۴۲- تناقض در روشهای NPV و IRR
روشهای متنوعی در ارزیابی پروژه های سرمایه گذاری در کشورهای مختلف وجود دارد. در این میان، ارزش فعلی خالص (NPV) و نرخ بازده داخلی (IRR) به عنوان دو روش مهم در مقایسه و اولویت بندی طرحهای سرمایه گذاری مطرح هستند که به طور گسترده مورد استفاده قرار گرفته اند. با این حال، استفاده صحیح از این دو روش، مستلزم درک درست از مفاهیم و کاربردهای آنهاست. ارزش فعلی خالص و نرخ بازده داخلی تا حدودی به هم شباهت دارند. زیرا:
- هر دو، ارزش زمانی پول را مورد توجه قرار می دهند.
- فرمولهای ریاضی تقریباً درک بیشتر نرخ بازگشت سرمایه یکسانی دارند.
- در شرایطی که تنها یک پروژه سرمایه گذاری مستقل وجود دارد و با پروژه دیگر مقایسه صورت نمی گیرد، این دو روش نتایج مشابهی برای پذیرش یا رد پروژه بدست می دهند.
اما در صورتی که چند پروژه سرمایه گذاری وجود داشته باشد و بین آنها مقایسه و ارزیابی صورت گیرد، روش ارزش فعلی خالص و نرخ بازده داخلی ممکن است نتایج متناقضی را ارائه دهند، به گونه ای که روش ارزش فعلی خالص ممکن است یک پروژه را مرجح بداند، در حالی که روش نرخ بازده داخلی پروژه دیگر را برتر بداند. چنین تناقضی در ارزیابی و رتبه بندی پروژه ها ممکن است به دلیل یک یا چند عامل زیر باشد:
- متفاوت بودن میزان سرمایه گذاری اولیه پروژه ها
- متفاوت بودن عمر پروژه ها
- متفاوت بودن الگوی جریانات نقدی پروژه ها
- متفاوت بودن فروض دو روش (در روش ارزش فعلی خالص فرض بر این است که وجوه بدست آمده از اجرای پروژه سرمایه گذاری، مجدد با نرخ بازده مورد انتظار یا نرخ هزینه تأمین مالی، سرمایه گذاری خواهد شد. در حالی که در روش نرخ بازده داخلی فرض میشود که وجوه بدست آمده از اجرای پروژه، مجدد با نرخ بازده داخلی، سرمایه گذاری خواهد شد. در بیشتر موارد، این دو نرخ، متفاوتند.)
به عنوان مثال، فرض کنید دو پروژه سرمایه گذاری A و B با میزان سرمایه اولیه به ترتیب 4500 و 18000 واحد وجود دارد که هر دو به مدت 5 سال، جریانات ثابت درآمدی را با نرخ تنزیل 10 درصد مطابق جدول زیر به ایجاد می کنند.
[دریافت فایل اکسل این مقاله]
همانطور که مشاهده می شود، در دو پروژه ای که میزان سرمایه گذاری اولیه متفاوتی است، پروژه A با سرمایه اولیه کمتر، ارزش فعلی خالص کمتری نسبت به پروژه B با سرمایه اولیه بیشتر دارد، اما از نرخ بازدهی داخلی بیشتری نسبت به پروژه B برخوردار است. به عبارت دیگر، بر اساس معیار ارزش فعلی خالص پروژه B مرجح است و بر اساس معیار نرخ بازده داخلی پروژه A برتر است و این یعنی تناقض در نتایج دو روش.
روشهای حل تناقض:
- شاخص سودآوری (Profitability Index): در شرایطی که پروژه های سرمايه گذاری، دارای مبالغ سرمایه گذاری اولیه متفاوتی باشند، ارزش فعلی خالص پروژه ها معیار مناسبی برای ارزیابی و رتبه بندی آنها نیست. چرا که در صورت یکسان بودن سایر شرایط، پروژه های با سرمایه اولیه بیشتر نسبت به پروژه های با سرمایه اولیه کمتر، از ارزش فعلی خالص بیشتری برخوردار بوده و این موضوع، تصمیم گیری را دچار مشکل می کند. در چنین مواردی، از شاخص سودآوری استفاده می شود که مبنای یکسانی را برای ارزیابی و مقایسه پروژه های سرمايه گذاری با میزان سرمایه اولیه مختلف فراهم می سازد. این شاخص از تقسیم ارزش فعلی خالص جریانات نقدی ورودی بر ارزش فعلی سرمایه گذاری اولیه به دست میآید. مبنای پذیرش یک پروژه سرمایه گذاری در این روش، وجود شاخص سودآوری بیشتر از یک است. در صورت وجود چند پروژه سرمایه گذاری، پروژه با بالاترین شاخص سودآوری انتخاب خواهد شد. در مثال قبل، پروژه A با شاخص سود آوری 1/52 نسبت به پروژه B با سودآوری 1/37 برتر است.
- روش درک بیشتر نرخ بازگشت سرمایه NPV: هر دو روش ارزش فعلی خالص و نرخ بازده داخلی بر این فرض استوارند که جریانات نقدی بدست آمده از پروژه، می توانند مجدد با یک نرخ بازده مشخص در پروژه جدید سرمایه گذاری شوند. اما سرمایه گذاری مجدد وجوه با نرخ هزینه تأمین مالی نسبت به نرخ بازده داخلی امکانپذیرتر است. از این رو، روش ارزش فعلی خالص قابل اعتمادتر از روش نرخ بازده داخلی برای مقایسه و رتبه بندی پروژه های سرمایه گذاری است.
- نرخ بازده داخلی تعدیل شده: نرخ بازده داخلی تعدیل شده به عنوان نرخ تنزیلی تعریف می شود که ارزش فعلی جریانات نقدی خروجی را با ارزش فعلی جریانات نقدی ورودی برابر میکند. نرخ بازده داخلی تعدیل شده مزیت عمدهای نسبت به نرخ بازده داخلی معمولی دارد. در نرخ بازده داخلی تعدیل شده فرض بر این است که جریانات نقدی با نرخ هزینه تأمین مالی، مجدد سرمایهگذاری میشود. با این حال، این معیار باید به عنوان مکملی برای ارزش فعلی خالص در مقایسه و رتبه بندی پروژه ها، جایگزین نرخ بازده داخلی شود. به گونه ای که، پیشنهاد شده است تصمیمگیرندگان، نرخ بازده داخلی تعدیل شده را برای غربال اولیه پروژه ها و ارزش فعلی خالص را برای رتبهبندی نهایی آنها به کار بگیرند.
- دوره بازگشت سرمایه (Payback period): این روش، مدت زمان لازم برای بازگشت مبلغ سرمايه گذاری اولیه از طریق جریانهای نقدی ورودی سالانه را اندازه گیری می کند. در این روش، ارزش اسقاط در پایان عمر مفید و وجوه بدست آمده پس از دوره بازگشت سرمایه نادیده گرفته می شوند. در دوره های بی ثباتی اقتصادی، ترجیح مدیران آن است تا پروژه هایی را اجرا نمایند که دوره بازگشت سرمایه نسبتاً کوتاهی دارند. از این رو، در صورت وجود چندین پروژه سرمایه گذاری، پروژه دارای کمترین دوره بازگشت سرمایه انتخاب می گردد. نقاط قوت دوره بازگشت سرمایه شامل درک و محاسبه آسان و همچنین راحتی تفسیر آن است. نقاط ضعف این روش آن است که مقایسه سودآوری طرحهای مختلف سرمایه گذاری امکانپذیر نیست و به ارزش زمانی پول توجه نمی شود. به طوری که در محاسبه دوره بازگشت سرمایه، جریانات نقدی با فرض یکسان بودن ارزش آنها در طول عمر پروژه، باهم جمع می شوند. در مثال قبل، دوره بازگشت سرمایه هر دو پروژه، سه سال خواهد بود. برای رفع مشکل ارزش زمانی پول، شاخص دوره بازگشت سرمایه متحرک تعریف شده است که در آن، جریانات نقدی پس از تنزیل شدن باهم جمع می شوند.
- (گردآورنده : خانم حنانه آقا صفری)
اشتراک گذاری:
https://comfar.co/?p=4991
دکتر ساعی نیک حسین ساعی نیک هستم دکتری اقتصاد از دانشگاه علامه طباطبایی از ۱۵ سال گذشته در زمینه انجام انواع طرحهای توجیهی و آموزش نرم افزار کامفار و اکسل به صورت مداوم با سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی و دانشگاهها همکاری می کنم. بعد از اجرای ۴۰۰۰ ساعت آموزشی قصد دارم شیوه نوینی از آموزشهای امکان سنجی را از طریق این وب سایت و شبکه های اجتماعی پر مخاطب ارائه نمایم. با من همراه باشید.
بازگشت سرمایه نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات CMMS و EAM
بازگشت سرمایه نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات نتیجه مستقیم انتخابهایی کلیدی، مثلا در زمان خرید، جمعآوری داده، پیادهسازی، آموزش و استفادۀ کارامد از این خانواده نرم افزارها است. بسیاری از مدیران سازمانها و صنایع با این سوال مواجه هستند که استفاده از این نرم افزارها واقعا چقدر میتواند به آنها کمک کند یا هزینههای آنها را کاهش دهد. خیلی از سازمانها را میشناسیم که چون برآورد شفافی از هزینهها و درک بیشتر نرخ بازگشت سرمایه صرفهجوییهای ناشی از وجود و استفاده درست از این سیستمهای CMMS / EAM ندارند، اغلب نسبت به گسترش و توسعۀ نرم افزارهای نگهداری و تعمیراتشان موضع میگیرند و میپرسند که بازگشت سرمایه (ROI: Return on Investment) درصورت داشتن یک سیستم کارآمد چقدراست؟ در این مقاله به شما کمک میکنیم تا بتوانید میزان بازگشت سرمایه برای نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات در سازمانتان را محاسبه کنید. آمارهای جهانی نشان میدهد اگر انتخاب و پیادهسازی به درستی و با موفقیت انجام شود، هزینههای ناکارآمدی به میزان 25 تا 40 درصد کاهش مییابد و این یعنی بازگشت سرمایهای بزرگ.
بازگشت سرمایه نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات چگونه اتفاق میافتد؟
اغلب از ما پرسیده میشود که بازگشت سرمایه نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات چقدر است. شرکتهای فروش نرم افزار CMMS و EAM زیادی را دیدهایم که محاسبات ROI را برای بهدستآوردن بازگشت سرمایه نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات ارائه میکنند؛ البته نباید فراموش کرد که فرض همه این محاسبات پیادهسازی و بهرهبرداری موفق از سیستم است که منجر به مؤثرتر و کارآمدتر شدن افراد و صرفهجویی در هزینهها خواهد شد. ولی چگونه بایستی به این مهم دست پیدا کرد؟
یکی از بهترین رویکردها که در زمینه محاسبه بازگشت سرمایه برای نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات یافتهایم، راهکار انجمن مهندسین تأسیسات آمریکا (AFE) بوده است. برای استفاده از این ابزار باید بدانید که نیروهای نگهداشت چه کارهایی انجام میدهند و برای انجام این کارها چقدر زمان صرف میکنند. شاید صددرصد نتایج سیستم مدیریت داراییهایتان به نرمافزارهای مورد استفاده وابسته نباشد؛ اما بخش بزرگی از آن (شاید تا 90 درصد) به فرایندهای تعریف شده و ابزار کنترل این فرایندها یعنی نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات CMMS یا EAM مربوط است.
در پاسخ به این پرسش که چگونه بازگشت سرمایه برای نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات در سازمان اتفاق میافتد؟ پیشنهاد میکنیم به انواع تلفاتی که معمولا باعث میشوند فرایندهای نگهداری و تعمیرات اثر بخشی و کارامدی مورد انتظار را نداشته باشند و راهکارهای نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات برای عبور از آنها توجه کنید.
انواع اتلاف نگهداشت و تبدیل تهدید به فرصت
به عنوان معیار اول، مدت زمانی که برای پیدا کردن قطعات یا مشخصات یک قطعه خاص صرف شده است را پایش کنید؛ احتمالاً در صورت عدم وجود نرم افزار مناسب برای پشتیبانی واحد نگهداشت وقت زیادی صرف جستجو در انبارها برای یافتن قطعه یا جستجو در لیستهای چاپی موجودی انبار صرف شود.
تلاش برای پیدا کردن قطعات یا مواد لازم در انبارهایی که تحت کنترل سیستم نیستند و حتی ممکن است انباردار نیز در انبار حضور نداشته باشد، به خودی خود بسیار زمانبر است. در نظر داشته باشید که این زمان برای اجرای فعالیتهای نگهداری و تعمیرات صرف نشده و یا به نوعی تلف شده است.
فرض کنید در این بین، یک خرابی اتفاق افتد که خیلی سریع باید رفع شود و نیاز به قطعه دارید. در این صورت حجم خسارت ناشی از ناکارامدی به سازمان شود چند برابر می شود. یک ابزار مناسب به شما این امکان را میدهد که تنها با چند کلیک ساده، قطعه مورد نظر خود را از انبار سفارش دهید تا به محض رسیدن به انبار قطعه شما حاضر و آماده تحویل باشد و یا با نشان دادن درک بیشتر نرخ بازگشت سرمایه محل دقیق قطعه در انبار کمک میکند بدون هیچ اتلاف وقت، به آنچه نیاز دارید دست پیدا کنید.
دسته دوم تلفات، شامل مدت زمانی است که برای درک کاری که میخواهید انجام دهید، صرف میکنید. شاید در دستور کار ذکر شده باشد «تعمیر پمپ»؛ بنابراین احتمالاً نیاز به تحقیقات برای تعیین کارهای لازم یا حتی جایی که پمپ قرار دارد، باشد. ممکن است نیاز به ابزار یا قطعاتی وجود داشته باشد که این امر میتواند موجب رفتوآمدهای چندباره بین کارگاه و انبار با هدف دستیابی به اطلاعات یا توضیحات مورد نیاز برای نحوه انجام کار شود.
این مسائل زمانی که کارکنان تازه کار، یا جدیدی استخدام شده باشند، بسیار میتواند مهم باشد. امروزه ابزارها و سیستمهای نگهداشت مجهز به امکاناتی هستند که میتوانند تمام اطلاعات مورد نیاز برای انجام هر نوع فعالیت نگهداشت را در اختیار کاربر قرار دهند. این اطلاعات هم به صورت متنی، هم به صورت گرافیکی و هم به صورت فیلم میتواند در لحظه در اختیار کاربر قرار گیرد؛ ولی شرط آن این است که خوراک این سیستمها را از قبل فراهم کرده باشید. همانطور که در مطالب دیگر سایت نیز گفته شده است، نرم افزارهای نگهداشت فقط مدیریت اطلاعات و گردش دادهها را تسهیل میکنند نه اینکه از خود داده و اطلاعات تولید کنند.
تلفات سوم زمانی رخ میدهد که کار تعمیراتی جدیدی آغاز میشود ولی پیش از پایان آن کار، نفر انجامدهنده برای انجام کار دیگری که به نظر مهمتر میآید یا به درخواست سرپرست عملیات یا تولید واحدی دیگر (که ممکن است درواقع مهمتر باشد یا نباشد) فراخوانده میشود. بدیهی است که وقتی این مسئله رخ میدهد حجم بسیار کمی از کار انجام میشود و یا هیچ کاری اصلاً انجام نخواهد شد. در صورتی که اگر یک سیستم کارامد و به روز وجود داشته باشد که اولویتبندی دستورکارها و تجهیزات و فرایند انجام آنها برای همه اعضا مشخص باشد، همه از نرم افزاری تبعیت میکنند که در بهینهترین حالت کار میکند و در راستای استراتژیهای سازمان است.
مشکل چهارم مربوط به مدت زمانی است که برای در اختیار قرارگیری تجهیز صرف میکنید. برای مثال برای تجهیزی PMهای سهماهه برنامهریزیشده است؛ با اینوجود وقتیکه نفرات انجامدهنده PM سر میرسند، بهرهبردار میگوید که یک ساعت صبر کنند چون نمیدانسته که نیاز به انجام نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه وجود داشته یا حداقل نمیدانسته امروز باید انجام شود. تجربۀ ما نشان میدهد در اینگونه مواقع معمولاً نیروی تعمیراتی مجذوب کارکردن دستگاه میشود و بنابراین یک ساعت را منتظر مانده و به دستگاه خیره میشود یا این یک ساعت را صرف انجام کارهای غیر ضروری بر روی دستگاه میکند. نرم افزارهای نگهداری و تعمیرات به راحتی قادرند نقشهای لازم را در جریان برنامههای نگهداشتی قرار دهند و از اتلافات این چنینی جلوگیری کنند.
برای اینکه در این موضوع به اطمینان و جمعبندی برسید، پیشنهاد میکنیم به یکی از نفرات عادی واحد نگهداری و تعمیرات در یک روز معمولی توجه کنید، از او سؤالهای جدول زیر را بپرسید یا خودتان وضعیت را رصد کنید (جدول 1).
بازگشت سرمایه (ROI) چیست؟
بازده سرمایه گذاری (ROI) یک معیار عملکردی است که برای ارزیابی کارایی یک سرمایه گذاری یا مقایسه کارآیی تعدادی از سرمایه گذاری های مختلف استفاده می درک بیشتر نرخ بازگشت سرمایه شود. ROI مقدار بازده سرمایه گذاری را نسبت به هزینه سرمایه گذاری اندازه گیری می کند. برای محاسبه ROI، سود (یا بازگشت) سرمایه گذاری با هزینه سرمایه گذاری تقسیم می شود. نتیجه به صورت درصد یا نسبت بیان می شود.
بازگشت سرمایه فرمول:
ROI = (سود از سرمایه گذاری - هزینه سرمایه گذاری) / هزینه سرمایه گذاری
در فرمول بالا، "سود از سرمایه گذاری" اشاره به درآمد حاصل از فروش سرمایه گذاری بهره است. از آنجا که ROI به عنوان یک درصد اندازه گیری می شود، می توان به راحتی با بازدهی از سرمایه گذاری های دیگر مقایسه کرد، انواع سرمایه گذاری در برابر یکدیگر چه مقدار است.
سرمایه گذاری درآمدها
STATUTE سالانه نرخ بهره
بازده سرمایه گذاری (ROI) کاهش می یابد
ROI به دلیل تطبیق پذیری و سادگی آن، یک مترجم محبوب است. اساسا، ROI می تواند به عنوان یک ارزیابی اولیه سودآوری سرمایه گذاری مورد استفاده قرار گیرد. محاسبه پیچیده نیست، نسبتا آسان برای تفسیر، و دارای طیف وسیعی از برنامه های کاربردی است. اگر ROI سرمایه گذاری مثبت نیست، یا اگر فرصت های دیگری با ROI های بالاتر وجود داشته باشد، این سیگنال ها می توانند به سرمایه گذاران کمک کنند که بهترین گزینه ها را از بین ببرند یا انتخاب کنند.
هدف
در کسب و کار، هدف از بازده سرمایه گذاری (ROI) متریک است برای اندازه گیری، در هر دوره، نرخ بازده از پول سرمایه گذاری در یک نهاد اقتصادی به منظور تصمیم گیری در مورد انجام یا عدم سرمایه گذاری می باشد. همچنین به عنوان یک شاخص برای مقایسه سرمایه گذاری های مختلف در یک نمونه کارها استفاده می شود. سرمایه گذاری با بزرگترین بازده ROI معمولا اولویت بندی می شود، حتی گسترش ROI در زمان زمان سرمایه گذاری نیز باید مورد توجه قرار گیرد. به تازگی، این مفهوم نیز به سرمایه گذاری های علمی (مثلا بنیاد ملی علوم) در تحقیقات در مورد سخت افزار منبع باز و بازده بعدی برای تکرار دیجیتال مستقیم اعمال شده است.
بازده ROI و معیارهای مربوطه یک عکس فوری از سودآوری ارائه می دهند که برای اندازه سرمایه های سرمایه گذاری شده در شرکت تنظیم شده است. ROI اغلب با مقادیر مورد انتظار (یا مورد نیاز) بازدهی پول سرمایه گذاری شده مقایسه می شود. بازده درک بیشتر نرخ بازگشت سرمایه ROI در حال حاضر ارزش فعلی خالص نیست و اکثر کتاب های درسی آن را با یک سرمایه گذاری سالانه و درآمد دو تا سه ساله توصیف می کنند.
تصمیمات بازاریابی یک ارتباط بالقوه آشکار با عیادت کننده ROI (سود) دارند، اما این تصمیمات اغلب بر استفاده از دارایی ها و الزامات سرمایه (مثلا بدهی ها و موجودی ها) تاثیر می گذارد. بازاریابان باید موقعیت شرکت خود و انتظارات بازده را درک کنند.
در یک نظرسنجی از نزدیک به 200 مدیر ارشد بازاریابی، 77 درصد پاسخ دادند که "بازده سرمایه گذاری" متریک بسیار مفید است.
بازده سرمایه گذاری ممکن است به غیر از سود مالی محاسبه شود. به عنوان مثال، بازده اجتماعی سرمایه (SROI) یک روش مبتنی بر اصول است برای اندازه گیری ارزش اضافی مالی (به عنوان مثال، ارزش محیطی و اجتماعی که در حسابهای مالی معمولی منعکس نشده است) نسبت به منابع سرمایه گذاری شده. این می تواند توسط هر نهاد برای ارزیابی تاثیر بر ذینفعان، شناسایی راه های بهبود عملکرد و بهبود عملکرد سرمایه گذاری استفاده شود.
خطر استفاده از ROI
به عنوان یک ابزار تصمیم گیری، آن را ساده درک کنید. سادگی فرمول به کاربران اجازه می دهد آزادانه متغیرها را انتخاب کنند، برای مثال، طول زمان محاسبه زمانی که شامل هزینۀ هزینه می شود، یا جزئیاتی از قبیل متغیرهایی که برای محاسبه درآمد یا اجزای هزینه استفاده می شوند. استفاده از ROI به عنوان شاخصی برای اولویت دادن به پروژه های سرمایه گذاری خطرناک است زیرا معمولا با کمی مشخص بودن مقدار ROI مشخص می شود که چطور شکل می گیرد.
برای سرمایه گذاری درازمدت، نیاز به تنظیم ارزش فعلی خالص عالی است.همانند جریان نقدی تخفیف، باید به جای ROI با تخفیف استفاده شود.
برای بازبینی تک دوره ای، بازده (سود خالص) را با منابع (سرمایه گذاری) تقسیم کنید:
بازده سرمایه گذاری = درآمد خالص / سرمایه گذاری
درآمد خالص = سود ناخالص - هزینه.
سرمایه گذاری = سهام + بازار برجسته [هنگامی که به عنوان؟] + ادعا می شود.
بازده سرمایه گذاری = (سود حاصل از سرمایه گذاری - هزینه سرمایه گذاری) / هزینه سرمایه گذاری
بازده سرمایه = (درآمد - هزینه کالاهای فروخته شده) / هزینه کالاهای فروخته شده
عواقب در محاسبه ROI می تواند زمانی درک بیشتر نرخ بازگشت سرمایه رخ دهد که مالکیت اموال refinanced شود یا یک وام دوم واریز شود. وام ممکن است برای وام دوم یا refinanced افزایش یابد و هزینه های وام ممکن است پرداخت شود، که هر دو می توانند ROI را کاهش دهند، زمانی که عدد جدید در معادله ROI استفاده می شود. همچنین ممکن است افزایش هزینه های تعمیر و نگهداری و مالیات بر دارایی ها و افزایش نرخ بهره در صورتی که صاحب اجاره مسکونی یا املاک تجاری این هزینه ها را پرداخت می کند.
محاسبات مجتمع نیز ممکن است برای اموال خریداری شده با وام مسکن نرخ قابل تنظیم (ARM) با نرخ متغیر افزایش است که سالانه از طریق مدت وام پرداخت می شود.
سرمایه گذاری بازاریابی
بازاریابی نه تنها بر سود خالص تاثیر می گذارد، بلکه می تواند روی میزان سرمایه گذاری تأثیر بگذارد. گیاهان و تجهیزات جدید، موجودی ها و حساب های دریافتنی سه دسته اصلی از سرمایه گذاری هستند که می توانند تحت تاثیر تصمیمات بازاریابی قرار گیرند.براساس یک مطالعه اخیر، مشارکت تجاری با "نفوذگران" می تواند ROI بیشتری نسبت به همکاری با افراد مشهور بزرگ به ارمغان بیاورد.RE
به ویژه RoA، RoNA، RoC و RoIC، اقدامات مشابهی با تغییرات در نحوه تعریف سرمایه گذاری است.
بازده ROI به دلیل تخصیص بودجه بازاریابی، معیار محبوب برای سران بازاریابی است. بازگشت به سرمایه گذاری کمک می کند تا فعالیت های ترکیبی بازاریابی را شناسایی کند.
نرخ بازگشت سرمایه (ROI) یا بازدهی سرمایه چیست؟
ممکن است جهت تصمیمگیری بین چند گزینه سرمایهگذاری مردد باشید. چه معیاری وجود دارد که بتواند در تصمیمگیری اقتصادی بین خرید خانه، احداث کسب و کار جدید یا خرید مقداری رمزارز قضاوت کند؟ در علوم مالی معیاری ساده برای ارزیابی گزینههای مختلف سرمایهگذاری وجود دارد. در این مقاله میکوشیم که شما را با نرخ بازگشت سرمایه یا به بیان بهتر، بازدهی سرمایه آشنا کنیم.
ROI چیست؟
بازدهی سرمایه ( Return on Investment ) یا به اختصار ROI که به درک بیشتر نرخ بازگشت سرمایه نرخ بازگشت سرمایه معروف است، یک معیار مالی است که به صورت گستردهای برای اندازهگیری احتمال به دست آوردن بازدهی سرمایه به کار میرود.
این معیار به همان اندازه که در ارزیابی بازدهی بالقوه یک سرمایهگذاری مستقل مفید است، در مقایسۀ بازدهی سرمایه گذاریهای مختلف نیز به کار میآید.
در تحلیل کسبوکار، ROI و سایر مقیاسهای اندازهگیری وجوه در گردش مانند نرخ بازدهی داخلی ( IRR ) و ارزش خالص کنونی ( NPV )، معیارهایی کلیدی به حساب میآیند. این معیارها برای ارزیابی و رتبهبندی میزان جذابیت تعدادی از گزینههای سرمایهگذاری مختلف استفاده میشوند. با اینکه ROI یک نسبت است اما بیش از آنکه به صورت نسبت بیان شود، نوعاً به صورت درصد به کار میرود.
ROI یا نرخ بازگشت سرمایه چگونه محاسبه می شود؟
ROI به دو روش متفاوت محاسبه میشود.
ROI = سرمایه بازدهی خالص سرمایهگذاری هزینه
×100%
ROI = سرمایهگذاری نهایی ارزش – سرمایهگذاری
ابتدایی ارزش سرمایهگذاری
هزینه × 100%
تفسیر ROI
در تفسیر ROI یا نرخ بازگشت سرمایه باید مواردی را در نظر بگیرید. اول آنکه به یاد داشته باشید که ROI معمولاً به صورت درصد بیان میشود زیرا درک آن در قیاس با نسبت سادهتر است. دوم اینکه در فرآیند محاسبه ROI در صورت کسر، خالص بازدهی سرمایه وجود دارد؛ زیرا بازدهی و عواید یک سرمایهگذاری میتواند مثبت یا منفی باشد. یعنی بازدهی یک سرمایهگذاری میتواند سودآور یا زیانبار باشد.
هنگامی که مقدار ROI عددی مثبت باشد، به این معنی است که خالص بازدهی از مجموع هزینههای سرمایهگذاری بیشتر است. در غیر این صورت هنگامی که مقدار ROI عددی منفی باشد، به این مفهوم است که مقدار هزینهها از خالص بازدهی سرمایه فزونی یافته و به عبارت دیگر این سرمایهگذاری زیانده است. در نهایت برای محاسبه ROI با دقت بالا، باید بازدهی کل و هزینههای کل را در نظر بگیرید.
مثال برای محاسبه ROI
فرض کنید که یک سرمایهگذار 1000 سهم از سهام یک شرکت را به قیمت هر سهم 10 دلار خریداری میکند. آن سرمایهگذار در سال بعد هر سهم خود را به قیمت 12.5 دلار میفروشد. علاوه بر آن از سود تقسیمی حاصل از نگهداری سالیانه سهام نیز 500 دلار به دست میآورد. همچنین بابت کارمزد معاملات در سفارش خرید و فروش سهام خود جمعاً 125 دلار میپردازد.
بازدهی سرمایه یا نرخ بازگشت سرمایه این سرمایهگذار به صورت زیر محاسبه میشود:
ROI = ([($12.50 – $10.00) * 1000 + $500 – $125] ÷ ($10.00 * 1000)) * 100 = 28.75%
در اینجا به تحلیل گام به گام این محاسبه میپردازیم:
1. برای محاسبه خالص بازدهی باید به هزینه و بازدهی کل توجه کرد. عواید و بازدهی کل یک سهام از سود سرمایه و همچنین سود تقسیمشده به دست میآید. هزینه کل علاوه بر قیمت خرید اولیه شامل کارمزدهای پرداختی نیز میشود.
2. در محاسبه فوق، سود خالص سرمایه (پیش از کسر کارمزد) در این معامله 2500 دلار است (هزار سهم خریداریشده به قیمت 10 دلار بعد از یک سال به قیمت 12.5 دلار به فروش رفته است). 500 دلار سود تقسیمشده نگهداری سالیانه سهام است و 125 دلار نیز کارمزد پرداختی معاملات است که به صورت هزینه در نظر گرفته میشود.
اگر ROI را به اجزای تشکیلدهندۀ آن تجزیه کنید، مشخص میشود که 23.75%آن به سود سرمایه و 5% نیز به سود تقسیمی مربوط است. تفاوت بین این دو نوع سود مهم است، زیرا هر کدام نرخ مالیات متفاوتی دارد.
ROI مثبت به این معنی است که خالص بازدهی مثبت است؛ زیرا بازدهی کل از هزینههای کل بیشتر است. ROI منفی نیز به این معنی است که هزینهها از مجموع بازدهی بزرگتر است.
سخن پایانی
بازدهی سرمایه ( ROI ) یا به اصطلاح نرخ بازگشت سرمایه، معیاری ساده و بیواسطه است که احتمال و مقدار بازدهی سرمایه را اندازه میگیرد. در استفاده از این معیار محدودیتهایی وجود دارد: مقدار زمان لازم برای نگهداری دارایی مالی و همچنین ریسک مربوط به آن لحاظ نشده است. علیرغم این محدودیتها ROI همچنان معیاری اساسی است که برای تحلیل کسب و کار، ارزیابی و طبقهبندی گزینههای سرمایهگذاری به کار میرود.
کوچینگ فروش؛ از افزایش نرخ فروش تا تحول کسب و کارتان
فرقی نمیکند یک کسب و کار کوچک دارید و فروش محصولات بیشتر برایتان جنبه سرگرمی دارد تا این که منبع اصلی درآمدتان باشد، یا یک سازمان بزرگ هستید که صدها کارمند فروش و نماینده فروش دارد، کوچینگ فروش شما را با مهارتها و تکنیکهایی آشنا میکند که با به کارگیری آنها میتوانید آمار فروش خود را به صورت انفجاری افزایش دهید.
در این مقاله قصد داریم شما را با کوچینگ فروش بیشتر آشنا کنیم. اما پیش از هر چیز باید بدانید کوچینگ فروش چیست و با چه روش هایی میتوانید از خدمات آن استفاده کنید.
کوچینگ فروش چیست؟
هر مدیری میتواند تفاوت میان یک تیم فروش باانگیزه و ارزشآفرین را با تیم فروشی درک کند که نمیتواند به خوبی از عهده مسئولیتهایش برآید. این تفاوت در ستون سود و زیان یک شرکت به وضوح قابل مشاهده است.
سوال اینجا است که چگونه میتوان یک تیم فروش حرفهای و باانگیزه داشت؟ بیشتر کردن کارمندان فروش؟ بالا بردن پاداشهای مالی؟ سختگیری کردن؟ جریمههای نقدی؟ این راهکارها شاید در کوتاه مدت مؤثر باشند اما تجربه نشان داده که در عصر مدرن سیاست چماق و هویج دیگر کارآیی و تأثیر چندانی ندارد.
کوچینگ فروش یک ابزار قدرتمند است که به شما کمک میکند یک تیم فروش حرفهای و با انگیزه خلق کنید. کوچینگ فروش یک فرآیند رسمی برای بهتر کردن عملکرد کارمندان و نمایندگان فروش است که به آنها کمک میکند، مهارتهای ارتباطی خود را بهبود بخشند، به آنها انگیزه میدهد و تکنیکهای بی نظیری برای افزایش دادن آمار فروش در اختیارشان قرار میدهد.
به زبان سادهتر میتوان گفت کوچینگ فروش یعنی افزایش دادن آمار فروش با استفاده از تکنیکها و مهارتهای کوچینگ.
وقتی به عنوان مدیرعامل یا مدیر فروش فرهنگ کوچینگ را در کسب و کار خود رواج میدهید، در واقع به اعضای تیم فروشتان فرصت میدهید رشد و پیشرفت کنند. به آنها نشان میدهید که توانمندیها و استعدادهای بالقوهشان را به خوبی میشناسید و میدانید رشد و پیشرفت درک بیشتر نرخ بازگشت سرمایه سازمان شما متمایز از رشد و توسعه فردی آنها نیست.
نیروی فروش مهمترین سرمایهای است که هر شرکتی در اختیار دارد پس باید بر روی کارمندان و نمایندگان فروش خود سرمایهگذاری کنید و اصلاً هم نگران بازگشت سرمایهتان نباشید؛
تحقیقات نشان میدهند نرخ بازگشت سرمایه حاصل از کوچینگ فروش 700 درصد است!
چگونه میتوان از قدرت کوچینگ فروش برای افزایش دادن آمار فروش بهره گرفت؟
همانطور که میدانید جلسات کوچینگ را میتوان به صورت فردی یا گروهی برگزار کرد. هر کدام از این جلسات میتوانند مزایای خود را داشته باشند. در جلسات کوچینگ فروش که به صورت گروهی برگزار میشوند کارمندان فروش تازهکار میتوانند از تجربه کارمندان دیگر استفاده کنند، کارمندان فروش باتجربه میتوانند از ایدههای افراد تازه نفس بهره بگیرند و انگیزههای خود را باز یابند.
برای آشنایی بیشتر با انواع گرایشهای کوچینگ و تحول در کسب و کارتان، مقاله بیزینس کوچینگ را از دست ندهید!
در جلسات فردی، کوچ فروش از کارمند یا نماینده فروش سوالهای قدرتمندی میپرسد، و به او کمک میکند تا تجزیه و تحلیل دقیقتری از فرآیند فروش خود داشته باشد، بداند چه نقاط قوتی دارد و در چه زمینههایی باید آموزش ببیند و رشد و پیشرفت کند. اساس کوچینگ فروش بر این مبنا است که افراد برای خود هدفی درک بیشتر نرخ بازگشت سرمایه مشخص کرده و برای رسیدن به آن هدف برنامهریزی و اقدام میکنند.
در شرایطی که همه چیز با سرعتی سرسامآور در حال تغییر است، در پیش گرفتن یک رویکرد قدیمی و ثابت نه تنها شما را به موفقیت نمیرساند بلکه باعث میشود از رقبا عقب بمانید. پس اگر فکر میکنید تیم فروشتان به یک خانه تکانی نیاز دارد، با ما تماس بگیرید .
در یک جلسه کوچینگ فروش چه میگذرد؟
هنر یک کوچ فروش حرفهای و باتجربه در سوالهایی است که میپرسد. اما این همه ماجرا نیست، کوچ فروش به تمام پاسخهای کارمند یا نماینده فروش خوب گوش میدهد تا ناگفتههای او را بشنود. نقاط قوت و نقاط قابل بهبود او را بشناسد، و این بصیرت و آگاهی را به او منتقل کند. در ادامه به برخی از پرسشهای قدرتمندی اشاره میکنیم که در طول یک جلسه کوچینگی مطرح میشوند.
- میخواهی چه دستاوردی داشته باشی؟
- ایجاد چه تغییری در خودت باعث میشود به بهترین نتیجه ممکن برسی؟
- چه موانع و مشکلاتی بر سر راهتان وجود دارند؟
- فکر میکنی بهترین راهکار برای حل کردن این موانع چه باشد؟
- چگونه میتوانی میزان پیشرفت خودت را در راه رسیدن به هدفهایت بررسی کنی؟
- اگر تمام منابع موردنیازت را در اختیار داشتی، چگونه به هدفت میرسیدی؟
- به آخرین مکالمه ناموفقی که با یکی از مشتریان داشتی، خوب فکر کن، نقاط قوت تو چه بود؟ چه باید میکردی تا این مکالمه به یک فروش موفق تبدیل میشد؟ نقاط قابل بهبود تو کدامند؟
پاسخ هر یک از این پرسشها میتواند دریچه جدیدی را به روی کارمند یا نماینده فروش باز کند. از طرفی به کوچ فروش فرصت میدهد تا تفاوتهای میان اعضای تیم فروش را بهتر درک کند و از این تفاوتها برای بهتر شدن عملکرد و بازدهی کلی تیم فروش بهره بگیرد.
کوچ فروش کیست؟
کوچ فروش کسی است که دورههای کوچینگ فروش را پشت سرگذاشته و بر مهارت کوچینگ اشراف و تسلط کامل دارد. کوچ فروش در وهله اول دادهها و اطلاعاتی را که در اختیار او قرار دادهاید به خوبی تجزیه و تحلیل میکند. تشخیص میدهد در چه زمینههایی به تغییر نیاز دارید و به شما کمک میکند تا تغییراتی مثبت و سازنده در بخش فروش خود ایجاد کنید.
در بیشتر مواقع شاهد هستیم که کارمندان نسبت به این تغییرات مقاومت نشان میدهند، نمیتوان به آنها خرده گرفت چرا که ساختار مغز انسان به گونهای است که ترجیح میدهد همان مسیرهای همیشگی را طی کند و برایش دشوار است مسیرهای عصبی جدید را جایگزین مسیرهای قبلی کند.
اما گاهی وقتها میتوان با چند تغییر کوچک و ساده آمار فروش را چند برابر کرد و کوچ فروش استادانه راه را برای پذیرش و اجرای این تغییرات هموار خواهد کرد.
بسیاری از سازمانها مسئولیت کوچ کردن کارکنان فروش را به مدیران فروش محول میکنند اما در عین حال میتوان از کمکهای حرفهای یک کوچ فروش برون سازمانی کمک گرفت. تصمیم با شما است اما هر کدام از این گزینهها را که انتخاب کنید، مدرسه توسعه فردی و کسب و کار علی مسچی میتواند به شما کمک کند تا تصمیمتان را به مرحله اجرا دربیاورید.
شما میتوانید با شرکت در دورههای کوچینگ فروش مدرسه کسب و کار علی مسچی به یک کوچ فروش حرفهای تبدیل شوید و کارمندان و نمایندگان فروش خود را کوچ کنید. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نحوه برگزاری دوره کوچینگ فروش کلیک کنید.
به علاوه مدرسه توسعه فردی و کسب و کار علی مسچی میتواند یک کوچ فروش حرفهای و باتجربه را در کنار تیم فروش شما قرار دهد تا با کمک او بتوانید؛
- نرخ خریدهای تکراریتان را افزایش دهید؛
- بر روی فعالیتهای برندسازی خود متمرکز شوید و متمایز از رقبا دیده شوید؛
- نیاز مشتریان خود را به خوبی درک کنید و به بهترین شکل پاسخگوی آنها باشید؛
- تجربه خرید مشتریانتان را به تجربهای خاطرهانگیز و به یادماندنی تبدیل کنید؛
- نقاط کور فرآیند فروشتان را بشناسید؛
- میان اعضای تیمتان اعتماد سازی کنید و آنها را ترغیب کنید با هم اطلاعات رد و بدل کنند؛
- اعتماد مشتریان را جلب کنید و وفاداری آنها را نسبت به برندتان تضمین کنید؛
- مهارتهای ارتباطی کارمندان فروش را بهبود بخشید؛
- و در نهایت آمار فروش خود را افزایش دهید.
اگر هنوز نمیتوانید با اطمینان تصمیم بگیرید و نسبت به تغییرات شگفت انگیزی که یک کوچ فروش حرفهای میتواند در کسب و کار شما ایجاد کند، با دیده شک و تردید مینگرید، با ما تماس بگیرید تا کوچهای فروش متخصص و با تجربه ما شما را راهنمایی کنند.
دیدگاه شما