تحلیل احساسات حاکم بر بازار


درخواست حذف خبر: «خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۱۵۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید. با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تحلیل احساسات حاکم بر بازار تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

تحلیل احساسات حاکم بر بازار

روزنامه انگلیسی میرر گزارش داد که دوگین معروف به «مغز پوتین» خواستار سرنگونی ولادیمیر پوتین شده و گفته است که او حتی باید پس از شکست تحقیرآمیز مسکو در خرسون کشته شود.

الکساندر دوگین، ملی‌گرای افراطی راست، اولین شخصیت بزرگ روس است که نسبت به انتقادها علیه پوتین در خصوص تهاجم ناموفق به اوکراین سکوت خود را شکسته است و عقب نشینی روسیه از خرسون را ضربه بزرگی به غرور روسیه می داند.

میرر مدعی است که دوگین مواضع خود را در مورد عقب نشینی روسیه از خرسون و تلفات سربازان، در کانال تلگرامی خود منتشر کرده اما این پست در ادامه حذف شد.

بر این اساس گفته می شود که دوگین داستانی از شاخه زرین اثر جیمز جرج فریزر را منتشر می کند که در آن پادشاهی کشته می شود. پادشاه در داستان تخیلی به این دلیل کشته شد که در طول خشکسالی نتوانست باران بیاورد و شکمش پاره شده بود.

دوگین در متن خشمگینانه خود نوشت: «ما به حاکم قدرت کامل می‌دهیم و او همه ما، مردم، دولت، مردم، شهروندان را در یک لحظه حساس نجات می‌دهد.
دوگین با صحبت در مورد وضعیت اوکراین نوشت که هر روس واقعی اکنون باید غصه بخورد و دندان های خود را به دلیل وضعیت فعلی از درد به هم فشار دهد
وی در ادامه توضیح داد که روسیه «خرسون» را تسلیم کرده است و اگر غیرنظامیان از خرسون ناراحت نباشند، «روس نیستند».

دوگین یکی از حامیان اصلی حمله به اوکراین بود که خواستار گسترش قلمرو روسیه به کریمه، سپس بقیه اوکراین و فراتر از آن به کشورهای بالتیک بود.
دوگین که تحلیلگر سیاسی و فاشیست نامیده می شود، تأثیری کلیدی بر روسیه پوتین دارد و عقیده بر این است که نظرات او - حداقل تا حدی - تأثیری کلیدی در تفکر حمله به اوکراین داشته است.

نوشته‌های او - که خواندن آنها برای سربازان روسی ضروری بوده است - یک جهان‌بینی پارانوئیدی را اعلام می‌کند که خواستار جذب اوکراین در روسیه است و او از مسکو می خواهد که همه چیز را "از ولادی وستوک تا دوبلین" کنترل کند. این منطقه وسیعی است که بیش از ۵۰۰۰ مایل وسعت دارد و محدوده وسیعی از قلمرو از شرق دور روسیه تا غرب اروپا را در بر می گیرد.

الکساندر دوگین در آثارش رابطه پر افت و خیز مسکو با کشورهای غربی را پیش‌بینی کرده بود. او در سال ۱۹۹۷ در یکی از کتابهایش طرحی را تحلیل احساسات حاکم بر بازار تببین کرد که محور آن ایجاد تفرقه بین کشورهای غربی و در عین حال افزایش وابستگی اقتصادی کشورهای اروپایی به روسیه بود.

هر چند الکساندر دوگین ارتباط مستقیمی با دستگاه سیاست خارجی روسیه ندارد اما در برخی از رسانه‌های بین‌المللی از او به عنوان «مغز پوتین» یاد شده است.
گروهی از صاحبنظران بر این اعتقاد هستند که برای درک جهان‌بینی ولادیمیر پوتین و جایگاهی که او برای روسیه متصور است باید به نوشته‌های الکساندر دوگین به عنوان یک چهره راست افراطی مراجعه کرد. به عنوان مثال دیوید وان درهلی در یادداشتی که سه ماه پیش در روزنامه واشنگتن‌پست منتشر شد الکساندر دوگین را «یک پیشگوی فاشیست» و هوادار یک «امپراتوری حداکثری روسی» خوانده است.

دیوید وان درهلی در ادامه نوشته است که نشانه‌های نفوذ الکساندر دوگین در تصمیم‌گیری مقامات روسیه را می‌توان در سخنرانی ماه فوریه ولادیمیر پوتین همزمان با آغاز تهاجم نظامی به اوکراین مشاهده کرد.

وی یک روز پیش از کشته شدن دخترش در کانال تلگرام خود خواستار گسترش ابعاد جنگ در اوکراین شده بود.

با این حال اعلام موضع دوگین می تواند پیامدهای گسترده ای بر کرملین و فضای روانی بگذارد. شخصی که تا با این حد حامی پوتین و تهاجم روسیه به خاک اوکراین بود حالا از مرد شماره یک کرملین متنفر شده و نمی تواند احساسات خود را نسبت به پیامدهای جنگ اوکراین کنترل کند به طوری که به طور آشکارا خواستار خواستار برکناری و مرگ پوتین می شود!

ایران فردا November تحلیل احساسات حاکم بر بازار 13, 2022 02:22 PM

پوتین و علی خامنه ای کودک کش های و جنایتکاران لج باز و پریشان حالی هستنند که ملتی را به نابودی سوق میدهند
اینها نمیخواهند اقرار کنند ٫ که اشتباه کرده و محاسبه آنها غلت در آمده و بالاخره پوزه اشان به خاک مالیده خواهد شد
اگر پوتین ابله نبود در ۲۴ فوریه در تله امریکا و جهان آزاد نمیافتاد ٫ اگر ابله نبود پیشبینی می‌کرد که جاده استراتژیک هوچی مین اروپا کمر او را میشکند

Cookies on IranPressNews website
We use cookies to ensure that we give you the best experience on our website. This includes cookies from Google and third party social media websites if you visit a page which contains embedded content from social media. Such third party cookies may track your use of our website. We and our partners also use cookies to ensure we show you advertising that is relevant to you. If you continue without changing your settings, we'll assume that you are happy to receive all cookies on our website. However, you can change your cookie settings at any time.

ارتقای سواد رسانه‌ای باید مهمترین دغدغه امروز ما باشد/ در حکمرانی رسانه‌ای تجدید نظر شود

یک دکترای مطالعات اجتماعی گفت: ارتقای سواد رسانه‌ای در کشورمان باید دغدغه اصلی و تمرکز ما برای مهار عملیات‌های متراکم رسانه‌ای دشمن علیه ایران باشد.

ارتقای سواد رسانه‌ای باید مهمترین دغدغه امروز ما باشد/ در حکمرانی رسانه‌ای تجدید نظر شود

به گزارش خبرگزاری فارس از بندرعباس، محمد کمالی باغستانی دکترای مطالعات اجتماعی ظهر امروز در نشست سواد رسانه‌ای پیرامون حوادث اخیر در کشور اظهار کرد: به ابزار انتقال پیام بین فرستنده و گوینده، رسانه می‌گویند. به عنوان مثال رادیو، تلوزیون، تلفن همراه، اینترنت و حتی خطابه ای که در دانشگاه ها بیان می‌کنیم می‌تواند یک رسانه باشد.

وی با بیان این که این رسانه به خصوص فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بعد از شیوع ویروس کرونا بر دنیا حاکم شد و مقام معظم رهبری در سال گذشته فرمودند که ما سه دسته قدرت داریم، قدرت در صنعت دفاعی، سلامت و علم پزشکی و قدرت در فضای مجازی که در دو مقوله اول الحمدلله پیشرفت های چشمگیری داشتیم اما در زمینه ی فضای مجازی خیلی کم کاری کردیم؛ حضرت آقا به دست‌اندرکاران فضای مجازی گوشزد کردند که نیاز به کار کردن در این زمینه احساس می شود.

کمالی باغستانی در ادامه، سواد رسانه ای را نوعی درک مبتنی بر مهارت دانست و بیان کرد: وقتی صحبت از سواد رسانه ای می شود زمانی که می‌خواهیم از یک وسیله ی نقلیه به عنوان یک راننده استفاده کنیم باید گواهی نامه رانندگی داشته باشیم و اگر کسی بدون گواهی نامه رانندگی کند خطراتی را برای خودش و دیگران ایجاد می‌کند. همان طور که رانندگی یک مهارت است و برای کار با خودرو، راننده باید به صورت مستمر تمرین و تکرار داشته باشد، باید برای ورود به فضای مجازی نیز آموزش و تمرین لازم را انجام دهیم. در نتیجه سواد رسانه ای یک مهارت است که نیازمند تمرین و تکرار بوده و صرفا مبتنی بر دانش نیست.

وی افزود: رسانه یک فرستنده است و پیامی را رمزگذاری کرده و از طریق یک کانال ارتباطی مثل رادیو، تلویزیون، اینترنت و. ارسال می‌کند و گیرنده پیام را رمزگشایی کرده و آن را به صورت بازخورد منعکس می‌کند این بستر می تواند گاهی با موانع ارتباطی نیز رو به رو شود که ما آن را به عنوان پارازیت تلقی می‌کنیم.

کمالی خاطرنشان ساخت: زمانی که ما از یک رسانه استفاده می‌کنیم باور فردی را در ما شکل می دهد. گاهی وقت‌ها برای شکل‌گیری این رسانه ها ما قدرت تعقل خود را فدای احساسات می کنیم و الان شاهد این اتفاق در فضای مجازی هستیم که شکل دهی یک رسانه به سمت و سوی احساسات حرکت می کند.

این مدرسه دانشگاه تصریح کرد: گاهی‌ وقت ها رسانه، مخاطب را فریب داده و احساسات او را تحریک می‌کند بدون این که شخص متوجه شود و قبل از اینکه از قدرت تعقل خود استفاده کند، فریب می خورد. مهارت سواد رسانه این جا شکل می گیرد که بتوانیم انواع رسانه ها را بشناسیم و اهداف تولیدات رسانه‌ای را تشخیص دهیم.

وی ادامه داد: یک زمانی ما با جنگ روایت ها مواجه می‌شویم مثلا در بحث مرگ مهسا امینی یک غفلتی صورت گرفت که این روایت ها در رسانه های دشمن زودتر از رسانه صدا و سیمای طرح شد. دقیقا ما در جنگ روایت ها می بینیم که رسانه های دشمن نظیر ایران‌ اینترنشنال و بی‌بی‌سی فارسی حدود ۷۱درصد از قدرت خودشان را به بازنمایی اختصاص دادند و ایران‌اینترنشنال حدود ۱۲۰۰ پست اینستاگرامی در مدت زمان یک هفته یعنی هر ۲۰ دقیقه یک پست تولید کرد در حالی که در هیچ جای دنیا همچنین چیزی اتفاق نیفتاده است.

کمالی باغستانی با بیان این که در شبکه های اجتماعی انگلیسی_آمریکایی که پیش از این پست های ایجاد شده با موضوع حاج قاسم، خشونت تلقی و مسدود می‌شد اما طی این مدت پست هایی که برای دعوت به اغتشاشات است به راحتی تبلیغ می‌شود، خاطرنشان کرد: پیام های رسانه ای برای اهداف خاصی تولید می شوند غیر ممکن است که یک رسانه پیامی را بدون جهت و اهداف خاصی تولید کند تحلیل احساسات حاکم بر بازار آن هم پیام‌های رسانه ای که گروهک های تروریستی و کومله را وارد میدان کرده و رسانه ها برای کسب سود یا امتیاز برنامه ریزی کرده اند.

وی گفت: ابعاد مختلفی در خصوص بازتابی که هر رسانه از یک موضوع دارد، وجود دارد. رابطه ی اقتصادی از مهم‌ترین آنها است به طوری که غیر ممکن است که رسانه ای به دنبال اقتصاد نباشد و خیلی از این شبکه ها از جمله من‌و‌تو، بی‌بی‌سی و غیره در پایتخت انگلستان یعنی شهر لندن هستند اما روابط اقتصادی آنها امروز افشا شده است و می‌توانید از طریق جست و جو های مختلف به این امر برسید. این افراد در قبال وارانه نشان دادن حقیقت پول های هنگفتی دریافت می‌کنند.

کمالی ادامه داد: بحث سبک زندگی نیز یکی از از محورهای تمرکز رسانه‌های ضد ایرانی است که این رسانه ها سبک زندگی مصرفی و برهنگی را ترویج می کنند و هدفشان تغییر سبک زندگی مردم است.

وی در مورد مورد بازنمایی و کلیشه ها نیز عنوان کرد: بازنمایی یعنی برجسته کردن آن بخشی از حقیقت که برای آنها منفعت دارد و درمورد آن کلیشه سازی می‌کنند، مهسا امینی هم کلیشه سازی شد؛ در توییتر و دیگر شبکه ها به کمک ربات های فیکی که ساختند تا کلیشه سازی های منفی در قبال ما صورت بگیرد و شکی وجود ندارد که اهداف سیاسی و ایدئولوژیک است در پشت پرده هرج و مرج طلبی و آشوب در ایران هستند.

کمالی باغستانی پیشنهاد داد: در فضای رسانه ما یک قانون مکث ۳۰ ثانیه ای در بازنشر محتوا داریم؛ چرا؟ زیرا زمانی که شما یک کلیپی را تماشا می کنید ابتدا احساسات شما درگیر می شود اما در قانون مکث ۳۰ ثانیه می گوییم که قبل از بازنشر یک محتوا ۳۰ ثانیه صبر کنید تا احساسات برانگیخته شده شما آرام بگیرد و از آن فضای اولیه احساسات عقب نشینی کنید و بعد تصمیم به بازنشر بگیرید.

این معلم و فرهنگی هرمزگانی در پایان خاطرنشان کرد: حکمرانی رسانه ای خصوصا در کشور ما خیلی خیلی عملکرد ضعیفی داشته است در هر کشوری که وارد می شوید شبکه های اجتماعی باید قانون آن کشور را بپذیرد اگر نپذیرند مسدود خواهند شد در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۲۰ آمریکا که بایدن پیروز شد شاهد بودید که ترامپ در حساب توئیتری خود نوشت که مواد ضدعفونی را به خودتان تزریق کنید، بلافاصله حساب توئیتری ترامپ مسدود شد و این حکمرانی رسانه ای است و ضروری است تا این مسئله باید با جدیت بیشتری در کشور ما دنبال شود.

تحلیل گرافیکی گل های کلاسیک جام جهانی؛ مانوئل نگرته به بلغارستان (1986)

تحلیل گرافیکی گل های کلاسیک جام جهانی؛ مانوئل نگرته به بلغارستان (1986).

بیشتر بخوانید: اخبار روز خبربان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۱۵۳۱۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۰۰۲۲۱۰۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

صفارهرندی: تحلیل برخی از بازجویی های اخیر نشان می دهد، جهان جدیدی برای جوانان شکل گرفته است

محمد حسین صفارهرندی، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: تحلیل برخی از بازجویی های حوادث اخیر نشان می دهد که جهان جدیدی که نسبتی با جهان پیشین ندارد برای جوانان شکل گرفته است.

وی افزود: کاهلی دستگاههای فرهنگی قابل کتمان نیست اما سرعت احاطه جهان جدید بسیار بالاست.

صفارهرندی گفت: سراغ گرفتن از آیین نو در روابط و حکمرانی نوین ضروری است و باید متناسب با مقتضای حال باشد بی آنکه بخواهیم اصول را کنار بگذاریم.

نگاهی به هنر اعتراضی در جنبش انقلابی مردم ایران – سلیمان بایزیدی

هنر و ادبیات اعتراضی که در موقعیت انقلابی، هنر و ادبیات مقاومت نیز عنوان می شود یکی از ابزارهای مهم و تاثیرگذار برای شکل دادن فضا و شور انقلابی است که غالبا با بهره تحلیل احساسات حاکم بر بازار گیری از خلاقیت،یک فرم و محتوای جدیدی را می آفریند که در آن نه فرم به عنوان عنصر اصلی برجسته می شود و نه صرف محتوا که به نسبت کلام و زبانِ آفرینشی که دارد از فرم متمایز شود. زبان هنر و ادبیات اعتراضی در واقع حامل یک جهانبینی یا یک ایدئولوژی مسلط نیست و به همین خاطر متاثر از کلامِ خیابان و شعارها و دیوارنوشته هایی است که در ساختار هنری و ادبی جای می گیرد و هدف از آفرینش آن، تولید یک پیام خاص در روزشمار انقلاب است. خلق این نوع اثر هنری یا ادبی در تدوام تظاهرات و خیزش مردم آن مفهوم حقیقی خود را پیدا می کند و به همین خاطر مولف،سازنده و سراینده ندارد و غالبا مالکیت شخصی بر ژانر هنری و ادبی نمی تواند ویژگی انقلابی بودن آن را حفظ بکند و به همین دلیل، مفهوم اشتراکی و همگانی هنر خیابان زمانی ارزش واقعی خودش را پیدا می کند که محتوای آن برگرفته از خیابان باشد.

هنر و ادبیات اعتراضی کُنش گرا

در یک بستر انقلابی است که موسیقی و آواز و نوای ساز به خیابان می آید و نقاشی از گالری های مجلل بر روی دیوارهای شهر نقش می بندد و نمایش نیز به جای اجرا در آمفی تاتر در نمایش خیابانی تجلی پیدا می کند و تنها در آن هنگام است که شعر نیز در همسرایی انقلابیون پدیدار می شود و این آغاز آفرینش یک صورتبندی نو در هنر و ادبیات است که مبنای آن نه صرفا تحریک کننده و برانگیختن احساسات بلکه تغییر دادن شکل های متداول شعار به زبان ادبیات است.یکی از دلالیل عامه پسند شدن یا به عبارتی گسترش این شیوه از بیان در قالب اعتراض با رویکردهای ضد تعرض آن زبان و فرم مینی مال است که از شرح و توضیح فاصله می گیرد و دیگر اینکه هیچ حکمی صادر نمی کند و بنا به همین خصلت، زبان آن تلفیقی از زبان مردم در کف خیابان است و زبان ادبی و هنری که تا حد ممکن از استعاره و تشبیه و نشانه دوری می جوید و در عین حال که صریح و بی پرواست،از فرم و ساختار خود نیز پیروی می کند.
هنر و ادبیات اعتراضی قبل از هر تعریفی کنش گرا است و با عناصر و جنبه های زیبایی شناختی هم بیگانه نیست زیرا در انحصار ساختارهای قدرت فرهنگی طبقه حاکم قرار نمی گیرد و نظام سلطه نیز نقشی در بازنمایی آن ندارد و به همین خاطر هنر اعتراضی کنش گرا توجه اش معطوف به طبقات فرودست و به حاشیه رانده ها است.
رشدِ هنر و ادبیات اعتراضی کنشگر در فضای عمومی در گرو وارد شدن به صحنه جامعه و مشارکت فعال در تحولات اجتماعی است و ارتقای آگاهی طبقاتی و اجتماعی و توانمدسازی نیروهای فعال در خیابان را به مثابه یک اصل مشارکتی می پذیرد.اعمال تغییر در زبان کنشگری هنرمند را باید از زاویه یک گفتمان انقلابیِ مترقی بررسی کرد که در آن روبنا بنا به نیاز و ضرورتی که دارد از سیاسی شدن هنر به مفهوم عام آن گریزان است و نقش فعال آن را تنها باید در متن یک رویداد یا در یک موقعیت خاص و ویژه دید که با برخورداری از ابزارهای اجتماعی موجود در صدد تقویت صدای مردم است و نباید انتظار داشت که هنر و ادبیات اعتراضی به مثابه یک پدیده ی مستقل،نقش رهبری و سازماندهی خیزش انقلابی را ایفا کند. هنر کُنشگر با حفظ روند همگرایی یک روش شناسی و استراتژی با اهداف معین دارد که در مفهوم زبان خود را بازتعریف کند. از جنبه های زیبایی شناختیِ هنر و ادبیات کنشگر باید به این نکته اشاره کرد که خاستگاه آن برآمده از یک فرایند جبری است بدین معنا که الزاما خود را با امر واقع در خیابان می بیند و تصویری که از خودش ارائه می دهد متفاوت تر از آن چیزی است که در فرم واقعی آن می بینیم.هنر اعتراضی کُنشگر برای ابراز وجود در موقعیت انقلابی از عنصر خیال بهره نمی گیرد مگر زمانی که خیال و رویا ابزاری برای بیان واقعیت های اجتماعی باشد و حتی در آنصورت نیز از شیوه بیان گزارشی و ژورنالیستی پرهیز می کند. در هر صورت این ماهیت گذرا و مقطعی دارای زمانبندی مشخصی است و قطعا بعد از پیروزی انقلاب شکل و ساختار هنر اعتراضی به همان حالت پیشین خود باز می گردد و اینبار در شکل یادآوریِ با محرک مناسبت و گرامیداشت و روایت تاریخی نمایان می شود.
هنر اعتراضی مفهومی فراتر از یک ابژه ی هنری است که نظام کالایی آن را تعریف کرده است.گسترش مرزهای زیبایی شناختی در هنر خیابان درمتنِ یک موقعیت انقلابی از ساختار سنتی و انحصاری هنرِ سانسور شده و همچنین خودسانسور با یک ساختار فرآیندمحور مشارکتی در سیمای انقلاب به مثابه امر واقع با جلوه ای پر شور ظاهر شده است.این هنر فارغ از جنبه های شعاری که دارد، بنیان گذار یک تحول بزرگ برای شکستن کلیشه های معمول در هنر و عبور از ابتذال است و چه بسا برای شناختن عنصر کشف و شهود در هنر اعتراضی خیابان نیازی به جستجوی حقیقت نیست زیرا خیابان در سیمای مدرنیته نماد و مظهر عریانی تحلیل احساسات حاکم بر بازار اندیشه و تفکر است و مکاشفه شخصی برای تفسیری متفاوت از آن به همان اندازه بی معنا است که جستجوی حقیقت در یک دروغ مطلق.
کنش خود امری انقلابی است و هنر زاده ی آن است که نه هویت خود را انکار می کند و نه در دام وهم می افتد. اساس این کنشگری خلاقانه در هنر اعتراضی بر این اصل استوار است که مخاطبِ از جنس خودش را می طلبد و آن مخاطب نه اجاره ای است و نه خریدنی زیرا هیچ عنصر مادی در ساختنش دخالتی ندارد.

هنر مقاومت

اگرچه هنر مقاومت را به عنوان راهی برای نشان دادن مخالفت با نظام های توتالیتر و تمامیت خواه تعریف کرده اند ولی صرف مخالف خواندن هنر مقاومت با این نظام ها نمی تواند ما را از این مسئله منحرف سازد که شالوده ی آن بر اساس ساختن یک دژ مستحکم علیه ضد انقلابیون است که هدف نهایی آنها شکست دادن انقلاب است و در اقدام بعدی آفرینش یک هنر مبتذلِ مجیزگو است که صاحبان قدرت از آن برای خنثی کردن تاثیرات هنر مقاومت بر جامعه از آن استفاده می کنند. رسانه های حکومتی در راستای تحقق بخشیدن به اهداف خودشان متوسل به استفاده از ابزار مظلوم نمایی،برانگیختن احساسات ملی و همچنین مذهبی می شوند. حلقه وفاداران نظام رو به زوال چاره ای ندارند جز اینکه هنر مجیزگو را تمجید و ستایش کنند و در مقابل آن هنر مقاومت با اتکا به سلاح آگاهی، وجدان بیدار جامعه است.
آنچه که هنر مقاومت را از هنر اعتراضی متمایز می سازد دو رویکرد ارگانیک در رابطه با سیر تحولات اجتماعی و سیاسی است که هنر اعتراضی در بستر شکل گیری اولین جرقه های اعتراضات، ققنوس وار از ضمیر هوشیار خیابان سر برون می آورد و فرم و محتوای آن نیز بیشتر متکی بر رویکردهای انتقادی است زیرا هنوز فرآیند تکامل اعتراض به موقعیت انقلابی فراهم نشده است.هنر مقاومت در فضای انقلابی و همزمان با یورش ضد انقلابیون به سنگر تبدیل می شود و در مقابل تهاجم نیروهای سرکوبگر به مقابله تند و مستقیم روی می آورد.زیبایی شناسی انتقادی و توصیف و تشریح وضع موجود در هنر مقاومت تبدیل به رویکردهای تهاجمی می شود و شعر تفنگت را بر زمین بگذار به رپ خوانی سوراخ موش بخر تبدیل می شود.هر چه قدر این تهاجم بیرحمانه تر شود،مفاهیم نیز تغییر می کنند و انتقال حس و همچنین ثبت لحظه از فضای اعتراضی در موقعیت جدیدی قرار می گیرد که دوره فراز و فرود خود را با آزمون و خطا پیموده است و به آخرین مرحله تکامل در فرم و محتوا رسیده است.یکی از مشخصه های هنر مقاومت موجز بودن و گویا بودن آن است که بازتاب دهنده ی یک پیشروی اجتماعی در ساحت یک وضعیت سیاسی گذرا و ناپایدار است.نا گفته نماند که هم در هنر اعتراضی و هم در هنر مقاومت ایده همواره مقدم بر تصویر و نشانه است و نقطه پیوند هنرمند و جامعه،ایده ای است که صاحب اثر از جامعه می گیرد.در این رابطه دوسویه هنرمند و جامعه، او از قدرت تحلیل بالایی به نسبت گذشته برخوردار شده است و هنرمند پرورش یافته در روند انقلاب اکنون با ظهور یک جهانبینی تازه که باید قلمرو زیستی و حیات هنری اش را در آن تعریف کند به میدان مبارزه قدم می گذارد.خیابان به عنوان تجلی ناب قدرت با حفظ سنگربندی های انقلاب با هنر مقاوت در هم می آمیزد و این یگانگی در کلام و تصویر بیانگر آن است که شاخص های یک هنر ناب و ممتاز را نه در استودیوهای ضبط موسیقی بلکه در همسرایی کُر انقلابیون باید دید.

نقش رپِ اعتراضی در ایجاد کُنش همدلانه

از اعتراضات ۸۸ به اینسو، هیپ هاپ در موسیقی اعتراضی نقش چشمگیری به نسبت مقاطع پیشین خودش داشته است و در ایران این نوع از موسیقی اعتراضی سابقه طولانی ندارد با این وصف هیپ هاپ در سیمای یک خرده فرهنگ با پیشینه و سابقه طولانی تر در غرب همواره در نقش یک موسیقی اعتراضی و پرطرفدار ظاهر شده است.
موسیقی رپ و فرهنگ هیپ هاپ اگر چه به عنوان یک شیوه از اعتراض مدرن شناخته شده است و بسیاری از منتقدان هنر، آن را بخشی از تغییرات بنیادین در شکل و ساختار موسیقی مدرن معرفی می کنند و باور دارند که این نوع موسیقی عبور از قالب های سنتی و کلاسیک موسیقی است که بیشتر متکی بر جنبه های آنارشی است. آنچه که در رپ حائز اهمیت است نوع نگاهی است که به جهان پیرامونی دارد.رپر برای بیانِ اعتراض از زبان خیابان استفاده می کند و دخل و تصرف او در آرایش جملات و انتخاب واژگان و تغییر آن به کلام مناسب تر بسیار محدود است و به اقتضای وضع موجود از ورد به آن خودداری می کند.مخاطبین این نوع موسیقی در واقع صدای خودشان را نه در کلام بلکه در یک فرم جدیدی از بازگویی خلاقانه می بینند که مبنای آن ایجاد یک کنش همدلانه است. در موسیقی رپ فرم و قالب شکسته می شود و کلام محور بودنش متاثر از احساس و همدلی جمعی است.در زبان اعتراضی رپ هیچگاه محتوا نمی خواهد که تفکر یا یک ایدئولوژی را به مخاطب تحمیل کند زیرا پایه و اساس آن بر پرسشگری آگاهانه و به چالش کشیدن سلطه چه در بُعد فردی و چه در بُعد جمعی آن است. صاحب اثر در تولید محتوای رپ اعتراضی نقشی ندارد و سراینده آن مردم هستند.نقش رپر تنها بازگویی و ایجاد همان کُنش همدلانه ای است که بدان اشاره کردم.
رپر منتقدی است برآمده از طبقه فرودست و معترضی است شورشی و عصیانگر که برای او رنج طبقاتی همچون یک تجربه مشترک به زبان اعتراض بیان می شود و این به منزله ی قرار گرفتن در متن یک موقعیت ویژه است که هنر بنا بر تعاریف سنتی اش محدود به مضامین و تکنیک های روایی و لحن آن نمی شود.روایت درونی رویدادها در مقیاس بزرگتری از محتوای صرف به تجربیات جمعی و زیست هنرمند به عنوان بازگو کننده آن بدون دخالت دادن اغراق در رپ اعتراضی در واقع یک بستر تاریخی را به مخاطب نشان می دهد که محدود به مکان و زمان نیست اگرچه در موقعیت های مختلف ممکن است محتوای آن به نسبت نوع اعتراضات تغییر کند ولی ماهیت همانگونه است که باید باشد.
برانگیختن کنش همدلانه برای شنیده شدن صدای طبقات فرودست،به حاشیه رانده شده ها،مطرودین و همچنین گروه ها و طبقات اجتماعی است که صدایشان شنیده نمی شود و به همین خاطر جلب ترحم و دلسوزی و نشان دادن اشک و مویه جایی در این هنر اعتراضی ندارد.

سخن پایانی

تحولات اجتماعی که منجر به انقلاب های بزرگ می شود تحلیل احساسات حاکم بر بازار را باید درتسریع روند آگاهی طبقاتی دید و نقش هنر به مثابه یک روبنا می تواند کارنامه درخشانی در بازسازی ساختار اجتماعی داشته باشد.سرودهای خیابانی و رپ اعتراضی برای اعتلای جامعه ای است که قبل ازهرچیز آبستن یک رویداد تاریخی بزرگ است و مشارکت هنرمندان خیابان در کانالیزه کردن یک موج نوی هنر اعتراضی می تواند سیمای متفاوتی از جامعه ما را نشان دهد که متکی به نیرو و قدرت نسل جوان است.مخالفت و دشمنی جمهوری اسلامی و رسانه های وابسته به سپاه پاسداران با موسیقی اعتراضی به ویژه رپ بیانگر این مسئله است که آنها با پیش کشیدن ارزشهای اخلاقی طبقه حاکم که فاقد مشروعیت است به عنوان ابزاری برای مقابله حلقه وفاداران خود به این هنرمندان استفاده می کنند.خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسدران درتاریخ سوم دی ماه ۹۷ سرمقاله را با مضمون آنچه که از موسیقی “رپ” نمی‌دانید! منتشر کرده است که در آن به صراحت می گوید در این آشفته بازار، کشورما نیز از موسیقی رپ مستثنا نشد و اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰، بسیاری از خوانندگان جوان به آن روی‌ آورند. اما چون بیشتر محتوای اشعار “رپ” حاوی الفاظ نامناسب، اعتراض، خشم، توهین و ناسزا بود، جامعه فرهنگی و نخبگان موسیقی سنتی به آن اعتراضات فراوانی را وارد آوردند تا جایی که قوانین بازدارنده‌ای برای آن وضع شد.خبرگزاری تسنیم در ادامه می گوید امروزه عمدتاً اندوه، غم، خشم و اعتراض، در موسیقی رپ تجلی می‌کند و به همین دلیل، مورد توجه و علاقه بسیاری از جوانان قرار گرفته است. از سوی دیگر، از آن‌جایی که تولید این نوع موسیقی، به‌علت عدم انتشار آلبوم و کسب مجوز هزینه خاصی در بر ندارد، هر فردی، در هر استریویی با شعری که محتوا و استحکام ادبی ناچیز، اما مضمون اعتراض‌گونه داشت، خود را “رپ خوان” دانسته و مبادرت به تولید قطعات موسیقی کرد و متاسفانه همین روند زمینه‌ساز رشد قارچ‌گونه خوانندگان رپ در ایران شد.

اتخاذ چنین رویکردهای نفرت انگیزی به هنر اعتراضی صرف نظر از اینکه من و شما علاقه داشته باشیم یا نه این واقعیت را برجسته می کند که هراس آنها از گسترش و مقبولیت این هنر در نسل جوان به دلیل ایجاد یک بستر وسیع و فراگیر است که رپ اعتراضی می تواند در جایگاه خودش بازتاب دهنده صدای انقلاب باشد و اگر رسانه های وابسته به سپاه برای موسیقی سنتی اشک تمساح می ریزند نه به این خاطر که اساسا حامی و ترویج دهنده موسیقی سنتی در جامعه ایران هستند بلکه هدف نهایی آنها قرارگذاشتن دو نسل در مقابل هم و ایجاد یک حصاری است با دیوارهای بلند که دو نوع موسیقی را با طرفدارانی که دارند از هم جدا سازند.آنها با همان صراحت و روشنی می گویند که موسیقی سنتی حکومتی است و موسیقی رپ اعتراضی بنا به ماهیتی که دارد ضد حکومتی است و آنچه که مایه خرسندی است اینستکه اگر رسانه های وابسته به سپاه پاسداران از رشد قارچ گونه ی هنر اعتراضی شکوه می کنند،نشان از آن دارد که ترس آنها بیش از آنکه ناشی از رشد این نوع موسیقی باشد از گسترش اعتراضات می هراسند.در پایان به این نکته هم اشاره کنم که تقویت صدای بی صدایان باید رسالت چپ پیشرو و مترقی باشد.

زنگ خطر از دست رفتن بازار‌های صادراتی همسایه با منفی شدن تراز تجاری

پارسینه: صالحی گفت: در حالیکه ما هیچگونه مساعدت و کمکی از طرف دولت برای حمایت از صادرات نداریم، دولت ترکیه پشتیبان صادرکنندگان خود است و مشوق‌های متعدد و متنوعی را برای صادرکنندگان کشور در نظر گرفته اند، همچنین ترک‌ها معافیت‌های مالیاتی زیادی را در نظر گرفتند.

زنگ خطر از دست رفتن بازار‌های صادراتی همسایه با منفی شدن تراز تجاری

به گزارش پارسینه به نقل از فرارو؛ تراز تجاری و آمار صادرات غیرنفتی ایران در هفت ماهه امسال نشان می‌دهد در این مدت ۶۱ میلیون و ۲۸۳ هزارتن کالا به ارزش ۲۸ میلیارد و ۴۰۶ میلیون دلار صادر شد. این آمار صادراتی به لحاظ ارزش ۵.۶ درصد افزایش و از حیث وزن ۱۸.۲ درصد کاهش داشت. از سویی در این مدت ۱۹ میلیون و ۷۴۷ هزارتن کالا به ارزش ۳۱ میلیارد و ۷۲۷ میلیون دلار وارد شد. کالا‌های وارداتی از نظر وزنی ۱۵٫۷ و از نظر ارزش ۱۴٫۴ درصد افزایش داشت.

بر اساس آمار گمرک، تراز تجاری هفت‌ماهه کشور سه میلیارد و ۳۲۱ میلیون دلار منفی و به نفع واردات است. این در حالی است که تراز تجاری ایران در سه ماهه ابتدایی سال جاری مثبت بود، اما در چهار ماه به صفر و در دوماهه پایانی واردات گوی سبقت را از صادرات ربود.

این درحالیست که بر اساس آمار‌های گمرک، تجارت ایران در ۶ ماهه نخست سال حدود ۲۴ میلیارد دلار بوده که از این رقم ۱۲.۳ میلیارد دلار به صادرات ایران و ۱۱.۸ میلیارد دلار به واردات از این کشور‌ها مربوط می‌شود.

بر این اساس، عراق با ۹ میلیون و ۸۶۶ هزار تن به ارزش ۳ میلیارد و ۳۸۲ میلیون دلار در رتبه نخست واردکنندگان کالا‌های ایرانی قرار داشته که البته با کاهش ۱۲ درصدی همراه بوده است. پس از آن امارات با ۵ میلیون و ۷۲۱ هزار تن به ارزش ۳ میلیارد و ۱۱۲ میلیون دلار قرار دارد که این رقم ۳۹ درصد بیشتر شده است. همچنین ترکیه با ۴ میلیون و ۱۰۶ تن به ارزش ۲ میلیارد و ۶۲۶ میلیون دلار (رشد ۱۴ درصدی)، افغانستان با یک میلیون و ۵۸۲ هزار تن به ارزش ۷۹۲ میلیون دلار (کاهش ۲۱ درصدی) و پاکستان با یک میلیون و ۳۱۵ هزار تن به ارزش ۵۶۱ میلیون دلار (رشد ۳ درصدی)، پنج مقصد اول صادرات کالا‌های ایرانی به کشور‌های همسایه بودند.

با توجه به این آمار و ارقام به نظر می‌رسد، دولت سیزدهم که با شعار افزایش تبادلات تجاری و اقتصادی و افزایش تراز تجاری با کشور‌های همسایه به روی کار آمد، در عمل نتوانسته در این زمینه موفق عمل کند و طی سال‌های اخیر به دلیل مشکلاتی که وجود داشته عملا ما بازاری مانند عراق را به ترکیه واگذار کرده‌ایم.


زنگ خطر از دست رفتن بازار‌های صادراتی همسایه با منفی شدن تراز تجاریدلایل از دست دادن بازار‌های صادراتی

حمیدرضا صالحی نایب رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران گفت: در بازار‌هایی مانند عراق این مزیت وجود داشت که با افزایش قیمت دلار بتوانیم بر رقبایی مانند ترکیه غلبه کنیم، اما به وجود تورم ۵۰ درصدی در اقتصاد کشور که موجبات افزایش هزینه تمام شده تولید کالا و خدمات را در کشور فراهم آورده، به نوعی ما قدرت رقابت در بازار‌های صادراتی را از دست داده‌ایم.

وی افزود: در کشور‌هایی نظیر مانند آذربایجان، عراق، افغانستان و برخی از کشور‌های حوزه خلیج فارس به دلیل اینکه توانایی تولید کالای اقتصادی و به صرفه را نداریم، طبیعتاً حجم صادرات کاهش پیدا کرده، این در حالی است که دولت نیز هیچگونه مشوق‌هایی برای صادرکنندگان در نظر نمی‌گیرد و آن‌ها با دست خالی به جنگ تجار و تولیدکنندگان کشوری مانند ترکیه در بازار‌هایی مانند عراق و آذربایجان می‌روند.

صالحی گفت: در حالی که ما هیچگونه مساعدت و کمکی از طرف دولت برای حمایت از صادرات نداریم، دولت ترکیه پشتیبان صادرکنندگان خود است و مشوق‌های متعدد و متنوعی را برای صادرکنندگان کشور در نظر گرفته اند، همچنین ترک‌ها معافیت‌های مالیاتی زیادی را در نظر گرفتند، در حالی که ما حدود ۱۰ درصد از ارزش محموله صادراتی را به عنوان مالیات بر ارزش افزوده از صادرکننده می‌گیریم و اگر او ثابت کند که کالای خود را صادر کرده است، دوباره مبلغ را به او باز می‌گردانیم.

این عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی ایران و تهران اضافه کرد: ۱۰ درصد از حجم یک محموله صادراتی بسیار زیاد است، آن هم در شرایطی که صادرکننده با مشکل تامین نقدینگی روبرو است، بنابراین در چنین شرایطی خود دولت به نوعی مانع افزایش صادرات است، درحالی که کشور‌های دیگر از جمله ترکیه و یا حتی چین از صادرکنندگان کشورهایشان حمایت می‌کند.

وی ادامه داد: در یک دهه گذشته مشوق‌هایی برای صادرکنندگان وجود داشت و حتی صادرکنندگان نمونه در روز ملی صادرات نیز تقدیر می‌شدند، اما در این چند ساله به هیچ عنوان وضعیت صادرکننده خوب نبوده و طبیعتاً تا زمانی که حمایت دولت وجود نداشته باشد، این وضعی که صادرات کشور با آن روبرو است، ادامه خواهد یافت و میزان صادرات روز به روز با کاهش مواجه خواهد شد.

صالحی بیان کرد: دولت باید یک برنامه مدون و مشخص برای حمایت از بخش تولیدی و تجاری کشور داشته باشد تا از این طریق قدرت رقابت کالای ایرانی در کشور‌های حداقل همسایه افزایش یابد، در غیر این صورت ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که بازار‌های هدف خود از جمله عراق را حفظ کنیم.

نائب رئیس کمیسیون انرژی اتاق بازرگانی ایران خاطرنشان کرد: یکی دیگر از مشکلات علاوه بر افزایش هزینه تولید کالا برای حضور در بازار‌های صادراتی، افزایش هزینه نقل و انتقال منابع مالی برای صادرات است، در حال حاضر ما حتی در کشوری مانند عراق به عنوان یک تاجر ایرانی اجازه افتتاح حساب نداریم و برای نقل و انتقالات مالی باید دردسر‌های فراوانی را متحمل شویم، قدر مسلم این موضوع حداقل ۲۰ درصد هزینه تمام شده کالای صادراتی را بیشتر می‌کند که این موضوع به نوعی سود صادر کننده را از بین می‌برد.

وی عنوان کرد: سالهاست که صادر کنندگان در بازار‌های صادراتی به خصوص در کشور‌های همسایه برای نقل و انتقال مالی و انتقال پول صادرات خود کشور با مشکلات فراوانی روبرو هستند و تا زمانی که این موضوع حل نشود ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم میزان صادرات با افزایش روبرو شود، حمایت باید به صورت عملی باشد، نه اینکه تنها در حد حرف و شعار باقی بماند.

صالحی ابراز داشت: در حالی که در وزارت خارجه معاونت دیپلماسی اقتصادی وجود دارد، این معاونت باید در بدنه دولت بسیار فعال باشد و سفرایی که انتخاب می‌شوند نیز باید با مسائل اقتصادی آشنا بوده و رویکرد اقتصادی داشته باشند، تا بتوانند اثرگذار عمل کنند، به عنوان مثال در همکاری‌هایی که ما با چین انجام می‌دهیم، باید مشخص شود که ما بیشتر صادر کننده خواهیم بود و یا واردکننده و دست بالا را در تجارت با این کشور ما خواهیم داشت یا چینی‌ها بهتر عمل می‌کنند.

این فعال بخش خصوصی گفت: این‌ها مواردی است که معاونت دیپلماسی وزارت امورخارجه باید به پیش ببرد و با بخش خصوصی از یک طرف و بدنه تصمیم گیر در دولت از طرف دیگر در ارتباط باشد، تا بتواند از منافع کشورمان دفاع کرد. همچنین مذاکراتی که با کشور‌های ترکیه آذربایجان و یا کشور‌های اوراسیا تاکنون انجام گرفته و رئیس جمهور به آن‌ها سفر کرده، باید بخش خصوصی به عنوان بازوی تجاری و تولیدی کشور حضور فعالی در این سفر‌ها داشته باشد تا بتواند در بازار‌های هدف صادرات انجام دهند، اما اگر چنین وضعیتی حاکم نباشد، به طور قطع ما نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که تراز تجاری کشور مثبت بماند.



اشتراک گذاری

دیدگاه شما

اولین دیدگاه را شما ارسال نمایید.