کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟


تقسیم سود نقدی در نمودار گپ بزرگی ایجاد نمیکند و در تقسیم سود نقدی فرق زیادی بین نمودار تعدیل شده و تعدیل نشده وجود ندارد اما افزایش سرمایه گپ بزرگی را در نمودار ایجاد می‌کند.

همه چیز درمورد تحلیل تکنیکال بورس

تحلیل تکنیکال به طور کلی روشی برای پیش‌بینی قیمت‌ها با مطالعه وضعیت گذشته بازار است. در این تحلیل، با بررسی تغییرات، نوسان‌های قیمت‌ها، حجم معاملات و عرضه و تقاضا می‌توان کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ وضعیت قیمت‌ها در آینده را پیش‌بینی کرد.

در علم تکنیکال، با نمودار قیمت سروکار داریم. یعنی ما تمام نوسانات قیمت را مشاهده می‌کنیم و تمام تصمیمات را طبق آن نوسانات می‌گیریم.

تحلیل تکنیکی نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی و سیاسی ندارد.

تحلیل تکنیکال در واقع یک استراتژی معاملاتی برای ارزیابی سرمایه‌گذاری‌ها و تعیین فرصت‌های معامله با تجزیه و تحلیل روندهای آماری است که از فعالیت‌های معاملاتی مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات استفاده می‌کند .

تجزیه و تحلیل تکنیکال می‌تواند بر روی هر نوع اوراق بهاداری که دارای سوابق تاریخی معاملاتی است مورد استفاده قرار گیرد. این موارد می‌توانند شامل اوراق سهم، آتی، کالا، و سایر اوراق بهادار باشند. اما این ابزار بیشتر برای تحلیل سهام مورد معامله در بازار بورس استفاده می‌شود .

برای کسب اطلاعات بیشتر با مشاوران بخش مشاوره بورس کارمنتو همراه باشید.

یک تحلیل گر تکنیکی، معتقد است که همه اطلاعات کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ یک سهام یا یک ارز در مسابقات قیمت ان نهفته است و از روند حرکت قیمت می توان اینده آن را پیش بینی نمود. تحلیل تکنیکی سرعت عمل بالایی داشته و به ما این امکان را می دهد که در مدت کوتاه تری نسبت به تحلیل فاندامنتال(بنیادی یا پایه ای نیز می گویند)سهام شرکتی یا ارزی را مورد بررسی قرار بدهیم .

در حال حاضر تحلیل تکنیکی در بورس های معتبر دنیا رواج زیادی پیدا کرده و طرفداران خاص خود را دارد. مزیت این نوع تحلیل در سرعت عمل ان است و میتوان در مدت کوتاهی چندین نوع ارز یا قیمت سهام چندین شرکت را بررسی کرد ولی تحلیل فاندامنتال همین تعداد ارز یا سهام بسیار وقت گیر خواهد بود .

مزایای تحلیل تکنیکال

  • انعطاف‌پذیری و سازگاری با همه بازارها

یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل‌ تکنیکال سازگاری و تنوع آن برای انواع معاملات در ابعاد زمانی مختلف می باشد. تقریباً هیچ بازار و فضای معاملاتی وجود ندارد که نتوان این اصول را در آن به کار برد .

  • قابل استفاده برای بازه‌های زمانی مختلف

یکی از بزرگترین نقاط قوت تحلیل تکنیکال این است که در بازه‌های زمانی مختلف کاربرد دارد. چه معامله‌گران روزانه چه معامله‌گران چند روزه و کوتاه‌مدت و چه خریداران میان‌مدت و چه افرادی که در بازه‌های زمانی طولانی مشغول به خرید و فروش می‌باشند، می‌توانند از تحلیل تکنیکال بهره ببرند در حقیقت تحلیل تکنیکال شامل زمان خاصی نمی‌شود و این سلیقه و روش کار معامله‌گر می‌باشد که در چه بازه‌ای به تحلیل بپردازد.

  • می‌توان گفت که تحلیل تکنیکال، میانبری است به بررسی بنیادی سهام.

اصول تحلیل تکنیکال

1.قیمت همه چیز را نشان می دهد

بسیاری از منتقدان تحلیل تکنیکال این موضوع را که تنها در نظر گرفتن تحرکات قیمتی برای پیش‌بینی رفتار سهم کافی است و عوامل کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ بنیادی مورد توجه قرار نمی‌گیرند را قبول ندارند. تحلیل تکنیکال معتقد است که همه چیز از جمله اصول بنیادی نیز در قیمت سهم مشخص است و توجه به آن سبب حذف سایر عوامل قبل از تصمیم‌گیری برای سرمایه‌گذاری است. تنها چیزی که مهم است تحرکات قیمتی است که میزان عرضه و تقاضای بازار را نشان می‌دهد .

2.قیمت در روند نمودار حرکت می‌کند

تحلیلگران تکنیکالی معتقدند که قیمت‌ها در روندهای کوتاه‌مدت، میان‌مدت و بلندمدت، حرکت و روندهای گذشته را تکرار می‌کنند .

3.گذشته تمایل دارد تا تکرار شود

طبیعت روند قیمت بدین گونه است که تکرار شود. در واقع براساس روانشناسی بازار و احساساتی مانند ترس و هیجان، چرخه های قیمتی گذشته تکرار می‌شود. تحلیلگر تکنیکال با استفاده از نمودارها احساسات را تحلیل می‌کند و متعاقب آن به تحلیل روند قیمتی نمودار سهام می‌پردازد. برخی از ابزارهای تحلیل تکنیکال برای روندهای ۱۰۰ ساله است که مورد استفاده قرار گرفته‌اند؛ زیرا تحلیلگران بر این باورند که نمودار سهام، روندهای قیمتی خود را تکرار می‌کنند .

تفاوت تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی

هر دوی این روش‌ها برای جستجو، تحلیل، پیش‌بینی و انتخاب اوراق بهادار و سهام هستند و مانند هر روش سرمایه‌گذاری دیگری حامیان و منتقدان خود را دارند .

تحلیل بنیادی روشی است که ارزش ذاتی سهام را ارزیابی می‌کند. این تحلیل دارای نگاه کلی از شرایط اقتصاد، صنایع، شرایط مالی و مدیریتی شرکت‌ها است و همه موارد مالی شرکت از جمله دارایی ها، بدهی ها، درآمد و مخارج برای تحلیل بنیادی مهم است .

تحلیل تکنیکال از این حیث با تحلیل بنیادی متفاوت است که قیمت و حجم سهام را تنها ورودی‌های این روش می‌توان برشمرد. در تحلیل تکنیکال تلاش نمی‌شود تا ارزش ذاتی سهام تعیین شود و به جای آن از نمودار سهام استفاده می‌شود تا با مشخص کردن الگوها و نمودار، رفتار سهم در آینده نشان داده شود .

محدودیت‌های تحلیل تکنیکال

با توجه به اینکه فرضیه بازار کارا از فرضیات اساسی تحلیل تکنیکال است، یکی از محدودیت های آن نیز می تواند باشد. طبق این فرضیه قیمت‌های بازار، همه اطلاعات گذشته و حال را منعکس می‌کند و بنابراین هیچ راهی برای کسب منفعت از روندهای بازار نیست مگر اینکه بازار کارایی کامل نداشته باشد. تحلیلگران بنیادی معتقدند که بازار می‌تواند کارا باشد، اما همه اطلاعات در قیمت گذشته و حال وجود ندارد و قیمت‌ها تصادفی حرکت می‌کنند .

دومین انتقاد از تحلیل تکنیکال این است که این روش در برخی از اوقات کاربرد دارد. برای مثال اگر معامله‌گران حد ضرر مشابهی برای یک سهم خاص در نظر بگیرند، با رسیدن سهم به قیمت نزدیک حد ضرر بسیاری از سهامداران شروع به فروش می‌کنند و این موضوع سبب می‌شود که قیمت سهم پایین بیاید و پیش‌بینی‌ها را تایید کند و اینگونه برداشت شود که روند پیش‌بینی شده تحلیل تکنیکال درست بوده است.

سخن آخر

در این متن، به تحلیل تکنیکال و مزایای آن پرداخته و به تفاوت آن با تحلیل بنیادی اشاره کردیم. حال اگر در حوزه بورس به سوال و یا ابهامی برخوردید، بهتر است که با کارشناسان و مشاورین این حوزه در وب‌سایت و یا اپلیکیشن کارمنتو همراه شوید و مشاوره تلفنی بورس بگیرید.

کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟

یک استاد دانشگاه به همراه کارگزار بورس با اعلام تفاوت های دو روش بنیادی و تکنیکال در بورس ایران، نقاط ضعف و علت اصلی اختلاف نتایج حاصله از ابزارهای مختلف روش تکنیکال را بررسی کردند.

به گزارش پایگاه خبری بورس پرس، پرویز سعیدی (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد و استاد تئوری مالی) و محمد مشاری (از کارگزاران بورس ) با ارایه مقاله ایی تحت عنوان "تحلیل تکنیکال چرا؟ کجا؟ و چگونه؟" ابعاد این روش سرمایه گذاری در بورس ایران را مورد بررسی قرار دادند که فارغ از تایید یا رد توسط بورس پرس منتشر می شود.

این درحالی است که روش تجزیه و تحلیل تکنیکال مدافعان سرسختی هم در دنیا و ایران دارد و گروه از فعالان با تکیه بر تجارب ، از این روش مخصوصا" هنگام رونق بازار بهره مند می شوند. بنابراین مدافعان روش تکنیکال در صورت تمایل می توانند نظرات کارشناسی را ارایه دهند تا در بورس پرس منتشر شود.

چکیده: تحلیل تکنیکال در کنار تحلیل بنیادی از روش های مورد استفاده کارشناسان و فعالان بازار سرمایه است. تفاوت ماهوی این دو روش باعث به وجود آمدن تعصبی سخت در استفاده کنندگان هر دو روش شده است. تا حدی که در بسیاری از مراکز علمی و آکادمیک از تحلیل تکنیکال به عنوان روشی علمی یاد نمی شود و ارزش علمی برای این روش منظور نمی گردد.هدف ما در این مقاله نگاهی بدون قضاوت و پیش داوری به موضوع تجزیه و تحلیل تکنیکال است.

مقدمه/ 3 فرض اساسی تحلیل تکنیکال

تحلیل تکنیکال بر 3 فرض اساسی بنیان نهاده شده است: اول اینکه همه اطلاعات (گذشته ،عمومی و پنهانی) در قیمت لحاظ شده است. دوم اینکه تاریخ تکرار می شود و سوم اینکه تغییرات قیمت دارای نظم و الگوی خاص و قابل تفسیر است.

اگرچه اولین فرض این روش بطور شفاف تعریف بازار کارا در سطح قوی را به ذهن متبلور می نمایاند اما فرض دوم به معنای همبستگی قیمتهای گذشته به قیمتهای آینده کارایی بازار در سطح ضعیف را نقض می کند و فرض سوم نیز فرض پیروی قیمتها از یک گشت تصادفی را نقض می کند. در هر صورت تجزیه و تحلیل تکنیکال و طرفداران این روش مدعی هستند که با استفاده از ابزارهای ابداعی خود توانایی پیش بینی روندها ،الگو ها و در نهایت پیش بینی قیمت را دارند.

تحلیل بنیادی تمام توان خود را صرف محاسبه ارزش ذاتی دارایی های مالی می کند و تحلیل تکنیکال تلاش دارد قیمت های آینده و رفتار قیمت را پیش بینی کند. از این منظر و با این تعریف نمی بایست اختلاف و نزاعی بین طرفداران این دو روش به وجود آید. چون هر کدام از این روش ها عملکردی دارد که می تواند تکمیل کننده یکدیگر باشند نه تخریب کننده یکدیگر ،مشکل از آن جایی آغاز می شود که کارشناسان در کاربرد هر کدام از این روشها دچار اشتباه می شوند.

تفاوت های دو روش بنیادی و تکنیکال

تحلیل بنیادی با استفاده از مدلها و روش های مختلف و با توجه به سناریوهای متفاوت سعی به پی بردن به ارزش ذاتی هر سهم دارد ولی هیچگاه نمی تواند نقطه حداقل قیمت دارایی مالی را به عنوان قیمت مناسب برای ورود (خرید) مشخص کند و همچنین فاقد این توانایی است که نقطه حداکثر قیمت دارایی مالی را به عنوان قیمت مناسب برای خروج (فروش )را مشخص کند.

با این تفاسیر تحلیل تکنیکال نیز هیچ گاه قدرت پی بردن به ارزش ذاتی را ندارد. به بیان دیگر انجام معامله بدون توجه به ارزش ذاتی دارایی مالی به شدت بر افزایش ریسک سرمایه گذاری تاثیر گذار خواهد بود.

تحلیل بنیادی با شعار محاسبه ارزش ذاتی توانایی محاسبه ارزش دارایی هایی را دارد که می تواند در آمدهای آتی آن دارایی ها را تخمین بزند ،دارایی هایی مثل سهام یا اوراق بدهی با در آمد ثابت .اگر چه در سالیان اخیر مدلهایی طراحی شده که توانایی دارد ارزش ذاتی دارایی های بدون در امد آتی یا دارایی هایی با درامدهای آتی نامشخص و مبهم را محاسبه کند ولی این مدل ها عمدتا برای محاسبه ارزش ذاتی دارایی های واقعی کاربرد دارند و به طور عموم نمی توان از آنها برای محاسبه ارزش دارایی های مالی استفاده نمود.

تحلیل بنیادی بطور غیر قابل باوری در محاسبه ارزش ذاتی دارایی های بدون در آمد آتی ضعف دارد این بدین معناست که هیچ تجزیه و تحلیل گر بنیادی توان محاسبه ارزش ذاتی قیمت ارزهای مختلف ،فلزات اساسی و کالاهای کشاورزی را ندارد و قابل توجه اینکه در بسیاری از موارد تحلیل گران بنیادی برای محاسبه ارزش ذاتی یک دارایی مالی نیازمند به پیش بینی قیمت قیمت های آتی یک دارایی واقعی هستند ،کاری که فقط در توان تحلیل تکنیکال است.

بطور مثال یک شرکت صادر کننده فولاد جهت تسعیر ارز در آمدهای صادراتی خود محتاج به دانستن قیمت تبدیل ارز در سناریوهای مختلف است.در همین مثال بدون داشتن یک پیش بینی قوی از نرخ برابری ارز تحلیل گر بنیادی دو راه پیش رو دارد یا بر مبنای قضاوت ذهنی نرخی را برای تسعیر ارز در نظر بگیرد که در این حالت ارزش ذاتی محاسبه شده برای سهام فولاد ،از اعتبار پایینی برخوردار خواهد شد و یا با چندین فرض متفاوت و با چندین نرخ متفاوت (دامنه ای از قیمت های مورد انتظار)ارزش ذاتی را محاسبه کند که این موضوع نیز باعث محاسبه چندین ارزش ذاتی خواهد شد که این موضوع نیز باعث پایین آمدن قابلیت اتکاء ارزش های ذاتی محاسبه شده و سردرگمی استفاده کنندگان از تحلیل بنیادی خواهد شد.

اصولا فعالیت در بسیاری از بازارها نیازمند دانستن تحلیل تکنیکال است ،بازار معاملات جهانی (فارکس)،بازار آتی کالاهای کشاورزی ،فلزی و. از این دست است.

در بسیاری از مدل های تحلیل بنیادی محاسبه بتا به عنوان عامل ریسک سیستماتیک نقشی اساسی دارد. در مدلهای فعلی معمولا از بتای تاریخی استفاده می شود در حالی که با محاسبه بتای آینده می توان کارایی این مدلها را افزایش داد که محاسبه بتای آینده مستلزم پیش بینی شاخص کل بازار است و ما جهت پیش بینی شاخص کل ابزاری بهتر از تحلیل تکنیکال در دست نداریم.

تحلیل گران بنیادی تجارب بسیاری دارند از اوقاتی که سرمایه گذاران خلاف قاعده عمل می کنند یعنی سهامی را در قیمتهای بسیار بالاتر از ارزش ذاتی را می خرند و بالعکس در مواردی سهامی را در قیمتهای پایین تر از ارزش ذاتی می فروشند می کنند.در واقع سرمایه گذاران با تحلیل هایی فراتر از تحلیل های بنیادی تصمیمات سرمایه گذاری خود را اتخاذ می کنند.

اگر چه مالی رفتاری در پی توضیح این گونه رفتار سرمایه گذاران است ولی انفعال تحلیل گران بنیادی در این گونه مواقع جالب توجه است.اما تحلیل گران تکنیکی با فرض عدم اهمیت چرایی و اهمیت داشتن چیستی از این فرصت های ایجادشده حداکثر استفاده را می کنند .در حقیقت ابزارهای طراحی شده در تجزیه و تحلیل تکنیکال حالتهای روانی بازار را بهتر نمایانگر می سازند،این حقیقتی غیر قابل انکار است که تغییرات احساسی و روانی سرمایه گذاران و فعالان بازار سرمایه را با ابزارهای تحلیل بنیادی نمی توان اندازه گیری کرد،در حالی که ابزارهای بسیاری در تجزیه و تحلیل تکنیکال برای این مهم وجود دارد.به عنوان مثال با استفاده از اندیکاتور شاخص قدرت نسبی ( RSI ) به راحتی می توان افراط در فروش (حالت خرسی بازار )و افراط در خرید (حالت گاوی بازار)را مشخص نمود.توجه به مسائل روانشناسی سرمایه گذاران در تحلیل تکنیکال مورد توجه قرار گرفته است ،چیزی که در تحلیل بنیادی اثری از آن نمی توان پیدا کرد.

مدلهای تحلیل بنیادی کیفیت درونی شرکتها را کنکاش می کنند و به عرضه و تقاضا توجهی نمی کنند .عملکرد یک شرکت هر طور که باشد و در خصوص سهام آن هر چیز که گفته شود ،یک مسئله مسلم و غیر قابل تغییر است ،اگر قدرت خریداران بیش تر از فروشندگان باشد قیمت ان سهم بالا می رود و بالعکس اگر قدرت فروشندگان بر خریداران فزونی داشته باشد قیمت آن سهم پایین می رود و چنانچه قدرت خریداران و فروشندگان برابر باشد قیمت سهم تغییر چندانی نخواهد کرد.که این مکانیزم متاثر از قانون غیر قابل انکار عرضه و تقاضاست.چیزی که اصلا مد نظر تحلیل گران بنیادی نیست ولی تحلیل گران تکنیکی حداکثر استفاده را از آن می برند.

نظر برنده جایزه نوبل

هری مارکویتس پدر علم مالی کلاسیک و برنده جایزه نوبل به خاطر ارائه مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه ای در اواخر عمر خود به ناکار آمدی مدلهای بنیادی ارائه شده از سوی خودش برای بخشی از بازار اذعان داشت. وی در اواخر عمرش اعتقاد داشت در بسیاری از موارد و مواقع آن چیزی که باعث حرکت قیمت دارایی های مالی به سمت بالا و پایین می شود ، تغییرات ارزش ذاتی سهم نیست بلکه ورود و خروج جریانات نقدی به یک دارایی مالی است.

به نظر وی بخش قابل توجهی از بازده سهام به دلیل عوامل بنیادی نیست .اما نکته قابل توجه اینجاست که این مفهوم توسط تجزیه و تحلیل گران تکنیکی مورد توجه قرار گرفته و از ملاک های اصلی این روش تجزیه و تحلیل می باشد.تحلیل گران تکنیکی با ابداع ابزاری به نام اندیکاتور شاخص جریان نقدی ( MFI )، سعی در مشخص نمودن میزان ورود و خروج جریانات نقدی از یک دارایی مالی و حتی شاخص کل بورس اوراق بهادار کردند.

بسیاری از تجزیه و تحلیل گران بنیادی بر این نکته تاکید دارند که راهبردهای مبتنی بر تحلیل بنیادی بر مبنای سرمایه گذاری بلند مدت پایه ریزی کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ شده و بازده حاصل از این راهبرد بیشتر از راهبردهای مبتنی بر تحلیل تکنیکال و دوره های کوتاه مدت سرمایه گذاری است. اگر چه تعدادی از پژوهش های انجام شده این فرضیات را تایید و تعدادی دیگر آن را رد می کنند در هر صورت هیجان ناشی از سرمایه گذاری های کوتاه مدت برای سرمایه گذاران مطلوبیت دارد و از طرفی دیگر به قول جان میلارد کینز اقتصاد دان معروف در بلند مدت همه ما مرده ایم.

تجزیه و تحلیل تکنیکال علاوه بر همه کارایی هایش نقاط ضعف قابل توجه ای نیز دارد. تمرکز و توجه افراط گونه تحلیل تکنیکال بر قیمت ،حجم و نمودارها و ابزارهای مشتق شده از قیمت و حجم باعث پرورش جماعتی به عنوان تحلیل گر امر سرمایه گذاری شده که هیچ تجربه و تحصیلاتی در زمینه امور مالی و سرمایه گذاری ندارند آنها تنها نمودارها را می فهمند و به کمک سیستم های کامپیوتری در طی چند دقیقه دستورات خرید و فروش را صادر می کنند که خیلی از اوقات درک چرایی و علت این دستورات امری گیج کننده و غیر قابل باور است.عمل کردن به دستورات کارشناسانی که فاقد تخصص در حوزه های مالی و اقتصاد هستند و تنها بر پایه تقارن ،زاویه ،روند و تقاطع خطوط مختلف مشتق شده از قیمت سهام مشاوره می دهند بسیار ترسناک است.

تعدد ابزارها و علت اصلی اختلاف نتایج

شمع های ژاپنی ،خطوط روند، کانا لهای قیمت،چنگال آندروز،باد بزن های فیبوناچی، زاویه و مربع های گن، الگوهای هارمونیک، ابرهای ایچیموکو کانکایو، امواج الیوت،تئوری نقطه و شکل و انواع اندیکاتورها و اسلایتورها از جمله ابزارهای تحلیل مورد استفاده در تحلیل تکنیکال است. ابزارهایی که به نظر می رسد زمانی که یک ابزار در تحلیل هایش دچار تردید و مشکل شد ابزار بعدی ابداع شد.

این تعدد ابزار و روش ها گاهی اوقات خود استفاده کنندگان از تحلیل تکنیکال را دچار سردرگمی می کند. تا جایی که هر تحلیل گر تکنیکال تنها از تعداد محدودی از این ایزار ها استفاده می کند بدون اینکه به کارایی هر ابزار با توجه به شرایط بازار ، صنعت و سهم مورد تحلیل توجه کند.

به نظر می رسد علت اصلی اختلاف بین نتایج حاصل از استفاده از ابزارهای مختلف نیز همین موضوع باشد.به بیان دیگر استفاده از یک ابزار در بعضی موارد بسیار موفقیت آمیز و چیزی شبیه پیشگویی مرتاض ها است و همان ابزار در بعضی از موارد نتایج فاجعه باری دارد.

تسلط و تمرکز بر یک یا چند ابزار محدود گاهی اوقات نتایج رضایت بخشی ندارد. کما اینکه دو تحلیل گر با یک روش مشابه به دلیل استفاده از راهبردهای متفاوت (به طور مثال راهبرد ممنتوم و یا راهبرد معکوس)تحلیل های متفاوت ارائه می دهند که این برای بسیاری از استفاده کنندگان قابل درک نیست.

ابزارهای ابداعی دام دیگر تحلیل تکنیکال

استفاده ترکیبی از ابزارهای ابداعی در تحلیل تکنیکال دام دیگری است که نه تنها باعث تسهیل فرآیند تصمیم گیری نمی شود که در بعضی از اوقات باعث از دست دادن بازده های قابل توجه و یا کسب زیان غیر قابل جبران می شود اگر چه تحلیل گران تکنیکی با استفاده از روشهایی مانند حد سود و حد زیان سعی در پوشاندن این نواقص دارند اما نکته ای که تحلیل گران تکنیکی از آن غافل هستند این موضوع است که آنها هیچ روش نظام مندی برای متنوع سازی در جهت کاهش ریسک ارائه نمی دهند.

تحلیل گران تکنیکی کم وبیش همانطور و با همان ابزاری که شاخص های مختلف بورس را تحلیل می کنند قیمت نفت ،طلا ،سهام شرکت های مختلف و. را تحلیل می کنند این استفاده از ابزار مشابه برای تحلیل پدیده های که تنها در قیمت وجه اشتراک دارند کمی گیج کننده است.تحلیل گر تکنیکی توجه هی ندارد نمودار قیمتی که در اختیار دارد نمودار قیمت برنج در بورس کالایی شرق آسیا است یا نمودار قیمت اختیار خرید سهام (آی بی ام) در بورس نیویورک او قیمت را می شناسد و با متر خویش همه چیز را اندازه گیری می کند.

عدم کارایی بازار و دخالت نهاد ناظر در ماکنیزم قیمتها می تواند تاثیر به سزایی در عدم اثربخشی ابزارهای تحلیل تکنیکال داشته باشد.

وقتی نهاد ناظر اجازه نمی دهد قیمتها از یک کف قیمتی مشخص پایین تر بیاید و یا از یک سقف قیمتی مشخص بالاتر برود باعث به وجود آمدن حالتهایی در بازار(صف خرید یا صف فروش) می شود که تحلیل تکنیکال قادر به تفسیر آن نیست.این دخالت در مکانیزم قیمتها بطور سیستماتیک در بورس اوراق بهادار ایران انجام می شود. دامنه نوسان و حجم مبنا دو محدودیتی است که تجزیه و تحلیل گران تکنیکی می بایست اثر آن را در تحلیل هایشان منظور کنند.

بزرگترین ضعف تحلیل تکنیکال

بزرگترین ضعف تحلیل تکنیکال آن جایی نمود پیدا می کند که از یک دارایی مالی یا غیر مالی سابقه قیمتی در دسترس نیست. به طور کاملا واضح می توان گفت تحلیل گران تکنیکال در پیش بینی شرکت های عرضه اولیه کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟ کاملا نا کارآمد هستند. این که این شرکتها باید در بازار ها معامله بشوند و سابقه قیمتی پیدا بکنند تا بعدا بتوان قیمت های آتی آن را پیش بینی کرد مثال کسی می ماند که ترجمه لغت گاو به انگلیسی را می داند ولی ترجمه لغت گوساله را نه و در جواب عنوان می کند اجازه می دهم گوساله بزرگ بشود بعدا آن را گاو صدا می کنیم.

تحلیل بنیادی ماهی گیری و تحلیل تکنیکال زمان ماهی گیری را نشان می دهد

در نهایت می توان سیستم های معاملاتی را طراحی کرد که آموزه های تحلیل تکنیکال تکمیل کننده خروجی های تحلیل بنیادی باشد. ،سیستم هایی که به شدت ریسک حاصل از تصمیمات سرمایه گذاری را کاهش دهد و به سرمایه گذاران در اتخاذ تصمیمات بهینه کمک کند. تلفیق تحلیل تکنیکال و بنیادی به معنای استفاده از همه ظرفیت های مطرح شده در تحلیل بنیادی مانند متنوع سازی و همه نقاط برجسته تحلیل تکنیکال مانند نقاط حمایت و مقاومت است. یادمان باشد تحلیل بنیادی ماهی گیری را آموزش می دهد و تحلیل تکنیکال زمان ماهی گیری را.

کدام روش برای تحلیل سهام بهتر است؟

تحلیل کردن در بورس به دو روش انجام می شود: تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال.

تحلیل بنیادی برای این است که شما با تحلیل مسائل ریشه ای به ارزش و قیمت واقعی یک سهم بپردازید. تحلیل تکنیکال اما به تحلیل نمودار و نوسانات یک سهم می پردازد.

در بورس از تحلیل تکنیکال، استفاده بیشتری می شود چون از آن برای پیش بینی قیمت ها در آینده استفاده می شود و می توان فهمید که نوسانات یک سهم از چه الگویی پیروی می کند. ابزارهای مختلفی برای تحلیل تکنیکال وجود دارد که در بخش بعدی به آنها پرداخته شده است.

ابزارهای مناسب تحلیل سهم در بورس

حرکات ونوسان ها مدام در بازار بورس تکرار می شوند و برای همین است که تحلیل تکنیکال اهمیت زیادی دارد. تحلیل تکنیکال با بررسی این نوسان ها می تواند الگوها و اهداف قیمتی را پیش بینی کند و به معامله گر کمک کند تا معاملات پرسودی را انجام دهد. برای تحلیل مناسب شما به ابزارا مناسب نیاز دارید. در زیر این ابزارها آورده شده اند:

1.نظریه موج الیوت

از این نظریه می توان برای تحلیل تکنیکال مناسب استفاده کرد. خیلی از افراد در بازار بورس بر این باورند که نوسان های یک سهم بر اساس امواج حرکت می کند. از طریق امواج الیوت شما می توانید اهداف قیمتی را به خوبی پیش بینی کنید البته این به شرطی است که شما دارای مهارت مناسبی باشید. بهر حال یکی از ابزاهای مناسب تحلیل سهم در بورس، امواج الیوت هستند که می توانند به ارزیابی شما کمک کنند.

2 .چارت ها یا نمودارها

نمودارها یک ارائه تصویری از حرکات قیمت سهام مختلف در بازار بورس هستند که به شما نشان می دهد قیمت یک سهم در یک روز چه زمانی بالا می رود و چه زمانی پایین می آید.

در طول سالیان مختلف، انواع مختلفی از نمودار بوجود امده اند که برخی از آنها محبوبیت بیشتری دارند. نمودار میله ای شاید مشهورترین این نمودارها باشد. این نوع نمودار زمان باز و بسته شدن معامله و هم چنین تغییرات قیمت را به خوبی نشان می دهد. قیمت روی محور عمودی به نمایش گذاشته می شود و زمان هم روی محور افقی وجود دارد. چارتها یا نمودارهای روزانه رایج ترین نوع نمودارها هستند که از آنها در بازار بورس استفاده می شود.

پس یکی دیگر از ابزارهای شما برای تحلیل سهم در بورس،نمودارها یا چارت ها هستند.

3.الگوها

بر طبق تحلیل تکنیکال، تاریخ همواره خودش را تکرار می کند. تحلیل گران تکنیکال می گویند که الگوهای مشخص و معینی وجود دارند که هر بار در نوسان های قیمتی تکرار می شوند و می توانند ابزار بسیار خوبی برای تحلیل یک سهم باشند. این الگوها می توانند ساده یا پیچیده باشند. الگوها می توانند به خوبی نقاط حمایت و مقاومت را برای یک سهم مشخص کنند و از این طریق به معامله گران نشان دهند که باید چگونه معامله کنند.

الگوهای متعدد و مهمی حالا شناخته شده هستند که در تحلیل یک سهم بسیار کمک می کنند و می توانند به خوبی فرصت های خرید و فروش را به یک معامله گر نشان دهند. پیش بینی قیمت آینده یک سهم از طریق تشخیص الگوی آن کار امکانپذیری است در صورتی که شما بتوانید به خوبی الگوها را تشخیص دهید و در این کار مهارت پیدا کنید.

4.اندیکاتورها

بدون شک مهم ترین ابزار مناسب تحلیل سهم در بورس، اندیکاتور است. اندیکاتور به معنای شناسایی کننده است و می تواند به خوبی در تحلیل سهام مختلف به شما کمک کند. انواع مختلفی از اندیکاتور وجود دارد که هر کدام از آنها چیزی را به شما یاد می دهند و می توانند به خوبی به کار شما بیایند.

یکی از اندیکاتورهای رایج ، اندیکاتور میانگین حرکتی (Moving Average) است. آنالیزورها از طریق این اندیکاتور، قیمت میانگین یک سهم را برای چند روز آخر محاسبه می کنند و آن را روی نمودار نشان می دهند. رایج ترین تایم فریم ها در استفاده از اندیکاتورها بازه های 10 روزه یا 20 روزه هستند. البته باید بدانید که بازه های زمانی طولانی تر مانند 50 و 200 روزه نیز وجود دارد.

مسلما هر آنالیزوری می تواند با هر اندیکاتوری که دلش می خواهد هر بازه زمانی که دوست دارد را انتخاب نماید و از آن برای تحلیل بهره بگیرد. اندیکاتور میانگین حرکتی مسیر قیمت را نشان می دهد و شما می توانید از طریق این اندیکاتور بفهمید که قیمت بالا خواهد رفت یا پایین خواهد آمد.

همان گونه که گفته شد اندیکاتورهای گوناگونی وجود دارند که برای تحلیل سهم ها در بورس استفاده می شود. از میان آنها می توان به استوکاستیک، RSI، ADX ، MACD و دیگر موارد اشاره کرد.

5.الگوهای شمعی

نمودارهای شمعی اولین بار در کشور ژاپن استفاده شدند و در واقع ریشه در بازار برنج آنها دارد. تفاوت نمودارهای شمعی با میله ای اینست که شما از طریق نمودارهای شمعی اطلاعات بیشتری خواهید داشت. شما ازطریق نمودارهای شمعی هم زمان باز و بسته شدن معامله را خواهید داشت و هم حداکثر و حداقل قیمت و حجم معامله را خواهید داشت. از طریق الگوهای شمعی شما می توانید به خوبی می توانید رفتار معامله گران روی یک سهم را ارزیابی کنید و تشخیص دهید که آنها چه در سر دارند.

6.نرم افزارهای تحلیلی

همه موارد بالایی که گفته شد را می توان در نرم افزارهای تحلیلی مختلف داشت. نرم افزارها و پلتفرم های زیادی وجود دارند که به شما اجازه می دهند تا با دسترسی به انواع اندیکاتورها و نمودارها و دیگر موارد بتوانید تحلیلی جامع برای خود داشته باشید. در ایران و برای بازار بورس ایران، هم نرم افزارهای زیادی جهت تحلیل سهم ارائه شده است. خیلی از کارگزاری های مطرح در کشور نرم افزار و پلتفرم خود را ارائه دهند که از طریق آنها به راحتی می توان سهم های مختلف را تحلیل کرد.

نتیجه گیری

در بازار بورس، ابزار مختلفی برای تحلیل سهم وجود دارد.این ابزارها به سرمایه گذاران کمک می کنند تا به خوبی سهم های مختلف را تحلیل کنند. ابزارهای مناسب تحلیل سهم در بورس شامل نمودارهای مختلف(شامل نمودارهای میله ای ، شمعی و غیره) ، اندیکاتورهای گوناگون ، الگوهای قیمتی و امواج الیوت و دیگر موارد هستند.

مهم ترین ابزاری که شما برای تحلیل در اختیار دارید اندیکاتورها هستند. از طریق اندیکاتورها شما می توانید به خوبی دریابید که یک سهم در آینده چگونه حرکت خواهد کرد و در نتیجه فرصت های خرید و فروش را به خوبی شناسایی کنید. امروزه دیگر نرم افزارها و پلتفرم های جامع زیادی وجود دارد که هر کدام انواع ابزارها را برای تحلیل سهام مختلف در اختیار شما می گذارد. یادتان باشد که برای تحلیل مناسب شما باید مهارت خود را با آموزش دیدن و نیز معامله کردن بالا ببرید. آموزش دیدن اهمیت زیادی دارد و شما می توانید با آموزش دیدن به خوبی انواع الگوها در بورس را تشخیص دهید، از انواع اندیکاتورها استفاده کنید و به خوبی انواع نمودارها را بررسی و تحلیل کنید. با این کار شما حتما سود خوبی از بازار بورس را نصیب خود می کنید.

سهمیران

هیچ کس در بازار بورس، یک شبه به یک تحلیل گر ماهر تبدیل نمی شود. برای این که بتوانید به خوبی تحلیل کنید و از ابزارهای مناسب تحلیل سهم در بورس استفاده کنید باید به خوبی آموزش ببینید. سهمیران به عنوان شعبه ای از کارگزاری حافظ، سالهاست که در زمینه آموزش بورس فعالیت دارد و می تواند به خوبی کار آموزش شما را انجام دهید.

انواع تحلیل ها توسط سهمیران به شما آموزش داده می شود و برای آنها دوره های آموزشی مختلف در سطوح مختلف وجود دارد. کافی است شما این دوره های آموزشی را بگذرانید تا پس از آن بتوانید به خوبی تحلیل های بنیادی یا تکنیکال یک سهم را انجام دهید و از آن برای انجام معاملات پرسود بهره ببرید. سهمیران کار با انواع اندیکاتورها را به شما خواهد آموخت و به شما یاد می دهد که چگونه از نمودارها برای پیش بینی قیمت یک سهم استفاده کنید. یادتان باشد که هر چقدر که پیش بینی و تحلیل شما دقیق تر باشد به همان اندازه سود شما از بازار بورس هم بیشتر خواهد بود. سهمیران نکات تحلیلی که حاصل سالها تجربه است را به شما آموزش خواهد داد .

علاوه بر این ها سهمیران به شما یاد خواهد داد که چگونه در بورس، معاملات خود و ریسک آنها را مدیریت کنید. خیلی وقت ها است که افراد در بازار بورس به سود دست می یابند اما به دلیل آن که به موقع سیو سود انجام نمی دهند یا سهام را نمی فروشند بعدا دچار ضرر می شوند. خیلی ها در بورس اگر برای خود حد ضرر قرار بدهند و به آن به طور قاطعانه پایبند باشند هرگز بیش از مقدار خاصی ضرر نخواهند کرد. سهمیران به خوبی مدیریت ریسک و انواع استراتژی های معاملاتی را به شما خواهد آموخت.

تحلیل تکنیکال چیست و بررسی تفاوت آن با تحلیل بنیادی

تحلیل تکنیکال چیست

همانطور که می دانید، ترس و طمع، دو احساس قدرتمند انسانی در بازار های مالی هستند که در تصمیمات سرمایه گذاری شما تاثیر می گذارند و تحلیل تکنیکال روشی برای کنترل آن هاست. این تحلیل فرضیات متفاوتی ارائه می دهد. در ابتدایی ترین شکل، از داده های گذشته برای پیش بینی رفتار آینده سهام در بازار استفاده می کند. از بسیاری جهات، این استراتژی سرمایه گذاری مبتنی بر مفهومی است که اعتقاد به این دارد تاریخ تکرار می شود و این تکرار توسط الگو های قابل تشخیص انجام می شود. اگر کمی عمیق تر شویم، میفهمیم که افراد بسیاری از انواع مختلف تحلیل تکنیکال به طور همزمان استفاده می کنند. اکثر آن ها حتی آن را با تحلیل بنیادی نیز ترکیب می کنند. گرچه این تحلیل کاربرد های متفاوتی دارد؛ اما فایده اصلی آن این است که تاثیر احساسات انسانی را تا حد زیادی کم می کند.

در این مقاله آموزشی میفهمیم که تحلیل تکنیکال چیست و چگونه کار می کند. همچنین تفاوت آن با تحلیل بنیادی را بررسی می کنیم. پس تا انتهای مطلب با ما همراه باشید.

فهرست عناوین مقاله:

تحلیل تکنیکال چیست؟ -What is technical analysis?

تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل تکنیکال یا فنی ( Technical Analys) یک اصول معاملاتی است که برای ارزیابی سرمایه گذاری ها و شناسایی فرصت های معاملاتی از طریق تجزیه و تحلیل روند آماری حاصل از فعالیت های معامله گری، مانند تحرکات قیمتی و حجم معاملات مورد استفاده قرار می گیرد.

بر خلاف تحلیل بنیادی که تلاش می کند ارزش یک اوراق بهادار را بر اساس نتایج تجاری مانند فروش و درآمد ارزیابی کند، تحلیل تکنیکال بر مطالعه قیمت و حجم معاملات متمرکز است. از ابزار های تحلیل تکنیکال برای بررسی دقیق روش های عرضه و تقاضا برای یک اوراق بهادار و تغییرات قیمت، حجم معاملات و نوسانات موجود استفاده می شود.

تحلیل تکنیکال اغلب برای مدیریت سیگنال های کوتاه مدت معامله گری که از ابزار های مختلف یک چارت به دست می آید، به کار می رود؛ اما همچنین می تواند باعث بهبود ارزیابی نقاط قوت یا ضعف اوراق بهادار نسبت به یک بازار گسترده تر شود. این اطلاعات به تحلیلگران کمک می کند تا استراتژی بهتری برای تخمین ارزش یک سهام داشته باشند.

تحلیل تکنیکال را می توان برای هر اوراق بهاداری که دارای تاریخچه اطلاعات قیمتی باشد استفاده کرد. این اوراق می تواند شامل سهام، معاملات آتی، کالا ها، درآمد ثابت، ارز ها و سایر اوراق بهادار باشند.

نکته: بخاطر داشته باشید که تحلیل تکنیکال را می توان برای هر نوع اوراق بهاداری به کار برد. در واقع، این تحلیل در بازار کالاها و فارکس که معامله گران بر حرکت های کوتاه مدت قیمت تمرکز دارند، کاربرد بیشتری دارد .

تحلیل تکنیکال چطور کار می کند؟

همانطور که امروزه می دانیم، تحلیل تکنیکال اولین بار توسط چارلز داو و نظریه داو در اواخر دهه ۱۸۰۰ ارائه شد. چندین محقق از جمله ویلیام پی. همیلتون، رابرت ریا، ادسون گولد و جان مگی بیشتر در مفاهیم تئوری داو کمک کردند. امروزه، تجزیه و تحلیل تکنیکال تکامل یافته و شامل صد ها الگو و سیگنال است که طی سال ها تحقیق و بررسی حاصل شده است .

تحلیل فنی با این فرض انجام می شود که فعالیت های معاملاتی در گذشته و تغییرات قیمتی یک اوراق بهادار می تواند شاخص ارزشمندی برای تحرکات قیمتی آن در آینده باشد. تحلیلگران حرفه ای اغلب از تحلیل تکنیکال به همراه سایر ابزار های تحقیقی استفاده می کنند. معامله گران خرده فروشی ممکن است فقط بر اساس نمودار های قیمتی یک اوراق بهادار و آمار مشابه تصمیم بگیرند، اما تحلیلگران حقوقی و صاحبان سهام به ندرت تحقیقات خود را فقط به تحلیل بنیادی یا تکنیکال محدود می کنند.

تجزیه و تحلیل فنی سعی دارد حرکت قیمت هر ابزار قابل معامله از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز که عموماً در معرض عرضه و تقاضا هستند را پیش بینی کند. در واقع، برخی تحلیل تکنیکال را صرفاً مطالعه نیرو های عرضه و تقاضا می دانند که در تحرکات قیمتی بازار یک اوراق بهادار منعکس شده است. این تجزیه و تحلیل معمولاً در مورد تغییرات قیمت اعمال می شود، اما برخی از تحلیلگران موارد دیگری غیر از قیمت؛ مانند حجم معاملات یا قرارداد باز را نیز بررسی می کنند.

در دنیای معاملات صد ها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای بهبود تحلیل تکنیکال به وجود آمده است. تحلیلگران فنی همچنین سیستم های معاملاتی مختلفی را برای پیش بینی بهتر تغییرات قیمتی ایجاد کرده اند. برخی از شاخص ها در درجه اول بر شناسایی روند فعلی بازار از جمله نقاط حمایت و مقاومت متمرکز هستند؛ و برخی دیگر برای تعیین قدرت یک روند و احتمال ادامه آن به کار می روند. اندیکاتور های تکنیکالی و الگو های نمودار معمولاً شامل خط روند، کانال ها، میانگین های متحرک و شاخص های اندازه حرکت هستند.

فعالیت معاملات گذشته و تغییرات قیمتی شاخص های ارزشمندی برای حرکات اوراق بهادار در اینده هستند

به طور کلی ، تحلیلگران فنی انواع گسترده ای از شاخص های زیر را بررسی می کنند:

  • روند قیمت
  • الگو های نمودار
  • اندیکاتور های حجم معاملات و مومنتوم
  • اسیلاتور ها
  • میانگین متحرک
  • سطح حمایت و مقاومت

دو روش اصلی برای تحلیل اوراق بهادار و تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری وجود دارد:

  1. تحلیل فاندامنتال یا بنیادی
  2. تحلیل تکنیکال یا فنی

تحلیل بنیادی شامل تجزیه و تحلیل صورت های مالی یک شرکت برای تعیین ارزش ذاتی سهام آن شرکت است، در حالیکه تحلیل تکنیکال بر روی تجزیه و تحلیل آماری تحرکات قیمتی متمرکز می شود. در واقع این تحلیل به جای تجزیه و تحلیل ویژگی های ذاتی سهام، سعی دارد با استفاده از الگو ها و انواع نمودارها در تحلیل تکنیکال، روند قیمت در آینده را درک کند.

چارلز داو مجموعه ای از چند سرمقاله منتشر و در مورد تئوری این تحلیل بحث کرد. نوشته های او شامل دو فرض اساسی است که همچنان به شکل چارچوبی برای معامله از طریق تحلیل تکنیکال در آمده که عبارتند از‌:

  1. در بازار های کارآمد، عواملی که بر قیمت اوراق بهادار تأثیر می گذارند مشخص هستند ولی،
  2. به نظر می رسد حتی حرکات تصادفی قیمت بازار نیز با الگو ها و روند هایی قابل شناسایی هستند که در طول زمان تکرار می شوند.

مقایسه تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی

تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، هر دو روش برای تحقیق و پیش بینی روند قیمت سهام در آینده استفاده می شوند و مانند هر استراتژی یا فلسفه سرمایه گذاری، طرفداران و مخالفان خود را دارند.

تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار از طریق اندازه گیری ارزش ذاتی سهام است. تحلیلگران بنیادی همه چیز را بررسی می کنند، از اقتصاد کلی جامعه گرفته تا وضعیت مالی و مدیریت شرکت ها، درآمد ، هزینه ها، دارایی ها و بدهی ها جزو موارد مهم از نظر تحلیلگران بنیادی محسوب می شوند.

تحلیل تکنیکال با تحلیل بنیادی تفاوت دارد؛ زیرا قیمت و حجم سهام تنها اطلاعات ورودی هستند. تحلیلگران فنی برای اندازه گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار تلاش نمی کنند، در عوض از نمودار های سهام برای شناسایی الگو ها و روند هایی استفاده می کنند که نشان می دهد سهام در آینده چه قیمتی خواهد داشت.

محدودیت های تحلیل تکنیکال

برخی از تحلیلگران و محققان دانشگاهی انتظار دارند که فرضیه بازار کارآمد ( EMH) نشان دهد که چرا آن ها نباید انتظار داشته باشند که اطلاعات عملی در داده های تاریخی قیمت و حجم معاملات موجود باشند. طبق همان استدلال، هیچ یک از اصول بنیادی یک بیزینس نباید اطلاعات عملی را ارائه دهند. این دیدگاه ها به عنوان نسخه ضعیف و نیمه قوی EMH شناخته می شوند.

انتقاد دیگر به تحلیل تکنیکال این است که تاریخ دقیقاً تکرار نمی شود ، بنابراین مطالعه الگوی قیمت از اهمیت مشکوکی برخوردار است و می توان آن را نادیده گرفت.

سومین انتقاد از این تحلیل این است که در برخی موارد کار می کند؛ اما فقط به این دلیل که یک پیشگویی خودکفا است. به عنوان مثال، بسیاری از معامله گران تکنیکال سفارش توقف ضرر را زیر میانگین متحرک ۲۰۰ روزه یک شرکت خاص ثبت می کنند. اگر تعداد زیادی از معامله گران این کار را انجام داده باشند و سهام به این قیمت برسد، آن وقت تعداد زیادی سفارش فروش وجود دارد که قیمت سهام را به سمت پایین سوق می دهد.

سپس، سایر معامله گران کاهش قیمت را مشاهده کرده و وارد صف فروش می شوند و با این کار روند نزولی را تقویت می کنند. این فشار فروش کوتاه مدت را می توان روند نزولی دانست، ولی لزوما تأثیر چندانی در تعیین قیمت دارایی در هفته ها یا ماه های آینده نخواهد داشت. در مجموع، اگر افراد زیادی از سیگنال های مشابه استفاده کنند، می توانند باعث حرکت پیش بینی شده توسط سیگنال شوند، اما در طولانی مدت، این گروه از معامله گران نمی توانند قیمت را افزایش دهند.

شاخص هایی که تحلیل گران فنی بررسی میکنند

پرسش های متداول

  1. تحلیلگران تکنیکال چه فرضیاتی را ارائه می دهند؟

تحلیلگران حرفه ای معمولاً سه فرضیه کلی را برای این موضوع می پذیرند. اولین مورد این است که مشابه فرضیه بازار کارآمد، قیمت همه چیز را نشان می دهد. دوم اینکه، آن ها انتظار دارند که قیمت ها، حتی در تحرکات تصادفی بازار ، بدون توجه به بازه زمانی مشاهده شده، روند های خود را پیش بگیرند. در نهایت، آن ها معتقدند که تاریخ تمایل به تکرار شدن دارد. ماهیت تکراری حرکت قیمت ها اغلب به روانشناسی بازار نسبت داده می شود که بر اساس رفتار هایی مانند ترس یا هیجان به خوبی قابل پیش بینی است.

  1. چه تفاوتی بین تحلیل بنیادی و تکنیکال وجود دارد؟

تحلیل بنیادی روشی برای ارزیابی اوراق بهادار از طریق سنجش ارزش ذاتی سهام است. فرض اصلی تحلیل تکنیکال این است که تمام اصول بنیادی در قیمت تعیین می شوند؛ بنابراین نیازی به توجه دقیق به آن ها نیست. تحلیل گران فنی سعی در اندازه گیری ارزش ذاتی یک اوراق بهادار ندارند، بلکه در عوض از نمودار های سهام برای شناسایی الگو ها و روند هایی استفاده می کنند که نشان می دهد سهم درآینده چه قیمتی را خواهد داشت.

  1. چگونه از تحلیل تکنیکال استفاده می شود؟

تحلیل تکنیکال سعی دارد تحرکات قیمتی تقریباً هر ابزار قابل معامله ای از جمله سهام، اوراق قرضه، معاملات آتی و جفت ارز ها که عموماً در معرض نیرو های عرضه و تقاضا قرار دارد را پیش بینی کند. در سراسر بازار صد ها الگو و سیگنال وجود دارد که توسط محققان برای حمایت از روش تحلیل تکنیکال ایجاد شده است. این تحلیلگران همچنین انواع مختلفی از سیستم های معاملاتی را برای کمک به پیش بینی تغییرات قیمت ارائه کرده اند.

جزئیات خبر

نمودار تعدیل شده بهتر است یا تعدیل نشده؟

تحلیلگران در تحلیل سهام شرکت های بورسی همواره برایشان این سوال پیش می آید که برای تحلیل از نمودارهای تعدیل شده استفاده کنند یا تعدیل نشده. در پاسخ به این سوال که نمودار تعدیل شده بهتر است یا تعدیل نشده؟ باید به خدمتتان برسانم که هریک از این نمودارها مزایا و معایب خودش را دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.

تفاوت دو نمودار تعدیل شده یا تعدیل نشده در تحلیل تکنیکال

نمودار تعدیل شده نموداری می باشد که در آن افزایش سرمایه و پرداخت سود نقدی تاثیری نمیگذارند و از نمودار حذف شده اند. افزایش سرمایه و پرداخت سود نقدی باعث تغییر قیمت سهام شرکت در بازار سرمایه میشود.

و نمودار تعدیل نشده فقط یک نمودار قیمتی می باشد که رفتار قیمتی سهم را نشان میدهد. در این نمودار شکاف و گپ‌های قیمتی تشکیل شده به‌ دلیل فعالیت خود شرکت می باشد و عرضه و تقاضا در تغییرات قیمت سهم تاثیری نداشته است.

در تحلیل تکنیکال از نمودار تعدیل شده استفاده کنیم یا تعدیل نشده؟

نمودار تعدیل نشده شکاف و گپ‌های قیمتی را نمایش میدهد که به‌ دلیل فعالیت خود شرکت ایجاد شده است و عرضه و تقاضا تاثیری در تغییرات قیمت سهم ندارد. زمانی رشد یا ریزش قیمت سهم برای تحلیلگران مهم است که در اثر عرضه و تقاضا ایجاد شده باشد.

یا به زبان ساده مقاومتی که با عرضه و تقاضا ایجاد می شود معتبر است نه مقاومتی که با دستکاری شرکت در نمودار قیمت ایجاد می شود، مقاوتی که با دستکاری ایجاد می شود اعتبار زیادی ندارد.

در واقع اگر تصمیم داشته باشید مقاومت و حمایت نمودار قیمت سهم را در تحلیل تکنیکال تعیین کنید، نموداری که باید استفاده کنید نمودار تعدیل شده‌ می باشد به این دلیل که همه افزایشها و ریزش‌های قیمت سهم که حاصل از عرضه و تقاضا بوده است را نمایش میدهد.

نمودار تعدیل شده چیست؟

نمودار تعدیل شده نموداری می باشد که گپ ها و شکاف قیمتی حاصل از دو عامل افزایش سرمایه و پرداخت سود نقدی از روی نمودار حذف شده است. افزایش سرمایه و پرداخت سود نقدی باعث می شود قیمت سهام شرکت در بازار سرمایه تغییر نماید.

گفتیم دو عامل تقسیم سود نقدی و افزایش سرمایه باعث ایجاد گپ قیمتی می شود.

تقسیم سود نقدی در نمودار گپ بزرگی ایجاد نمیکند و در تقسیم سود نقدی فرق زیادی بین نمودار تعدیل شده و تعدیل نشده وجود ندارد اما افزایش سرمایه گپ بزرگی را در نمودار ایجاد می‌کند.

افزایش سرمایه از هر محلی که انجام شود باعث می‌شود سهم پس از بازگشایی با گپ قیمت باز شود و این عامل باعث شکسته شدن حمایت و مقاومت‌های اصلی در نمودار شده و موجب سردرگمی سهام دار خواهد شد. این گپ با توجه به درصد افزایش سرمایه کم یا زیاد می‌باشد.

مزایا و معایب استفاده از نمودار تعدیل شده

  • در نمودار تعدیل شده به راحتی می‌توان از اندیکاتور یا اسیلاتور استفاده کرد.
  • حمایت‌ها و مقاومت‌های نمودار به درستی نمایش داده خواهد شد
  • از خط روند راحت تر می‌توان برای تشخیص ترند نمودار استفاده کرد
  • تاریخچه قیمتی سهم به دلیل حذف گپ‌های قیمتی مشخص نیست

در نمودارهای تعدیل شده، تاریخچه قیمتی سهم به دلیل حذف گپ‌های قیمتی مشخص نیست. بااین‌حال برای استفاده از اندیکاتورها و اسیلاتورها، لازم است تا نمودار تعدیل شده باشد. همچنین استفاده از خطوط حمایت و مقاومت راحت‌تر صورت می‌گیرد.

نمودار تعدیل نشده چیست؟

نمودار تعدیل نشده، نموداری است که علاوه بر عوامل قیمتی عوامل بنیادی را نمایش میدهد در واقع نمودار تعدیل نشده تنها یک نمودار قیمتی است که رفتار قیمتی سهم را نشان خواهد داد. در این نمودار نیز عدم تغییر دارایی سهامدار در زمان افزایش سرمایه و پرداخت سود نقدی قابل رؤیت نیست.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.