورسی در فرایند سرمایهگذاری از اهمیت بالایی برخوردار چه زمانی کندل دوجی اتفاق میافتد؟ است. برای همین در این مقاله قصد داریم به یکی از مفاهیم یا ابزارهای مهم در فرایند تحلیل تکنیکال بپردازیم. «واگرایی» یکی از مفاهیم مهم در این حوزه است. بسیاری از تحلیلگران با استفاده از واگرایی به وجود آمده در سهمهای مختلف، بهترین زمان را برای ورود به سهم تشخیص میدهند. برای آشنایی با این تکنیک در بازار بورس، با ما همراه باشید.
واگرایی چیست؟
واگرایی نشان دهنده ایجاد تغییر روند سهم در بازار است که از انواع مختلفی ایجاد شدهاند. این وضعیت از تضاد حرکتی میان نمودار سهم و اندیکاتور به وجود میآید. به عبارت دیگر، واگرایی به معنی ضعف یک روند بوده و زمانی مشاهده میشود که قیمت و اندیکاتور در خلاف جهت یکدیگر حرکت میکنند، همچنین روند قیمت به پایان خود نزدیک شده و میل به چرخش دارد. در بیشتر مواقع تغییر جهت بزرگ یک نمودار زمانی اتفاق میافتد که یک واگرایی مناسب داشته باشیم. از واگراییها میتوان برای شناسایی قیمت و سطوح حساس استفاده کرد و روندهای ضعیف را که میل به برگشت دارند، تشخیص داد. برای تشخیص واگرایی باید از اندیکاتورهای مختلف استفاده کنیم. اندیکاتور مکدی (MACD) یکی از مهمترین و پراستفادهترین ابزارها برای تشخیص واگرایی است. از سایر اندیکاتورها مانند اندیکاتور RSI ، اندیکاتور cci و … هم میتوان برای تشخیص واگرایی استفاده کرد.
انواع واگرایی در تحلیل تکنیکال
همانطور که اشاره کردیم، واگراییها از انواع مختلفی تشکیل شدهاند و تحلیلگران با استفاده از این ابزار، میتوانند ادامه روند سهم را در آینده پیشبینی کنند. انواع واگرایی در بازار بورس عبارتاند از:
واگراییها به چند دسته تقسیم میشوند که در این مقاله به بررسی واگرایی معمولی میپردازیم.
۱/ واگرایی معمولی ( Regural Divergence)
واگرایی زمانی رخ میدهد که بین قیمت و اندیکاتور یک تناقض رفتاری وجود داشته باشد. دراین حالت اندیکاتور با حرکت قیمتی مخالفت میکند و نسبت به آن رفتار متضادی را از خود نشان میدهد. زمانی که این واگرایی به وجود میآید، قیمت از ادامه حرکت باز میایستد و تغییر جهت میدهد. این نوع واگرایی را با نماد RD نمایش میدهند که مخفف عبارت Regular Divergence است. واگرایی معمولی خود به دو دسته واگرایی معمولی مثبت و واگرایی منفی تقسیم میشود.
واگرایی معمولی مثبت(RD+):
به طورکلی واگرایی معمولی مثبت در کفها تشکیل میشود. به این شکل که قیمت یک کف را پایینتر از کف قبلی ایجاد میکند؛ اما اندیکاتور با این حرکت مخالفت میکند و نسبت به کف قبلی خود، یک کف بالاتر را ثبت میکند. در این حالت قیمت میل به رشد دارد و نشان میدهد که فروشندگان ضعیف شدهاند. برای درک بهتر، به تصویر زیر دقت کنید:
واگرایی معمولی منفی(RD-):
واگرایی معمولی منفی در انتهای یک حرکت صعودی و در سقف قیمتی رخ میدهد. به این صورت که قیمت یک سقف بالاتر از سقف قبلی خود ایجاد میکند اما اندیکاتور با این حالت قیمت مخالفت میکند و سقفی پایینتر از سقف قبلی به وجود میآورد. این نوع از آرایش واگرایی که در انتهای یک روند صعودی اتفاق میافتد، به عنوان واگرایی معمولی منفی شناخته میشود و منجر به کاهش قیمت خواهد شد. واگرایی معمولی منفی، بیانگر ایجاد ضعف در خریداران است و قیمت میتواند یک آرایش نزولی به خود بگیرد که در این حالت، قدرت فروشندگان نسبت به خریداران بیشتر خواهد بود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:
مثال: در تصاویر زیر، میتوانید مثالهایی را از ایجاد واگرایی و تغییر جهت روند سهم در بازار را مشاهده کنید:
شکل فوق مربوط به نمودار ثاباد است. همانطور که مشاهده میکنید، نمودار بعد از یک رشد و بازدهی نسبتا خوب، با ایجاد یک واگرایی معمولی منفی در سقف قیمتی با ریزش مواجه شده و مقدار زیادی از مسیر صعود را اصلاح کرده است.
شکل فوق متعلق به سهام ثفارس است. این نمودار در کف قیمتی با ایجاد یک واگرایی معمولی مثبت و همچنین کاهش قدرت فروشندگان مواجه شده است که در ادامه رشد قیمتی نسبتاً خوبی را به وجود آورده است.
۲/ واگرایی مخفی
واگرایی مخفی زمانی به وجود میآید که قیمت سهم در حال اصلاح بوده و نشاندهنده ادامهدار بودن این روند باشد. ساز و کار واگرایی مخفی بر خلاف واگرایی معمولی است و مطابق با آن میتوان در روند نزولی سهم با قلهها و در چه زمانی کندل دوجی اتفاق میافتد؟ روند نزولی سهم با درهها، تغییر روند سهم را در بازار تشخیص داد. این نوع واگرایی را با نماد HD نمایش میدهند که مخفف عبارت Hidden Divergence است. واگرایی مخفی به دو دسته واگرایی مثبت و واگرایی منفی تقسیمبندی میشود.
واگرایی مخفی مثبت(HD+)
واگرایی مخفی مثبت زمانی ایجاد میشود که در انتهای یک روند صعودی، اندیکاتور یک کف را پایینتر از کف قبلی خود ایجاد کند. همزمان با این فرایند، نمودار سهم هم یک کف بالاتر از کف قبلی خود تشکیل میدهد. در نهایت ما شاهد یک واگرایی مخفی مثبت در روند معاملات سهام مورد نظر هستم که با شناسایی آن، میتوانیم به راحتی سیگنال خرید دریافت کنیم. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:
واگرایی مخفی منفی(HD-)
واگرایی مخفی منفی درست بر خلاف واگرایی مخفی مثبت است. این واگرایی در انتهای روند نزولی تشکیل میشود و بیانگر ادامهدار بودن روند کاهش قیمت سهم در بازار است. برای تشخیص این نوع واگرایی در نمودار سهم، باید به تشکیل سقفها در روند نزولی سهم دقت داشته باشیم. هنگامی که در نمودار قیمتی یک سقف پایینتر از سقف قبلی تشکیل میشود به صورت همزمان در اندیکاتور یک سقف بالاتر از سقف قبلی ایجاد میشود که در نهایت شاهد یک واگرایی مخفی منفی خواهیم بود. برای درک بهتر به تصویر زیر دقت کنید:
۳/ واگرایی زمانی
در این نوع واگرایی، به راحتی میتوان تضاد رفتاری میان قیمت و زمان را مشاهده کرد. در واگرایی زمانی نیازی به بررسی رفتار اندیکاتور نداریم، در عوض باید زمان اصلاح روند را به خوبی مشاهده و ارزیابی کنیم. واگرایی زمانی به دو دسته واگرایی زمانی معمولی و واگرایی زمانی هوشمند تقسیمبندی میشود. یکی از ابزارهای پرکاربرد برای تشخیص این نوع از واگراییها، ابزاری به نام «فیبوناچی زمانی» است. برای درک بهتر از تفاوت واگرایی زمانی معمولی و هوشمند، به جدول زیر دقت کنید:
انواع واگرایی زمانی | ویژگی واگرایی | نکات مهم | نوع پیشبینی |
واگرایی زمانی معمولی | تعداد کندلهای فاز اصلاح بیشتر از تعداد کندلهای روند گام قبلی است | تمایلی به تغییر جهت روند در بازار وجود ندارد | ادامه روند قبلی |
واگرایی زمانی هوشمند | تعداد کندلهای فاز اصلاح کمتر از تعداد کندلهای روند گام قبلی است | مقدار درصد اصلاح زمانی بیشتر از درصد اصلاح قیمتی است | ادامه روند قبلی |
فیلتر واگرایی در بازار بورس
همانطور که میدانید، فیلترنویسی یکی از تکنیک های پرطرفدار و معروف در روند معاملات بازار بورس است. معاملهگران با استفاده از این تکنیک میتوانند به صورت لحظهای به سهمهای با ارزش در روز معاملاتی دسترسی داشته باشند. در حال حاضر فیلترهای بسیاری در بازار بورس وجود دارد. همچنین معاملهگران برای شناسایی و بررسی سهمهایی که درگیر فیلتر واگرایی هستند، میتوانند از فیلترهای واگرایی در این بازار استفاده کنند.
فیلتر واگرایی معمولی مثبت: فیلتر واگرایی معمولی مثبت، نمادهایی را فیلتر میکند که درهها در نمودار قیمت کاهشی و در اندیکاتور افزایشی باشد.
فیلتر واگرایی معمولی منفی: فیلتر واگرایی معمولی منفی، نمادهایی را نمایش میدهد که قله ها در نمودار قیمت روند افزایشی و اندیکاتورها روند کاهشی دارند.
فیلتر واگرایی مخفی مثبت: فیلتر واگرایی مخفی مثبت، نمادهایی را لیست می کند که درهها در نمودار قیمت آن روند افزایشی و در اندیکاتور روند کاهشی داشته باشند.
فیلتر واگرایی مخفی منفی: فیلتر واگرایی مخفی منفی، نمادهایی را لیست می کند که سقفها در نمودار قیمت آن روند کاهشی و در اندیکاتور روند افزایشی داشته باشند.
قیمتها و سطوح مناسب برای تشکیل واگرایی
با استفاده از ابزارهای مختلف برای دریافت مفهوم واگرایی در تحلیل تکنیکال ، میتوان سطوح حساس قیمتی را شناسایی کرد. زمانیکه نمودار به این سطوح میرسد معمولا با واگرایی همراه بوده و نشانه ضعف در روند جاری است. هنگامیکه نمودار با شتاب و بدون واگرایی به سمت سطوح حمایت و مقاومت درحرکت باشد، احتمال شکست سطوح بسیار بالا است. گاهی اوقات شکست در سطوح مقاومت و حمایت با واگرایی همراه است که در بسیاری مواقع میتوان این شکست را فریبدهنده (fake) در نظر گرفت. به تصویر زیر دقت کنید:
سطوح حمایت و مقاومت داینامیک یا به عبارتی خطوط روند صعودی یا نزولی، کاملا مستعد تشکیل واگرایی هستند. با تشکیل واگرایی در این سطوح، میتوان به سطح مورد نظر اعتماد کرد و برای ورود یا خروج از معامله تصمیم گرفت. این مورد را میتوان به باندهای کانال هم تعمیم داد. نموداری که در یک ساختار کانالی در حال حرکت باشد، مستعد تشکیل واگرایی در کف یا سقف کانال است. در این حالت بهترین استراتژی، نوسانگیری بین سقف و کف کانال است که با تشکیل واگرایی میتوان با اعتماد بیشتری به انجام معامله پرداخت.
نکته ۱: اگر در یک ساختار کانالی، یک سطحی شکسته شده با واگرایی همراه باشد، میتواند کاملا فریبدهنده (fake) باشد.
نکته ۲: یکی دیگر از کاربردهای واگرایی استفاده از آنها در سطوح فیبوناچی است. اگر در یکی از سطوح فیبوناچی (معمولا ۶۱٫۸% و ۷۸٫۲%) واگرایی وجود داشته باشد، میتوان به برگشت نمودار از آن سطح امیدوار بود و با استفاده از ابزار تکنیکال به دنبال سیگنال خرید بود.
نکته ۳: از واگرایی در دیگر الگوهای تکنیکال نیز میتوان استفاده کرد. ازجمله این الگوها میتوان به امواج الیوت، الگوهای هارمونیک، الگوهای برگشتی و … اشاره کرد. ایجاد واگرایی در هر یک از این الگوها، اعتبار آنها را افزایش داده و میتوان با استفاده از ابزار تکنیکال به دنبال فرصتهای معاملاتی برای خرید و فروش بود.
سخن آخر
در بازار بورس مفاهیم و اصطلاحات بسیار زیادی وجود دارد. معاملهگران با یادگیری و تسلط به این مفاهیم و تکنیکهای تحلیلی، میتوانند به راحتی سیگنال خرید و فروش سهام دریافت کنند. یکی از مفاهیم یا ابزارهای تحلیلی بسیار مهم در فرایند تحلیل تکنیکال، «واگراییها» هستند. واگرایی در اصل از اختلاف جهت حرکت روند سهم و اندیکاتور به صورت همزمان به وجود میآید. واگراییها یکی از بهترین موقعیتها برای پیش بینی روند آینده سهم در بازار هستند. معاملهگرانی که قادر به تشخیص واگرایی در روند معاملات سهم هستند، میتوانند سودهای قابل توجهی به دست آورند.
دیدگاه شما