تحلیل تکنیکال (TA) چیست؟ آموزش کاربردی Technical analysis
تحلیل تکنیکال : مفاهیم اولیه در تجارت ارزهای دیجیتال
تجزیه و تحلیل تکنیکال یک ابزار حیاتی در زرادخانه بسیاری از معامله گران ارزهای دیجیتال است. در اینجا نحوه درک آن کندلها و فتیله ها آورده شده است.
تجزیه و تحلیل تکنیکال ابزاری است که به معاملهگران ارزهای دیجیتال کمک میکند تا از نوسانات و جریانهای فاندامنتال در مقابل تکنیکال بازار آگاه شوند. اما تحلیل تکنیکال همیشه قطعی نیست و به شما نمیگوید که قطعاً چه اتفاقی خواهد افتاد بلکه میگوید که با توجه به اطلاعات تاریخی که از طریق مطالعه نمودارها تجزیه و تحلیل میشود، چه اتفاقی میافتد. با این حال برای اینکه تحلیل تکنیکال موثر باشد باید با دقت انجام شود که کار دشواری است.
تحلیل تکنیکال چیست؟
تحلیل تکنیکال مطالعه حرکات قیمت با استفاده از نمودارها است. معاملهگران حتی زمانی که یک ارز دیجیتال کاهش می یابد از تحلیل تکنیکال برای کسب درآمد از تغییرات قیمت استفاده میکنند.
مفروضات اصلی تحلیل تکنیکال شامل موارد زیر است:
- تمام اطلاعات در قیمت منعکس شده است
- روانشناسی انسان در طول زمان تمایل به تکرار دارد
- تجزیه و تحلیل آماری می تواند به کشف اقدامات بعدی که قیمت ممکن است انجام دهد کمک کند
- تحلیل تکنیکال برای همه نیست.
نمودارهای کندل چیست؟
مفاهیمی مانند بدنه کندل، فتیله و رنگ ها کلید تحلیل تکنیکال هستند. یک کندل روی نمودار شامل موارد زیر است:
- زمان: 1 دقیقه، 5 ساعت، 1 روز، 1 هفته . بستگی به بازه زمانی شما دارد
- باز و بسته شدن قیمت ها در شروع و پایان آن بازه زمانی، موجود در بدنه کندل
- بالاترین و کمترین قیمتی که در طول بازه زمانی به دست آمده است با خطوط نازکی که از بدنه بیرون زده (اما نه بخشی از آن) به نام فتیله منعکس می شود.
- رنگ: قرمز (قیمت پایین است) و سبز (قیمت بالاست) یا هر ترکیب رنگ دیگری که ترجیح می دهید
در اینجا نحوه نمایش کندل های بیت کوین در نمودار آمده است:
بسیاری از معامله گران تغییر رنگ (جهت قیمت) در کندل ها را به عنوان نبردی بین فروشندگان و خریداران یا خرسها و گاوها تصور میکنند.
مهم است که فتیله را با بدنه کامل کندل اشتباه نگیرید. بدنه حاوی اطلاعاتی در مورد قیمت های باز و بسته در آن بازه زمانی است و فتیله ها نشان دهنده تلاش های ناموفق هستند.
آیا می دانستید؟
مانند بسیاری از مفاهیم و ابزارهای تحلیل تکنیکال، کندلها از بازار ارزهای دیجیتال سرچشمه نمیگیرند. کندل برای اولین بار در مبادلات مشتقات برنج در ژاپن فئودالی قرن 18 استفاده شد!
سطوح حمایت و مقاومت چیست؟
در فوریه 2020، دیکریپت نوشت: «[بیت کوین] قبل از اینکه کمی بالاتر از قیمت 9000 دلار بهبود یابد، به 8979 دلار کاهش یافت. اما سطح حمایت روانی ممکن است طولانی نباشد.» و هنگامی که بیت کوین در نوامبر 2020 از 15000 دلار گذشت، تحلیلگران بازار گفتند که بیت کوین از سطح مقاومت عبور کرد.
سطح پشتیبانی نقطه قیمتی است که انتظار فاندامنتال در مقابل تکنیکال میرود خریداران زیادی وارد آن شوند. برعکس سطح مقاومت جایی است که بسیاری معمولاً میفروشند. هنگامی که یک ارز دیجیتال یک سطح مقاومت را میشکند، به این معنی است که نقطه قیمتی که قبلاً افراد زیادی در آن میفروختند، دیگر به عنوان یک نقطه قیمت جذاب برای فروش نیست. تحلیلگران تکنیکال ممکن است سطح مقاومت قبلی را به عنوان سطح حمایت جدید ارزیابی کنند، در صورتی که انتظار میرود هر زمان که قیمت به آن سطح رسید، جهش داشته باشد.
اغلب سطوح حمایت و مقاومت، نقاط قیمتی مانند 15000 دلار یا 65000 دلار هستند که از نظر دلار کاملاً گردند. قیمتی مانند 17484 دلار از نظر روانی بسیار تصادفی است که نمی تواند به سطح حمایت یا مقاومت تبدیل شود.
معامله گران با سطوح حمایت و مقاومت چه می کنند؟
معامله گران در سطوح حمایت و مقاومت تصمیمات فاندامنتال در مقابل تکنیکال کلیدی میگیرند. اگر آنها فکر میکنند که ارز دیجیتال به یک نقطه قیمتی باز می گردد، در آن سطح پشتیبانی «ورود» خواهند کرد که آن ارز دیجیتال خاص را بخرند و زمانی که قیمت به سطح مقاومتی که فکر میکنند برسد، آن ارز دیجیتال را «خروج» یا میفروشند.
معامله گرانی که تمایل زیادی به ریسک دارند ممکن است معاملات اهرمی را انتخاب کنند، که نوعی شرط بندی قیمت و تقویت سود (یا ضرر) است. برخی از صرافیها به معاملهگران اجازه میدهند تا موقعیتهای «لانگ» و «شورت» را باز کنند، به این معنی که شما روی کاهش یا افزایش قیمت یک ارز دیجیتال با وجوهی که قرض میکنید شرط میبندید. یعنی یک معاملهگر انتظار دارد که قیمت افزایش یابد و مایل است وجوه خود را به عنوان وثیقه بگذارد.
معاملات اهرمی میتواند بسیار خطرناک باشد. معاملهگران دو، پنج یا حتی 100 برابر بیشتر از سفارشهای معمول بازار درآمد یا زیان خواهند داشت. بسیاری از صرافیهای ارزهای دیجیتال اخیراً شروع به حذف تدریجی چنین اهرمهایی کردهاند.
شناسایی سطوح حمایت و مقاومت
تحلیل تکنیکال از ابزارها و تکنیک های مختلفی برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکند و معاملهگران گاهی اوقات بسته به نحوه استفاده از این ابزارها، در نتیجه گیری خود تفاوت ایجاد میکنند.
یکی از رایج ترین تکنیک ها اصلاح فیبوناچی است.
ممکن است مفهوم «اعداد فیبوناچی» را از کلاس ریاضی دبیرستان به طور مبهم به یاد بیاورید. آنها اعداد در یک دنباله 1.618 برابر شماره قبل هستند. این ابزار برای معامله گران ارزهای دیجیتال مفید است زیرا به شما امکان می دهد نقاط شدید (بالاترین و پایین ترین قیمت ها در یک بازه زمانی معین) را بگیرید و فاصله را بر نسبت های فیبوناچی 23.6٪، 38.2٪، 50٪، 61.8٪ و 100٪ تقسیم کنید. به شناسایی سطوح مقاومت و حمایت بالقوه کمک می کند.
اما سطوح حمایت و مقاومت به تنهایی اطلاعات کافی برای معامله گران فراهم نمی کند بنابراین آنها به سایر تکنیک های تکمیلی روی خواهند آورد.
باندهای بولینگر یک ابزار مکمل محبوب هستند. به شما امکان می دهد سه خط بکشید: معمولاً میانگین متحرک ساده 20 روزه (جهت قیمت در آن دوره)، یک باند بالا و یک باند پایین است. معامله گران برای ارزیابی قدرت یک روند و تصمیم گیری بهترین زمان برای ورود به بازار به این باندها نگاه می کنند.
اگر یک ارز دیجیتال بالاتر از باند بالایی قرار گیرد بیش از حد خرید در نظر گرفته می شود و معامله گران از آن دور می مانند. اگر پایین تر از باند پایین باشد کم فروشی در نظر گرفته می شودکه آن را تبدیل به یک معامله جذاب برای ورود می کند.
برای ترسیم این خطوط باندهای بولینگر از مفهوم ابتدایی دیگری از ریاضی، انحراف معیار استفاده میکنند تا تعیین کنند باندهای بالا و پایین کجا قرار دارند. هر چه بازار نوسان بیشتری داشته باشد فاصله باندها بیشتر می شود.
باندهای بولینگر همچنین به معامله گران کمک می کند تا بفهمند که قیمت پس از برگشت حمایت و مقاومت به کجا می رود.
معکوسها تغییرات صعودی یا نزولی در قیمت هستند و اغلب الگوهای تکراری اند. معامله گران سعی می کنند آن الگوها را با نام های گاهی سرگرم کننده مانند «یک فنجان و دسته» شناسایی کنند.
تحلیل فاندامنتال در مقابل تکنیکال
تجزیه و تحلیل فاندامنتال (FA) یکی دیگر از روشهای پرکاربرد برای سنجش ارزش ارزهای دیجیتال است.
تحلیل فاندامنتال به اصول بنیادینی که یک ارز دیجیتال را پشتیبانی یا تضعیف میکنند نگاه میکند: عناصر تکنیکال بلاکچین زیربنایی، مشکلاتی که پروژه بلاکچین به دنبال حل آن است، مسائل بالقوه پیرامون قانونمندی، تیم پشت آن، وایت پیپر و نقشه راه را شامل میشود.
در بازارهای سنتی بسیاری از اطلاعات در مورد شرکت ها یا عمومی نیستند یا فقط به صورت فصلی گزارش میشوند. در کریپتو ارزیابی پروژهها بر اساس معیارهای زنجیرهای بلادرنگ امکانپذیر است که ممکن است شامل نرخ هش، حجم تراکنش، توزیع مالکیت بین کیف پولها و حرکات آنها باشد.
سرمایه گذاران تمایل دارند از تحلیل فاندامنتال هنگام تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری در یک پروژه در مدت زمان نسبتاً طولانی استفاده کنند، با این فرض که بازارها به پروژه های قوی پاداش می دهند.
محدودیت های تحلیل تکنیکال
اگرچه تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال مانعه الجمع نیستند و تحلیلگران تکنیکال تمایل دارند فکر کنند که اصول اولیه در قیمتهای کریپتو منعکس شده است اما محدودیتهای اجتنابناپذیری وجود دارد.
تحلیلگران فاندامنتال فکر میکنند که قیمت همیشه منعکس کننده اصول فاندامنتال واقعی نیست. برای مثال اگر همه چیز در مورد یک پروژه به طور گسترده توسط معامله گران شناخته نشده باشد. و هنگامی که آن بخش از اطلاعات به طور گستردهتری شناخته میشود، ممکن است بر قیمت تأثیر بگذارد.
اما هر دو به ناچار از محدودیتهایی رنج میبرند مانند حرکتهای نظارتی غیرمنتظره و ناگهانی که ارزهای دیجیتال را هدف قرار میدهند. صنعت اغلب اینها را به عنوان FUD (ترس، عدم اطمینان و شک) می نامد.
برخی استدلال می کنند که تحلیل تکنیکال شاید یک پیشگویی جمعی خودشکوفایی باشد. یعنی وقتی معاملهگران پیشبینی میکنند و بر اساس آن عمل میکنند، قیمت آن تغییرات را منعکس میکند و آنچه را که در وهله اول فکر میکردند اتفاق میافتد را تأیید میکند.
بورس در ایران: تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال؟
در میان بسیاری از کسانی که در بورس سرمایهگذاری میکنند، «تحلیل تکنیکال» و «تحلیل فاندامنتال یا بنیادی» یکی از بحثها و چالشهای روزمره است. گاهی چنان در مورد تفاوت این دو بحث میشود که گفتگو شکل «تعصبهای مذهبی» را به خود میگیرد!
کسانی که پیرو مکتب تحلیل تکنیکال هستند، معتقدند «همه اطلاعات مهم بازار در قیمتها و حجم معاملات منعکس شده» و «اگر بخشی از اطلاعات خود را در قیمت نشان نمیدهد، عملاً برای فعالان بازار ارزش ندارد». پیروان مکتب تکنیکال بیش از هر چیز به «نمودارها» کار دارند. برای آنها مهم نیست که نموداری که به آنها نشان میدهید مربوط به نرخ دلار به یورو باشد یا قیمت سهام سرمایهگذاری ملت. آنها بر اساس شاخصهای مختلفی که در اختیار دارند و با تکیه بر افت و خیزهای نمودار (شاخص حمایت، شاخص مقاومت، شاخص فرکتالی، شاخص میانگین متحرک، نوار بولینگر و …) میکوشند روند و میزان تغییرات نمودار را برآورد کنند.
در طرف مقابل، علاقمندان به مکتب «تحلیل بنیادین» قرار دارند. این افراد بر روی «اطلاعات مالی شرکتها» تمرکز دارند. «ترازنامه»، «حساب سود و زیان»، «جریان وجوه نقد»، «EPS» و «DPS» از جمله فاندامنتال در مقابل تکنیکال فاکتورهایی هستند که برای تحلیلگران فاندامنتال مهم هستند. پیروان مکتب فاندامنتال، معتقدند که «تکنیکال کارها»، به جای «نوشتن مار» برای مردم مار «میکشند» و به هر حال بازار بورس را جز با اطلاعات مالی نمیتوان تحلیل و مدیریت کرد و …
کدامیک از این دو گروه به واقعیت نزدیکترند؟ در بازار ایران کدام نوع تحلیل میتواند سودآورتر باشد؟
ترتیبی که متمم برای خواندن مطالب سری تحلیل تکنیکال به شما پیشنهاد میکند:
تفاوتهای عمده بین تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
تحلیل جزء جدایی ناپذیر بازار سرمایه است . بدون تحلیل معامله کردن یعنی نابودی سرمایه، زیرا تحلیل به سرمایه گذار برای خرید یا فروش سهام دید بهتری میدهد و بهترین راهنمای اوست.وقتی کسی قصد دارد در بازارهای مالی سرمایهگذاری کند طبیعی است که باید در مورد بازار مورد نظر تحقیق کند. همچنین متوجه شود که کدام دارایی ارزش صرف هزینه و وقت را خواهد داشت. در بازار های سرمایه معمولا برای ارزیابی یک سهام و شرکت ها دو روش تحلیل وجود دارد.تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال(بنیادی) روشهایی هستند که از آنها در جهت تحلیل سهام استفاده میکنند. لازم به ذکر است که بهترین روش برای نتیجه گرفتن از بازار سرمایه، تلفیق هر دوی این روش ها می باشد.
تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال هر دو از مهمترین مواردی است که سرمایه گذاران به آن توجه میکنند. این دو تحلیل اطلاعات بسیار مفیدی را در اختیار آنها قرار میدهد. با این حال راههای رسیدن به این اطلاعات در این دو روش کاملاً متفاوت است. در این مقاله قصد داریم به تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال بپردازیم و به مهمترین موارد آنها اشاره کنیم. البته اگر شناختی در مورد این دو روش تحلیل ندارید اصلاً نگران نباشید زیرا ابتدا تعاریف ابتدایی این دو نوع تحلیل را هم با هم مرور میکنیم.
تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال هدف ما صرفاً پیشبینی روند حرکتی قیمت در آینده بر اساس دادههای گذشته و نمودار قیمتی میباشد.
تحلیل تکنیکال با عوامل خارجی مثل مواردی که در مورد تحلیل فاندامنتال به آن اشاره شد، کاری نخواهیم داشت. در این تحلیل از اول تا آخر روی نمودار قیمتی تحلیل را انجام میدهیم. به عبارت دیگر تحلیل تکنیکال سعی دارد تنها با بررسی روند حرکتی قیمت یک دارایی در گذشته، قیمت آن را در آینده حدس بزند.
تحلیل تکنیکال تفاوت زیادی در بازارهای مالی مختلف ندارد و در هر بازاری که بتوان برای آن نمودار قیمتی ترسیم کرد، کاربرد دارد. همچنین از مهمترین اندیکاتورهای تحلیل تکنیکال میتوان به «شاخص قدرت نسبی» (Relative Strength Index) یا به اختصار RSI، «میانگین متحرک همگرا واگرا» (MACD) و «ابر ایچیموکو» (Ichimoku Cloud) اشاره نمود.
ابزار های تحلیل تکنیکال
در تحلیل تکنیکال مواردی زیادی در نظر گرفته میشود که مهمترین آنها در زیر بیان نموده ایم:
- لگوهای قیمتی
- انواع نمودار قیمتی
- اسیلاتور و اندیکاتور
- الگوهای شمعی یا کندل استیک
- الگوهای هارمونیک
- پرایس اکشن
- خطوط فیبوناچی
- امواج الیوت
تحلیل فاندامنتال چیست؟
در تحلیل فاندامنتال تلاش میکنیم با بررسی کردن عوامل خارجی پیرامون یک دارایی ارزش ذاتی آن را به دست بیاوریم.
در این نوع تحلیل، تشخیص این ارزش ذاتی با بررسی و مطالعهٔ عوامل مختلفی به دست میآید. برای نمونه کسی که قصد سرمایهگذاری در سهام یک شرکت اتوموبیل سازی را دارد میتواند عواملی مثل درآمد سالیانهٔ آن شرکت یا ترازنامهٔ مالیاش را مطالعه کند. با این کار میتوان پی برد که در آینده قیمت هر سهم از این شرکت بالا خواهد رفت یا پایین میآید.
در واقع در تحلیل فاندامنتال بر این اعتقاد هستند که قیمت فعلی یک دارایی در هر بازار مالی اشتباه است و احتمال بالا و پایین رفتن قیمت وجود دارد. اندیکاتورهای مختلفی برای این کار موجود است. از مهمترین آنها میتوان به اندیکاتور «سود هر سهم» (EPS)، «نسبت قیمت به درآمد» (P/E)، «نسبت قیمت به ارزش دفتری» (P/B) و اندیکاتورهای دیگر اشاره نمود.
تحلیل فاندامنتال در بعضی از بازارهای مالی مثل بازار ارزهای دیجیتال کمی با دیگر بازارها تفاوت دارد. ولی این دلیل نمیشود که استفاده از آن در این بازار فایدهای نداشته باشد. تنها چیزی که متفاوت میباشد عواملی است که در تصمیمگیری ما تأثیر میگذارد. به عنوان نمونه اگر ما میخواهیم روی ارز دیجیتال کاردانو سرمایهگذاری کنیم تحلیل فاندامنتال میتواند بررسی هدفهای پروژه، دنبال کردن اخبار در مورد آن، عملکرد تیم سازنده، تعداد آدرسهای فعال شبکه و… باشد.
ابزارهای تحلیل بنیادی
- درآمد هر سهم یا EPS
- نسبت قیمت به درآمد P/E
- رشد سود پیش بینی شده
- نسبت قیمت به فروش P/S:
- نسبت قیمت به ارزش دفتری یا P/B
- بازده سود سهام
- بازده سهام
- نسبت پرداخت سود سهام
تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال
تفاوتهای اصلی تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال را میتوان در بخشهای مفهوم، زمان سرمایهگذاری، هدف از تحلیل، نحوهٔ تصمیمگیری، نوع دادهها در تحلیل و نوع ترید با هم مقایسه نمود.
اکنون که با مفاهیم اولیه تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال آشنایی پیدا کردیم بیایید در مورد تفاوتهای اساسی این دو نوع تحلیل هم صحبت کنیم. برای درک بهتر موضوع این تفاوتها را در بخشهای مختلفی با هم مقایسه خواهیم کرد که در ادامه شاهد آن هستید.
تفاوتهای اصلی بین تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال
مفهوم
اصلیترین تفاوت تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال در مفهوم آنها میباشد. همانطور که گفته شد در تحلیل تکنیکال سعی در آن است که با استفاده از فرمولها و روشهای مختلف ریاضی و آمار و براساس نمودار قیمتی آن دارایی در گذشته، قیمت آینده و روند حرکتی بعدی آن را پیشبینی کنیم.
در حالی که در تحلیل فاندامنتال یا بنیادی قصد ما این است که ارزش ذاتی یک دارایی را با استفاده از عوامل بیرونی مشخص کنیم. همچنین ببینیم که آیا قیمت فعلی آن از قیمت واقعیاش پایینتر است یا بالاتر.
حرکت قیمت
وقتی صحبت از مهارت نمودارخوانی در تحلیل تکنیکال میگردد، یک بخش عمدهای ناظر بر بررسی سوابق قیمت یک دارایی از روی نمودار می باشد. به این ترتیب میتوان پیشبینی نمود که در آینده دور و نزدیک چه تغییراتی در قیمت یک دارایی به وقوع خواهد پیوست؛ البته فراموش نکنید، فقط میتوان پیشبینی نمود.
هدف از تحلیل
مورد دیگری که تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال را از هم جدا خواهد کرد هدف از تحلیل آن است. به عبارت دیگر وقتی میخواهیم ببینیم قیمت یک دارایی در چه وضعیتی قرار گرفته و آیا از ارزش واقعی خود بالاتر است یا پایینتر باید از تحلیل فاندامنتال استفاده نماییم.
به همین ترتیب اگر به دنبال یافتن نقاط ورود و خروج مناسب برای ترید یک دارایی باشیم یا بخواهیم ببینیم در روزهای آینده احتمال حرکت قیمت به کدام قسمت وجود دارد بهتر است از تحلیل تکنیکال بهره بگیریم.
نحوه تصمیم گیری
وقتی کسی از تحلیل فاندامنتال بهره میگیرد در واقع بر اساس اطلاعات و آمار و ارقامی که از بررسی و مطالعهٔ عوامل خارجی به دست آمده، تصمیمگیری میکند. درحالیکه در تحلیل تکنیکال این تصمیمگیری براساس روند حرکتی بازار و قیمت دارایی صورت میگیرد.
برای مثال وقتی بازار روند نزولی پیدا میکند و قیمت یک دارایی به محدودهٔ حمایتی خود برسد، سرمایهگذار امکان دارد بر این اساس تصمیم به ورود به بازار بگیرد. در تحلیل فاندامنتال تصمیم به خریدن یک سهام زمانی صورت میگیرد که عوامل مؤثر اشارهشده در تعریف تحلیل فاندامنتال سیگنال مثبت به ما بدهد.
وضعیت صنعت
در این مرحله باید بررسی عملکرد رقبای یک شرکت یا دارایی به دقت شکل گیرد. به این ترتیب قادریم ارزشمندی یک دارایی را در مقایسه با سایر رقبایش بسنجیم.
مروری بر شباهتها و تفاوت تحلیل تکنیکال و بنیادی
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال پرکاربردترین روشهای تحلیل سهام و تصمیمگیری برای سرمایهگذاری است و محبوبیت بالایی در بین معامله گران دارد.
تحلیل بنیادی در حالت کلی بر عملکرد شرکتها و گاهی رقبایشان متمرکز است و این تحلیل روشی بلندمدت است. اما در تحلیل تکنیکال روند حرکت قیمتها در بازار مورد بررسی قرار میگیرد و معمولا برای سرمایهگذاری کوتاهمدت بیشتر استفاده است.
بسته به هدف سرمایه گذار هردو روش میتوانند کاربردی باشند. اما این نکته را حتما مد نظر قرار دهید که قبل از سرمایه گذاری به طور کامل از این دو روش اطلاعات کافی داشته باشید و ابزار های این دو روش را به خوبی بشناسید.
بهیاد داشته باشید، بازارهای سرمایه میتوانند غیرقابلپیشبینی باشند و تحلیلهای بنیادی و تکنیکال تنها چراغ راهی برای هدایت سرمایه گذار میباشند.
سخن پایانی
به طور کلی باید بگوییم که هر دو نوع تحلیل توسط سرمایهگذاران و فعالان بازارهای مالی انجام میشود. اینطور نیست که مجبور باشیم تنها از تحلیل تکنیکال یا تحلیل فاندامنتال به تنهایی استفاده نماییم. در حقیقت از نظر خیلیها بهترین روش استفاده همزمان از هر دو تحلیل برای دستیابی به نتایج بسیار قابل اعتماد میباشد.
اگر شما دوست دارید در این بازارها به موفقیت برسید و سودهای خوبی نصیبتان شود، پس قطعاً باید با تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال آشنایی پیدا کنید. از همین رو در این مطلب سعی کردیم ضمن معرفی اجمالی این دو نوع تحلیل در مورد تفاوتهای اساسی آنها هم بحث کنیم تا بهتر بتوانید فرقشان را درک نمایید.
تحلیل تکنیکال و تحلیل فاندامنتال هر دو روشی برای پیدا کردن بهترین داراییها برای سرمایهگذاری میباشند. ولی روش و ابزاری که آن برای دستیابی به اهداف استفاده میکنند با هم متفاوت است. اکنون شما آشنایی بیشتری با آنها پیدا کردید میتوانید در تصمیمگیریهای خود از مزایای آنها بهره بگیرید. آیندهٔ روشنی برای خود در این بازارها تصور نمایید.
آشنایی با تحلیل فاندامنتال ارز های دیجیتال
آشنایی با تحلیل فاندامنتال ارز های دیجیتال
تحلیل فاندامنتال یا بنیادی Fundamental روشی برای ارزیابی ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال و تجزیه و تحلیل عواملی است که میتوانند قیمت آن را در آینده تحت تأثیر قرار دهند. این روش تجزیه و تحلیل بر اساس رویدادها و تأثیرات خارجی و همچنین صورتهای مالی و روندهای جاری در صنعت عمل میکند. تحلیل بنیادی یکی از دو روش عمده تحلیل بازار است که روش دیگر، تحلیل تکنیکال است. بر اساس این دو رویکرد، دو گروه تریدر یا معامله گر وجود دارند. گروه اول کسانی هستند که اعتقاد دارند همه چیز در قیمت خلاصه شده است. این دسته، تحلیل گران تکنیکال نامیده میشوند. در مقابل افرادی نیز معتقدند که روند حرکت قیمت را اخبار و وضعیت بنیادی آن ارز یا سهام مشخص میکند. این گروه را تحلیل گران بنیادی می نامند. امروز در رمزینو درباره تحلیل فاندامنتال با هم صحبت خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
چرا باید تحلیل بنیادی انجام دهیم؟
تحلیل فاندامنتال در راستای اخذ تصمیمات صحیح در جهت بازار انجام میشود. تجزیه و تحلیل فاندامنتال معمولاً از منظر خرد تا کلان و به منظور شناسایی دارایی (رمز ارز، سهام و …) که قیمت آنها پتانسیل تغییر خوبی دارد انجام میشود. تحلیلگران معمولاً به ترتیب، وضعیت کلی اقتصاد و سپس قدرت صنعت خاص را قبل از تمرکز بر عملکرد شرکت یا پروژه خاص، برای دستیابی به ارزش بازار ذاتی آن دارایی، مطالعه میکنند.
تحلیل فاندامنتال چطور انجام میشود؟
تحلیل فاندامنتال از داده های عمومی برای ارزیابی ارزش ارز دیجیتال یا هر نوع دیگر از دارایی مانند سهام استفاده میکند. به عنوان مثال، یک سرمایه گذار میتواند با بررسی عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و وضعیت کلی اقتصاد، تجزیه و تحلیل اساسی در مورد ارزش یک اوراق قرضه انجام دهد یک تحلیلگر فاندامنتال تلاش میکند تا مدلی برای تعیین ارزش تخمینی قیمت یک دارایی بر اساس داده های موجود در دسترس عموم ایجاد کند. به نظر وی، این مقدار فقط برآوردی است که قیمت رمز ارز در مقایسه با قیمت فعلی بازار باید داشته باشد. برخی از تحلیلگران ممکن است قیمت تخمینی خود را به عنوان ارزش ذاتی سهام یا رمز ارز ذکر کنند.
در همین رابطه بخوانید: استخراج ارز دیجیتال چیست و چطور انجام می شود؟
رفتار تحلیلگران بنیادی در برابر قیمت
اگر یک تحلیلگر به این نتیجه برسد که ارزش یک ارز دیجیتال باید به طرز قابل توجهی بالاتر از قیمت فعلی آن باشد، ممکن است که وی یک امتیاز خرید ویژه را برای ارز از یک صرافی ارز دیجیتال در نظر بگیرد. این موضوع در نقش یک توصیه به سرمایه گذارانی که پیرو نظرات آن فرد تحلیل گر هستند. ظاهر میشود. اگر شخص فاندامنتالیست ارزش ذاتی کمتری را نسبت به قیمت فعلی بازار برای یک رمز ارز به دست آورد، ارز دیجیتال بیش از ارزش ارزیابی شده و توصیه فروش برای آن صادر می شود.
توصیه مطلوب در برابر نامطلوب از نظر تحلیل فاندامنتال
سرمایه گذارانی که از این توصیه ها پیروی میکنند، انتظار دارند که بتوانند ارزهای دیجیتال با رتبه های مطلوب را خریداری کنند. زیرا چنین ارزهایی در گذر زمان احتمال رشد بیشتری دارند. به همین ترتیب، انتظار میرود رمز ارز با رتبه بندی نامطلوب احتمال سقوط قیمت بیشتری را تجربه کند. این ارزهای دیجیتال میتوانند گزینه های حذف از پرتفوی موجود یا لیست شدن به عنوان پوزیشن Short در معاملات فیوچرز باشند.
مزایا و معایب تحلیل فاندامنتال
سبک تحلیل Fundamental هم مانند هر روش تحلیلی دیگر، دارای مزایا و معایب مختلفی است. در فاندامنتال در مقابل تکنیکال اینجا به بررسی برخی از این موارد میپردازیم.
مزایای تحلیل بنیادی
تجزیه و تحلیل فاندامنتال به تریدرها و سرمایه گذاران کمک میکند. از این طریق که اطلاعات صحیح را برای اخذ تصمیم منطقی در خصوص خرید، فروش یا نگهداری یک دارایی دیجیتال در اختیار ایشان قرار میدهد. با استناد به این تصمیمات برخواسته از داده های مالی، تصمیم گیری بر اساس تعصب شخصی بسیار محدود می شود. هنگامی که معامله گر ارزش ذاتی ارز دیجیتال را تعیین کرد، میتواند آن را با قیمت فعلی بازار مقایسه کند. این کار به ارزیابی صحیح دارایی کمک می کند. اینگونه هر کس خواهد فهمید که قیمت فعلی کم ارزش Under value یا بیش ارزش Over value است.
به جای یافتن نقاط ورود و خروج دقیق، تحلیل بنیادی به دنبال درک ارزش ذاتی یک ارز دیجیتال است.
معایب تحلیل بنیادی
تجزیه و تحلیل فاندامنتال میتواند کاری وقت گیر و زمانبر باشد. همچنین این امر به تجزیه و تحلیل عوامل و پارامترهای گوناگون نیاز دارد که میتواند روند معاملات را بسیار پیچیده کند. از آنجا که تحلیل فاندامنتال افق دید طولان تری نسبت به بازار دارد، نتایج یافته های آن برای تصمیمگیری سریع و پیدا کردن نقطه ورود و خروج مقطعی مناسب نیست. در عوض، برای معامله گرانی که به دنبال ایجاد یک روش برای ورود و خروج از معاملات در کوتاه مدت هستند، ممکن است گزینه تحلیل Technical را مناسب تر بدانند. در نظر گرفتن بهترین و بدترین حالت نیز مهم است. گرچه در اکثر موارد، تحلیل بنیادی دیدگاه مناسبی از بازار را ارائه می دهد، اما گاهی یک خبر سیاسی اقتصادی می تواند جهت بازار را تغییر داده و تحلیل ما را باطل کند.
تحلیل فاندامنتال کمی و کیفی
مشکلی که در تعریف کلمه فاندامنتال وجود دارد این است که این عبارت میتواند هر آنچه مربوط به رفاه اقتصادی یک شرکت یا پروژه است را شامل شود. بدیهی است که اعداد و ارقام مختلفی از جمله درآمد و سود شامل این موضوع میشوند، علاوه بر این، اطلاعات گوناگون دیگر مانند سهم بازار یک شرکت تا کیفیت مدیریت آن و ترکیب اعضای هیئت مدیره را در تحلیل بنیادی جای بررسی دارند.
عوامل اساسی مختلف را می توان به دو دسته تقسیم کرد: کمی و کیفی. معنای و مفهوم این اصطلاحات با تعاریف استاندارد آنها تفاوت چندانی ندارد. معنی لغوی این ها بر اساس تعریف فرهنگ های لغت این چنین است:
- داده کمی – اطلاعاتی که قابلیت نمایش به صورت تعداد/ مقدار دارند.
- داده کیفی – آنچه مرتبط به ماهیت یا استاندارد یک پدیده است، نه مقدار آن.
داده های کمی در مورد پروژه ها و شرکت ها، ویژگی های قابل اندازه گیری یک کسب و کار هستند. به همین دلیل بزرگترین منبع دادههای کمی صورتهای مالی است. درآمد، صورت سود و زیان، دارایی و موارد دیگر را میتوان با دقت زیادی اندازه گیری کرد. در طرف دیگر، اطلاعات کیفی کمتر ملموس هستند. اینها ممکن است شامل کیفیت کار مدیران اصلی یک شرکت، شهرت نام تجاری، حق ثبت اختراع و فناوری انحصاری و طرح های توسعه آن ها را در بر بگیرد.
تجزیه و تحیلی کمی یا کیفی، نسبت به هم برتری ندارد. اکثر کارشناسان تحلیل بنیادی هر دو این موارد را باهم بررسی میکنند.
4 اصل اساسی و کیفی در تحلیل فاندامنتال
چهار اصل اساسی از نوع کیفی وجود دارند که کارشناسان تحلیل بنیادی همیشه در مورد یک شرکت یا پروژه ارز دیجیتال در نظر میگیرند. این اصول عبارتند از:
1-مدل کسب و کار یا بیزنس پلن (Business plan): اینکه پروژه یا شرکت دقیقاً چه کاری انجام میدهد؟ خلق مدل کسب و کار آنطور که به نظر میرسد آسان نیست. مثلاً اگر طرح تجاری پروژه ای مبتنی بر تسهیل ارتباط در بستر بلاک چین باشد، آیا تمام درآمد آن از این طریق به دست آمده است؟ در خصوص هزینه چطور؟ آیا مخارج ریز و درشت در صورت های مالی دقیق منتشر شده اند؟ سایر سوالاتی که در طراحی مدل کسب و کار پرسیده می شوند عبارتند از: پیش بینی درآمد، نیروی انسانی، بازار هدف، نقطه سر به سر، کارمزدها، هزینه های مربوط به خرید تجهیزات فنی و نگهداری، هزینه های ایجاد بلاکچین اختصاصی یا استفاده از Blockchain های دیگر و مواردی از این دست.
2-مزیت رقابتی: موفقیت بلند مدت یک پروژه در هر بازاری از جمله مارکت کریپتوکارنسی عمدتاً به دلیل توانایی آن در ایجاد و حفظ یک مزیت رقابتی است. مزیت های قدرتمند رقابتی، مانند نام تجاری کوکاکولا و سلطه مایکروسافت بر سیستم عامل رایانه های شخصی، ایجاد یک دیوار محافظتی در یک کسب و کار است که به بیزنس اجازه میدهد رقبا را از خود دور نگه دارد و از رشد و سود برخوردار شود. وقتی یک پروژه میتواند به یک مزیت رقابتی دست یابد، سهامداران آن می توانند برای دهه ها پاداش خوبی دریافت کنند.
یک مقاله مفید در زمینه ارزهای دیجیتال بخوانید: کیف پول ارز دیجیتال چیست و چه کاربردی دارد؟
3-مدیریت: برخی از علاقمندان به تحیلی بنیادی معتقدند که مدیریت مهمترین معیار سرمایه گذاری در پروژه یک رمز ارز دیجیتال است. این اظهار نظر منطقی به نظر می رسد: اگر رهبران پروژه نتوانند به درستی برنامه های آن را اجرا کنند، حتی بهترین مدل تجاری نیز محکوم به فنا است. اگرچه ملاقات حضوری و ارزیابی رو در روی مدیران پروژه ها برای سرمایه گذاران خرد کاری دشوار است، اما شما می توانید به وب سایت پروژه مراجعه کرده و رزومه اعضای هیئت مدیره را بررسی کنید. اینکه عملکرد آنها در برنامه های فاندامنتال در مقابل تکنیکال قبلی چقدر خوب بوده؟ و چقدر افراد نام آشنای بازار ارزهای دیجیتال در بین اسامی دیده میشوند.
4-شفافیت حاکمیتی پروژه: حاکمیت شرکتی سیاست های اعمال شده در یک سازمان را نشان می دهد که نشان دهنده روابط و مسئولیت های بین مدیریت، مدیران و سهامداران است. این سیاست ها در کنار قوانین و مقررات شرکت در اساسنامه ها و آیین نامه های شرکت و وایت پیپر White paper پروژه در مورد بازار رمز ارزها ) تعریف و تعیین میشود. همه افراد تمایل دارند در پروژه ای سرمایه گذاری کنند که از نظر اخلاقی منصفانه، شفاف و کارآمد اداره شود. به ویژه توجه داشته باشید که آیا مدیریت به حقوق سهامداران و منافع دارندگان رمز ارز مربوطه احترام میگذارد یا خیر. از منظر تحلیل فاندامنتال بهتر باید اطمینان حاصل کنید که ارتباطات آنها با شرکاء خود شفاف، واضح و قابل درک است. اگر این واقعیت را احساس نکردید، احتمالاً به این دلیل است که آنها شما را نمیخواهند.
همچنین در نظر گرفتن صنعت یک شرکت یا پروژه مهم است: مشتری، سهم بازار در شرکت ها، رشد کل صنعت، رقابت، مقررات و چرخه های تجاری یادگیری نحوه کار صنعت درک عمیق تری از سلامت مالی یک شرکت به سرمایه گذار خواهد داد.
تحلیل بنیادی کمی بر چه اساس است؟
1-صورتهای مالی: صورتهای مالی ابزاری است که توسط آن، شرکت یا پروژه اطلاعات مربوط به عملکرد مالی خود را افشا میکند. پیروان تحلیل بنیادی از اطلاعات کمّی که از صورتهای مالی جمع آوری شده برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری استفاده میکنند. سه صورت مالی مهم عبارتند از صورت سود، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد. در ادامه این موارد را در تحلیل فاندامنتال بررسی خواهیم کرد.
ترازنامه: ترازنامه بیانگر سوابق دارایی ها، بدهی ها و حقوق صاحبان شرکت در یک بازه زمانی خاص است. ترازنامه با این واقعیت نامگذاری میشود که ساختار مالی یک کسب و کار به روش زیر متعادل میشود:
دارایی = بدهی + حقوق صاحبان سهام
دارایی ها منابعی را نشان میدهند که کسب و کار در یک بازه زمانی مشخص مالک یا کنترل گر آنها است. این فاندامنتال در مقابل تکنیکال فاندامنتال در مقابل تکنیکال شامل مواردی مانند پول نقد، موجودی، ماشین آلات و ساختمان ها و سایر تجهیزات است. طرف دیگر معادله، ارزش کل تأمین مالی شرکت را برای بدست آوردن این داراییها نشان می دهد. تأمین مالی در نتیجه بدهی ها یا حقوق صاحبان سهام انجام میشود. حقوق صاحبان سهام نشان دهنده ارزش کل پولی است که صاحبان آن در تجارت مشارکت کرده اند.
صورت سود و زیان: در حالی که ترازنامه برای بررسی یک کسب و کار از رویکرد لحظه ای استفاده میکند، صورت سود و زیان عملکرد شرکت را در یک بازه زمانی مشخص اندازه گیری میکند. از نظر فنی، شما میتوانید یک ترازنامه برای یک ماه یا حتی یک روز داشته باشید، اما گزارش شرکت های معمولاً در فواصل زمانی سه ماهه و سالانه مشاهده خواهید کرد.
در صورت سود و زیان اطلاعاتی در مورد درآمد، هزینه ها و سود حاصل از فعالیت های تجاری آن دوره ارائه شده است.
گزارش گردش پول نقد: صورت جریان های نقدی بیانگر سوابق ورودی و خروجی نقدی یک کسب و کار در طی یک دوره زمانی است. به طور معمول، صورت جریان های نقدی بر فعالیت های زیر مربوط به پول نقد متمرکز است:
وجوه حاصل از سرمایه گذاری (CFI) : وجوه نقدی که برای سرمایه گذاری در دارایی ها استفاده میشود و همچنین عواید حاصل از فروش تجهیزات یا دارایی های بلند مدت
وجه نقد از محل تأمین مالی: (CFF) وجوه پرداختی یا دریافتی از محل صدور و استقراض وجوه
جریان نقدی عملیاتی (OCF): وجه نقدی که از عملیات روزمره کسب میشود.
صورت گردش وجوه نقد از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا برای یک تجارت بسیار دشوار است که بتواند وضعیت وجه نقد خود را دستکاری کند. حسابداران جسور میتوانند کارهای زیادی را برای دستکاری درآمد انجام دهند. اما جعل پول نقد در بانک کار سختی است. به همین دلیل، برخی از سرمایه گذاران از صورت جریان وجوه نقد به عنوان معیار محافظه کارانه تری برای تحلیل بنیادی عملکرد شرکت استفاده میکنند.
در همین رابطه بخوانید: ترید چیست و چطور تریدر موفقی شویم؟
اهمیت تحلیل بنیادی
تجزیه و تحلیل فاندامنتال یک ارز دیجیتال یا سهام به شما کمک میکند تا به قیمت عادلانه آن برسید. نتیجه ممکن است همیشه با ارزش منصفانه معامله نشود. غالباً سهام یا رمز هارزهایی را می بینیم که بیش از حد گران قیمت (Over value) یا کم ارزش (Under value) هستند. تحلیل بنیادی به پیش بینی روند طولانی مدت بازار کمک میکند. بنابراین عمدتا این شیوه تحلیل، برای سرمایه گذاری های بلند مدت بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. زیرا شما را قادر میسازد قیمتی را که ارز دیجیتال یا سهام باید به آن برسد را درک کنید. همچنین به شما این امکان را می دهد که از بین رمز ارزهای مختلف، پروژه های بلاک چین گوناگون و شرکت های بورسی مختلف، گزینه های خوبی برای سرمایهگذاری مانند شرکت هایی با پتانسیل رشد بالا پیدا کنید.
خلاصه مقاله تجزیه و تحلیل فاندامنتال
شما میتوانید از تکنیک های تحلیل فاندامنتال در همه بازارها استفاده کنید. آنها در هنگام تجزیه و تحلیل بازار سهام یا بازار ارز دیجیتال بیشتر قابل استفاده اند. شرکت های پذیرفته شده در بورس های بزرگ سهام باید داده های مالی خود را به صورت ماهیانه و سالیانه منتشر کنند. این داده ها نقش بسزایی برای تحلیل ارزش ذاتی سهام در اختیار معامله گران قرار میدهند.
بازارهای کالا و ارز به روشی مشابه اما کمتر اینگونه عمل میکنند. هر کشور اطلاعات مهم مالی را منتشر می کند که می تواند بر بازارهای مالی از جمله بازار کالاها و فارکس تأثیر بگذارد.
استفاده از روش تحلیل فاندامنتال میتواند مجموعه وسیعی از ابزارها را برای بررسی بازار فراهم کند، اما نباید به هر شاخص به صورت انفرادی نگاه کرد. پارامترهای اساسی تجزیه و تحلیل Fundamental نمیتوانند سیگنال های خرید یا فروش را به خودی خود ارائه دهند. آنها باید به عنوان بخشی از فرآیند بررسی متغیرها دیده شوند. متغیرهای تحلیل بنیادی ابزاری را برای اندازه گیری ارزش ارز های دیجیتال، سهام و دارایی های دیگر فراهم میکنند. هنگامی که بازارهای منفرد در یک مقیاس قرار گرفتند، سرمایه گذاران می توانند ارزش ذاتی خود را در رابطه با یکدیگر مورد سنجش قرار دهند.
رمزینو: مقالات جدید و برتر ارزهای دیجیتال
مقاله ای که مطالعه کردید، توسط تیم تولید محتوای رمزینو به طور اختصاصی برای شما نوشته شده است. اگر این مقاله در افزایش دانش و آگاهی شما درباره دنیای بلاک چین و ارزهای دیجیتال موثر بود، حتماً آن را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید و رمزینو را به دوستان خود معرفی کنید. در پایان اگر در خصوص این محتوا سوال یا نظری داشتید، در بخش دیدگاه ها، با ما در ارتباط باشید.
تحلیل فاندامنتال در بازار فارکس
برای انجام معامله و یا سرمایه گذاری در هر کدام از بازار های مالی لازم است تا با دونوع تحلیل تکنیکال و فاندامنتال آشنایی داشته باشید.
اکثر شما درباره ی تحلیل فاندامنتال در بازار کریپتوکارنسی تا حدودی اطلاعات دارید.
در این مقاله سعی داریم تا شما را مختصرا با تحلیل فاندامنتال در بازار فارکس و اهمیت آن آشنا کنیم.
تحلیل فاندامنتال در بازار فارکس
در بازار بین المللی فارکس بر روی جفت ارز ها معامله انجام می شود. منظور از جفت ارز مقایسه ی نرخ قیمت ارز دو کشور مختلف است.
برای مثالی در جفت ارز AUDNZD ، دلار استرالیا در مقابل دلار نیوزیلند قرار می گیرد.
اگر نرخ دلار استرالیا افزایش یابد، چارت AUDNZD حرکتی صعودی را از خود نشان می دهد.
اگر دلار نیوزیلند شرایط بهتری داشته باشد حرکت قیمت می تواند نزولی باشد.
حال مشخص شد که برای معامله گری در بازار فارکس باید بتوانید نرخ ارز دو کشور مختلف را با هم قیاس کنید.
طبیعی است که در این زمینه تحلیل تکنیکال تا حد زیادی به ما کمک می کند.
اما داشتن اطلاعات درباره ی وضعیت بنیادی ارز کشور ها می تواند تا حدود زیادی به معامله گران کمک کند.
عوامل متعددی می تواند بر نرخ ارز کشورها اثر بگذارد از جمله شرایط سیاسی و اقتصادی ، تصمیمات فدرال رزرو ، بحران های مختلف مانند پاندمی ویروس کووید و جنگ و … .
طبیعی است که عدم آگاهی نسبت به شرایط کلی و علم اقتصاد کلان می تواند تا حد زیادی معامله گران را دچار مشکل کند.
تحلیل فاندامنتال به کمک شاخص ها
در دنیای اقتصاد شاخص های مختلفی وجود دارد که هر کدام نمایانگر بخشی از اقتصاد یک کشور است.
طبیعی است که این شاخص ها تا حد زیادی به هم مرتبط باشند.
کسب دانش کافی در زمینه ی اقتصاد کلان و فاندامنتال بازار بین المللی فارکس در یک مقاله شدنی نیست!
تلاش من این است که در این مقاله صرفا به معرفی فاندامنتال فارکس بپردازم.
ما برای دنبال کردن رویداد ها و اتفاقات اقتصادی کشور های مختلف از ابزاری تحت عنوان تقویم اقتصادی کمک می گیریم.
لازم است بدانید که کشور های پیشرفته و در حال توسعه برای رویداد های اقتصادی خود یک تقویم دارند.
تمام این تقویم های اقتصادی دنیا در برخی از سایت ها از جمله وب سایت فارکس فکتوری وجود دارد.
شما می توانید با مراجعه به این وب سایت ها از رویداد های پیش رو اطلاع پیدا کنید.
در مبانی اقتصاد کلان بانک های مرکزی کشور ها و بیانات ان ها اهمیت زیادی دارند.
چراکه بانک های مرکزی هستند که مسئول کنترل تورم و رکود و اعمال سیاست های مناسب اقتصادی می باشند.
منظور از سیاست های اقتصادی، سیاست های انقباضی ، انبساطی و یا خنثی هستند که مستقیما توسط بانک های مرکزی اعمال می شوند.
هدف از اتخاذ این سیاست ها نزدیک کردن شرایط اقتصادی کشور به وضعیت طبیعی است.
در این راستا بانک های مرکزی فاندامنتال در مقابل تکنیکال از برخی از ابزار ها کمک می گیرند. از جمله ی مهم ترین این ابزار ها نرخ بهره است.
نرخ بهره که به درصد بیان می شود نمایانگر مقدار سودی است که بانک به سپرده گذاران پرداخت می کند.
همچنین شرایط اشتغال ، تولیدات ، شرایط مسکن و … هم می تواند تاثیر زیادی بر نرخ ارز کشور مربوطه داشته باشد.
برای همه ی موارد مذکور چندین شاخص اقتصادی وجود دارد که بررسی همه ی آن ها از حوصله ی این مقاله خارج است اما درباره ی چند مورد از مهم ترین آن ها صحبت خواهیم کرد.
شاخص GDP چیست؟
به جرئت می توان گفت که مهم ترین شاخص تولیدات یک کشور شاخص GDP و یا تولید ناخالص داخلی است.
تولید ناخالص داخلی بیانگر میزان تولیدات درون یک کشور است.
بدیهی است که بالا بودن میزان تولید ناخالص داخلی معرف رونق اقتصادی یک کشور و مساعد بودن شرایط برای تولید کننده ها است و همین موضوع می تواند سبب رشد نرخ ارز کشور مورد نظر شود.
شاخص نرخ اشتغال چیست؟
یکی از شاخص های اشتغال شاخص نرخ اشتغال می باشد.
این شاخص نمایانگر تعداد افرادی است که طبق قوانین کار یک کشور شاغل هستند.
طبیعی است که افت این شاخص می تواند برای اقتصاد یک کشور منفی باشد.
توجه داشته باشید که توضیحات فوق ، صرفا معرفی این شاخص ها است.
هر کدام از این شاخص ها نکات و پیچیدگی های خاص خود را دارند. در مقالات بعدی مفصلا درباره ی این شاخص ها صحبت خواهیم کرد.
آیا شناخت شاخص های اقتصادی کافیست؟
شناخت شاخص های اقتصادی نمی تواند به تنهایی کافی باشد بلکه ارتباط و درک تاثیر آن هاست که اهمیت دارد.
از طرفی بسیاری از رویداد های سیاسی و اقتصادی که به صورت ناگهانی اتفاق می افتند می توانند تاثیرات عمیقی بر نرخ ارز کشور ها ایجاد کنند.
برای مثال شرایط پاندمی بیماری کرونا را در نظر بگیرید.
در شرایطی که همه ی کشور ها درگیر این پاندمی شدند و شرایط اجتماعی در سرتاسر دنیا به یکباره تغییر کرد، اوضاع اقتصادی کشور ها درگیر این تغییرات شد.
با گسترش قرنطینه بسیاری از مشاغل به خطر افتادند و تولیدات تا حد زیادی کاهش پیدا کرد.
ادامه دار شدن این شرایط سبب خروج نقدینگی از بسیاری از بازار های مالی شد. (مانند ریزش شدید نقدینگی بازار کریپتوکارنسی و قیمت بیت کوین در اوایل دوره ی پاندمی)
توانایی تجزیه و تحلیل اتفاقات و پیش بینی اتفاقات آینده بر اساس داده هایی که شاخص های اقتصادی نشان می دهند همان تحلیل فاندامنتال است که می تواند تا حد زیادی به معامله گران کمک کند.
نمونه ای دیگر از اتفاقات جهانی و تاثیر آن بر نرخ ارز کشور های مختلف و اهمیت دانش فاندامنتال را در زیر بررسی می کنیم.
تاثیر جنگ بر تحلیل فاندامنتال
با توجه به اینکه اوضاع کشور ها هنوز به طور کامل بعد از شرایط پاندمی بهبود نیافته بود بحران دیگری به وجود آمد:
جنگ بین روسیه و اوکراین.
با شروع جنگ و اعمال تحریم ها توسط کشور های اروپایی و آمریکایی بر روسیه و همچنین تهدیدات روسیه مبنی بر عدم تامین گاز کشور های اروپایی، شرایط تورمی در بسیاری از کشور های توسعه یافته تشدید شد.
به دنبال این موضوع و برای کنترل وضعیت اقتصادی، بانک مرکزی کشور های مختلف اعلام کردند که سیاست های انقباضی در پیش گرفتند.
برای اعمال این سیاست ها همانطور که در بالا گفته شد از ابزار مهم نرخ بهره استفاده می شود.
نرخ بهره ی بانکی در بسیاری از این کشور ها بیشتر شد که در نتیجه ی آن نقدینگی از مردم به بانک ها انتقال پیدا کرد.
به دنبال این اتفاقات نرخ دلار توانست خود را از ریزش شدید نجات دهد و ارزش خود را تا حدودی حفظ کند.
این قبیل از اتفاقات برای یورو نیز رخ داد.
البته توضیحات فوق تنها بخشی از اتفاقات را روشن می کند و سعی داریم در مقالات بعدی درباره ی جزئیات این قبیل رویدادها بیشمار صحبت کنیم.
دیدگاه خود را به ما بگویید لغو پاسخ
تیم سرمایه دیجیتال در سال ۹۷ به طور رسمی شروع به فعالیت گسترده در حوزه تحلیل بازار های مالی ، آموزش تحلیل تکنیکال ، آموزش ترید و سرمایه گذاری ، آموزش های رایگان در حوزه رمز ارزها می کند .
دیدگاه شما