صورت سود و زیان
صورت سود و زیان یکی از اصلیترین صورتهای مالی کسبوکارها است که سود و زیان آنها را در طی یک دوره زمانی نشان میدهد. سود یا زیان با محاسبه کلیه درآمدها و کسر کلیه هزینهها از فعالیتهای عملیاتی و غیر عملیاتی تعیین میشود.
صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد (یا صورت جریانهای نقدی) از صورت های مالی اساسی در حسابداری هستند.
ضرورت تهیه صورت سود و زیان
هدف از صورت سود و زیان نشان دادن عملکرد مالی شرکت در یک دوره است. این صورت تصویری از عملکرد مالی یک کسبوکار ارائه میدهد. از طریق صورت سود و زیان و سایر اسناد مالی مانند صورت جریان وجه نقد، ترازنامه و گزارش سالانه، میتوانید سودآوری کسبوکارتان را تعیین کنید.
مشاغل کوچک معمولاً زمانی شروع به تهیه صورت سود و زیان میکنند که یک بانک یا سرمایهگذار بخواهد ببیند تجارتشان چقدر سودآور است.
حسابداران، سرمایهگذاران و صاحبان کسبوکارها به طور مرتب صورتهای درآمد را بررسی میکنند تا بدانند تجارتشان چقدر در عملکرد مورد انتظار خود خوب عمل میکند و از این مورد برای تنظیم اقدامات بعدی خود استفاده میکنند. مالک کسبوکاری که شرکتش به اهداف مالی خود دست نیافته است، استراتژی محوری خود را برای بهبود در سه ماهه بعدی تعیین میکند. به همین ترتیب، یک سرمایهگذار ممکن است تصمیم به سرمایهگذاری بگیرد یا سرمایهاش را بیرون بکشد.
اگر کسبوکاری به سود مدنظرش دست نیابد، بانکدار یا وامدهنده نسبت به دادن اعتبار اضافی دچار شک و تردید میشود. از طرفی شرکتی که سودآوری داشته باشد، با تهیه صورت سود و زیان توانایی خود در سرمایهگذاری به روشی موفق را نشان میدهد. توانایی یک شرکت برای فعالیت سودآور برای وامدهندگان و سرمایهگذاران فعلی، وامدهندگان و سرمایهگذاران بالقوه، مدیریت شرکت، رقبا، سازمانهای دولتی، اتحادیههای کارگری و دیگران مهم است.
انواع صورت سود و زیان
صورت سود و زیان جامع
درآمد جامع برای یک کسبوکار ترکیبی از مقادیر زیر است که در یک دوره زمانی خاص مانند یک ساله، سه ماهه و غیره رخ میدهد:
سود خالص یا ضرر خالص (جزئیات آن در صورت سود و زیان کسبوکار گزارش میشود)، به علاوه سایر درآمد جامع (در صورت وجود داشتن)
برای به دست آوردن سود و زیان دقیق شرکت، باید در صورت سود و زیان عادی تغییراتی ایجاد شود و این تغییرات در قالب صورت سود و زیان جامع نمایش داده میشوند؛ بنابراین صورت سود و زیان جامع تغییرات حقوق صاحبان سرمایه را نشان میدهد. البته این تغییرات ممکن است افزایشی یا کاهشی باشند. چه هزینههای مالی شرکت تحقق یافته باشد یا خیر. در هر صورت تمام هزینهها و درآمدهای مالی بر حقوق صاحبان سرمایه اثر میگذارند.
در صورت سود و زیان جامع، سود و زیان خالص مطابق عددی است که در صورت سود و زیان عادی به دست آمده است و در ردیف اول گزارش درج میشود. پس از آن سایر هزینهها و درآمدهای شناسایی شده (مانند سرمایهگذاریهای بلندمدت، سود و زیان تحقق نیافته و…) از مبلغ سود و زیان کسر شده و یا به آن افزوده میشوند.
اطلاعاتی که در صورت سود و زیان جامع درج میشوند، عبارتاند از:
- سود یا زیان خالص دوره مطابق صورت سود و زیان
- تعدیلات سنواتی
- سایر درآمدها و هزینههای شناسایی شده به تفکیک
با توجه به این که صورت سود و زیان شامل تمام درآمدها و هزینههای شناسایی شده (تحقق یافته یا تحقق نیافته) میشود، سود و زیان خالص دوره مالی نخستین موردی است که در صورت سود و زیان جامع قرار میگیرد. بنابراین سود و زیان دوره در صورت سود و زیان جامع به تفصیل نشان داده میشود.
سایر درآمدها و هزینههای شناسایی شده نیز به صورت جداگانه در صورت سود و زیان جامع نشان داده میشوند. این درآمدها و هزینهها شامل دو دسته میشوند. دسته اول هزینه و درآمدهایی هستند که به دلیل بروز تغییرات در ارزش داراییها و بدهیها تحقق نیافتهاند. دسته دوم درآمدها و هزینههایی که مطابق استانداردهای حسابداری، مستقیم در حقوق صاحبان سرمایه لحاظ میشوند.
صورت سود و زیان تلفیقی
صورت سود و زیان تلفیقی با ترکیب درآمدها و هزینههای شرکت اصلی و تابعه، به دست میآید.
در صورتهای سود و زیان تلفیقی درآمدها و هزینههایی که از طریق معاملات بین شرکتهای گروه کسب شدهاند، کسر خواهد شد. سود و زیان تلفیقی بیانگر این است که هزینهها و درآمدهای ناشی از معاملات بین شرکتی گروه به معنای انتقال دارایی از یک شرکت به شرکت دیگر است و بر روی داراییهای گروه تاثیر نمیگذارد.
هزینههای اجاره، درآمدهای اجاره، درآمدهای کسب شده بابت بهره وام اعطا شده به شرکتهای گروه، هزینههای دریافت شده بابت بهره وام دریافت شده از شرکتهای گروه، فروش و بهای دریافت شده بابت کالاهای به فروش رفته در گروه، سایر هزینههای پرداخت شده و سایر هزینههای دریافتی از جمله مواردی هستند که به هنگام تهیه صورت سود و زیان تلفیقی حذف میشوند.
سود و زیان انباشته
حساب سود و زیان نسبت سودآوری به شما چه می گوید؟ انباشته یا سود و زیان سنواتی حساب دائمی است که ماندهی آن به سال بعد منتقل میشود و در تمامی شرکتها از جمله سهامی و غیره سهامی با این حساب به یک شیوه برخورد میشود؛ اما شایان ذکر است از آنجایی که حساب سود و زیان انباشته حسابی است که ماهیت خنثی دارد، میتواند هم در طول دوره و یا در پایان دوره بدهکار و یا بستانکار شود و این موضوع به اتفاقات روی داده در طول سالی مالی بستگی دارد. (ماهیت خنثی یکی از انواع ماهیت حساب ها در حسابداری می باشد.) مثال: اگر شرکتی مالیات سالهای قبل خود را امسال پرداخت کند این پرداخت باید در حساب سود و زیان انباشته بدهکار شود.
فرمول نحوه محاسبه سود و زیان انباشته
سود انباشته = سود انباشتهی ابتدایی دوره + خالص سود و زیان – سود سهام نقدی – سود سهمی
[مهم] مبانی مدیریت سرمایه
مطالب را با يك جمله مبهم آغاز مي كنیم كه مي خواهیم درستي آن را ثابت كنیم :
معاملات بازنده خود را سريع ببنديد و به معاملات برنده اجازه رشد دهید، اگر اين شیوه را پیش بگیريد و مديريت سرمایه را همراه آن كنید حتی اگر معاملات شما تصادفی باشند باز هم برايند شما مثبت خواهد بود.
در ادامه شما را به مطالعه 20 درس مبانی مدیریت سرمایه ارائه شده توسط یک دوست قدیمی جناب آقای حمید رضا حصارکی دعوت می کنم:
درس اول: امید رياضی
درس اول درک مفهوم امید رياضی می باشد كه بدون درک آن نمی توان در اين بازار موفق بود. امید رياضی به ما می گويد نیازی نیست كه همه معاملات شما و حتی نصف بیشتر نسبت سودآوری به شما چه می گوید؟ معاملات شما مثبت باشد تا بتوانید سود كنید، و شايد همه سود شما از ۵ درصد معاملات موفق شما بدست آيد.
فرمول امید رياضی:
Mathematical Expectancy = [ 1 + (W/L) ] * P - 1
در اينجا W متوسط سود شما در هر معامله و L متوسط ضرر شما در هر معامله می باشد و P ( به درصد ) احتمال برد سیستم شما در معاملات است. يعنی نسبت سودآوری به شما چه می گوید؟ اگر احتمال برنده بودن سیستم شما ٢٠ درصد باشد و میانگین سود شما در هر معامله ١٠ دلار باشد و میانگین ضرر شما در هر معامله ۵ دلار باشد امید رياضی سیستم شما منفی ٠٫۴ می باشد.
امید رياضی يک سیستم سود ده بايد از صفر بیشتر باشد. برای اين منظور يا بايد احتمال برد سیستم را افزايش داد، يا متوسط سود در هر معامله افزايش يابد و يا متوسط ضرر در هر معامله كاهش يابد.
برای اينكه بتوانیم امید رياضی يک سیستم را بدست آوريم می بايست يک مجموعه از معاملات آن سیستم كه حداقل ١٠٠ معامله را داشته باشد انتخاب كنیم و متوسط سود و ضرر معاملات و تعداد معاملات برنده و بازنده را بدست آوريم و سپس در فرمول فوق قرار دهیم.
برای بدست آوردن احتمال برد سیستم بايد تعداد معاملات برنده را بر تعداد كل معاملات تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط سود بايد میزان سود كسب شده از پوزيشن های سودده را بر تعداد پوزيشن های سودده تقسیم كنیم. برای بدست آوردن متوسط ضرر بايد میزان ضرر كسب شده از پوزيشن های ضررده را بر تعداد پوزيشن های ضررده تقسیم كنیم.
درس دوم : نسبت اهرمی نامتقارن
در اين درس با مفهوم نسبت اهرمی نامتقارن آشنا می شويم. اين نسبت به ما می گويد که اگر چه مقدار ضرر بدهیم، می بايست چه مقدار سود كنیم تا آن ضرر جبران شود. در اينجا به اين موضوع پی خواهیم برد كه هر چه بیشتر ضرر كنیم جبران كردن آن مشكل تر و شايد غیر ممكن شود.
فرمول نسبت اهرمی نامتقارن :
Asymmetrical Leverage % = [ 1 / (1 - L %) ] - 1
در اينجا L درصد ضرر از سرمايه اولیه می باشد، مثلا اگر ٢۵ درصد ( ٠٫٢۵ ) ضرر كنیم نیاز به ٣٣ درصد سود (بر اساس سرمایه باقی مانده) برای جبران داريم و اگر ۵٠ درصد ضرر كنیم نیاز به ١٠٠ درصد سود و اگر ٩٠ درصد ضرر دهیم نیاز به ٩٠٠ درصد سود داريم.
همواره بايد بر روی ضررهای خود كنترل داشته باشیم و به آنها تا جایی اجازه رشد دهیم كه سیستم معاملاتی ما توانایی جبران آن را به راحتی داشته باشد. حال اينكه از كجا بفهمیم سیستم ما چقدر توانایی جبران دارد بايد نرخ سوددهی سیستم خود را همواره حساب كنیم و ببینیم در هر معامله معمولا انتظار چند درصد سود را داريم و همینطور انتظار چند درصد ضرر در معامله محتمل است.
درس سوم : ضريب سودآوری
در اين درس با ضريب سودآوری آشنا می شويم. ضريب سودآوری معیاری است كه می توانیم روند سود دهی سیستم خود را ارزيابی كنیم، اين عدد می بايست همواره بزرگتر از ١ باشد.
فرمول محاسبه ضريب سودآوری :
Profit Factor = Gross Win / Gross Loss
در اينجا منظور از Gross Win سود ناخالص يا همان مجموع سود تمامی پوزيشن های سودده و Gross Loss ضرر ناخالص يا همان مجموع ضرر تمامی پوزيشن های ضررده می باشد.
پس بايد دقت داشته باشیم كه همواره مجموع سودهايمان بايد از مجموع ضررهايمان بیشتر باشد تا بتوانیم اين ضريب را بیشتر از يک نگاه داريم.
درس چهارم : تفاوت شرط بندی و گمانه زنی در معاملات
همانطور که می دانیم شرط بندی، قمار محسوب می شود و كاری ناپسند میباشد لذا بايد تفاوت آن را با گمانه زنی (تجارت صحیح ) درک كنیم تا بتوانیم به درک عمیق تری نسبت به ريسک در اين بازار برسیم. بین شرط بندی و گمانه زنی دو تفاوت اساسی وجود دارد:
1- شرط بندی ريسک غیر منطقی بوجود می آورد ولی در گمانه زنی ريسک ذاتی موجود توزيع می شود.
2- در شرط بندی علم آمار و احتمال ناديده گرفته می شود ولی در گمانه زنی از امتیاز اين علم استفاده می شود.
برای مثال يک قمارباز فكر می كند اگر چندين شكست پیاپی داشته باشد در دفعات بعد شانس برد او افزايش می يابد لذا ريسک خود را بیشتر می كند (تفاوت 1) ، در صورتی كه اين كار خطاست و ريسک هر معامله مستقل از معامله قبل است پس در اينجا علم آمار و احتمال توسط قمارباز ناديده انگاشته شده است (تفاوت 2)
درس پنجم : مفهوم دقیق مديريت سرمایه
مفهوم دقیق مديريت سرمايه محدود به اين تعريف است كه چه مقدار از حساب بايد در معامله آتی ريسک شود.
انتظارات ديگری كه از مديريت سرمايه داريم از قبیل اينكه چه موقع از پوزيشن سود ده و يا ضرر ده خارج شويم و كی به حجم معامله فعلی بیافزائیم يا آنرا كاهش دهیم و كجا وارد معامله شويم يا نشويم جزو ضمائم و فرعیات مديريت سرمايه می باشند.
درس ششم : تحلیل مونته كارلو
در اين درس با تحلیل مونته كارلو آشنا می شويم تا بتوانیم روش معاملاتی خودمان را به صورت صحیح تست نمائیم و از نتايج تست با اطمینان بالایی استفاده كنیم. تحلیل مونته كارلو يک تکنیک محاسباتی است كه داده های آماری يک مدل را با دقت قابل اطمینانی شبیه سازی می كند.
در اين تحلیل معمولا هر پارامتر هزار بار با نمونه های متفاوتی از داده های آماری تست می شود و نتیجه ٩۵ درصد از اين هزار بار برای پارامتر مورد نظر لحاظ می شود.
مثلا اگر بخواهیم تاثیر ريسک ١٠ درصدی ثابت در هر معامله را در يک لیست ١٠٠ تایی از معاملات بررسی كنیم، هزار لیست مجزای ١٠٠ تایی از لیست اولیه بوجود می آوريم كه در آنها اعضای لیست به صورت تصادفی چیده شده اند، آنگاه تاثیر ريسک ١٠ درصدی را در هر لیست يادداشت می كنیم، اگر در ٩۵ درصد مواقع به ازای آن ريسک ١٠ درصدی نتیجه نهايی معاملات ۶٠ درصد زيان را به همراه آورد پس با اطمینان ٩۵ درصد در آينده نیز چنین خواهد شد.
در مثال فوق لیست ١٠٠ تایی داده های آماری ما و ريسک ١٠ درصدی ثابت پارامتر مورد بررسی ما می باشد. در تحلیل مونته كارلو از داده هایی استفاده می شود كه بوقوع پیوسته اند، يعنی نتايج بک تست يا فوروارد تست گذشته، بنابراين نقاط ورود و خروج در هر معامله مشخص می باشد.
مطمئنا برای شبیه سازی تحلیل مونته كارلو می بايست برنامه نوشت و از ماشین استفاده نمود، در همین جا از دوستان برنامه نويس علاقمند دعوت می كنم برای راحتی دوستان تحلیل مونته كارلو را فقط برای پارامتر ريسک كد كنند، يعنی در برنامه جایی برای ثبت داده های آماری (ورود و خروج از معامله)، جایی برای ثبت مقدار اولیه حساب، جایی برای ثبت مقدار ريسک در هر معامله تعبیه كنند و وقتی کلید شبیه سازی زده می شود برنامه بگويد در ٩۵ درصد از تست ها نتیجه چه می شود.
درس هفتم : تعیین اندازه حجم معامله
معامله با اهرم یا لوریج 100 در حساب با سرمایه هزار دلار يک اشتباه بزرگ می باشد، زيرا با چند ضرر متوالی بايد با حساب خداحافظی نمود، همین طور معامله بدون استفاده از اهرم در يک حساب ١٠٠ هزار دلاری باز هم اشتباه است زيرا مقدار بیشتر مارجین و سرمایه بی مصرف مانده است و در نهايت پرفورمنس را كاهش می دهد.
نقش كلیدی مديريت سرمايه تعیین دقیق حجم معامله می باشد تا كارائی حساب افزايش يابد.
روش های مطرح شده متفاوتی برای تعیین حجم وجود دارند كه به دو دسته كلی تقسیم بندی می شوند: 1- روش های مارتینگل 2- روش های آنتی مارتینگل
در روش های مارتینگل با افزايش ضرر به حجم معاملات افزوده می شود تا از يک برگشت سريع و كوتاه استفاده شود و همه ضررها پوشش داده شود، اين روش ها پايه علمی ندارند و در همه جا کاربرد ندارند و از نظر مديريت سرمايه صحیح مردود می باشند و فقط يک نوع خاص آن تحت عنوان "میانگین هزينه" می تواند مورد استفاده قرار گیرد. منظور از میانگین هزينه اين مي باشد كه حجم معامله طوری توزيع شود كه ریسک نهایی بیشتر از ريسک اولیه ای كه برای پوزيشن در نظر گرفته ايم نشود، در اين صورت می توان با فاصله هایی كه پوزيشن در ضرر رفته به حجم افزود، مثلا اگر برای پوزيشن با اهرم مناسب می توانیم در همان ابتدا 0.3 بیتکوین در نظر بگیريم و ريسک ما طوری است كه می توانیم استاپ 600 دلاری را برای آن تحمل كنیم، در ابتدا یک سوم از آن را استفاده می كنیم و 0.1 بیتکوین ورود می کنیم و اگر 300 دلار در ضرر رفتیم باز 0.1 ديگر ورود می كنیم و هیچ گاه برای پوزيشن مورد نظر از 0.3 بیتکوین بالاتر نمی رويم.
در روش های آنتی مارتینگل سودها به صورت تصاعد هندسی افزايش می يابند، همین طور ضررها به صورت تصاعد هندسی كم میشوند، مهمترين ويژگی اين روش ها بكار بردن آنها در يک سیستم با امید رياضی مثبت می باشد و در غیر اين صورت نمی توان از آنها انتظار معجزه داشت.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟ آموزش اصول سرمایه گذاری ارزهای دیجیتال
آیا یادگیری مطالب موجود در این مقاله ارزش از دست دادن زمان من را دارد؟ اگر این سوال برایتان ایجاد شده، در حال برآورد نسبت ریسک به ریوارد یا Risk / Reward این مقاله هستید. این مفهوم یکی از اصول اساسی سرمایه گذاری در بازار ارزهای دیجیتال بوده که باید با آن آشنا باشیم.
در واقع نسبت ریسک به ریوارد به شما میگوید که حاضرید در ازای قبول چه مقدار زیان، سود احتمالی در یک سرمایه گذاری را بدست آورید. نسبت Risk Reward یکی از مشخصههای اساسی در استراتژی معاملاتی معاملهگران حرفهای در بازار ارزهای دیجیتال است. آنها در هر معامله خود به دنبال بیشترین احتمال سود و کمترین مقدار زیان هستند. اگر در یک زمان میان خرید دو ارز دیجیتال مردد شوند، رمز ارزی را انتخاب خواهند کرد که ریسک کمتری برای سرمایه آنها داشته باشد. آیا به عنوان یک تریدر میخواهید روش کار آنها را بیاموزید؟ این مقاله آموزش را تا انتها مطالعه کنید.
نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
فرقی ندارد که یک تریدر نوسانگیر باشید یا به دنبال شناسایی روندها و همراه شدن با آن باشید، به هر صورت باید با مفهوم ریسک و خطر در معامله آشنایی پیدا کنید. آشنایی با مفهوم ریسک و همچنین شناخت میزان ریوارد یا سود در یک معامله و مقایسه نسبت این دو، درک بهتری از بازار را به ارمغان میآورد و منجر به تصمیمات منطقیتری خواهد شد. از طرفی باید بدانید که فعالیت در بازار ارزهای دیجیتال مانند هر بازار مالی دیگر، دارای ریسک است. شما هیچ معاملهای را پیدا نمیکنید که بدون ریسک بوده و تماما سودآور باشد. این دو مفهوم همواره در بازار مالی وجود دارد و یکی از اصول سرمایهگذاری موفق، بررسی نسبت ریسک به ریوارد یا Risk / Reward است. در هر معامله بایستی نسبت ریسک به سود را محاسبه کنید؛ یعنی در هر معامله باید بدانید که حاضرید برای کسب سود مورد نظر در این معامله، خطر از دست دادن چند دلار از سرمایه خود را به جان بخرید؟ اگر به این موضوع فکر کنید، در واقع شما در حال محاسبه نسبت Risk / Reward سرمایه گذاری خود هستید.
چرا باید نسبت Risk / Reward معاملات خود را محاسبه کنید؟
در ادبیات رایج میان معاملهگران نسبت ریسک به ریوارد به نسبت R/R ( بخوانید آر به آر) معروف است. در واقع این نسبت به ما میگوید که در ازای از دست دادن ۱ دلار از سرمایه خود، خواهان به دست آوردن چه مقدار سود هستید.
محاسبه این نسبت بسیار ساده است. حد سود، بالاترین مقدار سود احتمالی است که در یک معامله انتظار دارید بدست آورید. حدضرر، قیمتی است که اگر ارز دیجیتالی که خریداری کردید به آن قیمت برسد از صعود آن ناامید شده و از آن خارج خواهید شد. برای محاسبه این نسبت، حدضرر معامله خود را به حد سود تقسیم کنید؛ نتیجه این تقسیم، نسبت ریسک به ریوارد سرمایهگذاری شما خواهد بود. با ذکر یک مثال این موضوع را ادامه میدهیم.
فرض کنید قصد خرید یک ارز دیجیتال را دارید؛ طبیعتا برای هر معاملهای، قیمت ورود، قیمت حد سود و قیمت حد ضرر را پیش از خرید آن تعیین کردهاید. معاملهگران حرفهای پیش از ورود به هر معامله، این سه قیمت را تعیین کرده و تحت هیچ شرایطی آنها را تغییر نخواهند داد. قیمت ورود، قیمتی است که قصد خرید دارایی را دارید، حد سود، بالاترین میزان سودی است که از ترید روی این دارایی دیجیتال انتظار دارید و زمانی که بازار در جهت مدنظر شما حرکت نکند و ترید شما وارد ضرر شود، حدضرر نقطهای است که از آن بازار خارج خواهید شد. قیمت حدضرر را به قیمت حد سود تقسیم کنید؛ عدد به دست آمده را نسبت ریسک به ریوارد میگویند. هرچه نسبت Risk / Reward عدد کوچکتری باشد، به این معنی است که شما سود بالاتری را به نسبت زیان احتمالی انتظار دارید.
نحوه محاسبه نسبت ریسک به سود
فرض کنید تریدری قصد خرید بیت کوین را با دید سرمایهگذاری بلند مدت دارد. او بر اساس تحلیلش حد سود خود را از نقطه ورودش، ۱۵ درصد تعیین کرده است. اما اگر تحلیل او نادرست باشد چه؟ پس لازم است تا برای این تحلیل خود حدضرر تعیین کند؛ بر اساس تحلیل، او حد ضرر خود را ۵ درصد تعیین میکند. این اعداد بر اساس تحلیل تکنیکال و استفاده از ابزارهای موجود در تحلیل تکنیکال مشخص خواهد شد. برای محاسبه نسبت ریسک به ریوارد به این دو قیمت احتیاج داریم.
حد سود این خرید ۱۵ درصد و حد ضرر آن ۵ درصد تعیین شده است, نسبت Risk / Reward این معامله چند است؟ ۰.۳۳= ۵/۱۵ . نسبت ریسک به ریوارد را به صورت اختصار ۱:۳ نشان میدهند. این نسبت نشان میدهد که به ازای هر یک واحد ریسک، ۳ واحد سود انتظار داریم. به عبارت دیگر، در ازای از دست دادن هر ۱ دلار، انتظار کسب ۳ دلار را داریم. بنابراین اگر با ۱۰۰ دلار وارد این معامله شویم، سود احتمالی ما ۱۵ درصد و ضرر احتمالی ۵ درصد خواهد بود.
برای کاهش این نسبت، باید حد ضرر را به قیمت ورود به معامله نزدیکتر کنیم. این اعداد را نمیتوان دلبخواهی انتخاب کرد؛ بلکه این اعداد برآمده از تحلیل تکنیکال است. در صورتی که یک معامله، نسبت ریسک به ریوارد بالایی دارد، بهتر است آن معامله انجام نشود و به دنبال فرصت بهتری برای سرمایه گذاری باشیم.
نسبت ریوارد به ریسک
بسیاری از معاملهگران از معکوس نسبت ریسک به ریوارد یعنی نسبت ریوارد به ریسک استفاده میکنند. نسبت ریوارد به ریسک مفهوم جدیدی نیست و فقط نمایش دیگری از همان مفهوم ریسک به ریوارد است. نسبت ریوار به ریسک در مقایسه با نسبت ریسک به ریوارد بهتر درک میشود و به همین دلیل بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. محاسبه آن دقیقا برعکس نسبت Risk / Reward است. در مثال بالا، نسبت ریوارد به ریسک از تقسیم ۱۵ بر ۵ بدست میآید. در نتیجه این نسبت برابر ۳ خواهد بود. در این صورت، هر چه این نسبت بالاتر باشد، شرایط بهتری برای سرمایه فراهم خواهد شد.
مفهوم ریسک و ریوارد چیست؟
مفهوم ریسک و پاداش تنها به بازارهای مالی اختصاص ندارد. برای درک مفهوم نسبت ریسک به ریوارد مثالی خارج از بازارهای مالی را مطرح خواهیم کرد. یک باغ وحش که در آن انواع حیوانات وحشی نگهداری میشود را در نظر بیاورید. طبیعتا بازدیدکنندگان این باغوحش اجازه ورود به قفس حیوانات را ندارند و این کار تخلف به حساب میآید. کسی به شما میگوید اگر وارد قفس پرندگان شوید و با دستان خود به پرندگان غذا بدهید، ۱ بیت کوین به شما پاداش خواهد داد. ریسک این کار چیست؟ به دلیل آنکه ورود افراد به قفس حیوانات ممنوع است، با انجام اینکار، حراست باغوحش با شما مطابق قوانین برخورد خواهد کرد؛ این تنها ریسک انجام این کار است و پاداش آن این است که شما مالک یک بیت کوین خواهید شد.
حالا شرایط دیگری را در نظر بیاورید؛ فرد دیگری به شما پیشنهاد میدهد که اگر وارد قفس شیرها شوید و با دست خود به آنها غذا بدهید، ۲ بیت کوین به شما پاداش خواهد داد. حالا ریسک اینکار را بررسی کنید. علاوه بر برخورد حراست باغوحش، خطر دیگری شما را تهدید میکند. غذا دادن به پرندگان خطر جانی برای شما ندارد اما در صورت ورود به قفس شیرها، ممکن است جان خود را از دست بدهید. پس برای ورود به قفس شیرها شما دو ریسک را متحمل میشوید که ممکن است آسیب جدی به شما وارد شود. اما پاداش آن بیشتر از حالت اول است؛ شما با ورود به قفس شیرها ۱ بیت کوین بیشتر از حالت قبل بدست خواهید آورد.
کدامیک از دو حالت بالا انتخاب بهتری است؟ هرچند در هر دو حالت احتمال برخورد حراست با شما وجود دارد، اما اگر بخواهید یکی از این دو کار را انجام دهید، کدامیک تصمیم عاقلانهای است؟ پاداش حالت اول ۱ بیت کوین بوده و ریسک آن برخورد حراست با شماست. اما پاداش حالت دوم، ۲ بیت کوین بوده و ریسک آن علاوه بر برخورد حراست، از دست دادن جانتان است. تصمیم عاقلانه آن است که هرچند حالت دوم پاداش بالاتری دارد اما ریسک بالاتری را به همراه دارد؛ لذا حالت اول را انتخاب خواهید کرد با اینکه پاداش کمتری بدست میآورید. شما با این ارزیابی در حال بررسی نسبت ریسک به ریوارد میان این دو حالت هستید.
در ترید و معاملهگری نیز همواره باید ریسک و پاداش معاملات را باهم مقایسه کنید؛ تریدرهای حرفهای همواره وارد معاملهای میشوند که نسبت ریسک به ریوارد منطقیتری دارد. برای موفقیت در سرمایهگذاری همواره باید نسبت Risk / Reward را بررسی کنید. این کار یکی از اصول مدیریت سرمایه در معاملهگری است.
سخن پایانی
در این مقاله نسبت ریسک به ریوارد یا ریسک به پاداش را معرفی کردیم. نحوه محاسبه آن و شناسایی نسبت Risk / Reward در معاملات ارزهای دیجیتال را بررسی کردیم. تقریبا در تمامی استراتژیهای معاملاتی باید این نسبت محاسبه شود. با یادداشت کردن تمامی معاملات خود بر روی کاغذ، در بلندمدت سرمایهگذاری منطقیتری را تجربه خواهید کرد و احتمال سودآوری در معاملات خود را به حدقابل توجهی افزایش خواهید داد.
نسبت سودآوری به شما چه می گوید؟
ورود عضویت
ورود عضویت
اگر شما حتی برای مدت کمی در بورس فعالیت کرده باشید، حتما جملاتی مثل: p/e این سهم پایینه، p/e این سهم چندوقته خیلی بالا رفته، p/e این سهم خیلی مناسبه و…. به گوش شما خورده است. نسبت p/e یکی از اصطلاحاتی است که کاربرد زیادی در بین سرمایه گذاران بورس دارد. برای بسیاری از افرادی که آشنایی زیادی با این نسبت ندارند سوال است که این نسبت p/e چیست و چرا انقدر در بین سرمایه گذاران بورس کاربرد دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتیم مقاله ای در این باره در خانه سرمایه بنویسیم و مفهوم p/e را به صورت ساده برای شما شرح دهیم. پس اگر علاقه مند به آشنایی بیشتر با نسبت p/e هستید در ادامه این مقاله با ما همراه باشید.
نسبت p/e به چه معناست؟
یکی از فاکتورهایی که همیشه در بین سرمایه گذاران بورس کاربرد زیادی دارد نسبت p/e است. هر کدام از سرمایه گذاران به نوعی از این نسبت استفاده می کنند. برخی آن را درست و بسیاری نیز به شکل اشتباه مورد استفاده قرار می دهند. برای اینکه بتوانید از این نسبت به درستی استفاده کنید باید با مفهوم و کارکرد آن آشنایی پیدا کنید. به طور خلاصه نسبت p/e خلاصه شده عبارت price تقسیم بر eps است: price / earning per share = P/E
در فارسی اصطلاحا به نسبت p/e نسبت قیمت به درآمد نیز گفته می شود (کلمه price به معنی قیمت و کلمه eps به معنی سود هر سهم است). اگر با مفهوم eps آشنایی ندارید می توانید مقاله تفاوت eps و dps چیست را مطالعه کنید. حال سوال اینجاست که این نسبت چه چیزی به ما می گوید.
نسبت p/e در واقع انتظارات سرمایه گذاران از بازدهی آینده یک دارایی را به ما نشان می دهد.به این معنی که یک سرمایه گذار حاضر است به ازای هر ۱ ریال بازدهی (در این مقاله بازدهی از سهام) که بدست می آورد، چند ریال پرداخت کند. برای درک بهتر این مفهوم به مثال زیر توجه کنید. فرض کنید شما ۱ میلیون تومان در بانک سپرده گذاری می کنید. بانک به شما می گوید که به ازای این پولی که شما سپرده گذاری کرده اید سالیانه ۲۰% سود به شما پرداخت می کند. یعنی در ازای ۱ میلیون تومان سپرده گذاری شما، سالیانه ۲۰۰ هزار تومان سود به شما پرداخت می کند. برای اینکه در این مثال p/e را محاسبه کنید باید قیمتی که یرداخت می کنید (یعنی ۱ میلیون تومان) را به سودی که بدست می آورید (یعنی ۲۰۰ هزار تومان) تقسیم کنید: ۵ = ۲۰۰,۰۰۰ / ۱۰۰۰,۰۰۰
پس در این مثال p/e سود بانکی برابر با ۵ شده است. اینجا p/e برابر ۵ به این معنی است که شما حاضر شده اید به ازای هر ۱ ریال سودی که از بانک دریافت می کنید ۵ ریال پرداخت بکنید. برخی نیز اینگونه تفسیر می کنند که اگر p/e برابر ۵ است به این معنی است که ۵ سال زمان می برد تا سرمایه شما از طریق بازدهی های بدست آمده برگردد.
نسبت p/e در بورس
در بورس نیز مفهوم کلی p/e شبیه به همین مثالی است که گفته شد. مثلا فرض کنید شرکتی در حال حاضر ۲۰۰ تومان قیمت دارد و eps (سودی) که برای سال جاری پیش بینی کرده است نسبت سودآوری به شما چه می گوید؟ برابر با ۵۰ تومان است. برای محاسبه p/e این شرکت قیمت روز آن را بر سودی که دارد تقسیم می کنیم: ۴ = ۵۰ / ۲۰۰
اینجا نیز p/e برابر ۴ به این معنی است که سرمایه گذاران بورس حاضر هستند به ازای هر ۱ ریال سودی که این شرکت دارد ۴ ریال پرداخت کنند. در شکل زیر آخرین p/e شرکت فولاد مبارکه اصفهان با توجه به سودی که پیش بینی کرده برابر با ۸٫۸۴ است. این عدد از تقسیم قیمت فولاد به eps آن بدست آمده است.
نسبت p/e چه کاربردی دارد؟
اگر بخواهیم در یک جمله و خیلی ساده بگوییم که p/e چه کاربردی دارد، می توان گفت این نسبت یکی از ابزارهایی است که برای ارزش گذاری سهام مورد استفاده قرار می گیرد. تاکید می کنیم این نسبت فقط یکی از ابزارهای ارزش گذاری سهام است، نه تنها ابزار ارزش گذاری. اما چگونه از این نسبت برای ارزش گذاری استفاده می شود؟ یکی دیگر از نام های این نسبت، ضریب سهام است. برای ارزش گذاری با استفاده از p/e باید عکس رابطه ای که توضیح دادیم مورد استفاده قرار بگیرد. به این شکل که یک p/e برای سهم محاسبه می شود، سپس در سود آن ضرب می شود و ارزش آن سهم بدست می آید: P/E * eps = price
وقتی شما ارزش سهم را با این روش محاسبه می کنید، باید ببینید که قیمت آن سهم در بازار بیشتر از قیمت محاسباتی شماست یا کمتر. اگر قیمت سهم در بازار بیشتر از این عدد باشد، یعنی آن سهم ارزنده نیست. ولی اگر قیمت سهم در بازار کمتر از این عدد باشد، به این معنی است که آن سهم ارزنده است و قابلیت رشد دارد. نکته ای که اینجا وجود دارد این است که تمام این موارد به این بستگی دارد که شما نسبت p/e را به درستی محاسبه کنید. در غیر این صورت ارزشی که برای سهام بدست می آورید اشتباه خواهد بود. نحوه محاسبه نسبت p/e یک بحث مفصل و تخصصی است که از حوصله این مقاله خارج است.
مثال برای ارزش گذاری سهم با استفاده از نسبت p/e
فرض کنید که شما با استفاده از روش های محاسبه p/e، این نسبت را برای شرکتی ۶ محاسبه کرده اید. سود (eps) این شرکت نیز برابر با ۱۰۰ تومان است. با استفاده از روشی که توضیح دادیم. ارزش این شرکت برابر است با: تومان ۶۰۰ = ۱۰۰ * ۶
حال اگر قیمت روز این سهم در بازار ۵۰۰ تومان باشد،یعنی این سهم ارزنده است و جا دارد که تا قیمت ۶۰۰ تومان رشد بکند. پس می توان اقدام به خرید آن کرد. ولی اگر قیمت آن در بازار مثلا ۷۰۰ تومان باشد به این معنی است که این سهم گران است و جا دارد که تا ۶۰۰ تومان افت بکند. پس نباید این سهم را خرید. همانطور که گفته شد نسبت سودآوری به شما چه می گوید؟ تمام این موارد و استراتژی ها مستلزم این است که شما p/e سهم را به درستی محاسبه کرده باشید.
انواع p/e
p/e دنباله دار: این نوع از p/e ساده ترین شکل و همان است که در مثال ابتدای مقاله برای شما توضیح دادیم. نحوه محاسبه آن به این شکل است که قیمت روز سهم بر سود (eps) آن تقسیم می شود و p/e سهم بدست می آید. این نسبت نشان می دهد که سرمایه گذاران حاضر هستند به ازای هر ۱ ریال سود شرکت، چند ریال پرداخت کنند. پس هر چقدر قیمت سهام تغییر بکند این نسبت نیز به دنبال آن تغییر خواهد کرد.
p/e برآوردی: به این نوع از p/e، تحلیلی یا پیشتاز هم گفته می شود. این نسبت با استفاده از روش های خاص و با در نظر گرفتن عواملی از قبیل نرخ رشد سود شرکت، نرخ بهره بانکی، تورم و …. محاسبه می شود. این نسبت همانی است که در ارزش گذاری مورد استفاده قرار می گیرد. بعد از محاسبه آن، نسبت را در سود (eps) برآوردی سال آینده شرکت ضرب می کنیم و ارزش شرکت بدست می آید. اگر سود شرکت نیز توسط ما تحلیل شود و خود سود اعلامی شرکت مورد استفاده قرار نگیرد، این کامل ترین نوع ارزش گذاری بر مبنای p/e خواهد بود.
نکاتی درباره p/e در بورس
یکی از تاثیر گذار ترین آیتم های موثر در نسبت p/e یک شرکت سود یا eps آن شرکت است. وقتی شرکت ها برای محاسبه سود خود از روش های مختلف حسابداری استفاده می کنند، ممکن است این سود تحت تاثیر قرار بگیرد و کمتر یا بیشتر از مقدار واقعی خود نشان داده شود. پس باید این نکته را مد نظر خود قرار دهید.
نسبت های p/e بالا یا پایین همیشه نشان دهنده ارزنده بودن و یا گران بودن سهم نیستند. بلکه همانطور که گفته شد بالا یا پایین بودن این نسبت، توقع بازار از آینده شرکت و سودآوری آن را نشان می دهد. در بسیار از موارد بازار اشتباه می کند، شما نباید به انتظار بازار بسنده کنید. سعی کنید خودتان نحوه صحیح محاسبه p/e را یاد بگیرید و از آن استفاده کنید.
p/e یک ابزار مناسب برای ارزش گذاری شرکت است، ولی به تنهایی کافی نیست. بهتر است برای خرید سهام علاوه بر استفاده از این نسبت کاربردی، ابزارهای بیشتری را نیز مورد استفاده قرار دهید.
برای شرکت هایی که سود ندارند و اصطلاحا زیانده هستند، محاسبه p/e عملا کاربردی ندارد. چرا که این نسبت از تقسیم قیمت به درآمد بدست می آید. وقتی که سود یک شرکت منفی است یعنی آن شرکت درآمدی نداشته است. پس نسبت p/e منفی نداریم! برای ارزش گذاری شرکت هایی که اینگونه هستند از روش های دیگری استفاده می شود.
5 نکته برای تجزیه و تحلیل منوی رستوران برای افزایش سودآوری رستوران شما
منوی رستوران مسئول تاثیرگذاری اولیه بر روی مهمان است. یک منو چیزی است که اطلاعات زیادی درباره رستوران و تخصص آن می گوید، و نقش قابل توجهی در سودآوری رستوران شما بازی می کند. از این رو، انجام یک آنالیز منوی رستوران جامع برای موفقیت رستوران شما ضروری است.
آنالیز منوی رستوران به عنوان مراحلی که برای تجزیه و تحلیل سودآوری و محبوبیت هریک از موارد منو برای افزایش فروش و موفقیت یک رستوران انجام می شود، تعریف می شود.
تجزیه و تحلیل منو یک کار ساده نیست. چون تحقیقات عمیق زیادی در داخل و هم در خارج انجام باید پذیرد. در اینجا نکاتی آورده شده است که باید هنگام تحلیل منوی رستوران در زمان بعدی به یاد داشته باشید.
چگونه تجزیه و تحلیل منوی رستوران انجام گیرد.
بهترین زمان برای آنالیز منوی رستوران شما زمانی است که کاهش فروش وجود دارد و درصد سود پایین است. اینها برخی از شاخص های روشنی هستند که ممکن است در جایی اشتباه صورت گیرد. در اینجا چند نکته وجود دارد که می تواند به شما کمک کند تا منوی رستوران خود را به طور موثر بهینه سازی کنید.
1- رقبای خود را بررسی کنید.
برای شما ضروری است که رقبای خود را بررسی کنید. چون این کار به شما کمک می کند تا هزینه صحیح و رونده ی بازار برای همان غذاها را تعیین کنید. همچنین به شما کمک می کند قیمت رقابتی را تنظیم کنید چون اگر غذای شما گران قیمت باشد ممکن است غذا خوردن در رستوران های رقیبتان را ترجیح بدهند. و اگر قیمت ها پایین باشند شما ممکن است به دلیل بازگشت کم سرمایه با ضرر رو به رو شوید.
آیا رقبای شما بر ارائه غذای خوب با قیمت پایین تمرکز دارند، اما هزینه ها را از نظر ارائه و خدمات کاهش می دهند؟ آیا آنها همان بشقاب را با همان قیمت می فروشند اما مقدار غذا را کمتر می دهند؟
این سوالات به شما کمک خواهند کرد که نه تنها استراتژی منوی رقبای خود را آنالیز کنید، بلکه به شما دیدی نسبت به آنچه که مشتریان ترجیح می دهند، می دهد. تمام این عوامل به شما کمک می کند که نرخ های فعلی خود را اصلاح کنید و به شما کمک می کند که قیمت دقیق تری را برای غذاهای خود تنظیم کنید.
2- سودآوری منوی خود را بررسی کنید.
سود آن چیزی است که رستوران شما را در حالت حرکت نگه می دارد. از این رو، پیگیری فروش هریک از موارد منو ضروری است. در هنگام تجزیه و تحلیل منو، آیتم هایی که خوب عمل می کنند را شناسایی کنید و سودآورترین ها را انتخاب کنید. محبوبترین مورد شما ممکن است سود بالایی نداشته باشد. حفظ تعادل بین چیزی که صرف آماده سازی یک مورد غذایی می کنید و اینکه چقدر از آن درآمد دارید، حیاتی است. حتی اگر یک مورد دارای سود بالا باشد، اما در میان مشتریان محبوب نباشد، باید موقعیت آن را در منوی غذا مورد بازبینی قرار بدهید. شما می توانید آن را به گونه ای انجام دهید که توجه مشتریان را جلب کند و آن را بیشتر سفارش دهند، یا آن را به طور کامل از منوی غذا حذف کنید.
گزارش هزینه غذا به شما در تجزیه و تحلیل سودآوری هریک از موارد منو نسبت سودآوری به شما چه می گوید؟ کمک خواهد کرد. هزینه ی مواد خام برای تهیه یک بشقاب را در نظر بگیرید و همچنین چقدر آن را می فروشید را نیز مد نظر داشته باشید.
یک سیستم نرم افزار رستوران پیشرفته می تواند به شما دیدگاه دقیقی در رابطه با بیشترین و کمترین میزان فروش بدهد، که به شما کمک می کند بررسی کنید که آیتم های منو شما در چه وضعیتی هستند. امروز منوی دیجیتال نیز در اختیار رستوران داران قرار گرفته تا بتوانند به صورت حرفهای تر به مشتریان خدمات دهند.
3- از بازخورد مشتریان استفاده کنید.
علاوه بر بینش درونی نیز باید منابع خارجی را نیز در نظر بگیرید. بازخورد مشتری بخش مهمی از انجام تجزیه و تحلیل منوی رستوران است. راحت ترین راه برای انجام این کار، گرفتن بازخورد مشتری از طریق یک برنامه فیدبک یکپارچه است. این برنامه فیدبک یا بازخورد به نحوی طراحی شده است که پرسش هایی را برای هر مشتری بر اساس غذایی که سفارش داده می شود، ایجاد می کند. به این ترتیب مهمانان می توانند بر اساس آیتم هایی که سفارش داده اند، نظر خود را ثبت کنند.
4- نسبت به پدیده ها و گرایش ها به روز باشید.
یک منوی خوب قطعا یک برداشت و حس خوب اولیه را ارائه خواهد داد. بنابراین بسیار مهم است که بر اساس زمان های مختلف آن را تغییر دهید. به آخرین گرایش ها در بازار نگاه کنید، نوآوری ها را معرفی کنید تا مشتریان بیشتری را جذب کنید.
تغییر منو غذا تنها در مورد تغییر موارد غذایی و قیمت های ذکر شده نیست. بلکه همراه با این، شما می بایست ظاهر منو را نیز تغییر بدهید.
منوی رستوران باید مکمل موضوع رستوران شما باشد. اگر شما یک رستوران خوب همراه با منوی جالب دارید، بسیار مهم است اما اگر رستوران کوچکتری دارید می توانید با استفاده از منو دیجیتالی به مشتریانتان کمک کنید تا سریعتر سفارش بدهند.
اگر به تازگی طراحی داخلی رستوران خود را تغییر داده اید، ظاهر طرح منو خود را نیز بهبود ببخشید. اگر غذاهای رستوران مطابق با طراحی داخل رستوران باشند، افراد بیشتر تمایل دارند که از آنها سفارش بدهند. این روش ها به شما کمک می کند تا با روانشناسی مشتری بازی کنید که در نهایت به معنی سود بیشتر برای کسب و کار رستوران شما می باشد.
5- موفقیت در گرو کار گروهی
تجزیه و تحلیل منو وظیفه تنها مدیریت رستوران یا یک شخص نیست. شما نمی توانید منو را تنها با توجه به نظرات یک شخص تغییر بدهید. شما باید با کارکنان، آشپز، مدیر و … مشورت کنید تا روند اخیر منو را آنالیز کنید. هر فردی می تواند چیزی منحصر به فردی برای کمک به رفتار مشتری داشته باشد. و این به شما کمک می کند تا آیتم های غذایی جدید را اضافه کرده یا مواردی که محبوب نمی باشند را حذف کرد.
آنالیز منوی رستوران یک کار ساده نیست و ممکن است شما را به اشتباه بیاندازد. در نتیجه داشتن نظرات متفاوت بدون شک به شما کمک می کند که کدام آیتم های غذایی می توانند برای شما در آینده سودمند تر باشد. آنالیز منوی رستوران عملی است که حداقل می بایست 4 مرتبه در سال صورت بگیرد. این آنالیزها کمک می کند که شما کیفیت منوی خود را ثابت نگه دارد.
بعد از اینکه منو را آنالیز کردید، باید اقدام های لازم را انجام دهید. شما بعد از آنالیز خود باید مشخص کنید که همه تغییرات در منوی فعلی شما اعمال شوند. اطلاعاتی که در بالا در مورد آنها صحبت شده، همواره با برخی تحقیقات به شما کمک خواهند کرد تا فرآیند آنالیز منوی خود را به بهترین نحو انجام دهید.
دیدگاه شما